..
📕 داستان کوتاه :
عقاب داشت از گرسنگی میمرد
و نفسهای آخرش را میکشید .
کلاغ و کرکس هم مشغول خوردنِ ،
لاشه گندیدۀ آهو بودند .
جغد دانا و پیری هم ،
بالای شاخۀ درختی ،
به آنها خیره شده بود .
کلاغ و کرکس ،
رو به جغد کردند و گفتند :
این عقاب احمق را میبینی ،
به خاطر غرور احمقانه اش
دارد جان میدهد ؛
اگه بیاید و با ما هم سفره شود ،
نجات پیدا میکند !
حال و روزش را ببین ،
آیا بازهم میگویی :
عقاب سلطان پرندگان است ؟
جغد خطاب به آنان گفت :
عقاب نه مثل کرکس لاشخور است ،
و نه مثل کلاغ دزد ،
آنها عقابند ،
از گرسنگی خواهند مرد ،
اما اصالتشان را هیچوقت ،
از دست نخواهند داد .
از چشم عقاب چگونه زیستن ،
مهم است ،
نه چقدر زیستن !
« زندگی ما انسانها هم ،
باید مثل عقاب باشد ،
مهم نیست چقدر زنده ایم ،
مهم این است که ،
به بهترین شکل انسانی زندگی کنیم ... »
🌴🍇🍊
.
..
ساکتم
نه شادم
نه غمگین
نه چیزی شادم میکند
نه چیزی غمگین
نه امیدی دارم به صعود
نه وحشتی دارم از سقوط
نه توقعی دارم از خویش
نه انتظاری دارم از آدمها
فرو رفتهام در مرداب
یک خلأ احساسی عمیق
با چشمهایی مات
با دستهایی سرد
خالیام از فکر دیروز
خالیام از دغدغه فردا
خالیام ... !
شبیه پرندهای فراسوی ابرها
سبک ، رها ، بیحس
مهم نیست این لحظه
از آسمان سنگ ببارد یا باران
من شبیه کوه
من شبیه درخت
من شبیه برگ
فقط نظاره خواهم کرد ... ! 💔
😔💔🥀
.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
..
💥
#تصاویری از محمد علی کلی
#مسلمان_و
#قهرمان_بوکس_جهان
و یکی از
#بزرگمردان_خدایی
( ای انسان به چه چیز
#خود_مینازی ؟ )
« يَا أَيُّهَا الْإِنْسَانُ
مَا غَرَّكَ بِرَبِّكَ الْكَرِيمِ »
.