فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نماهنگ عظم البلا ...
همخوانی شهدا ...
#پســت_پـایـــانـی
🕙سـاعـت عـاشقـے
⚜اکثرو الدعا بتعجيل الفرج فان ذلک فرجکم⚜
سلام و درود بر شهدا و امام شهیدان
افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهداےِبجنورد دلتنگ شهادت
#سلام_امام_زمانم💚
بیـــٰــا دلهآی مٰا را رَهبــــری ڪُن۔۔۔!
رهـــــآ أز این هَمہ نابـــــآوری ڪُن۔۔۔
بَهـــآر أز یٰاد ما رَفتہ ست! بَرگـــــرد۔۔۔!
شِڪفتَـــــن رٰا بہ مٰا یٰادآوری ڪُن۔۔۔
🌤اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#سلام_ودرود_برشهدا_وامام_شهیدان
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
زیارتنامه شهدا🌷
اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی عَبدِ اللهِ ، بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم ، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ، فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکُم .
🕊یادشهدا باصلوات
#سلام_ودرود_برشهدا_وامام_شهیدان
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
اے شهیـد
میدانم از اینجا
ڪہ من نشسته ام
تا آنجا که تو ایستادهاے
فاصله بسیار استـ
امّا ڪافیستـ
تو فقط دستم را بگیرے
دیگر فاصلهاے نمی ماند
#شهید_ابراهیم_هادی🕊
#صبحتون_شهدایی🌷
#سلام_ودرود_برشهدا_وامام_شهیدان
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
استوری📲
مثلِ تسبیح چرا
یک صد و یک دانه شدی..
به یادِ همه شهدایی که
زیر شنیهایِ تانک،
بر اثر شلیک خمپارهها،
ضربات مستقیمِ دشمن و
انفجار مین، بدنشون ارباََ ارباََ شد
و رفقاشون مجبور شدن تیکه تیکههایِ
بدنشون رو لای پتو و نایلون جمع کنند..!
#سلام_ودرود_برشهدا_وامام_شهیدان
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
🌹شهید حاج عبدالمهدی مغفوری
سمت: قائم مقام رئیس ستاد لشکر 41 ثارالله
تولّد 1335 - کرمان
شهادت: 1365/10/5 - کربلای 4 - جزیره ام الرصاص
محلّ دفن : گلزار شهدای کرمان
هر هفته توی خونه روضه داشتیم. وقتی آقا شروع میکرد به خوندن ، تا اسم امام حسین (ع) میومد حاجی رو میدیدی که اشکش جاری شده
حال عجیبی میشد تو روضه امام حسین (ع)،انگار توی عالم دیگه ای سیر میکرد.
یه بار وسط روضه مصطفی رفته بود بشینه روی پاش ، متوجه بچّه نشده بود ، انگار ندیده بودش. گریه کنون اومد پیش من و گفت : "بابا من رو دوست نداره ، هر چی گفتم جوابم رو نداد ."
روضه که تموم شد گفتم : " حاجی ! مصطفی اینطوری میگه."
با تعجّب گفت: " خدا شاهده نه من کسی رو دیدم ، نه صدایی شنیدم."
از بس محو روضه بود
#سلام_ودرود_برشهدا_وامام_شهیدان
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
#تلنگر⚠️
یبارم که شده
با خودت و خدات خلوت کن🙏
نکنه مجازی شدنت
مساوی بشه باسقوط ایمانت😓
📱خـیلی از چت ها
👥گروه های مختلط
💞دوستی های مجازی
پـرتگاه ایمان توعه🔥🕳
#توبـــــــہ_کنیم_تا_دیر_نشده
#سلام_ودرود_برشهدا_وامام_شهیدان
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
رئیسی: حاج قاسم اگر جلوی داعش را نگرفته بود، تروریسم سراسر اروپا را فرامیگرفت
رئیسجمهور در دیدار اندیشمندان سیاست خارجی آمریکا:
نگاه جمهوری اسلامی ایران به رئیسجمهور سابق آمریکا نگاه به یک مجرم و قاتل است زیرا یک امتی را عزادار کرد و حاج قاسم، قهرمان مبارزه با تروریسم در منطقه را به شهادت رساند. شهید سلیمانی فرمانده مبارزه با تروریسم و داعش بود.
در مناظرات انتخاباتی آمریکا رسما اعلام شد آمریکا داعش را تشکیل داده است.
