💠شهید محسن حججی :
🌷خودتان را برای ظهور امام زمان(عج) و
جنگ با کفار به خصوص اسرائیل آماده کنید
که آن روز خیلی نزدیک است.👇👇👇
@pelakkhakii
🍃🌸
پلاک خاکی
🖐 السلامُ علیکَ یا سلطان🖐
زائری در قطار ، بین مسیر
یا رضا یا رضا (ع) به لب دارد
میرود جانب خراسان و
حاجت عافیت طلب دارد
دکترش گفته نیست امّیدی
از مداوای تو شدم مایوس
بی علاج است و هیچ راهی نیست
یادم آمد ؛ برو ، برو پابوس
با زن و بچه اش پیاده شدند
خسته از راه رو به سوی امام
در خیابان منتهی به حرم
با ادب میدهند هر سه سلام
کاسبی اهل دل ، سرِ صبحی
شد هواییِ بانگ نقاره
آن دو رکعت نماز شیرین و
آن وضو پای حوض و فواره
حجره را بست و چشم دل وا کرد
نیتش یک سحر زیارت شد
با بلیت هواییِ مشهد
کفتر بام کوی حضرت شد
گوشه ی صحن جامع رضوی
دِین خود را به او ادا میکرد
مستمندی که بود مستاجر
صاحبِ خانه را صدا میکرد
قبل از اعزام ، کنج گوهرشاد
آنقدَر ناله زد ، اجابت شد
در دفاع از حریم زینبیه
عاقبت لایق شهادت شد
زائری روی پشت بام هتل
مکنت و ثروت و طلا میخواست
زائری رو به پنجره فولاد
از رضا (ع) اذن کربلا میخواست
مادری بهر بخت دختر خویش
بسته محکم نخ دخیلش را
خسته و دلشکسته آورده
مادری کودک علیلش را
عده ای غرق غم میان حرم
مرده ای روی دست آوردند
عده ای نذرِ مقدَم اولاد
با شعف هرچه هست آوردند
پیرزن ، منتظر دعا میکرد
خبری از شهید او برسد
پیرمرد ، منتظر برای فرج
جمعه ای روز عید او برسد
چقدَر بین صحن آزادی
با دم و شور و روضه و فریاد
بی ریا ، سیّدی که ذاکر بود
به دل عاشقان صفا میداد
روضه خوانی برای اذن دخول
پشت در با دو چشم خیره و تر
رو به باب الجواد (ع) میخواند
زیر لب روضه ی علی اکبر (ع)
السلامُ علیکَ یا سلطان
گرچه در کوچه ریخت بال و پرت
لااقل بین حجره آخرِ سر
پسرت بود و گشت دور سرت
کربلا روضه طور دیگر بود
داغ دنیا خراب شد به سرش
پدری پیر هر طرف میرفت
پی یک تکه از تن پسرش
#یدالله_شهریاری
@yshahryari
سلام وعرض ارادت ✍:
ده سفارشِ از آقا علی بن موسی الرضا علیه السلام*
✅سفارش اول*
در خوشحال کردن مردم بسیار بکوشید تا در قیامت خدا خوشحال تان کند.
✅سفارش دوم*
تا می توانید سکوت اختیار کنید که سکوت موجب محبت می شود و راهنمای هر خیری است.
✅سفارش سوم*
در خواندن سوره حمد استمرار بورزید که جمیع خیر در امور دنیا و آخرت در آن گرد آمده است.
✅سفارش چهارم*
به روزی اندک خدا راضی باشید تا خدا نیز از عمل کم شما راضی باشد.
✅سفارش پنجم*
در برقرار کردن صله رحم ثابت قدم باشید که بهترین نوعِ آن ، خودداری از آزار خویشاوندان است.
✅سفارش ششم*
به کسی که از خدا نمی ترسد امید نداشته باشید که نه تعهد دارد ، نه نجابت و نه کرم.
✅سفارش هفتم*
بسیار احسان کنید که خداوند در قیامت ، یک نصفه خرما را مانند کوه اُحد بزرگ می کند.
✅سفارش هشتم*
حقُّ النّاس را رعایت کنید که دوستی محمد و آل محمد بدون آن پذیرفته نیست.
✅سفارش نهم*
از بخششی که زیانش برای تو بیش از سودی است که به دیگران می رسد ، حذر کن.
✅سفارش دهم*
بسیار مراقب کردار خود باشید تا مورد تهمت و اتهام قرار نگیرید ، که در آن صورت ، حقِّ ملامت نخواهید داشت.
