eitaa logo
پلاک خاکی
2.6هزار دنبال‌کننده
11.6هزار عکس
6.1هزار ویدیو
42 فایل
به محفل رهروان شهدا خوش آمدید❤️🌷 شهدا اگر به دادم نرسید از دست رفته ام... کانال های دیگر ما متفاوت و ناب حتما عضو شوید👇 @saharshahriary @ghonooteghalam
مشاهده در ایتا
دانلود
🔹آیت الله جوادی آملی: 🔺اگر كسی [عالِم به زمان باشد و حوادث بر او مشتبه نشود]، نه از تبعید شدن و دادن هراسی دارد، نه از و اهانت شنیدن رنج می برد، بلكه همة‌ این مسایل برای او با «لذّت درونی» همراه است. اینكه می بینید ما در برابر چند تهمت می رنجیم، و در مقابل رنج، صحنه را رها می كنیم، برای آن است كه اوّلاً از بیرون رنج می بریم، و ثانیاً از درون لذّت نمی بریم؛ لذا صحنه را ترك می نماییم. ولی عالمان راستین، اوّلاً از درون لذّت می برند، و ثانیاً رنج بیرون را احساس نمی كنند؛ لذا تا آخرین لحظه ایستاده اند. 🔹شهید بهشتی تمام قد بود...من می دیدم در درس خصوصی مرحوم علامه، او تنها می تواند جوابگو باشد، باهوش! بافهم! باادب!... جای به واقع خالی است، سر تا پا «ادب» بود، سر تا پا محبت بود، مدیریت او هم ممتاز بود ... @pelakkhakii 👈👈🌷🕊
۱۱ تیر ۱۳۹۹
یک شب خواب حاج همت را دیدم؛ دقیقا در موقعیتی که در پایان‌بندی اپیزودهای مستند «سردار خیبر» هست! با بسیجی‌هایی که در فیلم کنار ماشین تویوتا منتظر حاج همت ایستاده‌‌اند تا با او دست بدهند، ایستاده بودم. حاج همت با قدم‌های تند رسید کنار تویوتا. من دستم را جلو بردم و با او دست دادم و حاجی را در آغوش گرفتم تا معانقه کنم. هنوز دستش توی دستم بود که گفتم: «دست ما را هم بگیرید» و توی دلم نیتم از این حرف طلب شهادت بود که حاج همت در جوابم گفت: «دست من نیست!» از همان شب این خواب و حرف حاج همت برایم مسأله شده بود و مدام فکر می‌کردم چطور ممکن است برآورده شدن چنین حاجتی دست شهدا نباشد. همیشه فکر می‌کردم شهدا باید دست آدم را بگیرند تا باب شهادت به روی آدم باز شود. این قضیه بود تا یک شب که در خانه محمودرضا مهمان‌شان بودم خوابم را برای محمودرضا تعریف کردم. گفت: «راست گفته خب. دست او نیست!» بعد گفت: «من خودم به این رسیده‌ام و با اطمینان و یقین می‌گویم؛ هرکس شهید شده، خواسته که شهید بشود. شهادت شهید فقط دست خودش است.» @pelakkhakii 👈👈🌷🕊
۱۱ تیر ۱۳۹۹
مرام‌های خاص زیاد داشت اما بعضی چیز ها برایش قانون بود و خط قرمز داشت و یکی از آن خط قرمز ها این بود: محمدحسین همیشه یکی از دیوارهای خوش اندازه که چشم خورش از بقیه جاها بیشتر بود را به عکس شهدا تعلق میداد و تو باید قبول میکردی که به واسطه عکس شهدا حرمت حضور شهدا را در خانه رعایت کنی وگرنه... قرارداد که تمام میشد و خانه را که میخواستیم عوض کنیم بعضاً عکس‌ها هم نو میشد. یادم هست وقتی پوسترهای کم عرض شهدا مد شده بود محمدحسین کلی ذوق کرد که عکس‌های بیشتری را میتواند در خانه جا بدهد. با این حال ولی همیشه یک پوسترْ تکراری بود؛ قدیمی بود و نه نو میشد و نه قرار بود سایزش عوض شود و آنهم تمثال شهید مبارزه با اشرار جنوب شرق کشور محمد عبدی بود. خیلی دوست داشت مثل محمد عبدی باشد. همیشه از خنده های لحظه‌های آخرش و حین شهادت محمد عبدی میگفت. وقتی فهمیدم اسم جهادی محمدحسین خودمان «عمار عبدی» است اصلا جا نخوردم ولی زمانی که عکس صورتش را در معراج شهدای تهران دیدم، با آن لبخند ملیح آن موقع باورم شد: تا در طلب گوهر کانی کانی تا در هوش لقمه نانی نانی این نکته ی رمز اگر بدانی دانی هرچیز که در جستن آنی،آنی @pelakkhakii 👈👈🌷🕊
۱۱ تیر ۱۳۹۹
گنبد توست‌ که هر صبح به ما می‌خندد کشوری هست‌ به زیبایی ایران باشد؟! @pelakkhakii 👈👈🌷🕊
۱۱ تیر ۱۳۹۹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۱۱ تیر ۱۳۹۹
هـر صبـــح زنـدگى براى ادامه پيدا كردن، به دنبـالِ بهانه ميگردد .. و چه بهانه اى زيبــاتـر از نگاهتان . . . 📎سلام ،پنجشنبه تان شهدایی ✋ @pelakkhakii 👈👈🌷🕊
۱۲ تیر ۱۳۹۹
گُمنـــام یعنی: کسی که دنیا را ، حتی به اندازه یک نام هم نمی‌خواهد @pelakkhakii 👈👈🌷🕊
۱۲ تیر ۱۳۹۹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۱۲ تیر ۱۳۹۹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۱۲ تیر ۱۳۹۹
✨🍃 کار همیشگی ش بود. هر وقت دلش تنگ می شد دستمو می گرفت و با هم می رفتیم بهشت زهرا "سلام الله علیها " اول می رفتیم قطعه اموات و چند دقیقه بین قبرها راه می رفتیم؛ بعد می رفتیم سر مزار شهدا. می گفت : " این جا رو نیگا کن ، اصلا احساس می کنی که این شهدا مرده ان ؟ این جا همون حسی رو داری که تو قطعه ی اموات داری ؟ " بالا سر مزار بعضی از شهدا می ایستاد و سنشون رو حساب می کرد. می گفت : " اینایی که می بینی ، همه نوزده ، بیست ساله بودن. ماها رسیدیم به سی سال. خیلی دیر شده ؛ اصلا تو کتم نمی ره که بخوان ما رو قطعه مرده ها دفن کنن ". از سوز صداش معلوم بود که مدت هاست حسرت شهادت رو به دل داره @pelakkhakii 👈👈🌷🕊
۱۲ تیر ۱۳۹۹
پلاک خاکی
✨🍃 کار همیشگی ش بود. هر وقت دلش تنگ می شد دستمو می گرفت و با هم می رفتیم بهشت زهرا "سلام الله علیها
🌱 " بسم الله الرحمن الرحیم " الهی انت کما احب واجعلنی کما تحب الهی هب لی کمال انقطاع الیک سلام و درود خداوند بر ارواح پاک حضرت محمد (ص) و آل محمد و درود و سلام ما و خدا به مولا و آقای عالم حضرت بقیه‌الله(عج)؛ شهادت می‌دهم که خداوند یگانه است و محمد(ص) خاتم رسولان و برترین بنده خداست و امیر المومنین علی مرتضی(ع) برادر و وصی او بود و فرزندان معصوم مولا، امامان پس از او هستند و تا قیامت امامت در خاندان پاک محمد (ص) قرار دارد و لاغیر "و رضیت بذلک". خداوندا دو چیز را لااقل از اختیار انسان خارج کردی و آن اولی مرگ و دومی تولد است که انسان به اندازه ذره‌ای در آن دخالت ندارد. ابتدا خدا را شاکرم که به من نعمت وجود را عطا کرد و پس بر آن شاکرم که در موجودات از جمله موجوداتی هستم که حرکت می‌کنند. در میان این موجودات مرا انسان خلق کردی و در میان انسان‌ها مرا عاقل خلق کردی و در میان عاقل‌ها مرا یکتاپرست خلق کردی، در میان یکتاپرستان مرا مسلمان آفریدی و در میان مسلمانان شیعه و در میان شیعیان شیعه‌ی اثنی عشری آفریدی و ای کاش در میان این شیعه‌ها مرا از ذریه‌ی زهرا خلق می‌کردی و در میان آن‌ها از جمله کسانی بودم که مادر و پدرم هر دو سید می‌بودند.💚 خداوندا باز هم بگویم به من چه دادی؟ چرا؟! مگر من با آن بچه مسیحی و بچه یهودی و آن کافر چه فرقی داشتم...، خدایا چه دادی که شکرش را به‌جا آوردم؟ و شاید «علی جان»! به یمن والدینی خوب و عشاق/ مرا عبد و غلامت آفریدند خدایا! بهشت را بهشته‌ام/ بهشت من علی بود خدایا! اگر روزی آمد که محبت علی را از من گرفتی جان من در بدنم نباشد. خدایا حال می‌دانم که علی چرا چیزی را جز دل چاه برای درد دل انتخاب نکرد. خیلی چیزها را نمی‌توان به هیچ‌کس گفت؛‌ خدایا جان آن امام زمان را سالم بدار که او امید شیعه است. در طول 1400 سال شیعه را کشتند به خاطر مولایشان به خاطر یک کلام "عشق چهارده تن" چرا؟! @pelakkhakii 👈👈🌷🕊
۱۲ تیر ۱۳۹۹
✳ در گوشه‌ای در میان خادم‌ها ایستاد 🔻 سردار شهید بیشتر اوقات پایین ضریح (ع) می‌نشست و از همان مکان عرض ادب و ارادت خود را نشان می‌داد. زمانی هم که در کنار ضریح قرار می‌گرفت، بسیار متواضعانه رفتار می‌کرد. 🔸 یک بار در مراسم خطبه‎خوانی در صحن انقلاب اسلامی حرم مطهر رضوی، در حالی که لباس خادمی به تن داشت، اصرار دیگران مبنی بر قرار گرفتن در جایگاه مسؤولان، مدیران و علما را در این مراسم نپذیرفت و در گوشه‌ای بین ۴۹ هزار خادمی که حضور یافته بودند، با متانت تمام و آرام ایستاد. 👤 راوی: مدیر امور خدمه آستان قدس رضوی @pelakkhakii 👈👈🌷🕊
۱۲ تیر ۱۳۹۹