حاج قاسم اگر جلوی داعش را نگرفته بود، تروریسم سراسر اروپا را فرامیگرفت و اروپا نمی توانست یک شب آرام داشته باشد. باید رییس جمهور سابق آمریکا در یک دادگاه عادلانه محاکمه شود.
#سلام_ودرود_برشهدا_وامام_شهیدان
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
چه جنگ باشد و چه نباشد
راه من و تو از کربلا میگذرد
باب جهاد اصغر بسته شد ؛
باب جهاد اکبر که بسته نیست
#تابلو_نوشته
#شهید_آوینی🌷
#پیش_بسوی_کربلا
#سلام_ودرود_برشهدا_وامام_شهیدان
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
آخ این عکس چه سوزشی داره😎
🔻امیرحسین زارع خادم حرم مطهر امام رضا علیهالسلام
#سلام_ودرود_برشهدا_وامام_شهیدان
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
#طنزجبهه😂
به سلامتی فرمانده🕵
دستور بود هیچ کس بالای ٨٠ کیلومتر سرعت🚖، حق ندارد رانندگی کند😓!
یک شب داشتم میآمدم كه یکی کنار جاده🛣، دست تکان داد
نگه داشتم😉
#سوار كه شد،🙂
گاز دادم و راه افتادم
من با
#سرعت میراندم و با هم حرف میزديم!😍
گفت: میگن #فرمانده لشکرتون دستور داده تند نرید!🙄😒 راست میگن؟!🤔
گفتم: #فرمانده گفته😊! زدم دنده چهار و ادامه دادم: اینم به سلامتی #فرمانده باحالمان!!!😄
مسیرمان تا نزدیکی واحد ما، یکی بود؛ پیاده که شد، دیدم خیلی تحویلش میگيرند!!
پرسيدم: کی هستی تو مگه؟!🤔
گفت: همون که به افتخارش زدی دنده چهار..
#فرمانده_مهدےباکری🌷
#یادشهداباصلوات
#سلام_ودرود_برشهدا_وامام_شهیدان
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
از یک『زن』برای معرفی بهترین مخلوقاتش استفاده میکند✨
#زن_عفت_افتخار
#سلام_ودرود_برشهدا_وامام_شهیدان
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
💠شهیدی که برات شهادتش را از آیتالله بهجت گرفت
💚آیت الله بهجت دست روی زانوی او گذاشت و پرسیدند: جوان شغل شما چيست؟گفت: طلبه هستم.
آیت الله بهجت فرمود: بايد به سپاه ملحق بشوی و لباس سبز مقدس سپاه را بپوشی. ️
دوباره پرسیدند: اسم شما چیست؟
گفت: فرهاد
آقای بهجت فرمود: حتماً اسمت را عوض كن. اسمتان را يا عبدالصالح يا عبدالمهدی بگذاريد. شما در شب امامت امام زمان(عج) به شهادت خواهيد رسيد. شما يكی از سربازان امام زمان(عج) هستيد و هنگام ظهور امام زمان(عج) با ايشان رجوع می کنید.
🌷شهید عبدالمهدی کاظمی؛ شهیدی که طبق گفته آیت الله بهجت، در شب امامت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف در ۲۹ آذر ماه ۱۳۹۴ درسوریه به شهادت رسید.
#سلام_ودرود_برشهدا_وامام_شهیدان
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهدای بجنورد
🌷رمان جذاب و خواهر برادری لبخندبهشتی ✔️قسمت ۱۱ و ۱۲ صورت گندمی و چشم های مشکی اش را از خانواده ی م
🌱قسمت ۱۳ و ۱۴
شهروز و شهریار هردو در یک خانواده بزرگ شدهاند ولی این کجا و آن کجا. شهروز برای سلام در اوج وقاحت به سمت من دست دراز کرد اما شهریار موقع حرف زدن با من از فعل های جمع استفاده کرد. تنها وجه شباهتشان لباس هایشان بود! سنگینی نگاهی را روی خودم احساس میکنم. سر بر میگردانم و متوجه نگاه شهروز میشوم. پوزخندی میزند و روی برمیگرداند.
بیخیال دوباره لبخندمیزنم و به سمت آشپزخانه میروم. بعد از کمک به خاله شیرین، ناهار را زیر نگاههای سنگین شهروز و پوزخند هایش به زور میخورم. ساعت به ۴ نزدیک میشود و وقت رفتن میرسد.
