♨️ پدر بزرگوار شهید صدرزاده: اتفاقات منطقه باعث دلسردی خانوادۀ شهدا نمیشود
🔸 مدافعان حرم در دفاع از حرم برخاستند و راه را درست رفتند و شهدای ما یقین داشتند که این راه درست است.
اقتضای آن زمان این بود که جوانان وارد میدان شوند و جانفشانی کنند و هر زمانی هم در هر نقطهای که ظلمی ایجاد بشود و نظام مقدس جمهوری اسلامی مصلحت را در حضور ما ببیند، حتما در صحنه حاضر خواهیم بود.
💢 باید وحدت را حفظ کنیم و گوش به فرمان منتظر دستورات رهبر معظم انقلاب باشیم و پای آرمانهای خود بمانیم.
#سلام_ودرود_برشهدا_وامام_شهیدان
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
🚨دست تروریستها به جنازه حافظ اسد نرسید. جنازه به خارج از سوریه منتقل شده بود!
⭕️ در حالی که تصاویری از به آتش کشیده شدن آرامگاه و تابوت حافظ اسد توسط تروریستها منتشر شده، فیصل قاسم از چهرههای نزدیک رسانهای به تروریستها اعلام کرد جنازه او پیش از تصرف سوریه توسط تحریرالشام به خارج از سوریه منتقل شده است.
#سلام_ودرود_برشهدا_وامام_شهیدان
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
🔴سپاه حمله صهیونیستها به زیرساختها سوریه را محکوم کرد
▪سپاه پاسداران در بیانیهای با محکومیت شدید سوء استفاده امریکا و رژیم صهیونیستی از بیثباتی فعلی سوریه و تجاوزگری، اشغالگری و حمله آنان به زیرساختها و مراکز حیاتی این کشور بر ضرورت حفظ حاکمیت ملی و تمامیت سرزمینی سوریه تاکید و رخدادهای اخیر را عبرت آموز و راهگشای بالندگی ، استحکام و انگیزه قوی تر جبهه مقاومت برای اخراج آمریکا از منطقه و تحقق آرمان امت اسلامی در آزادی قدس شریف و دفع غده سرطانی صهیونیسم از پیکره هستی دانست.
در بخشی از این بیانیه آمده است:
▪جهان در پیچ تاریخی بزرگ در آستانه شکلگیری هندسه قدرت و نظم نوین جهانی قرار دارد که بیتردید اسلام عزیز با پرچمداری جمهوری اسلامی ایران یکی از اضلاع اصلی آن به شمار میرود؛ حقیقتی انکارناپذیر که اردوگاه دشمنان اسلام و مسلمین را بر آن داشته است تمامی عده و عُده خود را با پشتیبانی جنگ همهجانبه ترکیبی و امپراتوری رسانهای برای جلوگیری از وقوع آن به میدان دشمنیها وارد سازد.
▪عملیات طوفان الاقصی و شکست تاریخی و راهبردی رژیم صهیونیستی در هماوردی با مقاومت اسلامی فلسطین و رزمندگان حماس، تجلیگاه اراده و خشم مقدس امت اسلامی برای نابودی رژیم جعلی صهیونی و اخراج بزرگترین حامی آن یعنی ایالات متحده امریکا از منطقه است.
▪برخلاف آنچه تحت اراده اتاق فکر امریکاییها و صهیونیستها در فضای رسانهای و جنگ روانی با گزاره موهوم شکلگیری خاورمیانه جدید و استیلای صهیونیست بر مقدرات ملتهای منطقه القاء میشود، حکایت از آغاز دوران نوینی از پروسه شکست دشمنان امت اسلامی و غلبه جبهه مقاومت بر توطئه ترکیبی جبهه باطل دارد.
▪بی تردید جبهه مقاومت اسلامی تحت لوای مکتب مقاومت بدون انفعال با هرگونه طرح و نقشهای که در پی اختلال در مقاومت و تضعیف قدرت و اقتدار کشورهای منطقه مانند تجزیه و تغییر جغرافیای کشورها باشد به صورت هوشمندانه با بهرهگیری از فرصتها و ابزارهای پنهان و آشکار در اختیار مقابله کرده و بالندگی ، خوداتکایی و انگیزه قوی تر خود را پشتوانه مستحکم اخراج امریکا از غرب آسیا و تحقق آرمان آزادی قدس شریف و رهایی ملت فلسطین قرار میدهد و بهویژه اجازه نخواهد داد مسئله فلسطین و غزه به محاق غفلت و فراموشی سپرده شود/تسنیم
#سلام_ودرود_برشهدا_وامام_شهیدان
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
پخش زنده
فعلا قابلیت پخش زنده در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهدای بجنورد
#دست_تقدیر ۲۸ #قسمت_بیست_هشتم 🎬: رقیه هراسان خودش را به داخل آشپزخانه کشاند و بشقاب های چینی گل قرم
#دست_تقدیر ۲۹
#قسمت_بیست_نهم 🎬:
صبح زود بود که کاروان چهار نفرهٔ قصهٔ ما سوار بر ماشین کادیلاک قهوه ای رنگی بودند که سالها پیش نقش اسبی راهور برای محمد آقا، پدر رقیه را داشت.
قبل از حرکت، حسن پسر مهربانو به خانه انها آمد و بعد از تعارفات معمول کیف سامسونتی که مملو از دلار بود را پیش روی رقیه قرار داد وگفت: زن عمو، این پول تقریبا معادل یک سال اجاره مغازه های عمو محمد خدا بیامرز هست که قرار بود به دست شما برسونم، یه مقدار دیگه هم بابت محصول نخلستان خرما بود که اگر یادتون باشه نصفش را براتون فرستادم، اگر اجازه بدین اونا به عنوان قرض دست من بمونه و ان شاالله خیلی زود براتون ارسال میکنم آخه می دونید...