🌹🌹
ضمن تبریک دهه کرامت تقدیم به پیشگاه ملکوتی امام رئوف علیه السلام وخواهرگرامیش حضرت معصومه سلام الله علیها صلوات
اللهم صل علی محمد وآل محمد و عجل فرجهم.
@pelakkhakii 👈👈🌹🌹
#حدیث
🌹 #امام_رضا (علیه السلام )🌹
💠پدرم را در خواب ديدم 🔻فرمود:
پسرم!...
✅هرگاه در سختى و گرفتارى بودى جمله
✨ «يا رؤوف يا رحيم» ✨
▫️را فراوان بگو.
📚منهج الدعوات،ص ۳۹۷
#دهه_کرامت
🍃🌸 @pelakkhakii 👈👈
#کلام_شهید
#آمریکا اگر می توانست چیزی
در مقابل #شهادت قرار دهد
#پیروز می شد؛
اما هیچ #قدرتی در برابر شهادت
توان #ایستادگی ندارد.
#شهید_عبدالحمید_دیالمه🕊
🌷سردار شهید حسین همدانی🌷
جای حبیب بن مظاهر سپاه سردار حاج حسین همدانی بخیر که میگفت:
"ما نمیتوانیم با آمریکاییها قدم بزنیم و انتظار شفاعت شهدا را داشته باشیم."
خیلی حرفه ها...خیلی...
@pelakkhakii 👈👈🌷🌷
🌷شهید احمد کاظمی🌷
کاری کنید که وقتی کسی شما را ملاقات میکند احساس کند که یک شهید را ملاقات کرده است.
ضد انقلاب روکه نقد میکنم میگن چرا به هموطنت توهین میکنی؟
من پوچ اندیش و ظاهر گرا نیستم
ذهن و عقیده ام عقیم نیست که محدود شده باشم به مرزهای جغرافیایی
که هرکسی با هر عقیده پوچ الحادی و باطلی اگر این سوی مرز بود
هموطن و اگر آنسوی سیم خاردار بود غریبه باشه!
صد سال دیگه هم قاتلی چون مریم رجوی
خوک کثیفی چون مریض یزید نژاد(مسیح علینژاد)وطن فروشی چون روح الله زم هموطن من نخواهند بود!
حتی اگر در کشور من که هیچ ؛در شهر من در خیابان من در کوچه ی من و در دیوار به دیوار من متولد شده زندگی کرده و مرده باشن
هموطن فکری و عقیدتی من در وهله اول کافران به طاغوت اند
و سپس مومنان به الله!
هموطن من یک سیاه پوسته که صورت ظاهرش هزاران سال نوری با سلبریتیهای پَست اتو کشیده فاصله داره اما قلبی داره سراسر از ایمان
ایمان به خدا و رسول خدا!
هموطن من یک نیجریایی به نام شیخ ابراهیم زکزاکیه
هموطن من یک آمریکایی به اسم راشل کوریه
آمریکایی بود
ولی آزاده بود
جمجمه اش زیر زنجیر های بلدوزر صهیونیست ها له شد ولی زیر بار ظلم نرفت!
نه یک احمقی مثل زیباکلام
هموطن من یه متولد ایالت نبراسکا آمریکاست شهید مالکوم ایکس!
هموطن من دلاور مرد عرب!
کابوس شب های یهود
سید حسن نصر اللهه
هموطن من ابو عزرائیل عراقیه
هموطن من عبدالملک حوثی یمنیه
هموطن من عصام زهرالدین سوریه
هموطن من ابو حامد افغانیه
هموطن من عماد مغنيه لبنانیه
هموطن من چگوارای آرژانتینیه
هموطن من ادواردو آنیلی ایتالیائیه
هموطن من مالکوم شباز آمریکاییه
هموطن من ابو صلاح فلسطینیه
شهیدی که پا نداشت بر روی ویلچر به سمت کفر یهود سنگ می انداخت.
اما راه آزادی و آزادگی رو سریع تر از ما پیمود!
و اما هموطن من ؛قاسم سلیمانی حسین همدانی محسن حججی ایرانیه!
هر کسی در هر کجای عالم!
با هر نژاد و رنگ پوست و زبانی!
در مقابل کفر و ظلم و الحاد ایالات متحده آمریکا و اسرائیل غاصب مبارزه کنه هموطن منه!
هرکسی در هر کجای عالم
از آمریکای جنوبی تا شاخ آفریقا و قلب اروپا ندای لا اله الا الله بر زبان و قلب جاری کنه هموطن منه
هرکسی در هر کجای عالم
از سیبری تا نوادا از اندونزی تا کنیا بگه اشْهَدُ انَّ عَلِیّاً وَلِیُّ اللّهِ دوست رفیق عزیز سرور و هم رزم منه!
