📘#داستانهایبحارالانوار
💠نسخهای برای گناه نکردن!
🔹مردی خدمت امام حسین علیه السلام رسید، و عرض کرد که شخص گنهکاری هستم و نمی توانم خود را از معصیت نگه دارم ، لذا نیازمند نصایح شما میباشم.
🔹امام علیه السلام فرمودند:
پنج کار را انجام بده، بعد هر گناهی میخواهی بکن!
🔘اول: روزی خدا را نخور، هر گناهی مایلی بکن!
🔘دوم: از ولایت خدا خارج شو، هر گناهی میخواهی بکن!
🔘سوم: جایی را پیدا کن که خدا تو را نبیند، سپس هر گناهی میخواهی بکن!
🔘چهارم: وقتی ملک الموت برای قبض روح تو آمد اگر توانستی او را از خودت دور کن و بعد هر گناهی میخواهی بکن!
🔘پنجم: وقتی مالک دوزخ تو را داخل جهنم کرد، اگر امکان داشت داخل نشو و آن گاه هر گناهی مایلی انجام بده!
📚بحارالانوار، ج 75، ص 126
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بگذارید
📩#Join
✍#عیارمعرفت
🆔@naze_eshgh
━═━⊰⊰❀💗❀⊱⊱━═━
📘#داستانهایبحارالانوار
💠بهترینها و بدترین ها
🔹مولای لقمان حکیم به او گفت:
گوسفندی را سر ببر، و دو عضو از بهترین اعضایش را برایم بیاور!
لقمان گوسفندی را سر برید و دل و زبانش را نزد مولایش آورد.
روز دیگر به او گفت:
برو گوسفندی را ذبح کن و دو عضو از بدترین عضوهایش را برایم بیاور.
او رفت باز دل و زبان را آورد.
🔹مولایش از او پرسید:
چگونه دل و زبان هم بهترین و هم بد ترین اعضاء هستند؟
لقمان پاسخ داد:
إنهما أطیب شییء إذا طابا و اخبث شیی اذا خبثا:
دل و زبان اگر پاک باشند بهترین اعضاء؛ و اگر ناپاک باشند بدترین آنها هستند.
📚 بحارالانوار، ج ۱۳ ص۴۲۴ در متن و حاشیه
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بگذارید
⚡️ارائه مهمترین و تازه ترین مطالب اجتماعی ایران و جهان درکانال پیک آشنا😍✋
@peykashena
🌸
━═━⊰⊰❀💗❀⊱⊱━═━
📘#داستانهایبحارالانوار
💠برخورد منطقی با سخن چین!
🔹شخصی سخن چین، به حضور امام حسن علیه السلام رسید.
عرض کرد:
فلانی از شما بدگویی میکند.
🔹امام علیه السلام به جای تشویق چهره درهم کشید و به او فرمود:
«تو مرا به زحمت انداختی.
از این که غیبت یک مسلمان را شنیدم باید درباره خود استغفار کنم واز این که گفتی آن شخص با بدگویی از من، مرتکب گناه شده بایستی برای او نیز دعا کنم.»
📚بحارالانوار، ج ۴۳، ص۳۵۰
━═━⊰⊰❀💗❀⊱⊱━═━
📘#داستانهایبحارالانوار
💠 گناهان خود را کوچک نشمارید!
🔹پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله در یکی از مسافرتها همراه جمعی از اصحاب خود در سرزمین خالی و بی آب و علفی فرود آمدند و به یاران خود فرمودند:
➖ هیزم بیاورید تا آتش روشن کنیم.
اصحاب عرض کردند: یا رسول الله! اینجا سرزمینی خالی است و هیچ گونه هیزمی در آن وجود ندارد.
پیامبر صلی الله علیه و آله فرمودند:
➖ بروید هر کس هر مقدار میتواند هیزم جمع کند و بیاورد.
🔹 یاران به صحرا رفتند و هر کدام هر اندازه که توانستند، ریز و درشت، جمع کردند و با خود آوردند. همه را در مقابل پیغمبر صلی الله علیه و آله روی هم ریختند. مقدار زیادی هیزم جمع شد.