رقیه لبخندی زد و وسط حرف او دوید و گفت: این حرفا چیه؟! شما حسابت پاکه، اگر احتیاج داری همین دلار ها هم ببر، قابل نداره..
حسن سرش را پایین انداخت و گفت: ممنون زن عمو، خدا رحمت کنه عمو محمد را، از عمو به ما خیلی رسیده، من سعی می کنم امانت دار خوبی برای شما باشم.
و به این ترتیب، رقیه با دستی پر به سمت مقصد حرکت کرد.
داخل ماشین، رقیه راهنمایی می کرد و عباس رانندگی، ننه مرضیه که انگار ایران برایش جالب بود، از شیشه بیرون را نگاه می کرد و مدام سوال های مختلف می پرسید.
محیا هم انگار خیالش بابت همه چیز راحت شده بود، عقب ماشین در کنار مادرش رقیه، سرش را به پشتی صندلی تکیه داد و چشمانش را بست؛ در خیالش خود را مشهد می دید در حالیکه مهدی هم در کنارش بود.
ماه ها از آخرین دیدارشان که درست چند روز قبل از حرکتشان به سمت عراق بود، می گذشت. آنزمان ایران تحت حکومت شاهنشاهی بود و الان انقلاب شده بود و مردی روحانی که همهٔ مردم او را دوست داشتند، نه پادشاهی بلکه رهبری آنها را بر عهده گرفته بود.
محیا به یاد می آورد که مهدی چقدر از این سید روح الله خمینی تعریف می کرد و همیشه با حسرت می گفت: کاش زمانی برسد که بتوانیم در کشوری که امثال خمینی راهبری می کنند نفس بکشیم.
مهدی جوانی انقلابی بود که بر خلاف اعتقاد مادرش که از متمولان مشهد بود و کمی افکار شاهانه داشت، او جوانی متواضع و با ایمان و البته انقلابی و فعال بود.
پدر مهدی مانند پدر محیا از دنیا رفته بود و سه فرزند داشت، دو دختر و یک پسر که مهدی فرزند سوم بود و دو خواهرش ازدواج کرده بودند، او سعی می کرد مادرش اقدس خانم از کارهای او سر درنیاورد تا مبادا مانع کارش شود اما اعتقاداتش برای محیا رو بود و البته گذشته از تربیت مذهبی رقیه نسبت به محیا، همین اعتقادات مهدی باعث شده بود که او هم همیشه دعا کند که سلطنت شاهانه نابود شود و جوانان غیور ایران در سایه اسلام واقعی پیروز شوند و حالا که این آرزو محقق شده بود، دل درون سینه اش به تلاطم بود که زودتر مهدی را ببینید و این احساس شادی را با او سهیم شود... و البته کمی هم هراس داشت و گاهی میترسید نکند گذشت زمان و فاصله ای که ناخوداگاه بین آنها بوجود آمده بود، باعث شده باشد که مهدی از او دلسرد شود و اقدس خانم هم که مدام دختر خواهرش را به دل مهدی می بست دست به کار شده باشد و در نبود آنان مهدی را زن داده باشد...
محیا به اینجای افکارش که رسید، زیر لب آهسته گفت: یا امام رضای غریب، حاجتم را بده...
رقیه لبخندی زد و گفت: خوب بگو ببینم این حاجتت چیست؟!
محیا ناباورانه مادرش را نگاه کرد و گفت: شنیدی چه گفتم؟!
رقیه با لبخند سری تکان داد و محیا هم با لبخندی شیرین جوابش را داد و گفت: پس نشنیده بگیر و با زدن این حرف مادر و دختر خنده سردادند و ننه مرضیه که جلو کنار عباس نشسته بود از خنده آنها به خنده افتاد و عباس هم بی آنکه بداند چه شده، لبخندی زد.
ادامه دارد...
📝به قلم:ط_حسینی
13.21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نماهنگ عظم البلا ...
همخوانی شهدا ...
#پســت_پـایـــانـی
🕙سـاعـت عـاشقـے
⚜اکثرو الدعا بتعجيل الفرج فان ذلک فرجکم⚜
سلام و درود بر شهدا و امام شهیدان
افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهداےِبجنورد دلتنگ شهادت
#سلام_امام_زمانم💚
اے کاش قلبهاے همهے ما
بخاطر التهاب نیامدنت تندتر میزد،
اے کاش چشمهاے همه ما
به راه دوخته میشد،
اے کاش جانهاے همه ما
ازبیقرارے انتظار تو گُر میگرفت.
آن وقت حتما میآمدے.
#الّلهُــمَّ_عَجِّــلْ_لِوَلِیِّکَــــ_الْفَــرَج
#سلام_ودرود_برشهدا_وامام_شهیدان
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
🌹بسم رب الشهداء و الصدیقین🌹
🕊🌷#زیارتنامۀ شهدا 🌷🕊
اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَاءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُؤمِنینَ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِساءِ العالَمینَ،
اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ،
اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی عَبدِ اللهِ، بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم، وَ فُزتُم فَوزًا عَظیمًا، فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَ مَعَکُم.
#الّهی_بدماء_شهدائنا_عجل_لولیک_الفرج
#درآرزوی_شهادت
#سلام_ودرود_برشهدا_وامام_شهیدان
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
#آدینه_های_بی_سردار💔
صبــح
در كوچه ى ما
منتظر خندہ ى توست
وقت آن است كه خورشید مجدد باشى
#حاج_قاسم❤️
#صبـحتون_شهـدایـی🌷
#سلام_ودرود_برشهدا_وامام_شهیدان
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo