eitaa logo
پیرِ پالان دوز
224 دنبال‌کننده
196 عکس
188 ویدیو
7 فایل
خسته و عصبانی از غوغای شیاطین محمد بن علی الملقب ب «ملایی» مدرس،‌پژوهشگر،مترجم، مبلغ. حوزوی (فقه و اصول) و دانشگاهی (علوم سیاسی) @Pedestrian1
مشاهده در ایتا
دانلود
35.91M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
به چالش کشیده شدن کارشناس اسرائیلی توسط مهدی حسن: 🔻"چه شد ادعاهایتان؟! ما هنوز منتظریم فیلم‌های اسرائیل از مقر ادعایی حماس در زیر بیمارستان الشفاء را ببینیم"
ای کاش کسی به مقامات آمریکایی و اروپایی می‌گفت: بگذارید تا ایران، شرَ این ولد نامشروع، لوس و وحشی و حرامزاده‌ و پر هزینه ی شما یعنی اسراییل را از سرتان کم کند. این به نفع شماست
از پیر پالان دوز به مسئولان نظامی ایران: بعد از حمله به اسراییل و گرفتن انتقام خون شهید هنیه، یا به فکر بمب اتم باشید و یا به فکر ساخت موشک سارمات.
چرا اینقدر برای اربعین هزینه می‌کنند؟❗️ ✳️یکی از سوالات پرتکرار این روزها، درباره «هزینه‌های جمهوری اسلامی ایران برای پیاده‌روی اربعین» است. چرا در شرایط اقتصادی فعلی به جای رفع مشکلات مردم، چنین هزینه‌هایی انجام می‌شود؟ اگر منصفانه به این قضیه نگاه کنیم: ۱. هزینه‌های دولت برای اربعین مربوط به داخل ایران است و بخش زیادی از آن، صرف احداث یا تقویت زیرساخت‌ها می‌شود. دولت وظیفه دارد زیرساخت‌های کشور را بهینه کند و چه فرصتی بهتر از اربعین که به این مناسبت، استان‌های محروم غرب کشور، از راه، امکانات حمل و نقل و رفاهی مناسب برخوردار شوند. در شرایط عادی این استان‌ها کمتر مورد توجهند، بنابراین سفر اربعین، فرصت خدمت دولت به این استان‌ها را فراهم می‌کند و نه تنها هزینه نیست که نوعی سرمایه‌گذاری است. ۲. وزارت گردشگری وظیفه دارد مردم را به سفر به نقاط مختلف کشور تشویق کند تا کسب و کار مردم از راه توسعه گردشگری، رونق بگیرد. حتی برای این هدف، هزینه‌های سنگینی همچون احداث دریاچه‌های مصنوعی صورت می‌گیرد. اما در سفر اربعین دولت با کمترین هزینه، این هدف را محقق می‌کند. ۳. بخش زیادی از هزینه‌های سفر اربعین، مردمی است و دولت حتی در ایجاد زیرساخت‌ها هم کمتر از مردم و کمک‌های مردمی مشارکت دارد. مردم با عشق و علاقه در این راه هزینه می‌کنند. ۴. هزینه‌های کم دولت در سفر اربعین برای همه است و فقط برای مسافران اربعین نیست. بسیاری از مردم از این مسیرها استفاده می‌کنند و از امکانات بین راهی بهره می‌برند، بدون اینکه بخواهند به سفر اربعین بروند. ۵. وقتی دولت برای یک برنامه هزینه می‌کند، طبیعی است که عده‌ای از این هزینه استفاده کنند و عده‌ای استفاده نکنند. اما راه برای استفاده همگانی از امکانات اربعین باز است و به بخش خاصی از جامعه اختصاص ندارد. همانطور که وقتی دولت سینما یا سالن تئاتر می‌سازد، برای همه می‌سازد ولی ممکن است عده‌ای از آن استفاده نکنند. عدم استفاده عده‌ای از این امکان، دلیل نمی‌شود چنین فرصتی برای بقیه فراهم نشود. ۶. هزینه دولت برای سفرهای مشابه که جنبه تفریحی دارد و هیچ نقشی در فرهنگ‌سازی و هویت‌سازی شهروندان ندارد، به مراتب بیشتر از سفر اربعین است. برای نمونه، کافی است تسهیلات سفرهای تفریحی به کشورهای دیگر و ارزهای مسافرتی که به این سفرها داده می‌شود را با تسهیلات سفر اربعین مقایسه کنیم. موضوع، روشن‌تر از آن است که پنهان بماند. ۷. کشورهای دنیا به دنبال رشد و تقویت بنیان‌‌های اعتقادی، اخلاقی و فرهنگی خود هستند و این را از وظایف حکومت خود می‌دانند. ایران هم به عنوان یک کشور مسلمان شیعی، همین رویه عاقلانه را پیش گرفته و با فراهم کردن سفر اربعین، به تقویت فرهنگ دینی خود می‌پردازد. چه فرصتی بهتر و والاتر از زیارت امام حسین علیه‌السلام و پیاده‌روی اربعین که مدرسه خودسازی و مایه‌ی شادابی، نشاط و سلامتی جسم و جان است و باعث انسجام ملی و اتحاد بین‌المللی می‌شود.
