eitaa logo
پژوهشکده فلسفه و کلام
1.2هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
82 ویدیو
158 فایل
پایکاه اینترنتی: http://phil.theo.isca.ac.ir صفحه اختصاصی آپارات: http://www.aparat.com/phil.theo ارتباط با مدیر کانال: @Znsadr
مشاهده در ایتا
دانلود
آیا امام حسین(ع) برای حکومت قیام کرد؟(استاد محمد تقی سبحانی) قسمت دوم ۵. البته این برداشت شیعه از امامت که حکومت را جزئی از اصل ولایت (و البته نه مهم‌ترین عنصر ولایت و نه جزء تعطیل‌ناپذیر از آن) می داند، با برداشت های معاصر که همه اسلام و ولایت را در حکومت خلاصه می کنند و برای حفظ نظام سیاسی، همه چیز و همه کار را مجاز و مشروع می دانند، فاصله بسیار دارد. حکومت در اندیشه قرآن کریم و سیره معصومان تنها یکی از راه‌های پیاده سازی اهداف بعثت می باشد و منحصر دانستن دین در دولت‌داری، خطائی است که بر سر اثبات آن، باید تاریخ و سیره و عقل و نقل را قربانی کرد. از آن سو، انکار ولایت سیاسی به عنوان بهترین و عادی‌ترین راه برای تحقق ارزش‌های الهی در حیات انسان‌ها، ستیز با اصول مکتب و تجربه بشر است ولی نباید فراموش کرد که رسولان و‌امامان، دولت دینی را در صورت وجود قدرت( حضور حاضر و وجود ناصر) و در سایه پذیرش عمومی(رضایت) برپا می کردند و با نبود شرایط، راه های دیگر را برای تربیت امت و توسعه دیانت ترجیح می دادند. ۶.به نظر می رسد که این تحلیل می تواند لحظه لحظه نهضت حسینی را از هنگامه پرهیز از بیعت تا پذیرفتن دعوت و تا مذاکره برای یافتن راهکاری برای حفظ امام و شیعیان و در فرجام فاجعه، ایستادگی قهرمانانه در برابر ستم و سیاهی و اعلان حقانیت خود برای احیای سنت و حاکمیت عدل، به خوبی تبیین و توجیه کند. کانال اطلاع رسانی دکتر محمد تقی سبحانی @philtheo
استاد حسن انصاری: خلط علت و دلیل در گفتار آقای دکتر سروش در خصوص تحلیل عاشورا گفتار جالب توجه و مفیدی از آقای دکتر سروش می شنیدم درباره تحلیل عاشورای حسینی. دسته بندی جالبی داشت درباره تحلیل های مختلفی که تاکنون از این واقعه عظیم تاریخی به دست داده شده. اما آنچه آن را آقای سروش تحلیل خود از این واقعه معرفی می کرد این بود: سید الشهداء (ع) به تعبیر دکتر سروش با واقعه عاشوراء در واقع تنها روبرو شد به این دلیل که از مدینه خارج شد به جهت آنکه در مدینه امنیت جانی نداشت و چون نامه هایی هم از اهالی کوفه دریافت کرده بود به همین سبب رهسپار کوفه شد و نهایتا با بی وفایی و بد عهدی آنان روبرو شد و چون او مخیر بین عزت و ذلت شد و اجازه بازگشت به امام داده نشد و حر ریاحی جلوی کاروان حضرت را گرفت امام عزت را برگزید و تسلیم خواسته دشمن نشد. این است تحلیل ایشان از واقعه کربلا. کلام دکتر سروش متین است آنجا که می گوید حضرت با علم به اینکه جز شهادت نصیب او و خاندانش نمی شود تن به ذلت نداد و عزت ماندگار را پذیرا شد منتهی آنجا که این رفتار امام را سیاسی تلقی نمی کند و ریشه های چنین انتخابی را مد نظر قرار نمی دهد به نظرم دکتر سروش به خطا رفته است. امام حسین به این دلیل در مدینه دیگر امنیت جانی نداشت و شبانه