eitaa logo
افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهدای بجنورد
4.5هزار دنبال‌کننده
34.2هزار عکس
15.9هزار ویدیو
133 فایل
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت https://eitaa.com/piyroo جهت ارتباط با خادمین شهدا 🌷 خواهران 👇 @sadate_emam_hasaniam @labike_yasahide @shahid_40 کپی بنر و ریپ کانال ممنوع
مشاهده در ایتا
دانلود
انسان برای ماندن و زندگی کردن دائمی در دنیا آفریده نشده است، انسان باید از فراز و نشیب‌ها عبور کند و سرانجام خدا را ملاقات کند. _اینجا نه جای ماندن است و نه ارزش ماندن را دارد؛ آن هم زمانی که اسلام مورد تجاوز و هجوم جهانخواران و ایادیشان قرار گرفته است. _باید شهادت و مرگ سرخ را برگزید تا برای همیشه از مرگ سیاه رهایی یافت. _برادران تنها قرآن و خط امام خمینی است که می تواند ما را از انحرافات فکری رهایی داده و به سوی اللّه رهنمون گردد. _مادر اگر شهادت نصیبم گردید در درب بهشت منتظرت هستم. _من خواهر ندارم به خواهران حزب اللهی یک پیام دارم؛ زینبی باشید وحجاب خود را حفظ نمایید. _ فرمانده گردان شهید مدنی لشکر مکانیزه 31عاشورا (سپاه پاسداران انقلاب اسلامی) https://eitaa.com/piyroo
💬 یکی از مؤمنین می‌گوید که من مأموریتی را برای امام صادق(ع) انجام دادم برگشتم جوابش را خدمت ایشان بدهم، گزارشم را به آقا دادم، آقا فرمودند راستی شما با فلانی‌ها ارتباط‌تان چه‌جوری است؟ می‌گوید من گفتم آقا، ما آنها را زیاد تحویل نمی‌گیریم. آنها عقیدۀ‌شان مثل ما محکم نیست به امر امامت و اینها. حضرت فرمودند که ما اهل‌بیت فاصلۀ‌مان با شما زیادتر است یا شما با آنها؟ آن آقا می‌گوید که من گفتم خب معلوم است ما فاصلۀ‌مان با شما خیلی بیشتر است از فاصلۀ ما با آنها. بعد حضرت فرمودند که خب چطور ما شما را تحویل می‌گیریم بعد شما آنها را تحویل نمی‌گیرید؟ بعد حضرت ادامه دادند. فرمودند خدا فاصله‌اش با ما چقدر است نسبت به فاصلۀ ما با شما؟ خب دیگر آنجا بی‌نهایت است دیگر فاصله چون خدا که بی‌نهایت است دیگر ائمۀ هدی به هر کجا رسیده باشند منهای بی‌نهایت می‌شود یک بی‌نهایت باقی می‌ماند. درست است؟ می‌گوید که ما گفتیم که خب بله. بعد فرمود اگر خدا به ما اهل‌بیت نگاه نکند به‌خاطر فاصله، آن‌وقت ما اهل‌بیت چه‌کار کنیم؟ ما به شما نگاه نکنیم به خاطر این فاصله بعد شما به‌خاطر آن یک مقدار فاصله می‌خواهی نگاه نکنی به آن یکی گروه از مؤمنان؟ به مقایسۀ خودتان با دیگران و دیگران با خودتان نپردازید. می‌بینید در یکی از روایت‌ها اهل‌بیت اصلاً نهی می‌کنند. می‌فرمایند که: «ما أنتم وَالبَرائَة؟» یعنی چی شما هی بیزاری می‌جویید از همدیگر؟! برائت نه به معنای تولّی تبرّی ها! این برائت معنایش این است، مؤمنین، شیعیان، در خودشان، در جامعۀ دینی، هی از همدیگر بیزاری می‌جویند. آقا چرا اینجوری می‌کنی شما؟! ما به صورت تجربی می‌بینیم که نوعاً مذهبی‌ها دچار این آفت هستند. «ما أنتُم وَالبَرائَة یَبرَأُ بَعضُکُم مِن بَعض»؛ هی شما آن یکی‌ها را تحویل نمی‌گیرید و هی ازشان دوری می‌جویید. که یعنی چون آنها آدم‌های خوبی نیستند. بحث فاصله گرفتن است. 🔹 استاد علیرضا پناهیان نشر محتوای تشکیلاتی @piyroo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سی روز با قرآن 🗓روز نهم ماه مبارک رمضان 98 🎙 سید جواد حسینی در بنگلادش متحیر شوید🔥 واقعا چه میکنه این قاری خراسانی !!! خداوند حفظش کنه ان شاء الله #افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت https://eitaa.com/piyroo
من ان سیب سرخ بالاترین شاخه درخت سیبم که هرکسی دستش به من نمیرسه... #افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت https://eitaa.com/piyroo •┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈•
مثل بقیه پناهیان.mp3
3.1M
اینو گوش کنید رفقا... خیلیم گوش بدید 💐💐💐 @piyroo
✧✦•﷽‌ ✧✦• بہ چہ مشــغولــ کنمــ ... دیده و دل را ڪہ مدامــ ... دل تو را مے طلبـد ... دیده تو را می جوید ... @piyroo
گاهے، آرزوے شهادت کردن ِمن عرشیان را به خنده وا مےدارد ... ! من...آرے منِ غرق دنیا شده را... https://eitaa.com/piyroo
@mataleb_mazhabi313..mp3
5.72M
▫️مهربان ترین! من به وعده های این ماه تو دل بسته ام ... به اینکه با همین دعاهای ساده، سخت ترین گره تاریخ را باز کنی... چشم انتظارم که با یک اذن بیگاه تو ، به آخر برسد؛ هم غربت هزارساله ی گمشده ام و هم حیرت اهل زمین... 🔘 "بهشتِ دعا" ➖🔝🍂اللّهمَّ‌عَجِّلْ‌لِوَلِیِّڪَ‌الفَرَج🍂🔝➖ @piyroo
b1c03c879936e522fe6aa7dece4ce45a5d9055e6.mp3
12.77M
📢 از خون جوانان حرم لاله دمیده 🎤 با صدای حاج محمود کریمی تقدیم به 🌷 @piyroo
Moghadam.Haftegi.950326.4.mp3
1.79M
وفات_حضرت_خدیجه [ چون عزای مادر زهرا خدیجه امشب است _ شعرخوانی ] - جواد مقدم
ما برای خوب ‌شدن یا موفقیت آفریده نشده‌ایم ، مراقب باشید به ما آدرس غلط ندهند! ما آفریده‌ شده ‌ایم برای ارتباط با خدا ، ارتباط ما با خدا هم ، ارتباط عبد و مولا است. ما برای ارتباط گرفتن با مولا و تحقق چیزی به نام عبودیت آفریده شده‌ایم! حالا چه ‌کار کنیم تا این اتفاقی که ما به ‌خاطرش خلق شده‌ایم ، در قلبمان بیفتد؟ ارتباط عبد و مولا ، با فرمانِ مولا و اطاعت عبد شکل می‌گیرد ؛ غیر از این ، شکل نمی‌گیرد! عبودیت ، با رفتن به کلاس اعتقادی و فهمیدنِ اینکه من عبد هستم و او مولاست ، درست نمی‌شود ، بلکه با تمرین درست می‌شود ؛ تمرین اطاعت از فرمان مولا ! کسی که می‌خواهد مفهوم عبد بودن برایش جا بیفتد و به هدف خلقت نزدیک شود ، مدام باید در مقابل فرمان خدا بگوید چَشم ! مدام باید دستور خدا را بپذیرد و اجرا کند تا معلوم بشود عبدِ آن مولاست ! خدا که لیست طاعت ‌ها ، معصیت ‌ها ، مستحبات و مکروهات را اعلام کرده است ! خُب شروع کن به دستور اجرا کردن تا حس عبد بودن به وجودت بیاید. بگو ، خدایا این ‌قدر دستورات تو را اطاعت می‌کنم تا مزۀ عبد بودن را بچشَم !!... استاد مسجد امام‌صادق(ع) ۹۸.۲.۱۹ 🌹 اللهم عجل لولیک الفرج...🌹 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 ✅ @piyroo
خدا رحمت کند را ، داشت سخنرانی می کرد اول وقت شد. گفت: آقایان اگر الان وسط سخنرانی تلفن از یک شخصیت مهم مملکتی که با بنده کار مهمی هم داشته باشد ، اجازه می دهید بروم گوشی را بردارم ؟ مردم هم نمی دانستند ، گفتند بله بروید گوشی را بردارید. گفت الان خدا پشت خط است ، تلفن خدا زنگ می‌زند ، وقت اذان است و رفت نماز همه مردم هم رفتند نماز. 👈 ما اگر آخوندهایمان نواب صفوی می شدند و کت و شلواری هایمان شهید رجایی نماز توی ایران چهره دیگری می شد.... استاد « اللهم عجل لولیک الفرج » 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 ✅ @piyroo