🔹در این وقت رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند:
➖گناهان کوچک هم مانند این هیزمهای کوچک است. اول به چشم نمی آید، ولی وقتی که روی هم جمع میگردند، انبوه عظیمی را تشکیل میدهند.
🔹آنگاه فرمودند: یاران! از گناهان کوچک نیز بپرهیزید. اگر چه گناهان
کوچک چندان مهم به نظر نمی آیند؛
هر چیز طالب و جستجو کننده ای دارد،جستجو کنندگان آن چه را در دوران زندگی انجام داده اید و هر آن چه بعد از مرگ آثارش باقی مانده است، همه را مینویسد و روزی میبیند که همان گناهان کوچک، انبوه بزرگی را تشکیل داده است.
📚 بحار: ج ۷۳، ص ۳۴۹
━═━⊰⊰❀💗❀⊱⊱━═━
📘#داستانهایبحارالانوار
💠 گناهان خود را کوچک نشمارید!
🔹پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله در یکی از مسافرتها همراه جمعی از اصحاب خود در سرزمین خالی و بی آب و علفی فرود آمدند و به یاران خود فرمودند:
➖ هیزم بیاورید تا آتش روشن کنیم.
اصحاب عرض کردند: یا رسول الله! اینجا سرزمینی خالی است و هیچ گونه هیزمی در آن وجود ندارد.
پیامبر صلی الله علیه و آله فرمودند:
➖ بروید هر کس هر مقدار میتواند هیزم جمع کند و بیاورد.
🔹 یاران به صحرا رفتند و هر کدام هر اندازه که توانستند، ریز و درشت، جمع کردند و با خود آوردند. همه را در مقابل پیغمبر صلی الله علیه و آله روی هم ریختند. مقدار زیادی هیزم جمع شد.
🔹در این وقت رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند:
➖گناهان کوچک هم مانند این هیزمهای کوچک است. اول به چشم نمی آید، ولی وقتی که روی هم جمع میگردند، انبوه عظیمی را تشکیل میدهند.
🔹آنگاه فرمودند: یاران! از گناهان کوچک نیز بپرهیزید. اگر چه گناهان
کوچک چندان مهم به نظر نمی آیند؛
هر چیز طالب و جستجو کننده ای دارد،جستجو کنندگان آن چه را در دوران زندگی انجام داده اید و هر آن چه بعد از مرگ آثارش باقی مانده است، همه را مینویسد و روزی میبیند که همان گناهان کوچک، انبوه بزرگی را تشکیل داده است.
📚 بحار: ج ۷۳، ص ۳۴۹
━═━⊰⊰❀💗❀⊱⊱━═━
📘#داستانهایبحارالانوار
💠شرایط قبولی دعا و انفاق
🔹شخصی از امام صادق پرسید:
دو آیهی قرآن را هر چه دقت میکنم محتوایشان را نمی فهمم.
امام پرسید: کدام آیه؟
مرد گفت:
آیه اول این است که خداوند میفرماید:
(ادعونی استجب لکم؛ مرا بخوانید تا دعای شما را مستجاب کنم.)
من خدا را میخوانم، اما دعایم مستجاب نمی شود!
حضرت فرمود:
آیا گمان میکنی خداوند خلاف وعده کرده؟
گفت: نه.
فرمود: پس علت چیست؟
گفت: نمی دانم.
فرمود:
من آگاهت میکنم؛ هر کس خدا را بندگی کند، به دستورات او عمل نماید، آنگاه دعا کند و شرایط دعا را رعایت کند،خداوند دعای او را اجابت خواهد کرد.
پرسید:شرایط دعا چیست؟
امام فرمود:
نخست حمد خدا را به جای میآوری و نعمتهای او را یادآور میشوی و بعدشکر میکنی، سپس درود بر پیامبر صلی الله علیه و آله میفرستی، آنگاه گناهانت را به خاطر میآوری و اقرار میکنی، از آنها به خدا پناه میبری و توبه مینمایی، این است شرایط قبولی دعا.
🔹پس از آن فرمود:
آیه دیگر کدام است؟
عرض کرد:
این آیه:
(ما انفقتم من شی ء فهو یخلفه و هو خیر الرازقین؛ هر چه را انفاق کنید خداوند عوضش را میدهد او بهترین روزی رسان است.)
