🔺️یک دختر دو ساله داشت به نام کوثر. دخترش را خیلی دوست داشت. طوری که هربار به پدر یا دوستانش زنگ میزد، کلی از کوثر تعریف میکرد.
🔸️یکبار که از منطقه برگشته بود، گفت: بعضی وقت ها که در تیررس تکفیری ها گیر می افتیم مجبوریم مسافتی از یک دیوار تا دیوار دیگر را بدویم.در آن مسافت چندمتری کوثر می آید جلوی چشمم.
🔹️فهمیده بود که با این وابستگی ها کسی شهید نمیشود. دفعه آخری که میخواست به عملیات برود به دوستش گفته بود: این بار دیگر از کوثرم گذشتم...
✨️شهید محمود رضا بیضائی⚘️
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
12M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥صحبت های این پیر زن درباره کارهایی که شهید رئیسی برای او انجام داد🥺
#شهید_خدمت💔
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
ازَشپُـرسیدَم؛
اینهَمہبِہفقـیرانکمکمیکُنۍ
چیزۍبَراۍخودتبـٰاقۍمیمـٰانَد؟!
خیلۍآرامگُفـت؛
مَنکـٰارِهاۍنیستَـممَنفَقطوَسیلہهَستـم/:
روزۍدَھَندهخُداسـت❤
( شَھیداِبـراھیمھـٰادۍ )
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
اگرمیخواهی ازسیمخارداردشمنعبور
کنی اولبایدازسیمخاردارنَفسِتبگذری!
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
💌عکس دختر...💓
🔺️نزدیك عملیات بود، میدونستم تازه دختردار شده. یک روز دیدم سر پاكت نامه از جیبش زده بیرون...گفتم این چیه؟!
🔹️گفت: عكس دخترمه. گفتم: بده ببینمش
گفت:خودم هنوز ندیدمش! گفتم: چرا؟! گفت: الآن موقع عملیاته. میترسم مهر پدر و فرزندی كار دستم بده، باشه بعد...
#شهید_مهدی_زین_الدین🕊🌹
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
همیشه میگفت:
بعد از توکل به خداوند، توسل به حضراتمعصومین"علیهمالسلام"
خـصوصـــا حــضـــرت زهـــــــرا (س)
حـلال مشکـلات است...😇✨
#شهید_ابراهیم_هادی🥀
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
3.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
😍سلفی شهدا در شهر😍
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
🗣مداح بی اخلاص❌️
🔺️بعد از هیئت رفتم سراغ سید مجتبی و گفتم: یک مطلبی باید بهت بگم و ازت مشورت بگیرم؛ گفت: بفرمایید. گفتم: من توی مدتی که شما مداحی میکردی اصلاً حال پیدا نکردم اصلاً برام جالب نبود.
🔹️منتظر جوابش بودم ، کمی فکر کرد و گفت: مشکل از مداح است. من اگه اخلاص و معنویت داشته باشم کار درست میشه.
🔸️عجیب بود به هرکسی این حرف را زدم میگفت مشکل از خودت است. کمتر گناه کن تا حال داشته باشی. اما سید...
🌴شهید سید مجتبی علمدار🌴
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
#شهید_ابراهیم_هادی
🔺️هر وقت می دید بچـــهها مـشـغــول #غیبت کسی هستند مــرتب میگـفـت: #صلوات بفــرست! یا بـه هــر طریقی بحث را عوض می کرد...
✨️هیچ گاه از کسی بد نمیگفت، مگر به قصد اصلاح کردن... هیچ وقت لباس تـنگ یا آسـتین کـوتـاه نمی پـوشــید...
🔹️بارهــا خــودش را به کارهای سخت مشغول می کرد. زمانی هم که عـلـت را سؤال می کردیم می گفت:«برای نفس آدم این کارها لازمه».
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
✨️کارت عروسی
🔺️قبل از عروسی یه کارت دعوت مینویسه برای حضرت زهرا(سلامالهعلیها) و میندازه تو حرم حضرت معصومه(سلامالهعلیها).
🔹️بعد از عروسی خواب میبینه که حضرت زهرا(سلامالهعلیها) اومده بودن مراسم عروسیش. با تعجب میپرسه: خانم واقعا باور کنم که شما تشریف آوردید عروسی من؟
💎حضرت زهرا(سلامالهعلیها) هم جواب میدن: "مصطفی جان! ما اگه به مجالس شما نیاییم کجا بریم؟!"
#مصطفی_ردانیپور🥀
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
✨️غذای خوب
🔺️یادم هست وقتی در خانه غذای خیلی خوب و مفصلی درست میکردیم و همه آماده ی خوردن می شدیم، احمد جلو نمی آمد. می گفت: توی این محل خیلی از مردم اصلا نمی توانند چنین غذایی تهیه کنند. مردم حتی برای تهیه ی غذای معمولی دچار مشکل هستند حالا ما...
🔹️برای همین اگر سر سفره هم می آمد با اکراه غذا میخورد. برای بچه ای در قد و قواره ی او این حرفها خیلی زود بود. اصلا بیشتر بچه ها در سن دبستان به این مسائل فکر نمی کنند.