و هرکسی!
در هر کجای عالم!
با تمام وجود و از سویدای دل بگه:
#لبیکیاحسین
برادر منه!
پس همه برای ریشه کنی ظلم و استبداد در سراسر گیتی:
لبیک یا حسین
#مستوره
@pelakkhakii 👈👈🌹🌹
خدایا بقیه وجود من لیاقت نداشت؟!
آ....آ....
رقیه به طرف تخت می رود.مجروح جنگی را تازه از اتاق عمل بیرون آورده اند.چیز هایی می گویدولی کمتر کسی متوجه می شود:
آ......آ....ب!
آب می خواهی؟تشنه ای؟
سرش را مدام تکان می دهد وبا دست اشاره می کند که تشنه است.رقیه می گوید:
آب برای تو ضرر دارد.آ....ب!آ....ب!
او به طرف لیوان آب می رود وبا یک پنبه برمی گردد. پرستار بخش متوجه می شود وبه رقیه می گوید:"آب برای او ضرر دارد!تازه از اتاق عمل بیرون آمده."
می دانم!می خواهم لب های خشکیده اش را تر کنم.
شروع به تمیز و خیس کردن لب های آن مجروح می کند. رزمنده یک نوجوان شانزده ساله ای است که هنوز خوب به هوش نیامده است.مقداری او را روی تخت جابه جا می کند. بالش را زیر سرش می گذارد و مسیر سرُم را چک می کند. نزدیک ظهر آن جوان کاملاً به هوش می آید. سرش را از بالش بلند می کند و به بدن خودش خیره می شود. به آن عضوی که کاملاً باند پیچی شده است بیشتر نگاه می کند. سپس سرش را روی بالش می گذارد. مدام چیز هایی را زمزمه می کند و مروارید ازچشم هایش می بارد. رقیه به تخت او نزدیک می شود و گوش هایش را تیز می کند تا ببیند چه می گوید:
خدایا! بقیه وجود من لیاقت نداشت!؟...
دیگر پرستار ها هم دور تخت جمع می شوند. همه هاج و واج به یکدیگر نگاه می کنند. منتظر عکس العمل این نوجوان هستند؛ او که هنوز فقط چند تار مو روی صورتش سبز شده است. بعضی تصور می کنند هنوز خوب به هوش نیامده و در اثر داروی بی هوشی هذیان می گوید!
نوجوان زخمی یا علی می گوید و روی تخت می نشیند. می پرسد:
اینجا کجاست؟
بیمارستان است!بیمارستان مریوان!
دوباره به محل پانسمان خیره می شود. این بار اشک چشمانش روی پانسمان می ریزد. رقیه هم گریه اش می گیرد. بُغضی که تا آن موقع گلویش را می فشرد باز می شود و با اشک بیرون می ریزد. تا چشم نوجوان به رقیه می افتد،جلو اشک هایش را می گیرد. رو به رقیه می کند و با قاطعیت می گوید:
تو چرا گریه می کنی؟
رقیه با لحنی نگران پاسخ می دهد:
به خاطرجراحت و قطع...
من باید ناراحت باشم نه تو.
برای چی؟
برای اینکه خدا فقط یک پایم رالایق خودش دانست و از من گرفت. ناراحتم که چرا تمام وجودم این لیاقت را نداشت!؟
رقیه با آستین روپوش سفیدش،اشک خودش را پاک می کند و ساکت می شود.
دور تا دور شهر را کوه ها گرفته و قله ها سر به فلک افراشته اند. اما استوارتر از آن ها این جوانان و نوجوانان رزمنده هستند که هیچ سستی و فترت به خود راه نمی دهند. مقاوم و مصمم به راهشان ادامه می دهند. تمام هستی خود را فدا می کنند و به پیش می تازند. ای کوه ها!ای قله ها!لرزش ولغزش شما را می بینم اما تزلزل وسستی عقیدۀ این مجاهدان را هر گز! رزمندگان محکم تر از کوه ها هستند، پس ای کوه هایی که به استقامت و شجاعت رزمندگان رشک می ورزید، در روز قیامت شهادت دهید، شهادت دهید که بر این جوانان چه گذشت و شما را چگونه خجالت زدۀ استواری شان کردند. ای زمین! تو با همۀ گستردگی شاهد باش که چگونه می لغزی وفرو می ریزی و عدّه ای را به کام مرگ می بری ولی قدم های رزمندگان هرگز نلغزید. تو ای در ودیواربیمارستان! شهادت بده بر فرزندان این مرز وبوم چه گذشت. چگونه بر پای قطع شده نمی گریند، گریه شان برای آن است که چرا تمام بدنشان در راه خدا قطعه قطعه نشده است!؟
و تو ای زمان! ندای مظلومیت این عزیزان را به گوش نسل های بعد برسان که چگونه هر روز ساعتی دست و پایی قطع می شود،شهیدی بر زمین می غلتد وخونش در رگ هایت جاری می شود.