من در راه خدا انفاق میکنم ولی چیزی جای آن را پر نمی کند!
🔹حضرت پرسید:
آیا فکر میکنی خدا از وعده خود تخلف کرده؟
در جواب گفت: نه.
امام فرمود:
پس علت چیست؟
گفت: نمی دانم.
امام فرمود:
اگر کسی از شما مال حلالی به دست آورد و در راه حلال انفاق کند هیچ درهمی را انفاق نمی کند مگر این که خداوند عوضش را به او میدهد.
📚بحار: ج ۹۶، ص ۱۴۷
✍#عیارمعرفت
🆔@naze_eshgh
━═━⊰⊰❀💞❀⊱⊱━═━
📘#داستانهایبحارالانوار
💠شرایط قبولی دعا و انفاق
🔹شخصی از امام صادق پرسید:
دو آیهی قرآن را هر چه دقت میکنم محتوایشان را نمی فهمم.
امام پرسید: کدام آیه؟
مرد گفت:
آیه اول این است که خداوند میفرماید:
(ادعونی استجب لکم؛ مرا بخوانید تا دعای شما را مستجاب کنم.)
من خدا را میخوانم، اما دعایم مستجاب نمی شود!
حضرت فرمود:
آیا گمان میکنی خداوند خلاف وعده کرده؟
گفت: نه.
فرمود: پس علت چیست؟
گفت: نمی دانم.
فرمود:
من آگاهت میکنم؛ هر کس خدا را بندگی کند، به دستورات او عمل نماید، آنگاه دعا کند و شرایط دعا را رعایت کند،خداوند دعای او را اجابت خواهد کرد.
پرسید:شرایط دعا چیست؟
امام فرمود:
نخست حمد خدا را به جای میآوری و نعمتهای او را یادآور میشوی و بعدشکر میکنی، سپس درود بر پیامبر صلی الله علیه و آله میفرستی، آنگاه گناهانت را به خاطر میآوری و اقرار میکنی، از آنها به خدا پناه میبری و توبه مینمایی، این است شرایط قبولی دعا.
🔹پس از آن فرمود:
آیه دیگر کدام است؟
عرض کرد:
این آیه:
(ما انفقتم من شی ء فهو یخلفه و هو خیر الرازقین؛ هر چه را انفاق کنید خداوند عوضش را میدهد او بهترین روزی رسان است.)
من در راه خدا انفاق میکنم ولی چیزی جای آن را پر نمی کند!
🔹حضرت پرسید:
آیا فکر میکنی خدا از وعده خود تخلف کرده؟
در جواب گفت: نه.
امام فرمود:
پس علت چیست؟
گفت: نمی دانم.
امام فرمود:
اگر کسی از شما مال حلالی به دست آورد و در راه حلال انفاق کند هیچ درهمی را انفاق نمی کند مگر این که خداوند عوضش را به او میدهد.
📚بحار: ج ۹۶، ص ۱۴۷
━═━⊰⊰❀💞❀⊱⊱━═━
📘#داستانهایبحارالانوار
💠 سید حمیری و محبت امیرالمومنینعلی علیه السلام
🔹 حسین بن عون میگوید: روزی به عیادت سید اسماعیل حمیر مرد بزرگوار از مداحین و شاعران اهل بیت علیهم السلام که به دلیل بیماری در بستر افتاده بود رفتم.
دیدم در حال احتضار است، جمعی از همسایگانش که عثمانی مذهب بودند در کنار او نشسته بودند.
🔹سید بسیار خوش سیما وگشاده پیشانی بود. هنگامی که نشستم دیدم نقطه ی سیاهی در چهره اش نمایان گشت. کم کم زیاد شد تا تمام سیمایش را فراگرفت و صورت زیبای وی سیاه گردید.
🔹شیعیانی که حاضر بودند از این پیش آمد سخت غمگین شدند و مخالفان شادمان گشته و شروع به سرزنش کردند و میگفتند:
مدتها مدح علی علیه السلام گفتی آخر نتیجه اش چنین شد!!
ولی طولی نکشید که از همان نقطه ی سیاه، نور سفیدی ظاهر گردید.