🥀شهید احمد علی نیری🥀
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
✨📿✨📿✨📿✨📿✨
#داستان_عارفانه 🌹
قسمت ۱۳
یک باربچه هارفته بودندبه سراغ انباری مسجد.دیدنددرآنجایک تابوت وجوددارد.یکی ازهمان بچه های مسجدگفت:من می خوابم توی تابوت ویک پارچه می اندازم روی بدنم.شمابرویدخادم مسجد را بیاوریدو بگویید انباری مسجدجن وروح دارد😵 بچه هارفتندسراغ خادم مسجدواورابه انباری آوردند.حسابی هم اوراترساندندکه مواظب باش اینجا😶....وقتی میرزاابولقاسم بابچه هابه جلوی انباری رسیدآن پسرکه داخل تابوت بودشروع کردبه تکان خوردن پارچه!اولین نفری که فرارکردخادم مسجدبود.خلاصه بچه هاحسابی مسجد🕌را ریختند به هم!یااینکه یکی دیگرازبچه هاسوسک🐞 راتوی دست می گرفت وبادیگران دست می دادوسوسک رادردست طرف رهامی کرد😱و....چقدرمردم بخاطرکارهای بچه هابه احمدآقاگله می کردند. امااوباصبروتحمل بابچه هاصحبت می کرد👌درست همان زمان که احمدآقا ازمسائل معنوی می گفت:برخی ازبچه هابه فکرشیطنت های دوران بچگی خودشان بودند.می رفتندمُهرهای مسجدرامی گذاشتندروی بخاری 🙈مهرهاحسابی داغ می شدند.بعدنگاه 👀می کردندکه مثلاًفلانی درحال نمازاست به محض اینکه می خواست به سجده برودمی رفتندمُهرش راعوض می کردند😵و...یااینکه به یاددارم برخی بچه هاباخودشان ترقه 💥می آوردند,وقتی حواس خادم پرت بودمی انداختندتوی بخاری وسریع می رفتندبیرون.🏃
احمدآقادرچنین محیطی مشغول تربیت بود.بچه هاوسختی هاکارراتحمل می کردوالحمدالله نتیجه گرفت✅به جرٱت می گویم آن تعداد شاگرد ایشان همگی به درجات بالای علم ومعرفت رسیدند💯یک شب به یاددارم,یکی ازبچه هارفته بودپیش خادم مسجد گفت:میرزاببین مسح کشیدن من درسته?بعدمسح سرراکشیده بودوهمین طوردستش راکشیده بودروی بدن وپاوتانوک انگشت پاادامه داد!میرزاکه باطن پاکی داشت عصبانی شد😡گفت:چی کارمی کنی?اشتباهه! اماآن پسرشروع کردسربه سرخادم گذاشتن:اشکالی نداره.من بعدمسح سر,مسح پارو کشیدم و...این قدرادامه می دادتاخادم عصبانی بشه😠یکی ازبچه هاکه قدبلندی داشت رفت یک عباوعمامه برداشت!بعدخیلی جدی پوشیدوبعدازنمازوقتی همه رفته بودندواردمسجد🕌شد.فقط مانوجوان هاتومسجدبودیم.احمدآقاهم نبود.میرزاابوالقاسم که ذاتاًقلب💖 مهربان وپاکی داشت رفت به استقبال ایشان وگفت:حاج آقاازقم اومدی?اوهم گفت:بله😑بنده خداچشمانش درست نمی دید.بعدگفت:بیایدیه خورده این بچه هارانصیحت کنید.بعدروبه ماکردوگفت:بیایدجلوازحاج آقااستفاده کنید.حاج آقاهم خیلی جدی آمددربین بچه هاوروی صندلی 💺نشست
!بعدبسم الله راگفت وشروع به صحبت
کرد! میرزاابوالقاسم هم جلویش نشست وبه حرفهایش گوش 👂 می داد.
همه ی ماچندنفرمُرده بودیم ازخنده😅,امابه سختی جلوی خودمان راگرفته بودیم.اوخیلی جدی مارانصیحت کرد.حرف های احمدآقارابرای ماتکرارمی کرد,تااینکه آخربحث رفت سراغ موضوع تیله بازی 😲و....میرزایکدفعه ازجابلندشدباچشمان ضعیفش به چهره ی آن شخص خیره شد👀بعدگفت:تو.....نیستی⁉️خدامی داندبعدازهرشیطنت بچه ها,چقدرموج حملات کلامی اهل مسجدبه سمت احمدآقا زیادمی شد.شایدهیچ چیزدرمسجدسخت ترازاین نبودکه درجلسات بسیج وامنای مسجد, احمدآقارابه خاطرشیطنت شاگردانش محکوم می کردند.امااوبالبخندی😊 برلب همه ی این تلخ کامی هارابه جان می خرید.می دانست که پیامبرگرامی اسلام 《صلی الله علیه وآله》به امیرالمومنین《علیه السلام》فرمودند:"یاعلی,اگه یک نفربه واسطه توهدایت شود,برتراست ازآنچه آفتاب برآن می تابد👌"ثمره ی زحمات اوحالامشخص می شود.ازمیان همان جمع اندک شاگردان ایشان چندین پزشک,مهندس,روحانی,مدیروانسان واراسته تربیت شدکه همگی آن هارشدمعنوی خودرامدیون تلاش های احمدآقامی دانند✅آن هاهنوزهم درمسیری که احمدآقابرایشان همواره کرده قدم برمی دارندبه قول یکی ازشاگردان ایشان زحمتی که احمدآقابرای ماکشیداگربرای درخت چنار🌲کشیده بود,میوه می داد!
👈 ادامه دارد
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa