یدالله فوق ایدیهم
خدایا ممنون که توی این چند روز سلولهای من رو با این آیه مأنوس کردی❤️😘
#جنگ_نوشت
#اشکها_و_لبخندها
روز دهم و یازدهم سخت گذشت آقا. میان #زندگی_عادی گریه کردم!
بلند و طولانی.
دلم میخواست شبیه همهی کنشگرهای این روزها بنویسم که راحت گذشت و با بچهها بازی کردم و خرید رفتم؛ اما هیچکدام از این کارها را نکردم آقا.
دلم ترک برداشته بود. مثل بعضی از روزهای عادی بدون جنگ.
انگار که فوردو وسط قلب من بود و موشکها یکی درمیان خورده بودند به دریچههای بیآزار دل من!
امشب، رفتم دوباره خبرهای جمعه را خواندم!
خواندم که یادم نرود وسط همین زندگی عادی، بغض بزرگتری دارم که باید زیر خاکستر بماند برای روزی که روزش باشد.
باورم نمیشد در یک نیمروز آن همه درد آوار شده باشد روی قلبم و هنوز زنده باشم!
داشتم به عکسها نگاه میکردم که صدای مارش نظامی از تلویزیون بلند شد!
میان گریه خندیدم
و تا توانستم قربان صدقهی ایرانم رفتم.🇮🇷
بعد هم بلندشدیم با زینب شیرینی پختیم و عطر وانیل و زعفران پاشیدیم توی خانه
تا دوباره برگردیم به #زندگی_عادی.
آقا،
همهی روزهای عادی و غیر عادی ما،
همهی لحظههای جنگزده و شاد و غمگین ما
فدای سلامتی تک تک سلولهای شما❤️
#روایت_صادق
@pichakeghalam
محسن عباسی ولدی1_19392550654.mp3
زمان:
حجم:
2.93M
♨️فوری و مهم‼️
نکتههایی دربارۀ آتش بس
که همین حالا باید بشنوید.
#محسن_عباسی_ولدی
#جنگ_نوشت
#آتش_بس
روز دوازدهم جنگ نوشتنی نیست.
نه نوشتنی است نه خواندنی؛
روز دوازدهم شاید کمی احوالمان به قاعده نباشد!
شاید مجبور باشیم از فراز و فرود هزار فکر و خیال عبور کنیم!
روز دوازدهم شاید باید یک سوزن به بقیه بزنیم و یک جوالدوز به خودمان که چند چندیم توی این معرکه؛
که پای حرف و اقتدار ولی تا کجا ایستادهایم!
روز دوازدهم حرفم به زبانم زیادی میکند.
به حنجره که میرسد پا پس میکشد و میرود همانجا که بود!
اصلا روز دوازدهم شاید، وقتش باشد کمی بیشتر از قبل با امام دوازدهم بنشینیم به گپ و گفت!
شاید دلمان نترکید...
شاید صبورتر شدیم!
#روایت_صادق
@pichakeghalam
#جنگ_نوشت
#نذر
سلام آقا. دلم برایتان خیلی تنگ شده. انگار کنید که هزار سال است نیامدهاید توی قاب تلویزیون و رجز بخوانید و لبخند بزنید و به حاضران توی حسینیه تندتند چفیه و انگشتر هدیه بدهید!
گفتم حسینیه، دلم بیشتر پر کشید.
اصلا آقا من نذر میکنم از آرزوی دیدن روی ماهتان از نزدیک دل ببُرم اما سر شما همیشه سلامت باشد!
ای کاش قبل محرمی میآمدید مینشستید روبروی دوربین تا یک دل سیر تماشایتان کنم.
لعنت به آمریکا و سگ دستآموزش که اینجور بین ما فاصله انداخته.
از دیروز قلبم مثل مرغ سرکنده خودش را میکوبد این طرف و آن طرف!
تا میروم سراغ عکسهایتان میترسم چشمتان بزنم. صفحه را میبندم و برای سلامتیتان صلوات میفرستم.
آقا جانم!
من همهی بیتابیهایم را فدای آن لحظه میکنم که شما با دست خودتان پرچم انقلاب را به دست امام زمانم بدهید.
بمانید برای قلب من
بمانید برای ایران
دوستتان دارم❤️
#روایت_صادق
@pichakeghalam