تدریج زیاد شد و تمام صورت سید نورانی گشت.
سید به هوش آمد و تبسم کرد و این چند بند شعر را درهمان حال سرود:
✨دروغ گفتند کسانی که گمان میکنند علی علیه السلام دوستانش را از گرفتاریها نجات نمی دهد.
✨سوگند به خدا داخل بهشت شدم و بخشید خداوند گناهان مرا.
✨اینک ای دوستان علی! شاد باشید و آن حضرت را تا دم مرگ دوست بدارید.
✨پس از او فرزندانش را با صفاتی که برایشان بیان شد تشخیص داده و نسبت به تک تک آن بزرگواران نیز محبت نمایید.
📚بحار،ج۶ ص۱۹۲
━═━⊰⊰❀💞❀⊱⊱━═━
📘#داستانهایبحارالانوار
💠رفتار با بدهکاران
🔹محمد بن ابی عمیر یکی از شیعیان سرشناس و از اصحاب امام کاظم (علیه السلام) بود، به علت ظلم و ستم حکومت وقت، اموالش را از دست داده و فقیر شد.[۱]
🔹او از شخصی ده هزار درهم طلب داشت. آن شخص خانه ی خود را فروخت و پولش را نزد محمد بن ابی عمیر آورد تا بدهی خود را بدهد. محمد به او گفت:
این پول چیست؟
گفت: این طلب شماست که از من داشتی.
از کجا تهیه کرده ای، مگر ارثی به تو رسیده؟
مرد گفت: خیر.
کسی به تو بخشیده؟
خیر.
پس از کجا آورده ای؟
مرد گفت: خانهام را فروختم تا بدهی شما را بدهم.
محمد گفت: مولایم امام صادق (علیه السلام) فرمودند:
«به خاطر بدهی نباید بدهکار خانه اش را بفروشد.»
این پولها را بردار، به خدا سوگند گرچه اکنون به یک درهم پول محتاجم، ولی این پول را هرگز از تو نخواهم گرفت.
📚 بحارالانوار، ج ۴۹، ص ۲۷۳
✍پی نوشت:[ ابن ابی عمیر اسامی شیعیان را میدانست چون در اختیار هارون الرشید نگذاشت، مورد خشم واقع شد، به طوری که تمام دارای او (۵۰۰۰۰۰ درهم) بود مصادره و خودش محکوم به چهار سال زندان گردید.]
━═━⊰⊰❀💞❀⊱⊱━═━
📘#داستانهایبحارالانوار
💠زبانم لال اگر از رسول خدا صلی الله علیه و آله نشنیده باشم!
🔹ابومسلم میگوید:
روزی با حسن بصری و انس بن مالک به در خانه یامسلمه (همسر رسول گرامی) رفتیم. انس کنار در خانه نشست، من با حسن بصری وارد منزل شدیم. حسن بصری سلام کرد ام سلمه پاسخ داد و بعد پرسید:
«تو کیستی فرزندم؟»
گفت:
«من حسن بصری هستم.»
فرمود:
«برای چه آمده ای؟»
گفت:
« آمدهام حدیثی از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) درباره ی علی بن ابی طالب علیه السلام برایم بگویی.»
ام سلمه فرمود:
«به خدا قسم حدیثی به تو خواهم گفت که آن را با این دو گوشم از پیامبر خدا شنیده ام، کر شوم اگر دروغ بگویم! و با این دو چشمم دیدم، کور شوم اگر ندیده باشم! و قلبم آن را به خاطر سپرد، خداوند مهرش بزند اگر گواهی ندهد! و زبانم لال شود اگر از رسول خدا نشنیده باشم که ایشان به علی بن ابی طالب علیه السلام فرمود:
یا علی! هر کس روز قیامت در پیشگاه خداوند حاضر شود و ولایت تو را انکار کند، در صف مشرکان و بت پرستان قرار میگیرد.»
در این حال، حسن بصری گفت:
«الله اکبر! شهادت میدهم که حقا علی بن ابی طالب علیه السلام سرور من و سرور همه ی مؤمنان است.»
🔹هنگامی که از منزل ام سلمه بیرون آمدیم، انس بن مالک به او گفت:
«چرا تکبیرگفتی؟»
حسن علت را باز گفت. در این موقع شنیدم که انس بن مالک خادم پیغمبر صلی الله علیه و آله خدا اظهار داشت:
« این حدیث را رسول خدا سه یا چهار بار فرموده است.»
📚بحار، ج ۴۲، ص ۱۴۲
━═━⊰⊰❀💞❀⊱⊱━═━
📘#داستانهایبحارالانوار
💠خصلتی از حضرت یحیی علیه السلام که شیطان آن را دوست داشت!
🔸روزی حضرت یحیی به شیطان گفت:
من از تو سؤالی دارم.
شیطان در پاسخ گفت:
مقام تو بالاتر از آن است سؤال تو را جواب ندهم، هر چه میخواهی بپرس من پاسخ خواهم داد.
حضرت یحیی فرمود: دوست دارم دامهایت را که به وسیله آنها فرزندان آدم را شکار کرده و گمراه میکنی، به من نشان دهی.
شیطان گفت: با کمال میل خواسته تو را بجا میآورم.
🔸شیطان در قیافه ای عجیب و با وسایل گوناگون خود را به حضرت یحیی نشان داد و توضیح داد که چگونه با آن وسایل رنگارنگ فرزندان آدم را گول زده و به سوی گمراهی میبرد.
حضرت یحیی پرسید:
آیا هیچ شده که لحظه ای به من پیروز شوی؟
گفت: نه، هرگز! ولی در تو خصلتی هست که از آن شاد و خرسندم و آن را دوست دارم.
فرمود: آن خصلت کدام است؟
شیطان گفت: تو گاهی اوقات پرخوری میکنی، سنگین میشوی بدین جهت از انجام بعضی نمازهای مستحبی و شب زنده داری باز میمانی.
🔸یحیی علیه السلام گفت:
من با خداوند عهد کردم که هرگز غذا را به طور کامل نخورم و از طعام سیر نشوم، تا خدا را ملاقات نمایم.
شیطان گفت:
من نیز با خود پیمان بستم که هیچ مؤمنی را نصیحت نکنم، تا خدا را ملاقات کنم.
📚 بحارالانوار، ج ۱۴، ص ۱۷۲
.
📘#داستانهایبحارالانوار
💠تشکر شیطان از حضرت نوح علیه السلام!!
🔹پس از آنکه حضرت نوح به قوم گناهکار خود نفرین کرد و طوفان همه آنها را از بین برد، شیطان خدمت آن حضرت رسید و گفت:
ای نوح! تو بر من حقی داری و نیکی درباره من انجام داده ای، میخواهم آن را جبران کنم.
🔹حضرت نوح پرسید: چه حقی؟
شیطان در پاسخ گفت:
همان که تو نفرین کردی قومت همگی یک جا هلاک شدند.
اگر این کار را نمی کردی من در گمراهی آنان به زحمت میافتادم، اینک مدتی راحت هستم تا نسل دیگر به وجود آید.
اکنون در مقابل این خدمت به تو میگویم از چند صفت پرهیز کن...
🔘۱. از کبر پرهیز کن!
زیرا همین صفت کبر بود آنگاه که خداوند دستور داد برای آدم سجده کن، نگذاشت سجده کنم. اگر سجده میکردم کافر نمی شدم و از عالم ملکوت طرد نمی گشتم.
🔘٢. از حرص دوری کن!
زیرا خداوند تمامی بهشت را در اختیار پدرت آدم گذاشت، فقط از یک درخت او را نهی کرد، ولی حرص آدم را وا داشت تا از آن درخت خورد، و از بهشت بیرونش کردند.
🔘٣. از حسد دوری کن!
برای این که قابیل فرزند آدم به برادرش (هابیل) حسد برد و او را کشت.
🔹سپس نوح پیامبر پرسید:
به من بگو چه وقت بر فرزندان آدم مسلط میشوی و آنان را فریب میدهی؟
شیطان در جواب گفت:
هنگام غضب، آنگاه که بنی آدم غضبناک شود.
📚 بحارالانوار ج ۱۱، ص ۰۲۹۳
━═━⊰⊰❀💞❀⊱⊱━═━