به سمت سوگل میروم و آرام در آعوش میفشارمش
+سوگل دلم خیلی برات تنگ میشه واقعا از دیدنت خوشحال شدم
سوگل نگاه پر غمی به صورتم میاندازد
_کاش دیرتر برید
+عزیزم همینطوریشم دیر شده باید برم کار دارم انشاءالله بازم همدیگرو میبینیم
_باشه ولی حتما بهم زنگ بزنم
+باش عزیزم خدافظ
بعد از تشکر و قدردانی بخاطر زحمات خاله شیرین و عمو محمود، خداحافظی گرمی با بهاره خانم و عمومحسن میکنم و بعد به سمت شهروز میروم. با اکراه میگیم
+از دیدنتون خوشحال شدم انشاءالله بازم همدیگرو ببینیم
شهروز نگاه نافذش را به چشمهایم میدوزد
_البته فکر نکنم خیلی تمایل داشته باشی دوباره منو ببینی اینا رو برای تعارف میگی
بدون توجه به حرف هایش سر تکان میدهم
+خداحافظ
شهریار با لبخند چند قدمی نزدیک میشود .
_نورا خانم خیلی از دیدنتون خوشحال شدم. حیف شد این دفعه نتونستید لی لی بازی کنید
با خنده میگویم
+پس انشاءالله دفعه ی بعد خداحافظ
_خدافظ
به سمت در میروم تا از در خارج شوم که صدای سجاد باعث میشود از حرکت بایستم
_دختر عمو خدافظ
با خجالت برمیگردم و به سمت سجاد میروم. آنقدر بیحاشیه است که حتی موقع سلام کردن هم او را فراموش کرده بودم.
+شرمنده آقا سجاد ذهنم درگیر بود شما رو فراموش کردم
آرام لبخندی میزند
_ایرادی نداره. بازم تشریف بیارید
+دفعه بعد انشاءالله شما بیاید خونمون دستتونم درد نکنه خیلی زحمت دادیم
_زحمت کشیدید
+اختیار دارید خدافظ
_خدانگهدار
«با من که به چشم تو گرفتارم و محتاج
حرفی بزن ای قلب مرا برده به تاراج»
فاضل نظری
اگر شهروز جای سجاد بود بابت این که او را موقع خداحافظی فراموش کرده بودم حتما تلافی اش را سرم درمیآورد. اما سجاد حتی به روی خودش هم نیاورد.
پشت سر مادرم از در خارج میشوم و در آخر دوباره به سمت جمع برمیگردم و دست تکان میدهم
+خداحافظ
و بعد در را میبندم
.
.
مادر زیر لب غز میزند
_پاشو دیگه تنیل خانوم چقدر میخوابی لنگه ظهره
پتو را دور خودم میپیچم
+مامان تروخدا فقط ۵ دقیقهی دیگه
_بلند شو ببینم الان کلاست دیر میشه اینهمه نق زدی منو کلاش نقاشی ثبتنام کن حالا نمیخای بری سر کلاس ؟
با اتمام حرفش پرده را میکشد و نور آفتاب مستقیم به چشم هایم میتابد. بی حال روی تخت مینشینم
+باشه مامان پاشدم شما برید من الان میام
_من میرم ولی سریع بیا. تو آشپزخونه برات صبحانه هم آماده کردم
مادرم همیشه همین عادت را داشت. در عرض چند ثانیه به خواسته اش میرسید . کشان کشان به سمت روشویی میروم و صورتم را میشورم و بعد به آشپزخانه میروم. با دیدن خامه و کره و مربا اشتهایم باز میشود. نگاهم را به مادرم میدوزم و با ذوق میگویم
+وای ببین مامان خانوم چه کرده. دست گلت درد نکنه
لبخند کمرنگی میزند
_نوش جان سریع بخور که دیرت نشه
+مامان ۲۰دقیقه ی دیگه برام یه تاکسی تلفنی بگیرید
مادر سر تکان میدهد و از آشپز خانه خارج میشود. با اشتها شروع به خوردن میکنم و بعد به اتاقم میروم. مانتوی زرشکی ام را همراه با شلوار مخمل و روسری مشکی ام به تن میکنم. به سرعت به حیاط میروم. بندهای کتانیام را محکم میبندم و بلند میگویم
+مامان خدافظ
_خدا به همداهت دخترم
در خانه را باز میکنم و با گفتن بسم اللهی به سمت تاکسی حرکت میکنم
«بی قرار تو ام و در دل تنگم گله هاست
آه بی تاب شدن،عادت کمحوصلههاست»
فاضل نظری