ناچار به ترک مدینه شد که دعوت بنی امیه را برای بیعت با یزید تن زد و این اگر با تاریخ و ادبیات آن عصر آشنا باشید بزرگترین اقدام ضد حکومتی تلقی می شد به ویژه اینکه این کار از سوی امام حسین سر زده بود، یعنی فرزند امیر المؤمنین و کسی که در کانون اصلی توجهات برای به دست گرفتن منصب خلافت بود و برادرش با صلحی که تماما مضمونی سیاسی داشت و تنها برای مدت محدودی خلافت را به معاویه، پدر یزید واگذار کرده بود صورت می گرفت. طبق قرار صلح، معاویه حق تصمیم گیری درباره خلافت بعد از خودش را نداشت و بنابراین وقتی امام حسین با یزید بیعت نکرد و از پذیرش درخواست آنان تن زد این بزرگترین رفتار و اقدام سیاسی تلقی می شد و مهمترین چالش برای حکومت متزلزل یزید بود. بنابراین برخلاف تعبیر آقای سروش حضرت سید الشهداء تنها در یک مخمصه گرفتار نیامده بود. او انتخابش آگاهانه بود و این انتخاب آگاهانه از روز نخست بود، همان روزی که از پذیرش بیعت با یزید تن زد. مسئله برخلاف نظر آقای دکتر سروش این نبود که چون در نهایت راهی جز انتخاب میان نام و ننگ برایش باقی نماند حضرت نام و عزت را برگزید. آقای دکتر سروش در این تحلیل نامه های اهل کوفه را به حضرت چندان مورد توجه قرار نمی دهد و برای آن در تحلیل خود محوریتی نمی بیند. البته این درست است که عدم بیعت با یزید به سبب دریافت نامه ها نبود اما بی تردید روند حوادث با آن نامه ها مرتبط بود و آن نامه ها گرچه همه از یک لون نبودند و انگیزه های نامه نگاران چنانکه در آن نامه ها ثبت شده همه یکسان نبود اما به هرحال مطالعه آنها برای درک انتخاب های امام و بعد سیاسی حرکت سید الشهداء کاملا مهم است. اتفاقا درونمایه چالش بر انگیز رفتارش را نسبت به دستگاه بنی امیه سید الشهداء مکرر از آغاز حرکت در گفتارها و مکتوب هایش بیان کرده و بررسی های تاریخی تردیدی در آن نمی گذارد. در واقع شاید درست ترین تحلیل نسبت به عاشوراء این است که بگوییم حرکت امام حسین حرکتی برای اصلاح وضع امت پیامبر و احیای دوباره دیانتی بود که گرفتار ظواهر شده و معنا را از دست داده بود. دین را به مسلخ قدرت برده بود و درونمایه اخلاقی و معنوی و الهی پیام پیامبر را به کنار گذاشته بود. خلافت را بر نبوت ترجیح می داد و سنت خلیفگان را بر قرآن و پیامبر برتر می نشاند. کار به جایی رسیده بود که صدای حق شنیده نمی شد و همه غرق در ظواهر بی معنا بودند. تصورش را بکنید امتی را که یزید و معاویه نمایندگان آن باشند و نمادهای وحدت جماعت. سید الشهداء از آغاز می دانست که عدم دعوت یزید چه پیامدهایی برای او خواهد داشت اما در عین حال نمی توانست مخالفت خود را با یزید و بنیاد خلافت و دستگاه او نشان ندهد. فرصتی تاریخی بود تا برای همیشه مشروعیت دستگاه خلافت را به چالش بکشد. از نقطه نظر تاریخی چنین هم شد. در برابر مکتب خلفاء، مکتب اهل بیت با عاشوراء جان گرفت و در تاریخ همواره به عنوان مرجع و الگو مورد توجه مخالفان دستگاه قدرت سیاسی خلیفگان مورد اشارت بود. کار سید الشهداء احیای مصلحانه بود. با این حساب به نظرم آقای دکتر سروش در این گفتار خود به یک معنا جای علت و دلیل را به تعبیر متکلمان عوض کرده است. باری ترک مدینه به جهت خطری که بر جان او می رفت درست است اما این سبب اصلی اقدامات بعدی سید الشهداء نبود. دلیلی است که درستی گزاره ما را درباره سبب اصلی حرکت حضرت نشان می دهد و بدان رهنمون می کند. سبب را باید در همان چه گفتم دید و جستجو کرد. @phitheo https://t.me/azbarresihayetarikhi
🔵 شیعه که باشی برای سوگوار شدن کافی‌ست. ✍ مهراب صادق‌نیا ✅ شب عاشورا را در یک محله از گوهردشت کرج گذراندم. در آن‌‌جا صحنه‌های جالبی از هم‌سازی دین و فرهنگ می‌شد دید. برای نمونه: جمعیّت زیاد ولی محلّه‌ای بود. مشارکت زنان در سوگواری به چشم می‌آمد و برخلاف سوگواری‌های سنتی، آنان تنها تماشاکنان سینه‌زنی مردان نبودند؛ بلکه خودشان بدون لحاظ جنسیّت، مردانه سینه می‌زدند و به نوحه‌ها را جواب می‌دادند. صحنه‌ی سوگواری زنانه-مردانه نبود، بلکه مردها و زن‌ها قاطی و درهم عزاداری می‌کردند. برخی آرایش پسرها و دخترها، دست‌کم، با استانداردهای گشت ارشاد سازگار نبود. شماری از سوگواران با حیوانات خانگی خود آمده بودند و در این میان، برخی با خود سگ همراه داشتند. با این همه، چشمانشان خیس بود و ردّی از اشک نمایان بود. جمع سوگواران را هیچ عمامه به‌سری همراهی نمی‌کرد و از سخنرانی مذهبی نیز خبری نبود. پرده‌نوشته‌ها بیش‌تر شعارهای مذهبی بود و شعاری سیاسی‌ به چشم نمی‌خورد. ✅ دوست و هم‌کار گرامی‌ام جناب دکتر حسن محدّثی این پدیده را کارناوالیزه شدن عزاداری می‌خواند، من خیلی با این مفهوم موافق یا حتّی مخالف نیستم. از نظر من این پدیده بیشتر به هم‌سازی دین و فرهنگ باز می‌گردد. ایرانی‌ها توان زیادی دارند که نوعی از آشتی و هم‌نشینی میان فرهنگِ خود و آموزه‌های مذهبی برقرار کنند. در حقیقت آنان نوعی از دین‌داری "سلف‌سرویسی" را به نمایش می‌گذارند. بخشی از دین را که دوست دارند با بخشی از فرهنگ در هم می‌آمیرند و سبکی از دین‌داری را نمایش می‌دهند. برای مثال سگ را چنان در آغوش می‌گیرند که گویی هیچ فقیهی به نجساتش فتوا نداده است و با همان حالت به سوگواریِ کسی می‌آیند که منبری‌ها یکی از جرم‌های قاتلش را سگ‌بازی معرفی می‌کنند. ✅ آن‌چه من دیدم یک تفسیر مثبت نیز دارد؛ به قول دوست و استاد گرامی‌ام دکتر نعمت‌الله فاضلی: " شیعه که باشی، حتی اگر انسان شناس شوی و دین و ایمانت هم بر باد برود، باز در ایّام محرّم دلت هوای کربلا می‌کند." ✅ حضور رنگین‌کمانی از افراد و سلیقه‌ها در عزاداری امام حسین علیه‌السلام نشان می‌دهد که سوگواری محرّم را نمی‌شود مالِ خود کرد. شیعه که باشی کافی است تا در محرّم دلت هوایی بشود. ۹۷/۶/۲۹ @sadeghniamehrab
شواهدی بر برنامه سیاسی و حکومتی امام حسین(ع) قسمت اول به دنبال یادداشت قبلی، برخی از دوستان پرسیده اند که دلائل شما برای این که حرکت سیدالشهداء(ع) در پی براندازی خلافت و گرفتن حکومت بود، چیست؟ و برخی دیگر در مقام نقض نظریه یادشده گفته اند که شیوه برخورد امام(ع) به گونه ای بود که با یک قیام سیاسی سازگار نبود. در این نوشته به هر دو بخش پاسخ می دهم تا روشن شود که بر اساس گزارش‌های تاریخی، حذف این عنصر سیاسی از قیام عاشوراء چندان ساده نیست. اما پیشاپیش یادآور شوم که این تحلیل به هیچ روی با وجود اسباب دیگر در قیام سیدالشهداء منافاتی ندارد. در یک یادداشت دیگر نشان می دهم که نهضت عاشوراء یک پدیده چندلایه است و سرّ پیچیدگی و ماندگاری اش هم در همین چندگونگی در برنامه و اهداف می باشد. 🌼أ.شواهدی بر انگیزه سیاسی امام(ع) 1️⃣.شاهد نخست این است که امام حسین(ع) آشکارا دعوت کوفیان و بصریان را برای قیام و تصدی حکومت می پذیرد و حتی نمایندگانی برای گرفتن بیعت به سوی آنان گسیل می دارد. 2️⃣. شاهد دوم این است که امام در طول حرکت از مدینه تا هنگامی که خبر قتل مسلم و نکول اهل کوفه را می شنوند، همواره از تقابل با حکومت سخن می گویند و نشانه‌ای از عقب نشینی از این مواضع وجود ندارد. 3️⃣.شاهد دیگر : برداشت مخاطبان امام نیز همین است که حضرت با پشتیبانی دعوت کوفیان، قصد تقابل با حکومت را دارد و از این رو کسانی چون عبدالله بن عباس و محمد‌ بن حنفیه ایشان را از این راه باز می‌دارند و برخی دیگر با همین نیت به امام می پیوندند. 4️⃣. اما شاهد دیگر آن است که اگر امام قصد تقابل با حکومت نداشت، می توانست همچون امامان بعدی و نیز همچون معاهده صفین و صلح امام حسن، به مماشات با حکومت بپردازد و با یک بیعت ظاهری، فشار دشمن را خنثی و جان خویش و یاران را از این مهلکه برهاند. ادامه در پست بعدی. قسمت دوم: https://t.me/mtsobhani/188
شواهدی بر برنامه سیاسی و حکومتی امام حسین(ع) قسمت دوم 🌼ب. بررسی شواهد نقض کسانی که با این نظریه مخالف اند، به قرائنی تکیه می کنند که گویا با نیت پیکارگری امام منافات دارد. اما به گمان ما هیچ یک از این گزارش‌ها با قصد قیام و تشکیل حکومت ناسازگار نیست: 1️⃣. گفته اند که اگر امام برای شورش علیه دستگاه می رفت، پس چرا خانواده خویش را با خود به همراه برد. پاسخ: کسی که برای استقرار در کوفه می رود، بی‌گمان باید خانواده خویش را با خود ببرد تا در بین شیعیان از خطرات بعدی محفوظ بمانند؛ آیا می‌توان انتظار داشت که امام با حکومت درگیر شود و خانواده خود را بی‌پناه در شهری که هیچ امانی برای آنها نیست، رها سازد؟! 2️⃣.گفته اند که امام بی‌وفائی کوفیان را می دانست و از سرنوشت کار آگاه بود، پس نمی توانست به امید پیروزی در این راه قدم گذاشته باشد پاسخ: بی وفائی کوفیان و سرانجام نافرجام حرکت سیدالشهداء(ع) یا مستند به تحلیل شرایط عادی است(که بزرگانی چون ابن عباس و ابن حنفیه هم یادآور می شدند) و یا مستند به اخبارهای پیشین و یا علم غیب خود حضرت بود؛ اما هیچ کدام از اینها وظیفه امام را در مقابل دعوت مکرر کوفیان(که از صلح امام حسن تا زمان مردن معاویه بارها برای پذیرش رهبری امام برای قیام اعلام آمادگی کرده بودند) کم نمی‌کرد و بر اساس شرایط عادی و ظاهری نیز حجت تمام بود و امام می بایست به دعوت کوفیان پاسخ مثبت دهد. عینا همین حالت برای روی‌آوری مسلمانان به امام علی(ع) رخ داد و با آن که حضرت می دانست که حکومت او به سرانجامی نمی رسد، ولی حکومت را پذیرفت و فرمود: لولا حضور الحاضر و قیام الحجة بوجود الناصر، و ما اخذالله علی العلماء ألایقارّوا علی کظة ظالم و لاسغب مظلوم لالقیت حبلها ...» توجه کنید که در این امور، سیره امامان معصوم، رفتار برطبق شرایط طبیعی و‌قواعد عادی است، وگرنه با احتساب علم غیب و یا پیش‌آگاهی های امام، نظام مدیریت و ولایت اجتماعی باید به گونه دیگری رقم بخورد که برخلاف سنت الهی است. 3️⃣. گفته اند که شیوه رفتار امام(ع) همچون یک رهبر سیاسی نبود که از تاکتیک های نظامی و اصول پنهان کاری استفاده کند. پاسخ: در مورد شیوه قیام و حرکت امام هم چندان استثنائی وجود ندارد. امام(ع) در آغاز حرکت، به صورت پنهانی از مدینه خارج می شوند و پنهانی به مکه می آیند و تنها زمانی که نامه علنی و درخواست رسمی از کوفه و بصره می رسد و امکان ماندن در مکه ندارند و ‌به ناچار بایستی به کوفه بروند، از نیت خود آشکارا پرده برمی‌دارند. در این‌جا ضروری بود که با اعلان سفر به سوی کوفه و بیان دلائل قیام خود، شروع به زمینه سازی و یارگیری کنند و برای گرفتن بیعت، سفیران خود را به کوفه و بصره روانه کنند. یادمان باشد که در این مرحله، دیگر همه چیز عریان و آشکار شده بود و دعوت شیعیان رواج یافته بود و چیزی از چشم حکومت پنهان نبود. 4️⃣.گفته اند چرا امام(ع) پس از شهادت مسلم، باز هم راه خود را به سمت کوفه ادامه دادند. پاسخ: این رفتار هم با منطق قیام ناسازگار نیست بلکه گزارش‌های تاریخی نشان می‌دهد که تنها با حضور خود امام در کوفه بود که می شد به جمعیت پراکنده شیعیان سامان داد و وحشتی را که ابن زیاد ایجاد کرده بود، خنثی کرد، و به همین دلیل بود که عبیدالله همه تلاش‌اش را کرد تا راه را بر ورود امام به کوفه ببندد. 5️⃣. گفته اند که چرا امام(ع) به پیشنهاد طرماح عمل نکرد و به قبیله طی که او‌ وعده ۲۰ هزار سرباز به ایشان داد، نرفت. پاسخ روشن است؛ زیرا اولا، معلوم نیست که سخن طرماح از نظر امام(ع) تا چه اندازه پشتوانه حقیقی داشت و اساسا رفتن به منطقه ای دورافتاده و بدور از دسترس شیعیان، با منطق نظامی‌گری چندان صواب نبود ثانیا، افراد قبیله طی از امام(ع) دعوت رسمی نکرده بودند و هیچ تعهدی برای دفاع و همراهی با امام نداشتند، حال آن که شیعیان کوفه رسما آمادگی خود را اعلام و حجت را تمام کرده بودند و به ظاهر هنوز شرایط برای حضور امام در کوفه آماده بود. 6️⃣.گفته اند که اگر امام قصد قیام و‌ پیروزی داشت، پس چرا گاه به مخاطبان خود از سرنوشت شهادت خویش و یارانش گزارش می داد پاسخ این است که این سخنان تنها در مواضع و زمان‌های خاصی ابراز شده و عمومیت نداشت و در بقیه موارد، سیدالشهداء(ع) به گونه ای سخن می گفت که گویای یارگیری برای یک مبارزه سخت و لزوم نابودی دشمن بود. البته در نوشته بعدی، خواهیم گفت که امام با پیش‌آگاهی از فرجام کار، همزمان سناریوی بعدی را برای نهضت خویش تدارک می دید و شیعیان خاص را برای اجرای آن آماده می ساخت. کانال اطلاع رسانی دکتر محمد تقی سبحانی قسمت اول: https://t.me/mtsobhani/187
IMG19002875.jpg
175.1K
دیدار مسولین همایش تصوف با آیت الله العظمی نوری همدانی