اخیرا تحلیل های اشتباهی درباره تعامل بشار اسد با واقعه ترور شهید اسماعیل هنیه در فضای مجازی منتشر شده که در این باره مطالبی را در ادامه مینویسم:
بعد از شهادت اسماعیل هنیه در ایران، کشورهای متعددی نسبت به این شخصیت و شهادت وی در ایران واکنش نشان دادند. سوریه نیز برای شهادت اسماعیل هنیه پیامی صادر کرد. اما برای برخی این سوال پیش آمد که چرا خودِ بشار اسد پیامی صادر نکرد و سپس نتیجه می گیرند بشار اسد به دلیل تیرگی روابط با حماس و شخص اسماعیل هنیه، نسبت به این ترور، واکنشی نشان نداد. این تحلیلها ناشی از یک واقعه تاریخی در جریان جنگ سوریه با داعش بود. ادعا می شود که در آن برهه تاریخی، حماس علیه ایران و نظام سوریه وارد جنگ شد و بر علیه ایران می جنگید. مهمترین شاهدی که برای این قضیه می آورند بخشی از خاطرات شهید مصطفی صدرزاده است که از مقابله با حماس در قضیه جنگ سوریه یاد می کند. من این کتاب را نخواندم ولی حتی اگر در این کتاب هم چنین موضوعی مطرح نمی شد می توانستیم در گزارشها وقوع چنین اتفاقی را تایید کنیم. اما با توجه به عدم اشراف برخی نسبت به کیفیتِ این واقعه - یعنی جنگ حماس علیه نظام بشار اسد و ایران در سوریه - نتیجه گیری های نادرستی هم صورت گرفته که اکنون در فضای مجازی مشاهده می کنیم. البته برخی افراد هم عمدا و از روی دشمنی با جبهه مقاومت، در حال ماهیگیری از این واقعه هستند. قبل از بیان اصل ماجرای حضور حماس در جنگ سوریه، باید به این نکته اشاره کنم که آن دسته از کشورهای عربی که برای شهادت شهید هنیه در ایران پیام دادند غالبا مثل سوریه این پیام را صادر کردند. یعنی مثلا خود امیر قطر به صورت مستقیم پیامی صادر نکرد بلکه دولت قطر نسبت به این واقعه واکنش نشان داد. لذا اگر مطالبه از بشار اسد درباره صدور پیام نسبت به ترور هنیه در ایران درست باشد باید از امیر قطر هم چنین مطالبه ای داشته باشیم. بماند که برخی کشورهای عربی حتی همین واکنش را هم نسبت به ترور اسماعیل هنیه نداشتند. مثل بحرین و امارات و ... .
ادعای اصلی این است که حماس در جنگ سوریه، هم پیمان با داعش بود. این ادعا از اساس باطل است. داستان سوریه در مساله حماس بسیار پیچیده است. وقتی کسی می گوید حماس در سوریه با داعش بوده، در واقع هیچ اطلاعی از روابط موجود و شاخه های حماس ندارد. حماس متشکل از دو لایه و شاخه است. شاخه نظامی و شاخه سیاسی و که دفتر سیاسی حماس، متعلق به شاخه سیاسی است. شاخه سیاسی حماس، در تعاملات سیاسی فعال است و قدرت دارد و شاخه نظامی حماس، در میدان و روی زمین، فعالیت می کند. در سوریه با سه حماس مواجه بودیم: شاخه سیاسی حماس، شاخه نظامی داخل، شاخه نظامی خارج. شاخه سیاسی حماس در قضیه جنگ سوریه نیز یک دست نبود و حداقل با سه لایه مواجه هستیم: یک عده به رهبری خالد مشعل و موسی ابومرزوق بودند که به محور قطری و ترکی متمایل شدند. از نگاه اینها، در جنگ سوریه، بشار اسد رفتنی است. آنها معتقد بودند بشار اسد جنایتکار است و مردم سوریه، تجانس مذهبی با حماس دارند نه نظام علویِ سوریه. لذا معتقد بودند که نباید روی اسب بازنده - یعنی بشار اسد - شرط بست و همرا با ترکیه و قطر شدند و ما به ازای این چرخش، قولِ بازسازی غزه را از ترکیه و قطر گرفتند. همان زمان که خالد مشعل و موسی ابومرزوق در قطر با زرقاوی و امیر قطر دیدار می کردند و علیه نظام سوریه موضع می گرفتند، کسانی همچون محمود الزهار و یحیی السنوار، کاملا در جهت مخالف اینها حرکت کرده و تصریح می کردند که مخالف خروج از دمشق بوده و هم پیمان با ایران هستیم. طیف سومی هم در دفتر سیاسی حماس بود که شهید اسماعیل هنیه آنها را نمایندگی می کرد که هر چند متمایل به خالد مشعل بود ولی وسط این طیف فوق قرار می گرفت و هم ایران می آمد و هم با پرچم جیش الحر عکس می گرفت. (توجه شود که جیش الحر، غیر از داعش و النصرة است).
اما شاخه نظامی حماس که گفتیم در جریان جنگ سوریه دو شاخه شد: شاخه نظامی داخل و شاخه نظامی خارج. شاخه نظامی داخل یک دستگاه متفاوت و مستقل از شاخه سیاسی حماس است. قدرتش را از روی زمین می گیرد هر چند توسط دفتر سیاسی حماس، حمایت مالی هم می شود. شاخه نظامی داخل، در جریان جنگ سوریه با داعش، یک دست و یک پارچه به رهبری کسانی همچون شهید مروان عیسی و محمد الضیف و شهید احمد الجعبری، پشت ایران و نظام بشار اسد ایستادند. در جریانِ معامله ای که خالد مشعل با ترکیه و قطر برای بازسازی غزه در ازای خروج از دمشق و عدم حمایت از نظام بشار اسد داشت، شاخه نظامی داخل که به اسم کتائب القسام معروف است دو نامه به شاخه سیاسی حماس به رهبری خالد مشعل - نه اسماعیل هنیه و یحیی السنوار و محمود الزهار - زدند که یکی از آنها علنی شد. نامه اول را به شخص خالد مشغل زدند با عنوان «تحریر الفلسطین یأتی بالسلاح و لیس بالمال». این نامه کاملا در تضاد با تفکر خالد مشعل بود و مخاطب اصلی اش هم خالد مشعل و همفکرانش بودند که می خواستند با پول قطر - در قبال خروج از دمشق - غزه را بسازند و در نماز جمعه قرضاوی در دوحه قطر که علیه حزب الله لبنان صحبت کرد شرکت کردند. کتائب قسام علیه این حرکت خالد مشعل و همفکرانش، نامه رسمی زدند و اعلام هم سویی با ایران و حزب الله کرده و اعلام کردند که فلسطین با پول آزاد نمی شود بلکه با سلاح آزاد می شود که ایران و سوریه و حزب الله به ما می دهند. یک نامه هم به حاج قاسم سلیمانی نوشتند و در حمایت از ایران و سوریه در سال 2012 و 2013 در اوج بحران سوریه - که حماسِ خالد مشعل از سوریه خارج شدند - اعلام موضع نمودند. حتی احمد الجعبری با خالد مشغول بسیار تند صحبت کرد که چرا مقاومت را فروختید و ... . اگر توصیه های ایران نبود احتمالا حماس در آن اختلاف نظر از هم می پاشید. ولی ایران ارتباط خود را با طیف های مختلف حماس حفظ کرد حتی با خالد مشعل و اسماعیل هنیه.
اما شاخه نظامی خارج: این شاخه نظامی در سوریه بودند و فرماندهانِ آن از افراد شاخص و رده بالای حماس نبودند. بالاترین رده آنها دو محافظ خالد مشعل و موسی ابومرزوق بود که وارد منازعات سوریه شد و همراه با بخشی از معارضین سوری - و نه با جبهة النصرة و داعش - علیه نظام سوریه و طبعا علیه ایران وارد جنگ شدند. حماس همان زمان علیه این دو محافظ اعلامیه داد و آنها را از حماس نفی کرد. در هر صورت این شاخه را نمی توان به پای حماس نوشت. به این موضوع هم توجه کنید که در فضای جنگ سوریه، حماس به شدت تحت فشار افکار عمومی اهل سنت در قبال اشتباهات نظام بشار اسد بود. لذا خالد مشعل، هر چند رفتار صحیحی نداشت ولی موضع گیری او با توجه به این شرایط، قابل درک است. هر چند برخی لایه های آن رفتار ناصوابی داشتند.
توجه به این نکته بسیار مهم است که ما با یک حماس یک پارچه مواجه نیستیم. حماس از نظر اعتقادی، ترکیبی از باورها و اعتقادهای گوناگون است. از نظر تفکر سیاسی، اخوانی است البته اخوان فلطینی که با مصر و سوریه تفاوتهایی دارد. حماس به خاطر اخوانی بودنش، سَلَفی هم هست. البته هر سَلَفی، اخوانی نیست ولی بالعکس درست است. ما یک سَلَفی دَعَوی و تبلیغی داریم که نمادش در وهابیت سعودی است. سَلَفیِ سیاسی که نمودش در اخوان است و سَلَفیِ جهادی هم نمودش در القاعده و داعش است. لذا سَلَفی بودن حماس یا اخوان، به منزله القاعده بودن و داعش بودنِ آنها نیست. داعش رسماً حماس و اخوان را تکفیر می کرد. القاعده نیز رسماً اخوان را به دلیل پذیرش دموکراسی و گرایش به شیعه و ایران، کمراه و منحرف می داند. اما در کنار اینها، حماس تفکر عملگرا هم دارد و بدین وسیله بین تفکر اخوانی و سلفی و عمرکرد سیاسی ، بالانس ایجاد می کند.بدین معنا که آن لایه هایی از سلفی گری که منجر به تکفیر شیعه و یا ضالّ دانستن شیعه می شود را قبول نمی کند و به خاطر ارتباط با ایران و شیعه، این ذهنیت تکفیر شیعه در حماس بسیار کمرنگ شد. در هر صورت نمی توان حماس را منقطع از باورهای کلامی اهل سنت دانست. الآن کلیّت حماس، نسبت به شیعه دیدگاهِ منفی - همچون سلفیان وهابی و یا حماس نخستین مانند شیخ احمد یاسین - ندارند. در عین حال باید توجه داشت که جمهوری اسلامی ایران نمی تواند حماس را رها کند. اتفاقا تعامل جمهوری اسلامی با حماس در این 20 سال، باعث شده حماس واقعا از آن منظر ضد شیعی کوتاه بیاید و حتی در جریان سوریه، فرماندهان ارشد حماس، کنار ایران و شیعه و نظام سوریه ایستادند. واقعا بین محمد الضیف و عماد مغنیه هیچ تفاوتی در جریان نهضت مقاومت و جهاد با اسراییل وجود ندارد. به همین دلیل محمد الضیف هزینه های زیادی به خاطر حمایت از محور مقاومت و ایران در قضیه سوریه متحمل شد. لازم به ذکر است که این محتوا، در گفتگوهای مفصل با دکتر هادی معصومی زارع به دست آمد.
جناب دهباشی به نکته خوبی اشاره کرد
بسم الله الرحمن الرحیم یا مالک الرقاب و یا هازم الاحزاب و یا مفتح الابواب و یا مسبب الاسباب سبّب لنا سببا لا نسطیع له طلبا بحق لا اله الا الله محمد رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم