#خلاصه_نویس_جلسه_اول پارت 2
❤️🌱
🔹پیامبر اکرم (ص) از جهادی بزرگ برگشته بودند به جهاد فدا کردن مال و جان و اهل خانواده و... گفتند جهاد اصغر به مبارزه با هوای نفس گفتند جهاد اکبر.
🔹موضوع اصلی حسادت نیست، موضوع اصلی مبارزه با نفسه موضوع اصلی تنبلی نیست، موضوع اصلی مبارزه با نفسه، موضوع اصلی فقط و فقط مبارزه با نفسه.
🔹خط عملیاتی یک انسان جهاد با نفس است.
🔹ارزش انسان هارو با جهاد با نفس ارزیابی میکنند، کسی بیشتر با نفسش مبارزه کرده انسان بهتریه.
🔹امام خمینی (ره) :
همه دعوت شده اید به ضیافت الله همه مهمان خدا هستید و مهمانی به ترک است، اگر ذره ای هوای نفس در انسان باشد به مهمانی وارد نمیشود، یا اگر وارد شود استفاده نکرده است.
🔹مبارزه با هوای نفس سخت تر از اینه که یه آدمی به تنهایی بخواد یک شهر رو فتح کنه.
🔹ماه رمضان ماه مبارزه با هوای نفس است.
@pelakkhakii 👈👈🌷🕊
تنها مسیر 1_جلسه اول پارت 2.mp3
5.14M
#تنہامسیر 🌱
راهبردِ اصلے در نظامِ تربیتِ دینے
🔔 #جلسه_اول پارت 2
گوش جان بسپاریم . . . 🌸
@pelakkhakii 👈👈🌷🕊
بسم الله الرحمن الرحیم
فرمانده قرارگاه خاتم الانبیاء سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در جهت جلوگیری از شائبه های سیاسی و انتخاباتی از سمت فرماندهی قرارگاه استعفاء داد.
در متن استعفای سعید محمد خطاب به فرمانده محترم کل سپاه آمده است:
ضمن تشکر از حمایتهای بی دریغ جنابعالی از اینجانب در پیشبرد ماموریتهای قرارگاه خاتم، از آنجا که احتمال دارد بدلیل حضور اینجانب در فضای انتخاباتی شائبه هایی متوجه نهاد مقدس سپاه شود در راستای صیانت از سپاه و قرارگاه انقلابی- جهادی خاتم الانبیاء، از سمت خود استعفاء می دهم.
امید است این قرارگاه در جهت ادامه ماموریت های خود بیش از پیش موفق بوده و برگ های زرین دیگری به دفتر خدمات سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، بیفزاید.
بنده نیز بعنوان سرباز رهبر معظم انقلاب همواره در خدمت نظام مقدس جمهوری اسلامی و در خط نورانی امام ره ، رهبری و شهدای گرانقدر انقلاب، خدمتگزار مردم عزیز ایران سرافراز خواهم بود.
تا دولت جوان انقلابی یک یاحسین دیگر✋
#مرد_میدان #سعید_محمد
@pelakkhakii 👈👈🌷🕊
📌خاطره ای فوق العاده از مادر شهیدهمت
|همت چرا همت شد|
🔹️دکتر بعد از معاینه گفت: «بچه از بین رفته و تلف شده». مقداری هم قرص و کپسول نوشت و گفت: «اگه با این، بچه سقط نشد، حتماً بیاریدش تا عملش کنم» ...
🔹️اینها را حاجیه خانم میگوید؛ نصرت همت. بانویی که ۳۰ شهریور ۹۹ یعنی درست یک روز مانده به چلهی جنگ، رفت تا شاید بعد از ۳۷ سال، پسرش را یک بار دیگر در آغوش بگیرد؛ پسری که ماجرای تولدش را اینگونه روایت میکند:
🔹️ «پاییز سال ۱۳۳۳ بود که با همسرم و جمعی از دوستان، قصد زیارت امام حسین (ع) را کردیم و راهی کربلا شدیم. آن موقع ابراهیم را باردار بودم. خیلیها مرا از این سفر منع میکردند اما به خدا توکل کردم و به شوق زیارت اباعبدالله (ع) راهی کربلا شدم. با اتوبوس تا کرمانشاه آمدیم و از آنجا به مرز خسروی رفتیم. راه بسیار سخت و طاقتفرسایی بود، با جادههای خاکی و ماشینهای قراضه. صبح روز بعد، مأموران مرزی عراق اجازه دادند که حرکت کنیم. هوا بسیار گرم بود و راه هم پر از دستانداز. از طرفی گرد و غباری که داخل ماشین میپیچید، کمکم حال مرا دگرگون کرد. تمام روز در راه بودیم و بالاخره پیش از مغرب به کربلا رسیدیم.
🔹️چشمهایم سیاهی میرفت و حالم به کلی بد شده بود. با زحمت مرا پیش یک دکتر بردند. دکتر پس از معاینه گفت: «بچه از بین رفته و تلف شده». مقداری هم قرص و کپسول نوشت و گفت: «اگه با این، بچه سقط نشد، حتماً بیاریدش تا عملش کنم». حرفهای دکتر مثل پتکی توی سرم کوبیده شد. خیلی ناراحت و دلشکسته شده بودم. علیاکبر (همسرم) خانهای نزدیک حرم اجاره کرده بود و من ۱۵ روز تمام کنج خانه، توی رختخواب افتاده بودم. لب به هیچ قرص و کپسولی هم نمیزدم.
🔹️پیش خودم گفتم: «این همه راه اومدی تا اینجا که امام حسین (ع) رو زیارت کنی، حالا اگه قرار باشه بچه رو هم از دست بدی، مردن یا موندن چه اهمیتی داره؟» به علیاکبر گفتم که میخواهم بروم حرم. اما او مخالفت کرد و گفت: «حال تو مساعد نیست، بیشتر استراحت کن تا به سلامتی کامل برسی». هرچه او اصرار کرد، فایده نداشت. دیگر دلم بدجوری هوای حرم را کرده بود و طاقت در خانه ماندن نداشتم.
🔹️بالاخره علیاکبر مرا به حرم برد. تا نیمههای شب آنجا بودیم. آقا را با دلی شکسته صدا زدم و از او شفاعت خواستم. حسابی با امام حسین (ع) درد دل کردم و به او گفتم: «آقا، من شفامو از شما میخوام. به دکتر هم کاری ندارم. من به شوق دیدار و زیارت شما رنج این راه رو به جون خریدم. حالا از شما توقع یه گوشه چشمی دارم». بعد هم به رواق کوچک ابراهیم رفتیم و لحظاتی را هم در آنجا سپری کردیم. حسابی سبک شدم و به منزل برگشتیم. خسته شده بودم و خوابم گرفته بود. خوابیدم. در خواب خانمی را دیدم که لباس عربی به تن داشت و مثل همه مردم زیارت میکرد. آن خانم بلندبالا که بچهای روی دستش بود، به طرف من آمد و بچه را به من سپرد و گفت: «این بچه رو بذار لای چادرت و به هیچکس هم نده. برش دار و برو». من آن بچه را توی چادرم پنهان کردم و آمدم. همان موقع از خواب پریدم. گریه امانم را بریده بود. از شدت خوشحالی زار میزدم. خواب را که برای مادر علیاکبر تعریف کردم، گفت: «این خواب یه نشونهست». بعد گفت: «خیالتون راحت باشه که بچه سالمه. فقط نیت کن اگه بچه پسر بود، اسمشو بذاری محمد ابراهیم». از روز بعد دیگر اصلاً درد و ناراحتی نداشتم.
🔹️هیچکس باور نمیکرد. همان روز دوباره پیش دکتر رفتیم. دکتر پس از معاینه با تعجب تمام گفت: «امکان نداره؛ حتماً معجزهای شده!» ما عربی بلد نبودیم و حرفهای دکتر را یکی از دوستانمان برایمان ترجمه میکرد. دکتر پرسید: «شما کجا رفتین دوا درمون کردین؟ این کار کدوم طبیبه؟ الان باید مادر و بچه، هر دو از بین رفته باشن، یا حداقل بچه تلف شده باشه! شما چیکار کردین؟» علیاکبر گفت: «ما رفتیم پیش دکتر اصلی». دکتر وقتی شنید که عنایت آقا امام حسین (ع) است، تمام پولی را که بابت ویزیت و نسخه به او داده بودیم، به ما بازگرداند و مقداری هم داروی تقویتی برایم نوشت و گفت: «خیلی مواظب خودتون باشین».
🔹️وقتی مطمئن شدم که بچه سالم است، از علیاکبر خواستم که در کربلا بمانیم. رفتن و دل کندن از آنجا با توجه به مسائلی که پیش آمده بود، خیلی سخت بود. چند بار جوازمان را تمدید کردیم و بعد از چهار ماه به ایران برگشتیم. نیمه بهمن بود که سرخوش از سفر کربلا، رسیدیم به شهرضا. دوازدهم فروردین ۱۳۳۴ پسرمان به دنیا آمد.»
🔹️ بتازگی این مادر بزرگوار میهمان فرزند شهیدش حاج محمد ابراهیم شد/روحش شاد
@pelakkhakii 👈👈🌷🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 همت ترک یک موتور ناشناس شهید شد...
👈 حالا بعضی مسئولین ما ماشین ضدگلوله با شیشه دودی سوار میشن تا خدای ناکرده با مردم موجه نشن
🔹 حاج قاسم از همت می گوید...
@pelakkhakii 👈👈🌷🕊
هر وقت خواستے ...
اقتدار و صلابت ،
توام با مهربانے را
در چهره یڪ مرد ببینے
چشمــــانت را
بہ حاج ابراهیم همّت بدوز ...
#شهید_حاج_ابراهیم_همّت❤️
#شهیدانه
@pelakkhakii 👈👈🌷🕊
🦋🌱|کلامشهید|
✍ #شهیدخرازی
چه زیبا گفت این شیر مرد:
یادمون باشه!
که هرچی برای خدا
کوچیکے و افتادگے کنیم
خدا در نظر دیگران بزرگمون میکنه.
#ماه_رجب
#حاج_قاسم
@pelakkhakii 👈👈🌷🕊
🌿🌹من زندگی را دوست دارم، ولی نه آنقدر که آلوده اش شوم و خویش را گم و فراموش کنم.
🌿🌹علی وار زیستن و علی وار شهید شدن، حسین وار زیستن و حسین وار شهید شدن را دوست میدارم.
#شهیدانه
#ماه_رجب
#شهید_همت
@pelakkhakii 👈👈🌷🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ پست ویژه
🔰 ساسی مانکن و #سردار_دلها سلیمانی!!!
🙏 لطفاً این کلیپ رو با دقت تمام ببینید که چگونه اینستاگرام، سردار سلیمانی را حذف می کند و امثال ساسی مانکن را قدرت رسانه ای می دهد!!!
💯 برسد به دست طرفداران طوفان توئیتری و طوفان اینستاگرامی...
👤 استاد پورآقایی
#حاج_قاسم #مرد_میدان
@pelakkhakii 👈👈🌷🕊
18.83M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞در ماه رجب زیاد استغفار کنید
توصیه های آیت الله حاج آقا مجتبی تهرانی در ماه رجب
#اين_الرجبيون
#ماه_رجب
@pelakkhakii 👈👈🌷🕊