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 💠 اشعار وفات حضرت خدیجه بهشت را مبر از خانه ناگهان بانو براي بي کسي فاطمه بمان بانو به جان دختر مظلومه ات مرو از دست مساز اشک يتيمانه را روا بانو بمان و فاطمه را خود عروس کن آري که دختران همه محتاج مادران بانو براي غربت من جان به لب شدي اما بدان که غربت زهراست بعد از آن بانو به باغ ياس تو سيلي زنند باور کن بمان که ياس نميرد جوان جوان بانو ميان اين در و ديوار فضه ميطلبد مرو که مشکل او را کني نهان بانو بمان براي هميشه ،هميشه يارم باش مرا هنوز غريب وطن بدان بانو نمانده هيچ برايت که يک کفن بخري عباي ختم رسل بر تو ارمغان بانو ❤️ حضرت_خدیجه -ماه_رمضان 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 @piyroo
ma93041604_110517070715.mp3
3.46M
🎤🎤 حاج محمود کریمی 💠 نوحه زمینه شب دهم 💠 وفات سلام الله علیها همسر پیامبرص و مادر حضرت زهرا @piyroo
4_5902529741931414471.mp3
6.79M
🏴🏴🏴🏴 پیشت نباشم دلم آشوبھ💔 دلم فقط تو ڪَـ[]ـربلا خوبھ کربلا 🎤سید_مجید_بنی_فاطمه @piyroo
افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهدای بجنورد
🕊🌹🔹 🌹 🔹 #کتاب_یادت_باشد_داستان عاشقانه و زندگی #شهید_حمید_سیاهکالی_‌مرادی🌷 #فصل_سوم.. #قسمت_یازده
🕊🌹🔹 🌹 🔹 عاشقانه و زندگی 🌷 .. ...🌷🕊 🕊🌷بسم رب الشهدا و الصدیقین 🌷🕊 از قزوین تا سنبل آباد هفتاد کیلومتر راه بود روستایی در منطقه الموت بسیار سرسبز کنار کوه های زیبایی که اکثر اوقات بلندی کوه ها داخل مه گم می شود خانه پدر حمید این روستا کنار یک رودخانه باصفاست. تماس که گرفتم متوجه شدم حدسم درست بوده است بعد از احوال پرسی گفت: ببین فرمانده این درخت بزرگ آلبالویی که کنارش وایستادم مال شماست کسی حق نداره به این درخت نزدیک بشه من را به القاب مختلف صدا می زد من پیش دیگران حمید صدایش می کردم ولی وقتی خودمان بودیم می گفتم حمیدم دوست داشتم به خودش بقبولانم که دیگر فقط برای خودش نیست برای من هم هست. سر شوخی را باز کردم و گفتم پسر سنبل آبادی از کی تا حالا من شدم فرمانده؟ خندید و گفت تو خیلی وقته فرمانده هستی خبر نداری. اولین تماسمان پنجاه و هفت دقیقه طول کشید پشت گوشی شنیدم که برادرش اذیتش می کرد و به شوخی می گفت حمید تو دیگه خیلی زن ذلیلی آبرو برای ما نذاشتی حمید احترام بزرگ تر بودن برادرش را داشت چیزی به حسن آقا نگفت ولی به من گفت: من زن ذلیل نیستم من زن شهیدم. من ذلت زده نیستم. مرامش یک چیزی مثل همان دیالوگ های فرشته با هم می آیند مرد باید نوکر زن و بچه اش باشد. از سنبل آباد که برگشته بود کلی گردو و فندوق آورده بود یک پارچه وسط آشپزخانه انداخته بودیم و مشغول شکستن گردوها بودیم که به حمید گفتم عزیزم اگه یه چیزی بگم ناراحت نمیشی؟ گفت: نه بابا راحت باش. گفتم میشه این دفعه که رفتی سلمونی ریشاتو مدلی کوتاه کنی که من میگم؟ دوست دارم مدل محاسن و موهاتو عوض کنی. گفت: چه مدلی دوست داری بزنم؟ ماشین اصلاح رو بیار خودت بزن هر مدلی که می پسندی گفتم: حمید دست بردار حالا من یه حرفی زدم خودم بلد نیستم که خراب میشه موهات گفت: خودم یادت می دم چطور با ماشین کار کنی تهش این میشه که مو هام خراب بشه میرم از ته می زنم گفتم: آخه تا حالا این کار رو نکردم حمید جواب داد: اشکال نداره یاد می گیری ظاهر و تیپ همسر باید به سلیقه همسر باشد. آن قدر اصرار کرد که دست به کار شدم یادم داد چطور با ماشین کار کنم محاسن و موهایش را مرتب کرد از حق نگذریم چیز بدی هم نشد تقریبا همان طوری شده بود که من دوست داشتم از آن به بعد خودم کف اتاق زیرانداز و نایلون می انداختم و به همان سلیقه ای که دوست داشتم موهاش را مرتب می کردم. تقریبا هر روز همدیگر را می دیدیم خیلی به هم وابسته شده بودیم یا حمید به خانه ما می آمد یا من به خانه عمه می رفتم یا با هم می رفتیم بیرون ان روز هم طبق معمول نزدیک غروب از خانه بیرون زدیم. پاتوق اصلی ما بقعه چهار انبیا بود مقبره چهار پیامبر و یک امامزاده که مرکز شهر قزوین دفن شدند ان قدر رفته بودیم که کفشدار ان جا ما را می شناخت کفش هایمان را یک جا می گذاشت شماره هم نمی داد حمید به خاطر میخچه ای که مدت ها قبل عمل کرده بود همیشه کفش طبی می پوشید...🌹🍃 ...🌹🍃 🍃🌹اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌹🍃 ...‌ https://eitaa.com/piyroo
افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهدای بجنورد
🕊🌹🔹 🌹 🔹 #کتاب_یادت_باشد_داستان عاشقانه و زندگی #شهید_حمید_سیاهکالی_‌مرادی🌷 #فصل_سوم.. #قسمت_دوازد
🕊🌹🔹 🌹 🔹 عاشقانه و زندگی 🌷 .. ...🌷🕊 🕊🌷بسم رب الشهدا و الصدیقین 🌷🕊 زیارت که کردیم ترک موتور سوار شدیم و گفتم بزن بریم به سرعت برق و باد معمولا روی موتور از خودمان پذیرایی می کردیم مخصوصا پفک چند تایی هم به حمید دادم پفک ها را که خورد گفت فرزانه من با این همه ریش اگه یکی ببینه این طوری روی موتور پفک می خوریم و ریش و سبیل ها همه پفکی شده آبروی ما رفته گفتم با همه باش و با هیچ کس نباش خوش باش حمید از این پفک ها بعدا گیرت نمیاد. مسیر همیشگی را از خیابان سپه تا گلزار شهدا آمدیم محوطه گلزار فروشگاه محصولات فرهنگی زده بودند به پیشنهاد حمید سری به آنجا زدیم قسمت فروش کتاب جواب ترین جای فروشگاه برای حمید بود من هم به سراغ تابلوهای تزینی رفتم. حمید کتابی که جدید چاپ شده بود را برداشت و از فروشنده پرسید شما این کتاب را خوندی؟ می دونی موضوعش چیه؟ فروشنده گفت از ظاهرش بر میاد که درباره اثبات قیامت باشه مقدمه کتاب رو بخونی مشخص میشه حمید جواب داد: چون من هزینه ای بابا کتاب ندادم حق ندارم حتی مقدمه رو بخونم کتاب رو وقتی میتونم بخرم که خریده باشم والا حتی یک صفحه هم مشکل شرعی داره شاید نویسنده یا ناشر کتاب راضی نباشه خیلی خوب احساس کردم که فروشنده بیشتر از من از این همه دقت نظر حمید تعجب کرد. به حمید گفتم برای خونه خودمون تابلو بخریم؟ نگاهی به تابلو ها انداخت و گفت: پیشنهاد خوبیه باید از الان که فرصمتون بیشتره به فکر باشیم. همه تابلو ها را بالا پایین کردیم و نهایتا یک تابلوی تماشایی از تصویر امام خامنه ای که در حال خنده بود برداشتیم. حمید موقع حساب کردن پول تابلو در حالی که نگاهش به ویترین قسمت انگشترها بود پرسید انگشتر در نجف دارید؟ فروشنده جواب داد سفارش دادیم احتمالا برامون بیارن از فروشگاه که بیرون آمدیم دستش را جلوی چشم من بالا آورد و گفت: این انگشتر رو می بینی خانوم؟ در نجفه همیشه همراهم شنیدم اون هایی که انگشتر در نجف میندازن روز قیامت حسرت نمی خورن باید برم نگین این انگشتر رو نصف کنم یه رکاب بخرم که تو هم انگشتر در نجف داشته باشی دلم نمیاد روز قیامت حسرت بخوری. نیم ساعتی تا نماز مغرب زمان داشتیم به قبور شهدا که رسیدیم حمید چند قدمی جلوتر از من قدم بر می داشت تنها جایی که دوست نداشت شانه به شانه هم راه برویم مزار شهدا بود می گفت ممکنه همسر شهیدی حتی اگر پیر هم شده باشد ما رو ببینه و یاد شهیدشون و روزایی که با هم بودن بیفته و دل تنگ بشه بهتره رعایت کنیم و کمی با فاصله راه برویم...🌹🍃 ...🌹🍃 🍃🌹اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌹🍃 ...‌ https://eitaa.com/piyroo
دفن حضرت خدیجه.mp3
5.15M
🔊 #صوت | السَّلام عَلَيكِ يافاطِمه الزهرا آجَركِ الله في مُصيبه أُمِّك ▪روضه شام وفات حضرت خدیجه کبری سلام الله علیها 🔹️ استاد میرزامحمدی 🏴وفات خانم حضرت خدیجه سلام الله علیها #ام_المؤمنین بر همگان تسلیت باد #افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت https://eitaa.com/piyroo