خبرگزاری میزان، پهلوان بسیجی «ابراهیم هادی» از بنیانگذاران گروه چریکی شهید اندرزگو در جبهه گیلانغرب است. خبرگزاری میزان بُرشهایی از زندگی این قهرمان غریب کشورمان را که در کتاب «سلام بر ابراهیم ۲» گردآوری شده است، منتشر میکند.
طریقه آشنایی
گذشته جالبی نداشتم. مثل خیلی افراد بیحجاب بودم و آرایش میکردم. نسبت به مسائل دینی سهلانگار بودم. زندگی من در پوچی و دنیاپرستی میگذشت. ولی همیشه دنبال یک راه بودم. راهی که خودم راپیدا کنم. بفهمم که در دنیا چگونه باید زندگی کرد و ...
تا اینکه مربی یکی از کلاسهای بسیج آشنا شدم. به خاطر رفاقت با ایشان به کلاسهای آموزشی این مربی رفتم. دوست جدید من در یکی از جلسات، کتاب سلام بر ابراهیم را به من داد تا بخوانم و در کلاس ایشان کنفرانس بدهم. من در خلوت تنهایی خوم کتاب را شروع کردم. هرچه زمان میگذشت نمی توانستم از کتاب و شخصیت اصلی آن جدا شوم.
ابراهیم، زندگی مرا شدیدا تحت تاثیر قرار داد. چهره نورانی و مظلومانه او همواره در مقابلم قرار داشت. من شیفته اخلاق و مرام شهید هادی شدم. تا جایی که هر روز در خلوت خودم با این شهید حرف میزدم.
بارها با خودم گفتم: واقعا شهدا صدای ما را میشنوند؟
حضور من در بسیج و جلسات آن باعث شد که شهدا مرا نیز دعوت کنند. سال بعد با کاروان راهیان نور به مناطق جنگی رفتیم. هرچند سفرهای داخلی و خارجی بسیار رفتم، اما این اردو یکی از بهترین سفرهای زندگیام بود.
در این سفر یک روز ما را به معراج شهدا بردند. جایی که قبلاً پیکر شهدا در آنجا نگهداری میشد. جای بسیار خاصی بود. من مدام شهید هادی را در درونم صدا میزدم و گریه میکردم. همه جا به یاد او بودم.
اما باز هم با خود میگفتم: یعنی شهید هادی صدای مرا میشنود؟ یعنی به من با آن گذشتهام توجه دارد؟
آن روز در معراج شهدا نیز متاسفانه حالت ظاهری من آرایش کرده بود. توی خودم بودم که یک خانم آمد کنارم و با مهربانی دستم را گرفت! بیمقدمه ازم این سوال را پرسید: شما شهید ابراهیم هادی را میشناسی؟
با حالت تعجب جوابش را دادم و گفتم: بله میشناسم!
اون خانم بهم گفت: خواهرم، شهید هادی به شما توجه دارد. مگه شما نمیدونی، شهدا روی شما که به سمت آنها آمدید حساسند؟ نمیخواهند از شما گناهی سر بزند. وقتی تعجب مرا دید، دستمال سفیدی که تو دستش بود را بهم داد و گفت: این از طرف شهید هادی است. آرایش صورتت رو پاک کن!
بعد گفت: شهدا زندهاند و صدای ما رو میشنوند.
بغض گلوم رو گرفت! سرم رو پایین گرفتم و اشک همینطور از چشمانم جاری بود. سرم رو که بالا آوردم نفهمیدم اون خانم کجا رفت! همانجا در ساختمان معراج نشستم و زار زار گریه کردم. بعد آرایشم را با همان دستمال پاک کردم و بیرون آمدم. اونجا بود که فهمیدم شهدا صدای ما رو میشنوند و درد و دل ما رو متوجه میشوند و راه رو نشون میدهند...
من به این نتیجه رسیدم که انسان باید مثل ابراهیم، به اعمالش توجه ویژه بکنه. توی زندگیم این شهید رو برای خودم الگو قراردادم. و واقعاً دستم رو گرفت. به دوستان هم توصیه میکنم که رفاقت با شهدا را انتخاب کنید. چون دوطرفه است... اگر شما با آنها باشید، شهدا نیز با شما خواهند بود.
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
🔴یادمان باشد:
🌹امام حسین علیه السلام،امام زمان مردم سال 61 هجری بود
و مردمان آن زمان با سستی و بدعهدی و نامردی، با امام زمانشان چنین کردند و عاشورا را رقم زدند...
🌷حضرت مهدی(عج)،امام زمان عصر ماست
و ما که ادعای یاری امام حسین در روز عاشورا را داریم، تا اینجا برای امام زمان خودمان چه کرده ایم...؟
🔴یادمان نرود:
ما هم امتحان میشویم آن چنان که مردم آن زمان امتحان شدند...
🌺خداوند مارا با عملمان امتحان میکند نه با ادعایمان...
ادعا را که همه دارند ،ولی پای عمل که رسید فقط 72 نفر ماندند...
🔴کمی فکر کنیم:
تا اینجا برای نزدیک شدن ظهور حضرت مهدی و کسب رضایتش،چه کرده ایم...؟
⁉️ از چه گناه و لذت حرامی دست کشیده ایم فقط و فقط به عشق مولای غریبمان ؟
❓چقدر برای ظهور حضرتش از ته دل دعا کرده ایم؟
❓چقدر موثر بوده ایم برای نزدیک شدن ظهور مولا؟
🔴خدا نکند که هنگام ظهور،زمانی که از ما بپرسند در این مدت غیبت،برای حسین زمانت چه کردی؟
شرمنده ی نگاه مهدی فاطمه عج و اهل بیت علیه السلام بشویم...
~~~~~~~~~~~~~~~~~~
عزیزان راه امام حسین ع ادامه بدهیم
زیرا راه حسین فاطمه سلام الله علیها
تجلی ظهور مهدی فاطمه سلام الله علیها
است
اللهم عجل لولیک الفرج بحق الحسین علیه السلام
🍂🍁🍂#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
🕊
🕊🏴✨
یا حسین(ع)!
کم کم سیاهی علمت دیده می شود
آثار خیمه های غمت دیده می شود
افتاده سینه ام به تپشهای انتظار
از روی تلِّ دل حرمت دیده میشود..!💔
🍃🌹
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
⇯ #محرم_درجبهه_ها
❂ شهـــــدا..
اصحابـــ آخـرالزمانی سیدالشـهدا علیـه السلام هستنـد.
پیـام آنها #عشق و #اطاعت است و #وفاداری
#شهید_مرتضی_آوینی
🍃🌹
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷تقدیم به شهیدی که خالکوبی اش را خود خدا پاک کرد
🌷شهید مدافع حرم #مجید_قربانخانی
🔹مجید قربانخانی، معروف به حُر شهدای مدافع حرم، ۲۱ دی ۱۳۹۴ در خان طومان سوریه به شهادت رسید و پیکرش پس از سه سال کشف و شناسایی شد و روز جمعه 6 اردیبهشت 1398 در تهران گلزار شهدای یافت آباد به خاک سپرده شد.
🌷 #شهدا را یاد کنیم با ذکر #صلوات 🌷 #افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
سلام
روزتون بخیر
#از_خانه_تا_خدا....
#درس بیست و نهم
👇
💎 " علامتِ یه بیماری "
✅ توی یه زندگی خانوادگی درست و یه تربیتِ صحیحِ دینی،
👈 زن و مرد باید عمدۀ توجه و لبخندشون "برای همدیگه" باشه نه برای غریبه ها!
⭕️ اگه یه خانم یا آقایی دید که دلش بیشتر با غریبه هاست و با اونا بهتر سرگرم میشه، این علامتِ بیماری هست.
⚠️⚠️⚠️
🔴 خیلی وقتا میشه که یه آقا با غریبه ها خیلی خوب و مهربون صحبت میکنه:
- سلام!!! حال شما؟ احوال شما؟ چه خبرا؟ 😍
- خیلی خوشحال شدم زیارتتون کردم؟ قربونتون برم!💖
🔹بابا بیخیال! 😒
چه خبرته با غریبه ها اینطوری صحبت میکنی؟!😐
🔸باشه اشکالی نداره که با غریبه ها قشنگ حرف بزنی
امّا اگه با مادر و همسرت از این بهتر صحبت نمیکنی بدون که بیماری!
⭕️✅👆👆
-- چرا؟ 😳
🔷 ببین عزیز دلم؛ آدم ممکنه بقیه رو گول بزنه امّا خدا رو که نمیتونه فریب بده!
✔️ خداوند متعال داره میبینه که میخوای با "لبخندِ مصنوعی" دلِ غریبه ها رو به دست بیاری و پیشِ اونا عزیز بشی.
