سلام وقتت بخیر
از اینکه جمعهی گذشته اومدی پای صندوق و به آقای قالیباف رأی دادی، ازت ممنونم و حتما بخاطر این حضور و این تصمیم پیش خدا مأجوری. برای فردا، من به عنوان یه دلسوز ازت دعوت میکنم باز مثل جمعهی گذشته به قالیباف اعتماد کنی و به اونی رای بدی که قالیباف میخواد. قالیباف از همهی طرفدارهاش خواست به جلیلی رای بدن، و گفت چون اطرافیان پزشکیان مسبب بسیاری از مشکلات امروز هستن؛ نباید برگردن سرکار. قرارمون فردا
🦋دختࢪان ِحیدࢪی🦋
- پارت داریم ، پاااارت 😂🖐🏻 ؟ -
-
پارت میقولین دیگه 😂👻 ؟
-
👻😬👻😬👻😬👻😬👻😬👻😬
👻😬👻😬👻😬👻😬👻😬👻
👻😬👻😬👻😬👻😬👻😬
👻😬👻😬👻😬👻😬👻
👻😬👻😬👻😬👻😬
👻😬👻😬👻😬👻
👻😬👻😬👻😬
👻😬👻😬👻
👻😬👻😬
👻😬👻
👻😬
👻
ࢪمآن⇩
👋👀بچھمثبٺ👀👋
#به_قلم_بانو
#قسمت15
#سارینا
جلوی در ویلا پارک کرد و پیاده شدیم .
زنگ در رو زد و طبق معمول گفت:
- ۲۲۲۲
منم گفتم:
- رحمان 1400.
در با تیکی باز شد و داخل رفتیم.
گروه الف که پسرا بودن فقط امروز اینجا بودن و خبری از عمو هم نبود.
داشتم نگاه شون می کردم که سامیار یه پلاستیک گرفت سمتم و گفت:
- برو عوض کن بیا.
سری تکون دادم و رفتم داخل توی یکی از اتاق ها عوض کردم چرا رنگ لباس من قرمز بود؟
کمربند ش رد هم بلد نبودم ببندم!
همون جور که با کمربند سرشیر بودم...
نه ببخشید درگیر بودم رفتم بیرون که صاف رفتم او دل یکی!
اه چه دل سفتی داشت سرم شکست مغز نداشته ام پوکید!
سر بلند کردم دیدم بچه مثبته!
اخمالود نگاهم کرد که گفتم:
- ها چیه بیا بخور منو.
کمربند مو گرفتم سمت ش و گفتم:
- این بسته نمی شه فکر کنم اضافه است.
خواستم برم تو حیاط که نگهم داشت و نشست جلوم کمربند و دور کمرم با حلت خاصی بست.
دو تا زدم تو سرش و گفتم:
- افرین کارت خوب بود پسرم.
بعدشم رفتم سمت بیرون و با ذوق رفتم پیش رعیس گروه و گفتم:
- من عضو جدیدم .
خواستم برم پیش بقیه که سامیار بازومو گرفت و گفت:
- هی کجا کجا؟
عین کش تنتون برگشتم سمتش و گفتم:
- تمرین دیگه!
نگاهی به ساعت ش کرد و گفت:
- نخیر جنابعالی با بنده اموزش می بینی الانم باید دو دور دور این حیاط بدویی زمان ت شروع شد بدو.
بهت زده به حیاط به این بزرگی نگاه کردم.
سامیار مثل بقیه استاد ها داد زد:
- یالا بدوووو.
شروع کردم به دویدن ولی مگه حیاط به این بزرگی تمام می شد؟
وقتی ایست داد افتادم رو زمین و نفس نفس زدم.
وای غلط کردم نمی خوام کمک کنم خدا.
یهو یه بطری اب خالی شد روم.
جیغی زدم و به سامیار نگاه کردم و بطری رو پرت کردم سمت ش چون یهویی بود خورد تو پیشونیش.
شد عین همین گاو های وحشی که بهشون پرچم قرمز نشون دادی اتاق دنبالم.
من بدو اون بدو.
رفتم قاطی گروه الف و سامیار هم دوید دنبالم همه گروه ریخته شد بهم.
یکی از گروه الف بازمو گرفت و انقدر زور داشت نتونستم از دستش فرار کنم و سامیار با نفس نفس گرفتمم و از بین اونا کشیدتم بیرون.
جیغ زدم:
- بزنیم به خدا می رم خونه امون به مامانم می گم.
با خشم نگاهم کرد خلع صلاح ش کرده بودم.
هلم داد عقب و گارد گرفت و گفت:
- بی مقدمه می رم سر اصل مطلب.
منم عین خربزه داشتم نگاهش می کردم من هیچی نمی دونستم حالا می خواد بره سر اصل مطلب؟
خیز برداشت سمتم با چشای گشاد شده نگاهش کردم که جفت دست هامو پیچوند برد پشت سرم:
- ایییی سامیار خدا لعنتت کنه ای الهی بچه دار نشی واییی مامان اخ ولم کن وحشی الان می رم به مامانم می گ..
که ولم کرد و سکندری خوردم به جلو.
برگشتم که گفت:
- درس اول وقتی یکی حمله می کنه سمتت و تو زور شو نداری باید فرار کنی.
دوباره بی مهبا حمله کرد سمتم و گرفتمم که جیغ زدم:
- اقا یعنی چی نامردیه یه اخمی 123 ی چیزی هی عین شغال می پری منو می گیری.
دستمو بیشتر فشار داد و گفت:
- مگه اون دزد قاتل مواد فروش می گه بدو که اومدم بگیرمت؟
راست می گفتا!
ولم کرد و گفت:
- دوباره امتحان می کنیم.
و عین دفعه های قبل زود خیز برداشت که بدو برگشتم فرار کنم چشم تون روز بد نبینه رفتم تو دیوار.
تا چند ثانیه کاملا گیج شدم!
اخ الهی گور به گور بشی سامیار چرا نمی گی پشتت دیواره!
بازمو گرفت و بی لطافت از جا بلندم کرد و گفت:
- وقتی بابا و مامانت انقدر لوس ت می کنن عاقبت ش همینه!
خم شد ببینه چم شده منم یکی محکم با مشت زدم زیر چشش که ولم کرد و دستشو به چشم ش گرفت عقب رفت.
عین خودش ادا شو دراوردم و گفتم:
- قانون اول همیشه باید حواست باشه یهو دیدی دشمن تو ثانیه ای که فکر شو نمی کنی زدت چشم تو کور کرد!
دست به کمر شاکی نگاهش کردم خوبت شد.
دستشو برداشت اوه اوه کبود شده بود.
حالا پای چشم های هر دومون ست بود اونم با رنگ بادمجونی اصل!
گفتم الان میاد از هفت جهت سامورایی به ۱۰ قسمت مساوی تقسیمم می کنه اما دیدم با لبخند مرموزی گفت:
- افرین خوشم اومد.
نیش م وا شد که نزاشت دو ثانیه خوش باشم دوباره حمله کرد و هر بار یه طوری ادا و اصول در اوردم و یکی می زدمش.
هر بار که می دوید سمتم الکی یا خودمو می نداختم یا چیزی تا می یومد کمکم و فکر می کرد چیزیم شده منم می زدمش.