فردا کوه و زمین وزمان شهادت خواهند داد که چگونه این عارفان شاهد وشهیدان عارف را به آغوش کشیده اند وبه آن مباهات کرده اند.
پس ای پرستار!مباهات کن که توفیق خدمت به رزمندۀ مجروح نصیبت شده است.خدا را شکرکن که سر بالین جانبازی هستی که یک پای قطع شده اش را برای خدا داده است و ناراحت است که چرا بقیه اعضایش را خدا از او نگرفته است
@pelakkhakii 👈👈
﴾﷽﴿
"گوشتان به دهان رهبر باشد.
چون ایشان گوششان به دهان
حجتبنالحسن(عج) است..."
#علامه_حسن_زاده_آملی💗
👇👇پلاک خاکی اینجاست🌷🕊
@pelakkhakii
👆👆
به عشق آقاجانمان #انتشار_دهید 🇮🇷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹 درد دل مادر سه شهید شنیدن دارد...
خودش گفته بود من میخوام برم ولی جنازمم دوست دارم پیدا نشه همیشه ما تشییع شهدای گمنام رو میریم. شاید یکیش مجید باشه.
#شهیدان_غرویان
🔹 @pelakkhakii
#دلتنگی_دختر_دوساله
نیایش کنترل تلویزیون رو برداشت
به حالت موبایل گرفت،
شروع به صحبت کرد.
_الو سلام. خوبی؟
مادربزرگ پرسید کیه نیایش جان
گفت بابامه
دلم براش تنگ شده
زنگ زدم باهاش صحبت کنم
@pelakkhakii
🌹❤️حال و هوای یک عاشق با خدا❤️🌹
باران شدت گرفته بود.☔️💦
بیرون از سنگر را نگاه میکردم،🌧 ناگهان چیزی در میان باران توجه مرا به خودش جلب کرد، 🌨دقت که کردم دیدم یک نفر درحال نماز خواندن است!🕯📿
زیر باران؟!🌧❣
با دقت بیشتری که نگاه کردم از تعجب دهانم باز مانده بود
مصطفی بود که زیر باران داشت #نماز میخواند!❣🌧
بعد ها ازش پرسیدم که چرا زیر باران نماز میخواندی؟!💦☔️
گفت: میخواهم خودم را برای خدا لوس کنم!😍💫🌹
#شهید_مصطفی_رحمانی
👇👇پلاک خاکی اینجاست🌷🕊
@pelakkhakii
👆👆
│نڪتہ✍🏻│
نگو مِرسے‼️
به جای این حرف ها بگو :
"خدا پدرت رو بیامرزه..."
#سردار_متوسلیان💚
#عکس_باز_شود📸
👇🌷
@pelakkhakii
👆🌷
✍حاج آقا قرائتی
در امر به معروف و نهی از منکر باید اخلاق مردم را بدانیم و با همه یکسان حرف نزنیم.
یک وقت من یک مثال زدم ،گفتم: گرد گچ که روی آستین شما می نشیند شما با دست و ضربه زدن پاک می کنی. اما اگر دوده بنشیند ، اینطور رفتار کنی دستت سیاه می شود و دوده در لبلس فرو می رود. دوده را باید فوت کنی. یعنی بدانی بین گرد گچ و دوده فرق است.
💥با همه نمی شود یکسان صحبت کرد،
باید مخاطب را بشناسیم..
💠: @pelakkhakii 👈👈
حیفِ #نوکر نیست با
مرگ طبیعی جان دهد
هیچ مرگی جز #شهادت 🌷
نیست در شان نوکرت...
#چقدر_عمه_سادات_فدایی_دارد
#شادی_روح_شهدا_صلوات🌷
🌼💔🌼
@pelakkhakii 👈👈
برای تفحص پیکر مطهر شهدا
تلاش میکردیم.😍
هر روز به نام يكی از اهلبيت(ع)
حركت خودمون رو شروع ميكرديم.☺️
اون روز به نام امام رضا(ع).♥️
منطقه شرهانی بوديم.🚶
يك شـــــهـيد پيدا كرديم،
اما هيچ مدركے براے شناسایی نداشت.
فقط يه برگه تو جيبش بود.📃
روش نوشته بود:✍
" هر كه شود بيمـار رضـــــا،
والله شــــود دلـدار خــــدا
@pelakkhakii 👈👈