💢📛💢
👌 در حالی که خدا دستور داده "اوّل از همه به نزدیکانت برسی"
اوّل از همه باید "دلِ پدر و مادر و همسرت" رو به دست بیاری. 💞
🔺 کسی که دنبالِ لذّت بردن از خانوادش نباشه
🌎 دنیا اجازه نمیده آبِ خوش از گلوی همچین آدمی پایین بره!✔️
✅🔹🌺➖➖💖
اللهم صل علی محمد و آل محمد
و عجل فرجهم
┄┄┄••❅❈✧❈❅••┄┄┄
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهدای بجنورد
💐حیفِ نوکر نیست با مرگ طبیعی جان دهد؟! 🌷هیچ مرگی جز #شهادت نیست شَانِ نوکرت... #ابوحامد ۹ شهریور س
#ابوحامد از اساتید دانشکده امام علی(ع) بود. از نظریه پردازان عملیاتی وفرماندهان بارز وباصفایی بود که جاذبه ی اخلاق ورفتار وکردار خوب ایشان مثل آهن ربا افراد را جذب می کرد. اولویت کلاس او بجای مباحث نظامی، اخلاق بود وگفتن خاطرات دفاع مقدس برای فرهنگ سازی از مصادیق و اعمال این بزرگوار بود. صلابت در تصمیم گیری وفروتنی در اجرا وهمراهی با شاگردان از خصوصیات تدریس ایشان بود .
کلاسهای او توام با اخلاق بزرگوارنه،خوشایند ولذت بخش بود .همراهی با ایشان جزءافتخارات شاگردان او بود. همانطور که از یک هنرمند امضا می گیرند، با ایشان عکس گرفتن جزء افتخارات ومباهات بود. نزدیکی با شاگردان وهمراهی در آموزش سبب شده بود که کلاسهایش جزء نادر ترین کلاسها باشد، ایشان استاد نمونه در دوره های مختلف بودوکلاس ایشان را درحالی که دیگرکلاسها با اکراه روبرو می شد باشوق واشتیاق ورغبت حضور پیدا می کردند .وقتی به سوریه آمدیم تا فهمید یکی از شاگردانش آمده سریعا در منطقه حضور یافت وما را با وضعیت تاکتیکی ،جو زمین ،دشمن ونیروهای خودی ،مقدورات ومحدویتها وبیوگرافی گروهک های تکفیری آشنا ساخت. یکی از محسنات ابوحامد آشنایی بامنطقه از افند، پدافند والزامات تاکتیکی منطقه بود ،با اینکه خود مشرف ومسلط به منطقه بودمخاطب را به چالش می کشید تا از متکلم وحده بودن خارج شود واز مباحث به شکل فروتنانه استفاده می کرد ونظرات صایب وسر آمد خود را ارایه می نمود ،سادگی ایشان همه را شیفته خود کرده بود. با اینکه فرمانده عملیات بودولی در رفتار وبرخورد ومنش او سادگی وتواضع وفروتنی موج میزد. در تجزیه وتحلیل منطقه ونقادی ان صاحب سبک وسیاق وابتکار وخلاقیت ونو آوری بودوایده پرداز ونظریه پرداز بود. در نمازش عشق به لقاالله متصاعد ومتبلور بود،با خدا چنان حرف می زد گویی در محضر حق فنا فی الله شده است. لذت از نماز در او موج می زد و قلبش یطمئن القلوب بود که به سوی لقاالله پر کشیده ، ایشان عارف وارسته وفرمانده جامع وکاملی بود که مرگ را به سخره گرفته وشهادت آرزوی او بود.
راوی: همرزم شهید #جاویدالاثر حاج داریوش درستی
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شهید جاویدالاثر #ابراهیم_هادی
#کلیپ
ابراهیم هادی منقلب کننده دلها..
🎬 #دوستان_شهید
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#حےعلےالصلاه
اذان بسیار زیبا با صدای ملکوتی
#شهیدحامدبافنده
🍃🌹
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
❣﷽❣
#اسامی_روزهای_دهه_محرم
1️⃣شب و روز اول: روضه مسلم بن عقیل
2️⃣شب و روز دوم: ورود به کربلا
3️⃣شب و روز سوم: روضه رقیه دختر امام حسین(ع)
4️⃣شب و روز چهارم: فرزندان حضرت زینب(س)، یا حر بن یزید ریاحی، یا طفلان مسلم یا برخی از اصحاب معروف مثل حبیب بن مظاهر، زهیر و...
5️⃣شب و روز پنجم: عبدالله بن حسن یا اصحاب امام حسین(ع)
6️⃣شب وروز ششم: قاسم بن حسن
7️⃣شب و روز هفتم: علی اصغر و در برخی مناطق حضرت ابوالفضل(ع)
8️⃣شب و روز هشتم: علی اکبر
9️⃣شب و روز نهم: روز نهم تاسوعا است و روضه حضرت ابوالفضل(ع) (عباس بن علی) خوانده میشود.
🔟شب و روز دهم: روز دهم روز عاشورا که روضههای مربوط به شخص امام حسین(ع) خوانده میشود.
🏴 #شام_روز_دهم: #شام_غریبان،
روضه حضرت زینب(ع). معمولا در مراسم شام غریبان چراغها را خاموش میکنند و با نور اندکی مثل نور شمع عزاداری میکنند. در برخی مناطق دستههای عزادار، عَلَم و کتل برنمیدارند و زنجیر و سینه نمیزنند.
🏻 #شیر_خوارگان_حسینی
📿همایش شیرخوارگان حسینی
از سال ۱۳۸۲ شمسی مراسمی با نام همایش شیرخوارگان حسینی و با هدف بزرگداشت علی اصغر(ع) فرزند امام حسین(ع) که در شیرخوارگی به شهادت رسیده است برگزار میشود. زمان این مراسم اولین جمعه ماه محرم است. این مراسم نخستین بار در تهران برگزار شد. در سالهای اخیر این همایش در کشورهای شیعهنشین دیگر نیز تشکیل میشود. حاضران این مراسم زنان هستند و کودکان خردسال خود را نیز به همراه میبرند.
🌤اَلَّلهُمـّ؏جِّللِوَلیِڪَالفَرَج
🍃🌹
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
✍ #ڪلام_شـهید
" سخن را دربارهٔ عشق آغاز میکنم " .
این اولین جمله از آخرین وصیت نامۀ ناصر است.
🔰 " مادرم، اگر میسر میشد به کربلا میبردمت ....گویا خداوند چنین خواسته است که دیدار ما به روز قیامت و در صحراي محشر بیفتد...بدانید سعادت بزرگی نصیبتان شده است. خدا نکند کاري کنید کـه اجرتان ضایع شود. شما از این به بعد خانوادهٔ شهید هستید. طوري رفتار کنید که در شأن شما باشد.
🔰 بدانید که من از دانشگاه امام حسـین علیـه السلام ا فارغ التحصیل شدم و مدرك قبولی خود را از دسـت مبـارك آقـاگرفتم. کلاس کلاس عشق بود و درس درس شهادت. تخته سیاه گسترهٔ وسیع جبهه های حق علیه باطل ، گچها خون، و قلمها اسلحه مان بود ؛ استادمان ، آقا ابا عبداالله الحسین علیه السلام بود و تکلیف را همو معین کرد و ما هم این تکلیف را انجام دادیم و قبول شدیم" .
📎 شهیدی که رهبر انقلآب دستنوشته هایش را مکرر خوانده اند.
#شهید_ناصر الدین باغانی
🍃🌹
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
#مستان_مِی_حسین❤️
#شهید #آوینی
✍آن #شراب #طهور را ڪه شنیدهاے بـهشتیان را مےنوشانند،
میڪدهاش ڪربلاست و خراباتیانش این مستانند ڪه اینچنین بےدست و پا افتادهاند...
#امام_حسین❤️
#عاشقکربلاتمتاآخرشباهاتم
🍃🌹
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
#آیت_اللهی_در_کاباره❗️
🍃لبنان به عروس خاورمیانه معروفه ، انواع و اقسام فساد هم توش هست ، #امام_موسی_صدر رهبر شیعیان لبنان که خیلی تو مردم محبوب بود یه روز کاملا ناگهانی وارد یک کاباره شد ، همه مشغول میگساری بودند ، یدفه همه تا او را دیدند دست و پای خودشون و گم کردند اما در میان تعجب همه سید هم پشت میز میکده نشست و به خدمتکار گفت برای من هم مشروب خوب بیاورید ، سکوتی به آنجا حاکم شد اما او شوخی نمی کرد و جدی گفت پس چرا وایسادی ؟ خدمتکار رفت با حالت شرمندگی یه پیاله مشروب آورد گذاشت جلوی سید ، همه با تعجب بهش نگاه می کردن که چی میشه که ناگهان سید یه تیکه جگر از گوشه عبایش دراورد و انداخت تو لیوان مشروب ، و به صحبت با جوان ها ادامه داد ، بعد مدت خیلی کمی جگر بسیار کوچک شده بود و انگار تو مشروب حل شده بود ، ناگهان سید برنامه اصلیشو شروع کرد ، و گفت رفقا اسلام برا همین میگه مشروب نخورید ، ببینید این مشروب با این تیکه جگر چی کار کرد ، دقیقا همین ضرر رو به بدنتون میزنه ...
