🌷شهیدان رضا و حسن و علی #مظفر 🌷
مادرشون می گن سال 55 رفتیم کربلا. کنار ضریح امام حسین (ع) نشستم و یک دل سیر گریه کردم. اونجا به امام حسین(ع) گفتم، ما که از زنان بنی اسد کمتر نیستیم! کربلا نبودیم تا یاریت کنیم اما حالا جوانان رشیدی دارم که دلم میخواد برایت قربانی کنم.
وقتی خبر شهادت سه فرزندم را یکجا دادند، عهدم یادم اومد و سجده شکر به جا آوردم که قربانی هایم قبول شد.
🍃🌹
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
🌷 شهید مدافع حرم #عبدالله_باقری ( بادیگاردی از سپاه انصار المهدی )🌷
تو یکی از جلسات در سوریه گفت: "ما مدافع حرم نیستیم بلکه ما به خانم حضرت زینب سلام الله علیها #پناه_آوردیم و این ما هستیم که پناهنده و فدایی ایشان شده ایم".
بعد از عملیات ها با یادآوری صحبت حضرت آقا که "اسرائیل 25 سال آینده را نخواهد دید" خستگی رو از تن و جان بچه ها بیرون می کرد.
شادی روحش #صلوات
🍃🌹
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
شهید گمنام
راه خویش را یافت،
جان دادن برای خدا
در همهمهی شلوغیهای زمین ...
🍃🌹
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
مـادرجان♥️
هروقت دلم برای "دفاع از حرم" زینبتان پر میکشد، #چادرم را محکمتر میگیرم، تا تیرها بر چادرم بنشیند نه بر دل #زینب...💔
#حجاب
🍃🌹
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
....♡ داستان
{ #عاشقانہ_دو_مدافع💚}
#قسمــــــت_اول
_آخــــر هفتہ قـــرار بود بیان واســــہ خواستگارے
زیاد برام مهــم نبود کہ قــرارہ چ اتفاقے بیوفتہ حتے اسمشم نمیدونستم ، مامانم همی طور گفته بود یکی می خواد بیاد....
فقط بخاطــر مامان قبول کردم کہ بیان برای آشنایے ....
ترجیح میدادم بهش فکر نکنم
_عادت داشتم پنج شنبہ ها برم بهشت زهرا پیش🌿 شهید گمنام🌿
شهیدے ک شده بود محرم رازا و دردام رفیقے ک همیشہ وقتی ی مشکلے برام پیش میومد کمکم میکرد ...
فرزند روح الله🌸🍃
این هفتہ بر عکس همیشہ چهارشنبہ بعد از دانشگاه رفتم بهشت زهرا چند شاخہ گل گرفتم
کلےبا شهید حرف زدم احساس آرامش خاصے داشتم پیشش
_بهش گفتم:شهید جان فردا قـــراره برام خواستگار بیاد.....
از حرفم خندم گرفت ههههه
خوب ک چی الان این چی بود من گفتم.. ...
من ک نمیخوام قبول کنم فقط بخاطر ماما....
احساس کردم یہ نفر داره میاد ب ایـن سمت پاشدم
دیر شده بود سریع برگشتم خونہ
تا رسیدم مامان صدااااام کرد
-اسمااااااااء
_(ای واے خدا ) سلام مامان جانم؟
_جانت بے بلا فردا چی میخواے بپوشے؟
_فردا؟
_اره دیگہ خواستگارات میخوان بیاناااااا
اها.....
یه روسری و یہ چادر مگہ چہ خبره یہ آشنایی سادست دیگہ عروسے ک نیست....
این و گفتم و رفتم تو اتاقم
ی حس خاصے داشتم نکنه بخاطر فردا بود؟!
وای خدا فردا رو بخیر کنه با ایـن مامان جاݧ مـن...
همینطورے ک داشتم فکر میکردم خوابم برد....
#خانوم_علے_آبادی
#سلام_بر_تمامی_شهدا
#اللهم_ارزقنا_شهادت
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
هر سری قابل آن نیست که بر دار شود
مرد می خواهد که در این قافله سردار شود
حق همین است که در قصه عشاق حسین
همچو محسن حججی میثم تمار شود
#شهید_محسن_حججی🌷
🍃🌹
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
خودنمایے ڪار دختران اهل فضل نیسٺ...!
