نمای دوم
وقتی آقای فیلمبردار هم با عروس خانم محرم می شود!
به دعوت یکی از دوستانم که در آتلیه کار می کند به یکی از آتلیه های سطح شهر اصفهان رفته ام تا با روند کاری آنها آَشنا شوم و در صورت خوشایند با آنها همکاری کنم. آتلیه به طور همزمان دو عروس و داماد را پذیرفته است و عکاس خانم در حال عکاسی در ژست های مختلف از آنها است. من گوشه ای نشسته ام و در فکر فرو رفته ام که این دو عروس و داماد چه نسبتی با هم می توانند داشته باشند که به طور همزمان یکی از عروس ها با داماد دیگر و یکی از دامادها با عروس دیگر محرم باشند؟ ظن بد را از خود دور می کنم و با خود می گویم انشاالله که با هم محرم هستند. در همین افکار هستم که آقای فیلمبردار هم برای ضبط پشت صحنه عکاسی وارد آتلیه می شود و شروع به ضبط تصاویر خود می کند و من همچنان در فکر فرو رفته ام که این یکی را دیگر چگونه می توان توجیه کرد؟!
نمای سوم
عکاسی از عروس و داماد در باغ اختصاصی با حضور دیگران!
عروس و داماد جوان که با صرف هزینه هنگفت، عکاسی اختصاصی در باغ را نیز به مخارج سنگین عروسی شان اضافه کرده اند تا مبادا بعدها احساس حسرت و اندوه کنند، همراه با عکاس خانم برای عکس انداختن به باغ مثلا اختصاصی وارد می شوند، در کمال تعجب مشاهده می کنند که گروه های دیگری از عروس خانم ها و آقا دامادها در گوشه و کنار باغ مشغول عکس انداختن هستند. عکاس خانم که اعتراض و نگرانی را در چهره داماد مشاهده می کند می گوید سخت نگیرید، یک شب است، این جا هر کسی حواسش فقط به عروس خودش است!
نمای چهارم
لطفا عکس نگیرید، خودمان می گیریم!
کارت عروسی را که باز می کنم جمله ی تازه ای توجهم را جلب می کند، نوشته است “از این که با همراه نداشتن دوربین این اجازه را می دهید که خود لحظات زیبایمان را به تصویر بکشیم سپاسگزاریم” وقتی پیگیر می شوم که ببینم جریان چیست طرف می گوید راستش را بخواهید عروسی در باغ است و زن و مرد هم قاطی هستند این را نوشته ایم که مبادا تصاویر زنان مردم پخش شود! ولی خودمان که فیلم می گیریم خیالتان راحت
نمای پنجم
نمای پنجم: وقتی همه مردم شهر محرم می شوند!
راستی اینجا #تهران است یا #لاسوگلاس؟؟؟؟؟
اتوبوس به سمت شاهین شهر در حرکت است. از پشت شیشه به منظره بیرون می نگرم، دشت سر سبزی روبروی مجموعه مسکن مهر شاهین شهر قرار دارد که اتوبوس از کنار آن می گذرد. چند اتومبیل کنار جاده پارک کرده اند، عروس و داماد در کنار خیابان و با پس زمینه دشت سرسبز ژست گرفته اند و عکاس مشغول عکس گرفتن است، مردمِ داخل اتوبوس هم بی تفاوت نسبت به این پدیده تکراری فقط نگاه می کنند، نوجوان های پسر داخل اتوبوس با انگشت یکدیگر را متوجه عروس خانم بی حجاب و نیمه برهنه دشت کنار خیابان می کنند!
داخل امام زاده ها میری
تمرین کن توجه کن .....
هی نرو بگو و بخند و حرف بزن ...
یا هی نماز و زیارت نخون بی توجه بعد هم بزن بیرون
برو بشین به این توجه کن ک الان امام زاده داره منا میبینه و صدای منا میشنوه ...
گاهی طوری رفتن به امام زاده ها تکراری میشه
ک دمه در سلام ک دادی ,با رفقا شروع به حرف زدن میکنی انگار ن انگار ک تو مهمانی و صاحب خونه تورا میبینه .....
پیش نیاز های ازدواج💘
داخل امام زاده ها میری تمرین کن توجه کن ..... هی نرو بگو و بخند و حرف بزن ... یا هی نماز و زیارت ن
👆👆👆👆
تاحالا شده بری یجا مهمونی صاحب خونه هم باشه ولی اصلا توجهی به صاحب خونه نداشته باشی ؟
اکثر داخل امام زاده ها همینه ......
و در هر حال هم امام زمان عج صاحب خونه هست هم تورا میبینه و هم صدای تورا میشنوه ..
اگه به این برسیم چقدر خوب میشه ....
باد و خاک و باران و زلزله ووو همه و همه از امام زمان عج اجازه میگیرند. ...
و به کارشون مشغول میشن ...