یک دوست یهودی دارم.
چند سالی از خودم بزرگتر.
اصطلاحاً از طلاب حوزه های علمیه یهودیان است.
قبلا ساکن سرزمین های اشغالی بود.
اما حالا فرار کرده و تبدیل به ناتوری کارتا شده!
به من میگوید: رفیقِ دیوانه خودم!
البته که محبت دارد.
دیشب که زنگ زد، باب درد دل باز شد.
جملاتش مهمترین مانیفست انگیزشی زندگی ام شد، چون زنده، واقعی و از روی دغدغه بود.
گفت: برای مقاومت علیه اسرائیلی ها، باید ابتدا مقابل دشمن های کوچکتری مقاومت کنیم. مثل
مقاومت علیه نیمه شب خوابیدن و ظهر بیدار شدن!
مقاومت علیه صبحانه نخوردن و بدنی نحیف و بدون زور و بیمار داشتن!
مبارزه با غریزه گرایی هایمان که همیشه محرک های بیخودی بودند برای ادامه زندگی!
برای مقاومت علیه اسرائیل، باید مقابل غریزه ها ایستاد و آنها را در خلوتمان خاک مال کنیم. نه یکبار و دوبار، بلکه
این مبارزه باید تبدیل به عادتی معقول شود.
مقاومت علیه باتلاق اینستاگرام، تلوزیون و اخبار گوش دادن!
علیه شهوتِ خریدن و خوردن، و راحت گرایی بیش از حد!
مقاومت علیه بی دردی مقابل دردمندان!
اصلا ما باید مقاومت کنیم مقابل آدم های رهزن و بیخودی که تمام دقیقه های زندگی شان پوچ و بیفایده است و ما را هم همینطور میخواهند.
علیه دزد های عاطفه و قلب!
محمدعلی؛ چرا شماها مثل داوید نیستید؟
رفیق سابقم داوید، که این روزها در تل آویو مشغول شیعه شناسی است،
پنج زبان بلد است.
تمام دروس طلبه های ایرانی را به زبان فارسی از سایت «شیعه درس» در طول ده سال خوانده و حاضر است تک تک جملات آن درس ها را امتحان بدهد.
و حالا اینروزها متخصص آموزش زبان فارسی و بینش و تفکر ایرانی ها و شیعیان شده در حالی که تنها سی سال سن دارد!
مبارزه را باید از اینجا شروع کنیم که
چرا تا به الان حداقل دو زبان دیگر بلد نیستیم تا با آنها شعر بگوییم؟
چرا دشمنتان اسرائیل است ولی هنوز عبری بلد نیستید؟ گور پدر عبری! چرا فارسی را یاد نمیگیرید؟ تا حرفی بزنید که آنقدر ارزش داشته باشد که ترجمه اش کنند؟
چند دقیقه در سال مطالعه میکنید؟
چقدر نوشته اید؟
چقدر برای رشد روحی خود و خانواده و دوستانتان تلاش کردید؟
آیا آنقدر ارزشمند شدهاید که بدنبال ترور شما باشند؟
جوابش را من نمیدانم.
اما باید مقاومت کنید، علیه خودتان!
علیه اینهمه بیخود بودگی!
که اگر مقاومت میکردید، تا به الان اسرائیل تبدیل شده بود به خاطره ای غیر قابل تکرار!
تمام شده بود. نیست و نابود شده بود.
خاکستر…
1.17M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
و حالا کودکان غزهای همگی سنوار شدهاند...
شهادتش بجای اینکه کمر مقاومت و مردم غزه را خم کند، روح تازهای در آن دمید....
⭕️شیردختر لبنانی، در شب عروسی اش، یک چشم خود را به همسرش که در حمله اسرائیل نابینا شده بود اهدا کرد.
شما هم دنبال محقق کردن شعار #زن_زندگی_آزادی با انجام هرزگی و عیاشی و ولگردی و مهریه های نجومی باشید.
اما عمر گذراست و تجربه خواهد گفت چه کسی آزاده و طالب زندگی است.
5.07M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دقت کنید تو ثانیه ۴۷ میگه ما تو ایران خیلی شرایط خوبی داشتیم!
معمولاً امثال این آدما تو ایران به کمتر از ریاست و مدیریت راضی نیستن و به همه چی غر میزدن ؛ اما میرن اونجا و سیستم برده داری تاکسی اینترنتی کار میکنن!
🔴 #بیداری_ملت 👇
@bidariymelat
💔 این روسری قرمز نیست... پر از خون است !
و حتی در این مصائب هم دست از #حجاب برنمیدارد !
#یحیی_سنوار
#وعده_صادق
#سید_حسن_نصرالله
دعوتید به پلاکخاکی 👇👇🕊🌷
@pelakkhakii
#گپ_روز : « از بیروت آمدهایم بیرون! »
(آخرین خاطره از شهیده کرباسی)
#موضوع_روز : «وظیفه ما درتقویت جبهه مقاومت و سرعتِ پیروزی حق »
✍️ سحرگاه پنجم اکتبر (دقیقاً ۱۷ روز) پیش بود!