درخٺ هر چہ بے بارتر، بے پرده تر!
#هفتہ_عفاف_وحجاب_گرامےباد
🍃 #افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
🕊
🔔
⚠️ #تلنگر
👌هیچ وقت نگو: محیط خرابه
مـــنم خراب شدم! هــــرچه هوا
#ســردتـــــر باشد لباست 👕 را
بیشتر میکـــنی!!!
پس هـر چه جامــعه فاسـدتر شد
تو لباسِ #تقــوایت را بیشتر کن.
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
🕊
🔻همسر شهید حججی:
موقع پرو لباس مجلسی یواشکی بهم گفت: «هنوز #نامحرمیم🙈! تا بپسندی برمیگردم.» رفت و با سینی آب هویچ بستنی برگشت.
برای همه خریده بود جز خودش. گفت میل ندارم. وقتی خیلی اصرار کردیم مادرش لو داد که #روزه گرفته است. 😢
ازش پرسیدم: « حالا چرا امروز؟» گفت: «میخواستم گرهای تو کارمون نیفته و راحت بهت برسم.»♥️
📕 کتاب سربلند
#شهید_محسن_حججی
🍃🌹
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
✨✨✨✨✨
#آیت الله بهجت (ره)
🌹شهادت ـ اگر حسابش را بکنیم ـ موجب مسرّت است، نه موجب حزن.
🍂این حزنی که در انسان پیدا می شود، به خاطر این است که آن ( #شهید ) رفت آن اتاق و ما ماندیم این اتاق؛ دیگر فکر این را نمی کنیم که او حالش از حال ما بهتر است؛ ما ناراحتی داریم، او راحت است.
🍃🌹
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
کآش اَدا دَر نَیاریم
اَدا خــوبـآ
اَدا نگــرآنآ
اَدا دوسـتآ...!
اَداعاشقآ...!
اَدای منتظرآ...
ادای منتظرا...
ادای منتظرا ...💔((:
#اللهمعجللولیکالفرج💚
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎵منو دریاب
🎤🎤 سیدمجید بنی فاطمه
🍃🌹
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کلیپ های حجاب 131
🌷 #۲۱_تیر_ماه_سالروز_حجاب_عفاف
⏯ #نماهنگ بسیار زیبا درباره #حجاب
🎤استاد علیرضا پناهیان
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلام_استاد
ظهور امام زمان (عج) را جدی بگیریم!
منتظران ظهور مانند رزمندگان زمان جنگ .....
استاد #پناهیان
✅ حتما ببینید و منتشر نمایید.
« اللهم عجل لولیک الفرج »
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
✅ #افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
🕊
خاطرات شـهدا
شب اعزام، زود رفت خوابید. می ترسید صبح خواب بماند. به مامانم سپرده بود زنگ بزند، ساعت کوک کرد، گوشیاش را تنظیم کرد و به من هم سفارش کرد بیدارش کنم.
طاقتم طاق شد و زدم به سیم آخر. کوک ساعت را برداشتم. موبایلش را از تنظیم زنگ خارج کردم، باتری تمام ساعتهای خانه را در آوردم. می خواستم جا بماند. حدود ساعت سه خوابم برد. به این امید که وقتی بیدار شدم کار از کار گذشته باشد.
موقع نماز صبح، از خواب پرید. نقشههایم، نقشه بر آب شد. او خوشحال بود و من ناراحت. لباس هایش را اتو زدم. پوشید و رفتیم خانهی مامانم.
مامانم ناراحت بود، پدرم توی خودش بود. همه دمغ بودیم؛ ولی محسن برعکس همه، شاد و شنگول. توی این حال شلم شوربای ما جوک می گفت. میخواستم لهش کنم. زود ازش خداحافظی کردم و رفتم توی اتاقم.
من ماندم و عکسهای محسن. مثل افسرده ها گوشه ای دراز کشیدم. فقط به عکسش که روی صفحه گوشی ام بود نگاه می کردم. تا صفحه خاموش میشد دوباره روشن می کردم. روزهای سختی بود...
