چرا از ما حاجت نمیخواهید - حاج حسین کاجی.mp3
4.49M
#روایتگری_شهدایی2065
⁉️چرا از ما حاجت نمیخواهید ...!
🎙راوی: حاج حسین کاجی
معراج شهدای اهواز
#سلام_ودرود_برشهدا_وامام_شهیدان
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نماهنگ عظم البلا ...
همخوانی شهدا ...
#پســت_پـایـــانـی
🕙سـاعـت عـاشقـے
⚜اکثرو الدعا بتعجيل الفرج فان ذلک فرجکم⚜
سلام و درود بر شهدا و امام شهیدان
افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهداےِبجنورد دلتنگ شهادت
#سلام_امام_زمانم💚
دوستداشتنت شعر و غزل نمیخواهد💓
من تو را صادقانه و از ته قلبم میخواهم...
✨روحی فداک متی ترانا و نراک . . .
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#سلام_ودرود_برشهدا_وامام_شهیدان
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
زیارتنامه شهدا🌷
اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی عَبدِ اللهِ ، بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم ، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ، فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکُم .
🕊یادشهدا باصلوات
#سلام_ودرود_برشهدا_وامام_شهیدان
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
نگاه هاے شمـا
چیزی از جنس نجات است!
چشمتان کہ بہ گوشہ
این شهر مےخورد...
یادتان باشد ...
سخت #محتاج گوشہ چشمتان هستیم!
کمے نور مهمانمان ڪنید ....
#شهید_عبدالمهدی_کاظمی🕊
#صبحتون_شهدایی🌷
#سلام_ودرود_برشهدا_وامام_شهیدان
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#استوری📲
📌دنیا آدم را آهسته آهسته
در کام خود فرو می برد
#شهید_علی_صیاد_شیرازی🌷
#سلام_ودرود_برشهدا_وامام_شهیدان
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
#تلنگر⚠️
شخصےبراۍاولینباࢪ یڪکلمدید🍈
اولینبࢪگشࢪاڪند،
زیرشبہبࢪگدیگࢪۍرسید
وزیࢪآنبرگیہبࢪگدیگࢪ و•••😟
باخودشگفت:حتماچیزمهمیستڪہاینطوࢪ ڪادوپیچشڪࢪدند🤔
اماوقتےبہتہشࢪسیدوبࢪگھاتمامشد
متوجہشدڪہچیزےدࢪونآنبرگھا
پنهاننشدهبود
بلڪہڪلممجموعہاۍازاینبࢪگہابود...
داستانزندگےماانسانهاهمهمینگونہاست.
دفتࢪ روزهاےزندگےࢪا تندتند وࢪقمےزنیم و
بہاینفڪࢪمےڪنیمڪہحتماچیزبھتࢪے
آنطࢪفࢪوزهاپنہانشده🥺
دࢪحالیڪہهمینروزها آنچیزۍستڪہباید دࢪیابیمودࢪڪشڪنیم
وماچقدࢪ دیرمےفہمیمڪہبیشتࢪغصہهایےڪہ خوࢪدیم،نہخوࢪدنےبودنہپوشیدنے
فقطدوࢪ ریختنےبود.
#سلام_ودرود_برشهدا_وامام_شهیدان
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
🌿خاطره ای از شهید حسین راعی ( امامی )
یقین به شهادت
✨خواهر شهید : آخرین باری که آمده بود دیوا ، دیوا پر بود از یاد شهدا ...
هر کوچه ای که بگذری تداعی یک شهید است و حسین (عسگری) در آخرین روزهای در کنار پدر و مادر بودن را سپری می کرد
تشییع بود ،شهید بود یا نه نمی دانم آنقدر یادم هست بعد تشییع که تابوت را به محل همیشگی می بردند گفته بود :
این تابوت استفاده نمی شود تا منو روی آن قرار دهند ، و این گونه شد.
فدایی امام بود .
دعای بعد نمازش این بود که خدایا از عمر من بکاه و بر عمر رهبرم بی افزا.
#شهیدحسین راعی 🌷
نفر اول از سمت چپ
#سلام_ودرود_برشهدا_وامام_شهیدان
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
عاشقان چون با بصیرت مےشوند
جنگ باشد #حاجهمت مےشوند✨
چون نباشد جنگ، اندر جنگ نرم
تحت امر رهبر #حجتمیشوند😊✌️
#شهید_ابراهیم_همت
#شهید_حجت_الله_رحیمے
#همت_نسل_سوم
#ایام_شهادت🕊
رفیق شهید #شهیدت مےکند💔
#سلام_ودرود_برشهدا_وامام_شهیدان
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
بانو!
وقتی چشم هایت را بر حرام می بندی....🌱
وقتی با آهنگ نجابت و وقار....💕
از جاده تلخ گناه 🎈
پیروزمندانه میگذری....
وقتی پاکی وجودت را
از نگاه های چرکین می پوشانی!💫
که حیایت ، فریاد " لبیک یا مهدی" سر می دهد...
و تو می مانی و
حس زیبای بندگی
#زن_عفت_افتخار
#سلام_ودرود_برشهدا_وامام_شهیدان
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥🔞ثبت لحظات غیر قابل باور در #غزه
⭕️ صحبت پدر با دختری که در حال جان دادن… 💔😭
#سلام_ودرود_برشهدا_وامام_شهیدان
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
🌷شهید احمد اسماعیلی خیلی به خانواده شهدا احترام میذاشت، مادران شهدا که روز ختمش آمده بودند، میگفتند: احمد چقدر به ما احترام میگذاشت، میگفتند تا کمر برای ما خم میشد، خیلی محترمانه با خانواده شهدا برخورد میکرد، حاجاحمد دغدغهمند بود؛ همیشه در حال جمعکردن خاطرات از خانواده شهدا بود.
🕊روز شهادتش، وقتی که حاجاحمد از ناحیه پهلو تیر میخورد، حدود یک کیلومتر خودش رو عقب میکشونه، چندروز تو بیمارستان حلب بستری میشه و کلیههاش رو از دست میده، شب آخری میگفت: قربون حضرت زهـرا (س) برم چه دردی کشیدی مـادرجان، تا لحظه آخر داشت زیارت عاشورا میخوند، احمد و برادر شهیدش امیر به فاصله ۳۰سال، هر دو شب شهادت حضرت زهرا سلاماللهعلیها شهـید شدند.
#سلام_ودرود_برشهدا_وامام_شهیدان
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
#طنز_جبهه_ها
#مجروح_جنگی
بار اولم بود که مجروح می شدم و زیاد بی تابی می کردم .
یکی از برادران امدادگر بالاخره آمد بالای سرم و با خونسردی گفت : چیه ، چه خبره ؟
تو که چیزیت نشده بابا !!!
تو الان باید به بچه های دیگه هم روحیه بدهی آن وقت داری گریه می کنی ؟!
تو فقط یک پایت قطع شده !
ببین بغل دستی ات سر نداره هیچی هم نمیگه ، این را گفت بی اختیار برگشتم و چشمم افتاد به یه بنده خدایی که شهید شده بود !!!
بعد توی همان حال که درد مجال نفس کشیدن هم نمی داد کلی خندیدم و با خودم گفتم عجب عتیقه هایی هستن این امدادگرا !!
#سلام_ودرود_برشهدا_وامام_شهیدان
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کــلام_شهـــید
جوری روی خودتون کار کنید
که اگه یه گناه کردید
گریتون بگیره ...
#شهیدجهادمغنیه🌷
#سلام_ودرود_برشهدا_وامام_شهیدان
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#راهیان_نور
✨بیست اسفند رور ملی راهیان نور گرامی باد.
#سلام_ودرود_برشهدا_وامام_شهیدان
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهدای بجنورد
❃↫✨« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »✨↬❃ ✫ #رمان_دختر_شینا 🌷🍃 ✫⇠ #قسمت_دویست_وی
❃↫✨« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »✨↬❃
✫ #رمان_دختر_شینا 🌷🍃
✫⇠ #قسمت_دویست_وسوم
چشم هایم در آن تاریکی دودو می زد. یک لحظه چهره آن نوجوان از ذهنم پاک نمی شد. فکر می کردم الان کجاست؟! چه کار می کند. اصلاً آن سیصد نفر دیگر توی آن دره سرد بدون غذا چطور شب را می گذرانند. گردان های دیگر چه؟! مجروحین، شهدا!
فردای آن روز تا به همدان رسیدیم، صمد برگشت پادگان ابوذر و تا عید نیامد.
اواخر خردادماه 1364 بود. چند هفته ای می شد حالم خوب نبود. سرم گیج می رفت و احساس خواب آلودگی می کردم. یک روز به سرم زد بروم دکتر. بچه ها را گذاشتم پیش همسایه مان، خانم دارابی، و رفتم درمانگاه. خانم دکتری که آنجا بود بعد از معاینه، آزمایشی داد و گفت: «اول بهتر است این آزمایش ها را انجام بدهی.»
آزمایش ها را همان روز دادم و چند روز بعد جوابش را بردم درمانگاه. خانم دکتر تا آزمایش را دید، گفت: «شما که حامله اید!»
یک دفعه زمین و زمان دور سرم چرخید. دستم را از گوشه میز دکتر گرفتم که زمین نخورم. دست و پایم بی حس شد و زیر لب گفتم: «یا امام زمان!»
خانم دکتر دستم را گرفت و کمک کرد تا بنشینم و با مهربانی گفت: «عزیزم. چی شده؟! مگر چند تا بچه داری.»
با ناراحتی گفتم: «بچه چهارمم هنوز شش ماهه است.»
💟ادامه دارد...
نویسنده: #بهناز_ضرابی_زاده
#دختر_شینا
🌟اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌟
❃↫✨« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »✨↬❃
✫ #رمان_دختر_شینا 🌷🍃
✫⇠ #قسمت_دویست_وچهارم
دکتر دستم را گرفت و گفت: «نباید به این زودی حامله می شدی؛ اما حالا هستی. به جای ناراحتی، بهتر است به فکر خودت و بچه ات باشی. از این به بعد هم هر ماه بیا پیش خودم تا تحت نظر باشی.»
گفتم: «خانم دکتر! یعنی واقعاً این آزمایش درست است؟! شاید حامله نباشم.»
دکتر خندید و گفت: «خوشبختانه یا متأسفانه باید بگویم آزمایش های این آزمایشگاه کاملاً صحیح و دقیق است.»
نمی دانستم چه کار کنم. کجا باید می رفتم. دردم را به کی می گفتم. چطور می توانستم با این همه بچه قد و نیم قد دوباره دوره حاملگی را طی کنم. خدایا چطور دوباره زایمان کنم. وای دوباره چه سختی هایی باید بکشم. نه من دیگر تحمل کهنه شستن و کار کردن و بچه بزرگ کردن را ندارم.
خانم دکتر چند تا دارو برایم نوشت و کلی دلداری ام داد. او برایم حرف می زد و من فکرم جای دیگری بود. بلند شدم. از درمانگاه بیرون آمدم. توی محوطه درمانگاه جای دنجی زیر یک درخت دور از چشم مردم پیدا کردم و نشستم. چادرم را روی صورتم کشیدم و های های گریه کردم. کاش خواهرم الان کنارم بود. کاش شینا پیشم بود. کاش صمد اینجا بود. ای خدا! آخر چرا؟! تو که زندگی مرا می بینی. می دانی در این شهر تنها و غریبم.
💟ادامه دارد...
نویسنده: #بهناز_ضرابی_زاده
#دختر_شینا
🌟اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌟
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
#روایتگری_شهدایی2066
روایت شهید سپهبد حاج قاسم سلیمانی از اصرار شهید حسین بادپا برای حضور در سوریه
#سلام_ودرود_برشهدا_وامام_شهیدان
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo