eitaa logo
پیک آشنا😍✋
333 دنبال‌کننده
59.2هزار عکس
53.9هزار ویدیو
113 فایل
اُدْعُ الی سبیل ربک بالحکمةوالموعظةالحسنةوجادلهم بالتي هي احسن...~ مردم رابابرهان واندرزنیکوبه راه پروردگارت فراخوان وبابهترین شیوه مباحثه کن...~ حدیثِ دوست نگویم مگر به حضرتِ دوست که آشنا، سخنِ آشنا نگه دارد
مشاهده در ایتا
دانلود
۲ زن قاچاقچی در کرمانشاه دستگیر شدند سرهنگ فلاحی: از مخفیگاه قاچاقچیان، ۱۱ کیلو و ۵۰۰ گرم تریاک، ۳ قبضه اسلحه کلاشینکف، یک قبضه اسلحه کلت و ۴۱ عدد فشنگ کشف شد. @shkhabari
سخنگوی پلیس: تعداد شهدای حمله تروریستی گروه جیش الظلم به مقر انتظامی راسک به ۱۲ نفر رسید @shkhabari
اولویت‌های سفر عمره مفرده در سایت بانک ملی ایران اعلام شد @shkhabari
اسارت و برهنه کردن مجدد غیرنظامیان در غزه منابع فلسطینی اعلام کردند که نظامیان صهیونیست به مدرسه یرموک در شهر غزه یورش برده و تعداد زیادی جوان را به اسارت گرفته و آن‌ها را برهنه کردند و از زنان نیز خواستند فورا از این مدرسه خارج شوند. @shkhabari
سردار منتظرالمهدی: از امروز کسانی که در حمله تروریستی به مقر انتظامی «راسک» دست داشتند خود را مُردگانی فرض کنند که فقط راه می‌روند @shkhabari
تهران، خراسان رضوی و مازندران رکورددار مصرف گاز کشور در ۲۴ ساعت مدیر مرکز راهبری گاز کشور اعلام کرد @shkhabari
قیمت خودروی چینی در ایران ۳ برابر چین «کریمی سنجری» کارشناس صنعت خودرو گفت @shkhabari
امنیت کامل در شهرستان راسک برقرار است فرمانده انتظامی سیستان و بلوچستان گفت @shkhabari
رئيس جمهور: عاملان جنایت حمله تروریستیِ راسک هرچه سریعتر شناسایی و به سزای عمل ننگین خود برسند @shkhabari
زلزله هرمزگان را لرزاند زلزله ۳.۲ ریشتری ساعت ۱۴ و ۳ دقیقه حوالی چارک از توابع شهرستان بندر لنگه در استان هرمزگان را لرزاند. @shkhabari
🔶️امام صادق عليه السلام :🔶️ 🔻هرکس سوره قدر را بر آبی بخواند واز آن بنوشد خداوند نوری در چشمان او قرار دهد.🔺️
ما افسانه نیستیم❗️ دخترم در کلاسهای تابستانی شهرک محل سکونت ما یعنی شهرک ارتش تهران شرکت می کرد. یک روز یک گل سینه هدیه گرفت که عکس شهیدی روی آن بود. آخر شب، گل سینه روی زمین افتاده بود. پایم رفت روی سوزن آن و حسابی خون آمد. بعد از پانسمان، گل سینه را برداشتم و باعصبانیت انداختم توی سطل زباله. آخر شب طبق روال هرشب سریال ترکیه ای را دیدم و خوابیدم. من اگر هر کار اشتباهی انجام دهم اما نمازم را سر وقت می خوانم.صبح حدود ساعت پنج بود. بعد از نمازصبح مشغول تسبیحات بودم که احساس کردم یک جوان روبروی من نشسته!! نفهمیدم خوابم یا بیدار اما آن جوان که صورتش پیدا نبود به من گفت: سریالهایی که می بینی افسانه است. اما ما افسانه نیستیم. ما با شما هستیم. باتعجب گفتم: شما کی هستی؟ گفت: تصویر من روی گل سینه بود که انداختی توی سطل. دویدم و رفتم داخل سطل را گشتم.تصویر یک شهید بود که زیر آن نوشته بود: « شهید ابراهیم هادی » خیلی برایم عجیب بود. به طور اتفاقی رفتم سر کمد کتابخانه. دیدم کتابی به نام سلام بر ابراهیم لابه لای کتابها ست. کتابی در مورد همین شهید. مشغول مطالعه شدم. خیلی جالب بود.شوهرم را صدا زدم و پرسیدم که این کتاب کجا بوده؟ گفت: چند روز پیش توی اداره به ما هدیه دادند. هر دو جلد کتاب را آن روز خواندم. خیلی عالی بود. صبح روز بعد؛ بعد از نماز به بهشت زهرا رفتیم. ساعتی را در کنار مزار یادبود او بودم. حالا او حقیقت زندگیم شده. دیگر سراغ افسانه های ماهواره نمی روم. حجاب و نمازم نیز کاملا تغییر کرده. 🥀 ــــــ ـ ـ ـ༅"❀"༅ـ ـ ـ ـــــ