به روایت همسر بزرگوار شهید
شهید محسن حججی🌷
سالرروز ولادت
🍃🌹
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
صلوات خاصه امام رضا علیه السلام
اللهّـــمَ صَلّ عَلي عَلي بنْ موسَي الرّضـا
المرتَضی، الامــام التّقي النّقي و حُجَّّتكَ
عَلي مَنْ فَــوقَ الارْضَ و مَن تَحتَ الثري
الصّدّيق الشَّهيد صَلَوةً كثيرَةً تامَة زاكيَةً
مُتَواصِلــةً مُتَواتِـــرَةً مُتَرادِفَـــه كافْضَل
ماصَلّيَتَ عَلي اَحَدٍ مِنْ اوْليائِكَ 🍀
🍃🌹
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#🌷اذان _میگوید
#🌹عاشقان _وقت _نماز🌹
🍃🌹
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روایت گری شهدا از زبان حجت الاسلام مهدی دیانی قسمت 383
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
#زندگینامه_شهید_محمدرضا_مهرپاک
محمدرضا دوران كودكي خود را در شيطنت و شلوغي گذراند.درسال1355یازده سالگی مادرش راازدست داد
و از سال 1359 زير سايه نامادري اش رشد كرد. سال 60 دوران دبيرستان را طي مي كرد. روزي كتاب ها و وسايلش را به دوستش داد تا به خانه برساند و خودش عازم جبهه شد. 15سال بيشتر نداشت اما راه جبهه را خوب مي شناخت. بعد از 20 روز محمدرضا به دليل كم بودن سن به خانه برگردانده شد. اما دوباره راهي شد و اين بار با رضايت پدر.
با علاقه اي كه به پزشكي داشت رشته تجربي راانتخاب کردودررشته پزشکی دانشگاه تهران قبول شد. بعد از قبولي در دانشگاه تهران يك ترم از دانشگاه را به نحواحسن گذراند. اما عشق به درس هم نتوانست او را پايبند شهر كند.
محمدرضا در جبهه ها ديدبان بود و پس از مدتي به گروه اطلاعات و عمليات پيوست. وقتي خواست كه جزو گروه غواص ها شود با ممانعت فرمانده مواجه شد و اصرارهاي بي دريغش هم راهگشا نشد. يك بار مجروح شد اما پس از بهبودي باز هم راهي جبهه شد. عمليات والفجر 8 بود. بهمن سال 64، گروه اول نيروهاي اطلاعات و عمليات راهي شدند و از دل اروند عبورکردند. محمدرضا جزوآنهانبود. فرمانده نمي گذاشت برود. فرمانده را به كناري برد. آن قدر اشك ريخت و التماس كرد تا فرمانده راضي شد تا با گروه دوم از اروند عبور كند. به شرطي كه زود برگردد. قايق كه حركت كرد محمدرضا شوري وصف ناپذير داشت. آرام و بي صدا يك تركش پشت گردنش نشست و محمدرضا آرام تر و زيباتر بالهايش را گشود و در پروازي 19 ساله معبودش را درك كرد. #افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyro
#وصیتنامه_شهید_محمدرضا_مهرپاک
اخلاص یا کار کردن برای خدا درجاتی دارد. بعضی ها چقدر زیبا و حیرت انگیز، به قله اخلاص رسیده اند.
مثلا ما دعا می کنیم شهید شویم؛ اما در دلمان دوست داریم عکسمان را روی قبرمان بزنند یا از ما فلان خاطره خوب را تعریف کنند، یا مقبره مان جایی باشد که همه ببینند…
اما بسیاری از شهدا اینطور نبودند. شهید محمدرضا مهرپاک، از نخبگان پزشکی کشور، وصیت نامه تکان دهنده ای دارد که نشان از اخلاص بالای اوست:
هیچ کس وقتی بدن پاره پاره ام را دید گریه نکند. احدی بر جسم بی روحم اشک نریزد. چرا که این تن جز قفس نیست؛ پوست و استخوانی بیش نیست. این بدن پوسته صدفی بیش نیست، مرواریدش را تقدیم یارکرده ام و حقش هم همین است.
برای من قبری نسازید و مرا از یادها ببرید، چون من نبودم و منی وجود نداشتـه است. می خواهم همه جز او مرا از یاد ببرند!
می خـواهم تنها باشم و شما مرا از این تنهایی باز ندارید، هر کس می خواهد بهترین راه را انتخاب کند، باید بیشترین بها را بدهد. من نیز چنین کرده ام. پس مرا بر این شهادت ناراحت نشوید که بسیار سود برده ام.
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo