فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 عملیات ترور از طریق خط (تلفن) غیر ایرانی شهید هنیه و محافظش صورت گرفت ...
کارشناس مسائل بینالملل:
🔹این برنامه یک برنامه یک شبه نبود و از قبل پیش بینی شده بود و کاملاً اطلاعات هم وجود دارد که بالاخره این هیئتهای مقاومت در چنین مراسمی شرکت خواهند کرد.
🔹تکنولوژی امروز هم کاملاً متفاوت است و آخرین خبری که قبل از استودیو بیایم صحبت این بود که اینها با خط غیر ایرانی که همراه آقای هنیه و محافظش بود و منتسب به یکی از کشورها هم بود؛ از طریق آن خط و از طریق تکنولوژی کاملاً نقطهیابی میکنند.
🔹این نقطه یابی کار بسیار سختی نیست و به نظر من تاوانی که اسرائیلی ها خواهند پرداخت تاوان سنگینی خواهد بود.
به کانال روشنگری باکلیپهای مستند
معتبرباارسال کم بپیوندید👇
@Roshangaree1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سرنوشتی که برای همه اتفاق می افتد...
#بسیار_عالی👌
کانال سرنوشت انسان: @sarneveshte_ensan
وقایع تاریخی این هفته طبق تقویم شیعه
شنبه ۱۳ مرداد۱۴۰۳ برابر با ۲۸ محرم۱۴۴۶
۱ وفات حذیفه بن یمان ، او از بزرگان اصاب پیامبر(ص) و از خواص اصحاب امیرالمومنین(ع) بود ، او یکی از ۷ نفری بود که بر جنازه حضرت زهراء(س) نماز خواندند
۲ تبعید امام جواد(ع) در سال ۲۲۰ هجری به دستور معتصم عباسی
۳ ورود اسرای اهلبیت(س) به بعلبک
یکشنبه ۱۴ مرداد۱۴۰۳ برابر با ۲۹ محرم۱۴۴۶
رسیدن کاروان اسراء به شام
تتمه ماه محرم
۱ نوشتن صحیفه ملعونه در سال ۱۱ هجری ،
در این صحیفه که به صحیفه دوم مشهور است منافقین نوشته و امضاء کردند که نگذارند حضرت علی(ع) به خلافت برسد و زمینه غصب خلافت را فراهم نمودند
۲ وفات ام المومنین ماریه قبطیه رضوان الله علیها در سال ۱۵ یا ۱۶ هجری در مدینه
سه شنبه ۱۶مرداد۱۴۰۳ برابر با اول صفر۱۴۴۶
۱ وارد کردن سر مطهر امام حسین(ع) به شام
۲ ورود اهلبیت(س) به شام
۳ شروع جنگ صفین در سال ۳۸ هجری ،در این جنگ پیروزی با حضرت علی(ع) و مسلمانان بود که با حیله عمروعاص ملعون قرآن ها را بر نیزه کردند و ماجرای حکمیت پیش آمد
چهارشنبه۱۷مرداد۱۴۰۳ برابر با ۲ صفر۱۴۴۶
۱ ورود اسراء به مجلس یزید
۲ شهادت زید بن علی بن الحسین(ع) در سال ۱۲۱ هجری در کوفه ، پس از دفن بدن آن بزرگوار ، دشمن بدن ایشان را از قبر بیرون آوردند و به روی زمین کشیده و سپس به دار زدند
مقاله ای در باره بازار شام و بارگاه یزید:
بازی هست برای فتح الفتوح یزید که طولانی هم هست ، شهر شام و کاخ یزید آذین شده ، پارچه های الوان ، پرچمهای رنگی، رقص و پایکوبی مردم شام ، زینب(س) رو به شمر کرده و میگوید مارا از راهی ببر که چشم مردم به ما نیفتد شمر نمی پذیرد باید یزید خدمات شمر را بفهمد، هرچه بیشتر ظلم کندبیشتر مفتخر میشود، زینب( س) میگوید: پس سرهای شهدا را در جلو و پیشاپیش ما ببر که مردم جذب آنها شوند تا مارا به این شکل نبینند واقعا چقدر گفتن این جملات سخت است ، اسرا وارد شهر و بازار شام شدند ، رقص و پایکوبی ، عده ای متعجب ، عده ای شاد