eitaa logo
پژوهشکده فلسفه و کلام
1.2هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
83 ویدیو
159 فایل
پایکاه اینترنتی: http://phil.theo.isca.ac.ir صفحه اختصاصی آپارات: http://www.aparat.com/phil.theo ارتباط با مدیر کانال: @Znsadr
مشاهده در ایتا
دانلود
⚡️فقط به اخلاق فردی چسبیده ایم ✔️احمد عابدی🔻 🔹نوع مسائل اخلاقی که در منابر و سخنرانی ها مطرح می شود، اخلاق فردی است؛ البته اخلاق فردی هم لازم و مفید است؛ ولی همه اخلاق این نیست؛ یعنی اینکه انسان به خدا توکل داشته باشد، ذکر بگوید، دعا بخواند، شجاع باشد، ترسو نباشد، چله نشینی داشته باشد، اینها اخلاق فردی است؛ ولی باید توجه داشته باشیم که ما اخلاق سیاسی هم داریم، اخلاق اجتماعی هم داریم، اخلاق طبیعی و نحوه برخورد با طبیعت و محیط زیست نیز جزو اخلاق است، اینکه با حیوانات چگونه برخورد کنیم، با درخت و گل و گیاه چه برخوردی داشته باشیم، از آب و خاک چگونه مراقبت کنیم ... ، ضابطه و راهکار همه اینها را اخلاق تعیین می کند و یک بحث اخلاقی است. 🔹در دنیا نیز اکنون این بحث ها خیلی مطرح است و بهترین دین را آن دینی می دانند که برای این موارد، رابطه بهتری تعریف کند و برخورد بهتری داشته باشد. 🔹در گذشته، دین خوب آن دینی بود که شبهات مهم فلسفی عقلی و منطقی را مطرح کند و جواب دهد؛ ولی الان نگاه می کنند که ببینند کدام دین می گوید درخت را قطع نکنید، اینکه اگر ناخن گرفتید آن را دفن کنید، چقدر به نظافت فردی و اجتماعی تأکید کرده است، اینکه چاه زباله کجا باشد، چقدر با چاه آب شرب فاصله داشته باشد، کاشت یک درخت چقدر ثواب دارد و در مقابل آن، قطع درخت چقدر مذمت شده است؛ همه اینها جزو اخلاق است که در دین مبین اسلام به وضوح بیان شده؛ ولی کمتر مطرح و گفته می شود، اینها اخلاق طبیعی و حقوق طبیعت است. 🔹اینکه می فرماید هر کاری می خواهید بکنید حتماً محکم کاری کنید، حتی اگر قبری را می پوشانید، آن را محکم کنید؛ پس اگر ساختمانی می سازید حتماً آن را محکم کنید که در برابر سیل و زلزله ایمن و مقاوم باشد. بنابر این ممکن است گفته شود که این بخش اخلاق، اگر مهم تر از اخلاق فردی نباشد کم اهمیت تر از آن نیست. 🔹خوب است که در هر زمان، متناسب با ابزار جدیدی که می آید، فرهنگ و اخلاق آن هم در جامعه مدون شود؛ مثلاً اخلاق تلفن همراه، اینکه چه موقع با شما تماس بگیرند، چه ساعتی از شب یا وقت نماز تماس نگیرند؛ اینها فرهنگ و اخلاق است، هر کسی باید خودش رعایت کند که وقت نماز زنگ نزند، نه اینکه طرف مقابل تلفن را خاموش کند یا جواب ندهد. 🔹اینکه اخلاق ماشین سواری و رعایت ترافیک چگونه باشد. اخلاق تلویزیون چگونه باشد، چه موقع تماشا کنیم، چه فیلمی را ببینیم، آیا هر چه پخش کردند ما هم باید ببینیم؟! آیا بچه هر چه خواست باید ببیند؟ @namehayehawzavi
چه کسی می گوید ما سیستم نداریم؟ ✍دکتر علیرضا اسمعیل‌زاد ،عضو هیات علمی دانشگاه آزاد تبریز ۱. صبح، به عنوان عضو هیات مصاحبه کننده از متقاضیان ورود به دوره دکترا، می روی دانشگاه. بعد از مدتی اولین متقاضی وارد اتاق مصاحبه می شود. مردی است نزدیک به پنجاه سال. از رزومه اش می پرسی. می گوید در فلان واحد دانشگاهی سالهاست درس ریشه های انقلاب تدریس می کند. خوشحال می شوی. با خود می گویی لابد زمینه نظری خوبی باید داشته باشد. سوالاتی می پرسی پاسخی ندارد. سوالات خیلی ساده تر می پرسی. پاسخی ندارد. می پرسی کدام کتاب را تدریس می کنی. می گوید نام کتاب را نمی دانم. می پرسی نویسنده اش؟ می گوید یادم نیست؛ همان کتاب که جلدش زرد رنگ است! ۲. در مصاحبه دو می گیرد. ترم تحصیلی شروع می شود. با تعجب می بینی در کلاست نشسته! تا پایان ترم گویی برای اجسام بی جان سخن می گویی. احساس می کنی تدریس در کلاس دکترا کاری پوچ و بیهوده است. یک بیگاری واقعی. ۳. پایان ترم است. مقاله ای به عنوان کار تحقیقی ارائه کرده. مقاله نسبتا خوب و منسجمی است. تعجب می کنی؟! عباراتی از مقاله را در گوگل جستجو می کنی، متوجه می شوی مقاله متعلق به نویسنده دیگری است که قبلا چاپ شده. تنها چیزی که تغییر یافته نام نویسنده است. ۴. وارد سایت دانشگاه می شوی. به رزومه بعضی از همکارانت سر میزنی. دو تن از همکاران که زن و شوهر هستند هرکدام در طول یکسال گذشته حدود بیست و پنج مقاله ISI چاپ کرده اند. می دانی که هیچ کدام توانایی چندانی در نگارش به زبان خارجی ندارند. معلوم است که شروع این خطوط تولید کجا قرار دارد! هفته پژوهش است. به عنوان پژوهشگر نمونه از هر دو تجلیل شایسته ای می شود. ۵. دم در دانشگاه جلوت رو می‌گیرند.متوجه می شوی از پرسنلی است که قبلا در آشپزخانه بود و حالا به عنوان نگهبان دارد کار می کند. وارد سلف می شوی. یکی از نگهبان های سابق در حال خدمت در آشپزخانه است. ورودی دانشکده روی پارچه نوشته هایی انتصاب شایسته و بجای یکی از معاونت ها را به او تبریک گفته اند.یادت می آید که او همان دانشجویی است که سه سال پیش امتیازش در مصاحبه دکترا دو شد و کتابی که جلدش زرد رنگ است را تدریس می کرد! ۶. برخی معتقدند یکی از مهمترین علل توسعه نیافتگی ما نبود سیستم و کارکرد سیستماتیک است. چه کسی می گوید ما سیستم نداریم؟! همه عناصرِ "بزرگوارِ" فوق به نحو سیستماتیک و در هماهنگی کامل و به نحو "شایسته و بجا" باهم کار می کنند. منبع : کانال سیدحسین اطهری https://telegram.me/salehnikbakht
⚡️مسئولین اگر از خدا نمی ترسند از مردم بترسند ⚡️اموال و انفالی که در اختیار حاکم است باید صرف مصارف عمومی شود ✔️محسن غرویان در گفتگو با شفقنا🔻 🔹در مردم سالاری دینی مردم مالک اصلی مناصب، قدرت ها و حکومت هستند. بیت المال یعنی جایی که ثروت های ملی در آن جمع می شود و حاکم باید آنها را صرف مصالح و منافع ملی کند، مانند اموال و انفالی که در اختیار حاکم است و باید صرف مصارف عمومی شود، در این زمینه باید کسانی که در حاکمیت هستند از جمله مسئولین، مدیران، مدیرکل ها، وزرا و دولت، آمار و ارقام مربوط به ثروت ملی را به صورت شفاف به اطلاع مردم برسانند. 🔹در صورت عدم شفافیت از سوی مسئولین، اعتماد بین ملت و دولت از بین می رود و پایه های حاکمیت متزلزل می شود، بنابراین ضرورت دارد که مسئولین گزارش به ملت دهند، یکی از فلسفه های نماز جمعه در روایات همین است که حاکم در نماز جمعه که اجتماع همه مسلمین هست، اوضاع سیاسی، اقتصادی، نظامی، امنیتی و همه مسایل کشور اسلامی را به اطلاع مردم برساند. 🔹حاکم و حاکمیت باید نظارت مستمر بر فعالیت مسئولین داشته باشند، باید بر میزان ورود و خروج پول ها به کشور، میزان صادرات، واردات، حساب و کتاب بانک ها و همه کسانی که بیت المال در اختیار آنهاست، نظارت وجود داشته باشد. نظارت باید توسط حاکمیت به وسیله افراد مطمئن و مومن صورت گیرد، این افراد باید به مردم گزارش دهند چرا که ناظر همیشگی بر امورات بیت المال خودِ مردم هستند. 🔹مسئولین وقتی ببیند که آبرویشان در نزد مردم در خطر است، اگر خدا ترسی هم نداشته باشند، مردم ترسی دارند و باید این ترس از مردم را جدی گرفت یعنی باید مسئولین را از مردم ترساند چون اگر کارد به استخوان مردم برسد، ممکن است قدرت را از دست صاحبان قدرت بگیرند بنابراین کسانی که منصب و قدرتی دارند از مردم خواهند ترسید و به آسانی مرتکب خلاف نخواهند شد. 🔹امروز مساله پنهان بسیار کم است به عبارت دیگر روابط، ارتباطات و وسایل اطلاعاتی چنان زیاد است که به هر حال اسامی افراد منتشر می شود و مردم مطلع می گردند؛ انتشار اسامی به این دلیل است که مسئولین خطاکار از مردم بترسند و دست به چنین خطاها و خلاف هایی نزنند؛ اینکه مسئولین همیشه از مردم خوف داشته باشند، اهرم کنترل کننده خوبی است. @namehayehawzavi
سه پیشنهاد به حوزویان به همان دلیل که مکلفان در احکام فرعی شرعی، یا باید اجتهاد کنند یا احتیاط یا تقلید، بر مجتهدان حوزوی است که در غیر احکام فرعی شرعی(مثلا در امور سیاسی یا اقتصادی یا مدیریتی) یا به مقام اجتهاد برسند یا شیوۀ احتیاط را پیش گیرند یا از کارشناسان و اهل فن تقلید کنند. هر یک از علوم انسانی، مانند مدیریت، سیاست، اقتصاد و حقوق، دانشی گسترده است و صاحب‌نظری در هر یک از آنها به هیچ روی آسان‌‌تر از اجتهاد فقهی یا تخصص در علوم حوزوی نیست. بنابراین همان‌گونه که دانش‌آموختۀ اقتصاد نباید در احکام نماز و روزه و حج، فتوای شرعی بدهد، مجتهدان حوزوی نیز باید در مسائل اقتصادی و سیاسی(به‌ویژه سیاست بین الملل)، از فتوا خودداری کنند. پیشنهاد دیگر این است که چون بسیاری از روحانیان و طلاب، دخالت در سیاست و اقتصاد و مدیریت را عین دیانت می‌دانند، لازم است که درس‌های علوم سیاسی و اقتصادی و مدیریت را در حد کارشناسی دانشگاهی بخوانند و این مواد درسی به دروس حوزوی افزوده شود. یعنی طلاب، علم سیاست را دست‌کم در حد فارغ التحصیل این رشته‌ در سطح کارشناسی دانشگاه بخوانند. در نظام آموزشی حوزه، سه سال نخست اختصاص به آشنایی با ادبیات عرب و اندکی منطق دارد. سپس نوبت به اصول فقه و فقه می‌رسد که بین شش تا ده سال طول می‌کشد. پس از آن باید در درس خارج فقه و اصول شرکت کنند که زمان متوسط آن ده سال است. این مقدار تحصیلات حوزوی، صلاحیت لازم را برای اظهار نظر اجتهادی در تفسیر قرآن یا کلام یا تاریخ اسلام یا فلسفه هم فراهم نمی‌کند؛ چه رسد به سخنرانی و تأثیرگذاری در امور پیچیدۀ سیاسی و اقتصادی و مدیریتی. از سوی دیگر چون بسیاری از مؤمنان، نظر طلاب و روحانیان را در هر مسئله‌ای نظر خدا و دین و قرآن قلمداد می‌کنند و مقدس می‌‌شمارند، اقتضای احتیاط و تقوا این است که طلاب عزیز در این امور متخصص شوند تا سخنی بر خلاف مصالح عمومی کشور نگویند. اما با نظر به حجم دروس تخصصی حوزه، بسیار دشوار است که طلبه‌ای هم در علوم حوزوی پیشرفت کند و هم در یکی از علوم دانشگاهی صاحب‌نظر شود. پیشنهاد سوم، احتیاط و سکوت است؛ مگر از موضع شهروندی و بدون استفاده از رانت دین و جایگاه حوزوی. رضا بابایی ۹۷/۵/۱۱ @RezaBabaei43
استاد حسن انصاری: قصص العلمای تنکابنی، کتابی شایسته پژوهشی جدی قصص العلمای تنکابنی اثر مهمی است. کتاب حاوی اطلاعات مهمی در خصوص احوال دینی و مذهبی و اجتماعی و سیاسی عصر قاجار است. تاریخ مردم و باورهایشان است. تاریخ این سرزمین است و سنت های دینی و فرهنگی اش. رابطه علما با یکدیگر و با مردم و اعتقادات مردمان این سرزمین درباره امامان شیعه، علما و مظاهر مذهبی. حکایت هایی را تنکابنی نقل می کند که فارغ از میزان درستی و اصالتشان نشان می دهد مردم ما در سده نوزدهم درباره دین و مذهب چه می اندیشیده اند و چه باورهایی داشته اند. کتاب اثر دلکشی است با قلمی زیبا از نویسنده ای دانشمند و نکته سنج. درست است که انتقاد بر این کتاب کم نیست و از آن جمله نقل هایی که در نادرستی اش تردیدی نیست اما در بسیاری موارد در نقد همان حکایات نویسنده نشان داده که از حس نقد تاریخی به کلی خالی نبوده است. این کتاب تاریخ بخشی از حیات علمی علمای شیعه را در قرون گذشته به تصویر می کشد و بسیاری از زوایای حیات فردی و علمی و اجتماعی آنان را روشن می کند و صفای اهل مدرسه را به تصویر می کشد و ابعاد مهمی از حیات زاهدانه عالمانی را برآفتاب می کند که به دور از مطامع دنیوی و با کمال اخلاص عمر خود را در علم و زهد و تقوا سپری می کردند. با این همه نویسنده همه جا از نقد شماری از رفتارها اجتناب نکرده و حکایاتی را درباره منافسه ها و نزاع های میان اهل علم نقل کرده است. این کتاب در سال های اخیر به شکل بسیار بدی ویرایش شد. باید از نو این کتاب تحقیق و منتشر شود. چندین کتاب تحلیلی مهم می توان درباره این اثر ارزشمند نوشت.
چرا یک نرم افزار کتابخانه ای آنلاین متحد میان کتابخانه ها و مراکز محتوا دار وجود ندارد چگونه یک کشوری در دنیای امروز می تواند ادعای ترقی و تحولداشته باشد، در حالی که در بین این همه کتابخانه اش، کتابخانه های قدیم و جدید، کتابخانه های مجلس و دانشگاه و ملی و غیره و غیره، یک سیتستم متحد آنلاین برای ارائه ندارد؟ یک سرمایه محدد که با جان کندن فراهم آمده، با وقف هزاران فرد در طول سالیان برآمده، امروز هر کدام در گوشه ای خاک می خورد، بدون آن که دیگری بداند فلان کتاب در کجاست و چگونه می توان آن را بدست آورد. البته ادعا زیاد است، نرم افزارهای مدعی هم کم نیستند، اما امروز اگر شما همزمان بخواهید، به صورت آنلاین دارایی این همه کتابخانه را ببینید و کتاب دلخواه خود را بدست آورید، چه خواهدید کرد. یک نمونه نرم افزار آفلاین برای این کار مانند lib.ir هست که آفلاین است و محدود که هر چند ماه یا چند سالی، فهرستی از کتابخانه ای می گیرد و نمایش مختصری از آن می دهد. اما این که مثلا، دهها کتابخانه دانشگاه تهران، نزدیک به یک میلیون جلد کتاب دارد، یا دایره المعارف بزرگ اسلامی که بیش از این دارد، یا کتابخانه آستانه قدس که همه بله همه سرمایه اش از پول وقف و نذر است، چطور به صورت متحد یک برنامه مشترک ندارند؟ کتابخانه مرعشی که صدها هزار جلد کتاب چاپی و دهها هزار خطی دارد، چطور تحت یک برنامه قابل سرچ نیست. اصلا محتوا پیش کش، یک برنامه ای که بتواند دارایی همه کتابخانه های بزرگ را در حد دیتای مختصر و فهرستی یک جا ارائه دهد وجود ندارد. جالب است که این کار حتی بین کتابخانه های دانشگاه های دولتی هم نیست، چه رسد به این که با کتابخانه های دانشگاه آزاد یا بقیه مراکز آموزش عالی همراه باشد، یا همه پایان نامه ها را هم یک جا در بر داشته باشد. بزرگ ترین مرکز پایان نامه ای کشور، فقط اندکی بیش از 400 هزار پایان نامه دارد. در حالی است که شمار پایان نامه ها باید تا چندین برابر و به نظرم قریب به سه میلیون باشد. اما ما یک نرم افزاری که بتواند همه اینها را در کنار کتابها ارائه دهد نداریم. بارها نوشته ام، نورمگز تنها امید در باره مقالات است، اما آن نیز برنامه کاملی نیست و باید در کنار همه کتابها در یک برنامه متحد باشد. ضعف مدیریت ما، در کنار ضعف برنامه نویسی، آن هم در غیاب صدها هزار دانشجوی زبده و مشکل رفتنشان از کشور، و عدم حمایت از باقی مانده، مشکل اصلی ماست. مشکل تر از این مشکل، ذهن های بسته، دست های خالی از پول در این امور، و خرج نکردن مقدار پول در دسترس است که کسی دلش نمی آید خرج کند. تغییر مدیریت ها و نابودی برنامه ها با آمدن مدیر جدید، مشکل دیگر ماست، و این به معنای نداشتن استراتژی معین در این زمینه است. در یک مشکل بی عرضگی ما مهم ترین عامل است، این که کسی پس یک مدیر کتابخانه بر نمی آید که در تابستان دو ماه کامل تعطیل کند، و کسی نتواند به او اعتراض کند. بدتر این که در سایر ایام سال هم در حکم تعطیل باشد، و بعد هم من کاربر جرات نکنم اسمش را اینجا بیاورم چون اگر بیاورم همان یک نسخه خطی را هم که سالانه می توانم بگیرم، نخواهم توانست. یادم رفت بگویم، مشکل مدیریت مهندس های کشور بر همه امور است که کمتر عقل کتاب دارند، و مشکل این است که باقی مانده مدیران هم، یا عقل کتاب و نشر و برنامه و نرم افزار ندارند یا اگر دارند، آن قدر در فکر محدودیت ها و خودسانسوری ها و ممنوعیت ها و محرومیت ها هستند که بیشتر فکر نداشتنها را می کنند تا داشتنها را. [مثل این که قدری تند رفتم. ببخشید] @jafarian1964
سه پایه را حذف کند و کنار بگذارد، یکی از پایه‌های تمدن اسلامی را کنار گذاشته است. اسلامی هشدار داد: اگر پروژه مکتب تفکیک به سرانجام برسد و موفق شود که نمی‌شود، اسلام و تشیعی عرضه خواهد شد که در آن نه عرفان است و نه فلسفه. یعنی یک نوع تفکر شبیه به وهابیت ترویج می‌شود؛ یک نوع ظاهرگرایی، صورت‌گرایی و اخباری‌گری که بدتر از اخباری‌گری سنتی است؛ چراکه اخباری‌گری سنتی صرفاً به تمسک به اخبار در فروعات فقهی معتقد بود، اما این‌ها این رویکرد را به حوزه عقاید هم تسری داده‌اند. وی در پایان اظهار کرد: پیروان این جریان همواره خود را پشت سر اهل‌بیت‌(ع) پنهان می‌کردند. تفکیکی‌ها به صراحت می‌گویند آیا سخن امام باقر(ع) و امام صادق(ع) برای ما حجت است و اعتبار دارد یا سخن ارسطو؟ آیا معارف ناب وحیانی برتر است یا معارف مخدوش انسانی؟ پاسخ ما این است که معارف ناب وحیانی برتر است، اما شما معارف ناب را به ما نشان بدهید. معارف وحیانی به دلیل گذر از کانال تفسیر من و شما آشفته می‌شود. تفکیکیان به صراحت می‌گویند ما عین اسلام هستیم و هرکس با ما مخالفت کند، در مسیر بنی‌امیه و بنی‌عباس قرار دارد.
حجت‌الاسلام والمسلمین سید حسن اسلامی عضو هیئت علمی دانشگاه ادیان و مذاهب با خبرگزاری قرآنی (ایکنا) درباره مکتب تفکیک خراسان به گفتگو نشست. حجت‌الاسلام والمسلمین سید حسن اسلامی عضو هیئت علمی دانشگاه ادیان و مذاهب ضمن نقد اخلاقی مکتب معارفی خراسان موسوم به «مکتب تفکیک» عنوان کرد: تمدن اسلام بر سه پایه وحی، فلسفه و عرفان استوار است و حذف آموزه‌های فلسفی و عرفانی به حذف بنیادهای تمدن اسلامی منجر خواهد شد که نتیجه آن ظهور تفکری شبیه به وهابیت است. حجت‌الاسلام والمسلمین سید حسن اسلامی، عضو هیئت علمی دانشگاه ادیان و مذاهب در گفت‌وگو با ایکنا؛ به توضیح درباره آخرین اثر تألیفی خود با عنوان «سودای تفکیک» پرداخت که چندی پیش روانه بازار نشر شده است. اسلامی در آغاز عنوان کرد: در واقع رویکردی که نقطه عزیمت من در نقد مکتب تفکیک است، رویکرد اخلاقی و معرفت‌شناختی است. مکتب تفکیک جریانی است که ادعای معرفی و ارائه اسلام خالص را دارد و در این مسیر کار‌هایی را انجام می‌دهد؛ از جمله نقادی فلسفه، نقادی عرفان، ارائه دیدگاه‌های بدیل و تأکید بر نوعی فهم سوسیالیستی در فهم قرآن و نظام اقتصادی اسلام. آن‌چه در کار تفکیکی‌ها برجسته است، این است که این جریان پروای حقیقت و درست و نادرست را ندارد. به همین دلیل هر نسبتی را به هر کسی می‌دهند؛ مثلاً می‌گویند ابن‌سینا آن‌طور بود، ملاصدرا این‌طور بود، علامه طباطبایی آن‌گونه بود و  ... . وی ادامه داد: هنگامی که این مدعیات و اتهامات بررسی می‌شود، روشن می‌شود که هیچ‌کدام درست نیست. مثلاً نقل می‌کنند خواجه نصیرالدین طوسی گفته است که فلسفه امری وهمانی است، اما وقتی به آثار ایشان مراجعه می‌کنیم، می‌بینیم چنین مطلبی در آن‌ها موجود نیست. مثلاً می‌گویند علامه طباطبایی گفته است قرآن و برهان و عرفان با هم سازگار نیستند، اما وقتی بررسی می‌کنیم، می‌بینیم چنین ادعایی واقعیت ندارد. در مجموع ارجاعات این گروه قابل بررسی است و مدعیا‌ت‌شان نادرست است. خلاصه کلام، نقد بنده نقد روشی و اخلاقی است. عضو هیئت علمی دانشگاه اضافه کرد: روز اول که من با مکتب تفکیک آشنا شدم، یک نگاه همدلانه داشتم و آثارشان را با دقت می‌خواندم. یک بار از من خواسته شد مقاله‌ای در خصوص کتاب «الحیاه» بنویسم. وقتی خواندن این کتاب را شروع کردم، متوجه شدم خیلی از مدعیات آن را نمی‌توانم هضم کنم. در نتیجه مقاله‌ای در این زمینه نوشتم و این مقاله با نقد‌هایی مواجه شد. این فرآیند به طول انجامید و حاصل آن این کتاب و کتاب «رؤیای خلوص» شده است. وی ادامه داد: تفکری از حدود ۸۰ سال قبل شکل گرفته است که نام سنتی آن «مکتب معارفی خراسان» است. بعد‌ها در دهه شصت کسانی آمدند و مکتب تفکیک را بنیان‌گذاری کردند. مکتب تفکیک دو هدف اساسی دارد: یک هدف سلبی و یک هدف ایجابی. هدف سلبی مکتب تفکیک آن است که نشان دهد سه راه برای معرفت وجود دارد: یکی راه دل است که سر از عرفان درمی‌آورد؛ یکی راه تعقل است که سر از فلسفه درمی‌آورد؛ یکی هم راه وحی است که سر از قرآن درمی‌آورد. پژوهشگر فلسفه تصریح کرد: این سه راه در طول تاریخ کمابیش با هم مرتبط بوده‌اند، اما ادعای تفکیکیان این است که باید این سه راه را از هم تفکیک کرد. تفکیک یعنی همین؛ یعنی راه اسلام غیر از راه فلسفه و عرفان است. در گام بعدی ادعا کرده‌اند که می‌خواهند اسلام اصیل و آموزه‌های قرآن را فارغ از باور‌های عرفانی و فلسفی معرفی کنند. این دو هدف اصلی مکتب تفکیک است. آن‌چه در عمل طی سال‌های بعد اتفاق افتاد، صرفاً تأکید بر تفکیک راه اسلام و وحی از راه عرفان و فلسفه بود. روندی که پیروان این جریان پی گرفتند، تأکید بر بی‌اعتباری فلسفه و توهین و تحقیر فلاسفه بود. وی در پاسخ به پرسشی در خصوص علت حضور پررنگ جریانات فلسفه‌ستیز در خراسان گفت: این موضوع نیازمند مطالعه گسترده تاریخی است. از دیرباز در خراسان نوعی تفکر ظاهرگرایی و اخباری‌گری وجود داشته است. غزالی از آن خطه است، خواجه عبدالله انصاری از آن خطه است، خواجه نظام‌الملک طوسی از آن خطه است؛ لذا یک سنت تاریخی فلسفه‌ستیزانه در خراسان وجود داشته است. البته نباید این موضوع را خیلی پررنگ کرد؛ چراکه بنده معتقدم در همین خطه شاهد ظهور شخصیت‌هایی بوده‌ایم که با تلاش بسیار از فلسفه دفاع می‌کردند. حتی فقهایی مانند آیت‌الله میلانی طرفدار فلسفه بودند و در خراسان می‌زیستند. وی در ادامه به پیامد‌های این جریان اشاره کرد و گفت: تمدن اسلامی که ما می‌شناسیم و وارث آن هستیم، چند پایه دارد. یک پایه‌اش قرآن و وحی است؛ یک پایه‌اش تفسیری است که فلاسفه و متکلمان از وحی ارائه کرده‌اند؛ یک پایه‌اش هم کاری است که عرفا در خصوص این سنت وحیانی انجام داده‌اند. در واقع ما وارث وحیی هستیم که از طریق فقها، عرفا و فلاسفه تفسیر شده است. هرکدام از این سه رویکرد، نقاط قوت و ضعف دارند.
چرا یک نرم افزار کتابخانه ای آنلاین متحد میان کتابخانه ها و مراکز محتوا دار وجود ندارد چگونه یک کشوری در دنیای امروز می تواند ادعای ترقی و تحولداشته باشد، در حالی که در بین این همه کتابخانه اش، کتابخانه های قدیم و جدید، کتابخانه های مجلس و دانشگاه و ملی و غیره و غیره، یک سیتستم متحد آنلاین برای ارائه ندارد؟ یک سرمایه محدد که با جان کندن فراهم آمده، با وقف هزاران فرد در طول سالیان برآمده، امروز هر کدام در گوشه ای خاک می خورد، بدون آن که دیگری بداند فلان کتاب در کجاست و چگونه می توان آن را بدست آورد. البته ادعا زیاد است، نرم افزارهای مدعی هم کم نیستند، اما امروز اگر شما همزمان بخواهید، به صورت آنلاین دارایی این همه کتابخانه را ببینید و کتاب دلخواه خود را بدست آورید، چه خواهدید کرد. یک نمونه نرم افزار آفلاین برای این کار مانند lib.ir هست که آفلاین است و محدود که هر چند ماه یا چند سالی، فهرستی از کتابخانه ای می گیرد و نمایش مختصری از آن می دهد. اما این که مثلا، دهها کتابخانه دانشگاه تهران، نزدیک به یک میلیون جلد کتاب دارد، یا دایره المعارف بزرگ اسلامی که بیش از این دارد، یا کتابخانه آستانه قدس که همه بله همه سرمایه اش از پول وقف و نذر است، چطور به صورت متحد یک برنامه مشترک ندارند؟ کتابخانه مرعشی که صدها هزار جلد کتاب چاپی و دهها هزار خطی دارد، چطور تحت یک برنامه قابل سرچ نیست. اصلا محتوا پیش کش، یک برنامه ای که بتواند دارایی همه کتابخانه های بزرگ را در حد دیتای مختصر و فهرستی یک جا ارائه دهد وجود ندارد. جالب است که این کار حتی بین کتابخانه های دانشگاه های دولتی هم نیست، چه رسد به این که با کتابخانه های دانشگاه آزاد یا بقیه مراکز آموزش عالی همراه باشد، یا همه پایان نامه ها را هم یک جا در بر داشته باشد. بزرگ ترین مرکز پایان نامه ای کشور، فقط اندکی بیش از 400 هزار پایان نامه دارد. در حالی است که شمار پایان نامه ها باید تا چندین برابر و به نظرم قریب به سه میلیون باشد. اما ما یک نرم افزاری که بتواند همه اینها را در کنار کتابها ارائه دهد نداریم. بارها نوشته ام، نورمگز تنها امید در باره مقالات است، اما آن نیز برنامه کاملی نیست و باید در کنار همه کتابها در یک برنامه متحد باشد. ضعف مدیریت ما، در کنار ضعف برنامه نویسی، آن هم در غیاب صدها هزار دانشجوی زبده و مشکل رفتنشان از کشور، و عدم حمایت از باقی مانده، مشکل اصلی ماست. مشکل تر از این مشکل، ذهن های بسته، دست های خالی از پول در این امور، و خرج نکردن مقدار پول در دسترس است که کسی دلش نمی آید خرج کند. تغییر مدیریت ها و نابودی برنامه ها با آمدن مدیر جدید، مشکل دیگر ماست، و این به معنای نداشتن استراتژی معین در این زمینه است. در یک کلمه، بی عرضگی ما مهم ترین عامل است، این که کسی پس یک مدیر کتابخانه بر نمی آید که در تابستان دو ماه کامل تعطیل کند، و کسی نتواند به او اعتراض کند. بدتر این که در سایر ایام سال هم در حکم تعطیل باشد، و بعد هم من کاربر جرات نکنم اسمش را اینجا بیاورم چون اگر بیاورم همان یک نسخه خطی را هم که سالانه می توانم بگیرم، نخواهم توانست. یادم رفت بگویم، مشکل مدیریت مهندس های کشور بر همه امور است که کمتر عقل کتاب دارند، و مشکل این است که باقی مانده مدیران هم، یا عقل کتاب و نشر و برنامه و نرم افزار ندارند یا اگر دارند، آن قدر در فکر محدودیت ها و خودسانسوری ها و ممنوعیت ها و محرومیت ها هستند که بیشتر فکر نداشتنها را می کنند تا داشتنها را. [مثل این که قدری تند رفتم. ببخشید] @jafarian1964
🔵 شوخی شهروندی دوگانه ✍ مهراب صادق‌نیا ✅ «شهروندی دوگانه» اصطلاحی است که پیتر برگر برای توضیح روش دین‌پژوهی خود از آن استفاده کرده است؛ در نظر او ممکن است کسی هم به کار الهیات بپردازد و چون یک الاهیدان از دین سخن بگوید و هم خود را از شمار محققان و دین‌پژوهان بداند. به این معنی که می‌تواند هم‌زمان، هم به یافته‌های تجربی تکیه کند و هم به داده‌های وحیانی. ✅ شمار زیادی از فراگیران علوم دینی یا اصطلاحاً طلبه‌ها، مستند به این روش( اگر چه ناخودآگاه) شهروند دوگانه شده‌اند. هم شهروند معارف وحیانی هستند و هم در بندِ یافته‌های غیر وحیانی. آنان تلاش دارند که بگویند می‌توان هم‌زمان هم داده‌های وحیانی را حرمت داشت و هم از یافته‌های تجربی، فلسفی، و یا عقلانی در معنای مدرنش سخن گفت. ✅ از این شوخی و شدنی یا ناشدنی بودنش که بگذریم؛ شهروندی دوگانه بد دردی است. همواره دلم به حال کسانی که میان سنّت و مدرنیته، علم(تجربی) و وحی در رفت و آمدند می‌سوزد. چه کار سختی دارند آنان که از تفسیر علمی متون مقدس دفاع می‌کنند، ولی همواره به علوم تجربی و نظریه‌پردازان این علوم بدگمانند. یا آنان که فکر می‌کنند می‌توان دین را به قرارگاه عقل(مدرن) ولی همواره به ناسازگاری‌اش با دین بدگمانند. ۹۷/۵/۱۶ @sadeghniamehrab
وی در ادامه به پیامد‌های این جریان اشاره کرد و گفت: تمدن اسلامی که ما می‌شناسیم و وارث آن هستیم، چند پایه دارد. یک پایه‌اش قرآن و وحی است؛ یک پایه‌اش تفسیری است که فلاسفه و متکلمان از وحی ارائه کرده‌اند؛ یک پایه‌اش هم کاری است که عرفا در خصوص این سنت وحیانی انجام داده‌اند. در واقع ما وارث وحیی هستیم که از طریق فقها، عرفا و فلاسفه تفسیر شده است. هرکدام از این سه رویکرد، نقاط قوت و ضعف دارند. بنده معتقدم هر جریانی بخواهد یکی از این سه پایه را حذف کند و کنار بگذارد، یکی از پایه‌های تمدن اسلامی را کنار گذاشته است. اسلامی هشدار داد: اگر پروژه مکتب تفکیک به سرانجام برسد و موفق شود که نمی‌شود، اسلام و تشیعی عرضه خواهد شد که در آن نه عرفان است و نه فلسفه. یعنی یک نوع تفکر شبیه به وهابیت ترویج می‌شود؛ یک نوع ظاهرگرایی، صورت‌گرایی و اخباری‌گری که بدتر از اخباری‌گری سنتی است؛ چراکه اخباری‌گری سنتی صرفاً به تمسک به اخبار در فروعات فقهی معتقد بود، اما این‌ها این رویکرد را به حوزه عقاید هم تسری داده‌اند. وی در پایان اظهار کرد: پیروان این جریان همواره خود را پشت سر اهل‌بیت‌(ع) پنهان می‌کردند. تفکیکی‌ها به صراحت می‌گویند آیا سخن امام باقر(ع) و امام صادق(ع) برای ما حجت است و اعتبار دارد یا سخن ارسطو؟ آیا معارف ناب وحیانی برتر است یا معارف مخدوش انسانی؟ پاسخ ما این است که معارف ناب وحیانی برتر است، اما شما معارف ناب را به ما نشان بدهید. معارف وحیانی به دلیل گذر از کانال تفسیر من و شما آشفته می‌شود. تفکیکیان به صراحت می‌گویند ما عین اسلام هستیم و هرکس با ما مخالفت کند، در مسیر بنی‌امیه و بنی‌عباس قرار دارد. این‌گونه شعار دادن جاذبه عمومی دارد، هرچند درنهایت به دین آسیب می‌زند. @philtheo |
✅حجت‌الاسلام والمسلمین سید حسن اسلامی عضو هیئت علمی دانشگاه ادیان و مذاهب با خبرگزاری قرآنی (ایکنا) درباره مکتب تفکیک خراسان به گفتگو نشست. حجت‌الاسلام والمسلمین سید حسن اسلامی عضو هیئت علمی دانشگاه ادیان و مذاهب ضمن نقد اخلاقی مکتب معارفی خراسان موسوم به «مکتب تفکیک» عنوان کرد: تمدن اسلام بر سه پایه وحی، فلسفه و عرفان استوار است و حذف آموزه‌های فلسفی و عرفانی به حذف بنیادهای تمدن اسلامی منجر خواهد شد که نتیجه آن ظهور تفکری شبیه به وهابیت است. حجت‌الاسلام والمسلمین سید حسن اسلامی، عضو هیئت علمی دانشگاه ادیان و مذاهب در گفت‌وگو با ایکنا؛ به توضیح درباره آخرین اثر تألیفی خود با عنوان «سودای تفکیک» پرداخت که چندی پیش روانه بازار نشر شده است. اسلامی در آغاز عنوان کرد: در واقع رویکردی که نقطه عزیمت من در نقد مکتب تفکیک است، رویکرد اخلاقی و معرفت‌شناختی است. مکتب تفکیک جریانی است که ادعای معرفی و ارائه اسلام خالص را دارد و در این مسیر کار‌هایی را انجام می‌دهد؛ از جمله نقادی فلسفه، نقادی عرفان، ارائه دیدگاه‌های بدیل و تأکید بر نوعی فهم سوسیالیستی در فهم قرآن و نظام اقتصادی اسلام. آن‌چه در کار تفکیکی‌ها برجسته است، این است که این جریان پروای حقیقت و درست و نادرست را ندارد. به همین دلیل هر نسبتی را به هر کسی می‌دهند؛ مثلاً می‌گویند ابن‌سینا آن‌طور بود، ملاصدرا این‌طور بود، علامه طباطبایی آن‌گونه بود و ... . وی ادامه داد: هنگامی که این مدعیات و اتهامات بررسی می‌شود، روشن می‌شود که هیچ‌کدام درست نیست. مثلاً نقل می‌کنند خواجه نصیرالدین طوسی گفته است که فلسفه امری وهمانی است، اما وقتی به آثار ایشان مراجعه می‌کنیم، می‌بینیم چنین مطلبی در آن‌ها موجود نیست. مثلاً می‌گویند علامه طباطبایی گفته است قرآن و برهان و عرفان با هم سازگار نیستند، اما وقتی بررسی می‌کنیم، می‌بینیم چنین ادعایی واقعیت ندارد. در مجموع ارجاعات این گروه قابل بررسی است و مدعیا‌ت‌شان نادرست است. خلاصه کلام، نقد بنده نقد روشی و اخلاقی است. عضو هیئت علمی دانشگاه اضافه کرد: روز اول که من با مکتب تفکیک آشنا شدم، یک نگاه همدلانه داشتم و آثارشان را با دقت می‌خواندم. یک بار از من خواسته شد مقاله‌ای در خصوص کتاب «الحیاه» بنویسم. وقتی خواندن این کتاب را شروع کردم، متوجه شدم خیلی از مدعیات آن را نمی‌توانم هضم کنم. در نتیجه مقاله‌ای در این زمینه نوشتم و این مقاله با نقد‌هایی مواجه شد. این فرآیند به طول انجامید و حاصل آن این کتاب و کتاب «رؤیای خلوص» شده است. وی ادامه داد: تفکری از حدود ۸۰ سال قبل شکل گرفته است که نام سنتی آن «مکتب معارفی خراسان» است. بعد‌ها در دهه شصت کسانی آمدند و مکتب تفکیک را بنیان‌گذاری کردند. مکتب تفکیک دو هدف اساسی دارد: یک هدف سلبی و یک هدف ایجابی. هدف سلبی مکتب تفکیک آن است که نشان دهد سه راه برای معرفت وجود دارد: یکی راه دل است که سر از عرفان درمی‌آورد؛ یکی راه تعقل است که سر از فلسفه درمی‌آورد؛ یکی هم راه وحی است که سر از قرآن درمی‌آورد. پژوهشگر فلسفه تصریح کرد: این سه راه در طول تاریخ کمابیش با هم مرتبط بوده‌اند، اما ادعای تفکیکیان این است که باید این سه راه را از هم تفکیک کرد. تفکیک یعنی همین؛ یعنی راه اسلام غیر از راه فلسفه و عرفان است. در گام بعدی ادعا کرده‌اند که می‌خواهند اسلام اصیل و آموزه‌های قرآن را فارغ از باور‌های عرفانی و فلسفی معرفی کنند. این دو هدف اصلی مکتب تفکیک است. آن‌چه در عمل طی سال‌های بعد اتفاق افتاد، صرفاً تأکید بر تفکیک راه اسلام و وحی از راه عرفان و فلسفه بود. روندی که پیروان این جریان پی گرفتند، تأکید بر بی‌اعتباری فلسفه و توهین و تحقیر فلاسفه بود. وی در پاسخ به پرسشی در خصوص علت حضور پررنگ جریانات فلسفه‌ستیز در خراسان گفت: این موضوع نیازمند مطالعه گسترده تاریخی است. از دیرباز در خراسان نوعی تفکر ظاهرگرایی و اخباری‌گری وجود داشته است. غزالی از آن خطه است، خواجه عبدالله انصاری از آن خطه است، خواجه نظام‌الملک طوسی از آن خطه است؛ لذا یک سنت تاریخی فلسفه‌ستیزانه در خراسان وجود داشته است. البته نباید این موضوع را خیلی پررنگ کرد؛ چراکه بنده معتقدم در همین خطه شاهد ظهور شخصیت‌هایی بوده‌ایم که با تلاش بسیار از فلسفه دفاع می‌کردند. حتی فقهایی مانند آیت‌الله میلانی طرفدار فلسفه بودند و در خراسان می‌زیستند.