بیتاب و نگران بودم از وضعیتی که هر روز برایشان تنگتر میشد!
آنقدر که اشکهای بیقراریام ناخودآگاه چند ساعتِ ممتد به کمکم آمدند تا این قلبِ به تشویش افتاده را آرام کنند.
• همان موقعِ سحر پیام دادم :الآن کجایید آرزو ؟ بچهها کجا هستند؟
• چند ساعت بعد جواب داد: از بیروت آمدهایم بیرون! در یک هتل مستقریم و دنبال خانهای میگردیم. اما هیچ جا امن نیست! نقطهزن دنبالمان هستند، جوری که نمیتوانیم گوشیهایمان را روشن کنیم...
• او حرف میزد و من کلماتش را با عطش مینوشیدم.
گفتم : بیایید ایران، بچهها را بفرستید ایران! نگرانیات که کُشت مرا دختر !
• گفت : خانوادهام نیز بسیار نگرانند و همین را میگویند! ولی نه برای من، و نه برای بچهها این انتخاب ممکن نیست! شهادت هم لیاقت میخواهد، «دعا کنید برایم» ... و این جمله را چند بار تکرار کرد!
• گفتم باید با تو حرف بزنم ...
گفت در اولین فرصت با شما تماس میگیرم.
و با همهی فشاری که رویشان بود، تماس تصویری گرفت و باهم در مورد وایرال «دعای مرزداران» در «تایم لاین عربی خصوصاً محور مقاومت» کمی صحبت کردیم.
دعا را که از میکس و مستر برگشته بود برایش فرستادم گوش داد و ایراداتش را برایم یکی یکی گفت.
• امّا یک جمله گفت که از آنروز زندگیام را شقّه شقّه کرده است!
گفت : «مردم در لبنان پر از ترس و استرس شدهاند و بیش از دعا و تغذیه معنوی، به دنبال کردن اخبار مشغولند! من نگرانم کم بیاورند ... قدرت روح مقاومت، به غذای آسمان آن روح بند است».
• گفتم : صحیفه..... آرزو ...
«صحیفه تنها غذای آخرالزمان» است!
استاد چند سال است که از #نهضت_صحیفه_خوانی و وجوب آن حرف میزنند برای موفقیت جبهه حق در آخرالزمان. اما آنقدر که باید، ما نتوانستیم اهمیّت آنرا برای مردم جا بیندازیم .
گفت : تمام دردم این است.. فقط همین !
دستم بسته شده و شبکههای ارتباطی من با آدمهای موثر رسانه لبنان قطع شده است.
من به این نتیجه رسیدم باید تنهایی اینکار را شروع کنم ...
شما به من قول بدهید فقط نگران حیطه مسئولیت من نباشید! من از پس بخش خودم باید بربیآیم، تا غصهام شما را نگیرد.
و من مثل همیشه به این مدیر قدرتمندم تکیه دادم و آرام گرفتم.
• تلفن را قطع کردیم ... و من رفتم سراغ تیم رسانه، برای تولیداتی که او برای اهمیت دعای مرزداران «اهل ثغور» در تایم لاین عربی سفارش داده بود. و ... ادامه روند انتشار گسترده این دعا !
• هر روز پیام میداد که ما خوبیم و نگران نباشید.... تا روز ۱۸اکتبر ساعت ۸:۵۳ دقیقه صبح. نوشت :
| سلام جانم 😘
خدا قوت 🙏
فقط می خواستم بگم که ما خوبیم به لطف خدا ❤️|
• وقتی جواب پیامش را مینوشتم مطمئن بودم این پیامم تیک دوم نخواهد خورد.
و ۱۹ اکتبر خبر حال خوبِ ابدیاش اول بار از همان توئیتری منتشر شد که خودش یک فعال رسانهی قدرتمند در آن شبکه بود.
✨ «شهیده معصومه (آرزو) کرباسی» و همسر والامقامشان «شهید رضا عباس عواضه» حق زیادی به گُردهی «رسانهی منتظر» داشته و دارند.
• امروز آرزو به تهران برمیگردد... به معراج شهداء! و ما قرار است برویم ببینیمش!
یادم هست آخرین بار که رسید تهران با همان چمدانهایش آمد به شهرری، و همه را گذاشت در اتاق جلسات و رفت حرم سیدالکریم علیهالسلام.
امروز اما فکرکنم حضرت عبدالعظیم علیهالسلام به استقبال «میوهی بالغ و رسیدهی حرمش برود»... به استقبال شهیده معصومه کرباسی.
✨ ورود سرافرازت را به تهران تبریک میگویم : «میوهی رسیدهی باغ مقاومت»!
※ بدرقهی شهیده معصومه (آرزو) کرباسی در معراج شهدای تهران
13.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥بانویی که در شیراز به دنیا آمد و در لبنان شهید شد را بهتر بشناسیم