و عده ای هم جسارت به سرهای مقدس شهداء ، پس از عبور از بازار شام، اسرا وارد مسجد بزرگ اموی شدند ، جایگاهی مستطیل شکل ، درست روبروی جایگاه یزید و مهمانان سفارشی اش، وسط نواختن ساز و دهل ، ازدحام جمعیت و رقص و سر و صدا، یزید و اطرافیانش به همراه مهمانان خارجی با قراول و یساول ، وارد مسجد اموی شد و در جایگاه مخصوص نشست به همراه اطرافیان، ماجراهای زیادی گذشت ، مکالمات زیادی رد و بدل شد خطبه امام سجاد(ع) و حضرت زینب(س) ، لحظه ای سکوت شد در این هنگام یکی از اشرافیان متمول ، چشمش به فاطمه بنت الحسین افتاد که دخترکی بسیار جوان و نهایت شکوه و زیبائی و عفاف بود اشرافی متمول رو به یزید کرد و گفت ای یزید ، ای خلیفه ، ای شاه پیروز ، آن دخترک را برای کنیزی به من مرحمت کن ، فاطمه ترسید و شتابان خود را از وسط اسیران به صف اول رسانید و خود را در آغوش زینب(س) انداخت، عمه جان میخواهند مرا به کنیزی ببرند ،
ای عمه جان تا بحال کنیزی نکرده ام
خوارم ولی به غیر عزیزی نکرده ام
زینب(س) این بانوی سرافراز میدان اسارت ، فاطمه را در آغوش کشید و گفت نترس کسی جرات ندارد تورا به کنیزی ببرد، یزید و اشرافی هردو گفتار بانو زینب(س) را شنیدند ، اشرافی به یزید یک نگاهی میکند که این اسیر چه میگوید، یزید برآشفت و فریاد زد ای اسیر اگر بخواهم چنین کاری را انجام خواهم دادو آن دختر را به کنیزی منزل این اشرافی خواهم فرستاد، با فریاد یزید ، سکوت سنگینی مسجد را فرا گرفت، فاطمه در آغوش زینب(س) می لرزید و زینب(س) محکم فاطمه را بغل کرد و با صدائی رسا که به گوش همه رسید گفت یزید تو نمیتوانی این دختر را به کنیزی ببری، یزید فریاد زد اگر بخواهم خواهی دید که میتوانم زینب(س) استوار و رسا جواب داد اگر هم بخواهی نمیتوانی یزید دیوانه وار فریاد زد میتوانم زینب(س) گفت میتوانی ولی به شرط، بهت همه مسجدرا فرا میگیرد شرط؟ چه شرطی؟ حضرت زینب(س) بین بهت و سکوت و وحشت همگان گفت: میتوانی ولی به شرطی که از دین ما خارج شوی، یعنی چه؟ یزید مگر نمیدانی کنیزی بر ذریه رسول الله حرام است و ما دختران رسول شمائیم ، ما ذریه محمد مصطفی (ص) هستیم ، مردم این دختر از آل رسول الله(ص) است و مادر ما فاطمه(س) دختر رسول شماست ، پای پایکوبان خشک شد ، هلهله به سکوت مرگباری تبدیل شد ، در چشم خنده کنان اشک پر شد و آن اشراف زاده زبانش لال گردید فقط گفت یزید خدا تو را لعنت کنددختران رسول خدارا به اسارت گرفته ای و میگوئی خارجی ، بخدا من گمان میکردم این اسرا از روم و یمن هستند لعنت خدا برتو باد ای یزید ، اشک مجال تایپ نمیدهد
برکت
برکت فراگیر
ترجمه دعای امام سجاد علیه السلام: خدایا، اى پروردگار جهانیان، اى برترینِ داوران و اى مهربان ترینِ مهربانان؛ از گواهی عادلانه ترینش را ... و از فضلت، کامل ترینش را و از برکت ها، فراگیرترینش را از تو مى خواهم.
بحارالأنوار/ج94/ص155/ح22
#دریافت_روزانه_حدیث
#افزایش_برکت_و_روزی
عضویت در سرویس های روزانه👇
pay.eitaa.com/v/p/
برای لغو عضویت از لینک بالا اقدام نمایید👆🏼