🍃او همیشه این مدلی #نهی_از_منکر می کرد ، البته این مدل #نهی_از_منکر خیلی هنر می خواست و هزینه داشت و ممکن بود مورد تهمت ها واقع بشی اما او می دونست تو جایی که سبک زندگی ها کاملا غربی شده باید یکمی با جوان ها همراه شد بعد حرف اصلیتو بزنی ، این جوری بود که همه بهش می گفتن مسیح لبنان و بزرگ و کوچیک مریدش بودن...
📚به نقل از حجت الاسلام زائری #افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
🍂
🔻 #خاکریز_اسارت
💢قسمت چهل و هفتم:
غواصان در قفس
با ورود به غرفه های الرشید وارد سالن باریکی شدیم که سه نفر جدا از بقیه اونجا دراز کشیده بودن و میشد تشخیص داد که جاشون اختصاصیه. با چشمای مرموز ما را نگاه می کردن(مثل صیادی که در پی طعمه اش باشه). ما بی خبر از همه جا رد شدیم و وارد غرفه ها شدیم. بعد از روبوسی با بچه ها سرگرم صحبت شدیم و از اوضاع ایران و وضعیت جبهه ها براشون گفتیم و اونام از وضعیت اسارات و غرفه ها. غرفه های الرشید یه زندان مخوف بود که ظاهرا برای نظامیای متمرد و متخلف از اون استفاده می شده و حالا بعنوان یه قرنطینه موقت برای اسرا استفاده می کردن. البته همچین موقت هم نبود گاهی تا سه ؛ چهار ماه بچه ها اینجا نگهداری شده بودن. حتی زندان هم نبود. یه تعداد قفس تنگ و باریک. تقریبا هر متر مربع جای سه تا چهار نفر بود. بصورت مفید نفری بین ۲۵ تا ۳۰ سانتی متر مربع مکان برای استراحت داشت.
تو روز که بچه ها بیدار بودن و درِ غرفه ها باز بود تعدادی از راهرو استفاده میکردن و تعدادی هم تو دسشوییا پخش بودن و کمتر فشار احساس می شد. شب اوضاع خیلی اسفناک بود و راهرو تخلیه میشد و همه باید تو غرفه ها می خوابیدن و در غرفه ها قفل می شد، واویلایی بود. برای خواب رو هم انباشته می شدیم. غرفه های دوازده و چارده متری بین چل تا پنجاه نفر رو تو خودش جا می داد و این خیلی وحشتناک بود. عده ای در اطراف اتاق پاهاشونو تا باسن روی دیوارا دراز می کردند و فقط تنه اونا روی زمین بود. عده ای هم سرشونو روی پا و سینه بقیه می ذاشتن و می خوابیدن.
فضای داخل🔻
فضای داخل غرفه ها با وجودِ اینکه اواخر بهمن بود و سرمای بیرون استخوان سوز بود ، اما داخل مثل حموم عمومی بشدت گرم و شرجی بود و بدنمون خیس عرق می شد. از کتک و شکنجه خبری نبود ، اما از جهاتی حتی خیلی سخت تر از استخبارات با اون همه شکنجه ها بود. فضا برای نفس کشیدن کم بود. خیلی وقتا زخمیای نیمهِ جان نفسشون می گرفت و با فریاد و التماس ما لحظاتی اونا رو بیرون غرفه ها می بردن و تنها راه نجات دادنشان همین بود. بعضی وقتا هم به داد و فریادای ما توجهی نمی کردن و یکی جلو چشمامون بعلت ازدحام و تنگی نفس و گرفتن قلب تموم می کرد و جون می داد. هر چن شب یه بار این اتفاق میفتاد و تعدادی از عزیزانمون رو اینجوری از دست دادیم.
ادامه دارد ⏪
🍃🌹
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
🍂
🔻 #خاکریز_اسارت
💢قسمت چهل و هشتم:
پدیده ای بنام جاسوسی
اولین چیزی که بچه های غواص به ما توصیه کردن این بود که مواظب اون سه نفری باشید که توی راهروی ورودی خوابیده بودن. با تعجب گفتیم چرا؟ گفتن اینا جاسوس اند و برای بعثیا خبرکشی می کنن. مواظب باشید حرفی پیششون نزنین که جونتون به خطر میفته. راستش اول فکر کردم اینا از منافقین هستن و داخل بچه ها برای جاسوسی و گرفتن اطلاعات نفوذ داده شدن ، اما با کمال تعجب متوجه شدم که اینا همراه همین بچه ها اسیر شدن. اصلا باورم نمی شد یه ایرانی که با دشمن جنگیده و اسیر شده و چه سختیایی از دشمن کشیده ، حالا حاضر بشه برای دشمن خبر کشی کنه و جون هموطناشو به خطر بندازه.
خیلی زود معما برام حل شد و متوجه شدم که تو شرایط سخته که مرد از نامرد و میزان خلوص ایمانِ افراد مشخص میشه. این بدبختا بخاطر دو لقمه نون بیشتر و یا فرار از کتک و شکنجه و در یه کلمه ضعف ایمان و نفْس ، حاضر شده بودن که وطن فروشی کنن. خدا می دونه که بچه ها چه سختیا و گرفتارهایی از اینجور افراد تا آخر اسارت کشیدن. تمام شکنجه ها و برخوردهای خشنِ دشمن یه طرف و مرارتی که بچه های مامِ وطن و فرزندان خمینی از اینا کشیدن یه طرف. حواسمون رو شش دونگ جمع کردیم که حتی الامکان با اینا مواجه نشیم و حرفی از زبانمون درنیاید که سر سبز رو به باد بده.
این داستان بعدا به اردوگاه هم کشید و تو هر آسایشگاه صد تا صد و بیست نفری معمولا یکی دو نفر بودن که آلوده به خباثت و خیانت شدن. همین سه نفر بعدا تو اردوگاه یازده تکریت باعث شهادت چن نفر از بهترین بچه ها شدن. یکیشون به منافقین پناهنده شد. اون دو تا هم در اواخر اسارت پیش بچه ها ابراز ندامت کردن و گر چه نمی دونستیم که واقعا توبه کردن یا نه ، ولی بچه ها اونا رو بخشیدن و واگذارشون کردن به خدا و روز قیامت. حتی تو ایران هم کسی از اونا شکایت نکرد ، ولی ننگ و خواری ابدی رو برای خودشون بجون خریدن و شرمسار بچه ها و خونواده های خودشون و خدا و شهدا شدن.
رحمان سلطانی
ادامه دارد ⏪
🍃🌹
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
#خاطرات_شهید
پیوند جهانآرا و خرمشهر بهنظر من به علت علاقه زیادی بود که محمد به خرمشهر داشت. جهانآرا میگفت: مردم خرمشهر مظلوم واقع شدهاند. به آنها کمکی نشد. تجهیزاتی نیامد. آنان از دل و جان نیرو گذاشتند. جهانآرا میگفت: من بعضی از شبها جسد بچههای خرمشهر را میبینم که توسط سگها تکهپاره میشود، ولی ما نمیتوانیم از سنگرها و پناهگاهها خارج شویم و این جنازهها را نجات دهیم. شب و روز جهانآرا خرمشهر بود. از روزی که عراق به خرمشهر هجوم آورد، محمد همّ خود را وقف جنگ کرد.
✍ به نقل از همسربزرگوارشهید
اميدي به زنده ماندن نداشتيم. مرگ را ميديديم. بچهها توسط بيسيم شهادتنامه خود را ميگفتند و يك نفر پش بيسيم يادداشت ميكرد. صحنه خيلي دردناكي بود. بچهها ميخواستند شليك كنند، گفتم: ما كه رفتني هستيم، حداقل بگذاريد چند تا از آنها را بزنيم، بعد بميريم. تانكها همه طرف را ميزدند و پيش ميآمدند. با رسيدن آنها به فاصله صد و پنجاه متري دستور آتش دادم. چهار آرپيجي داشتيم. با بلند شدن از گودال، اولين تانك را بچهها زدند. دومي در حال عقبنشيني بود كه به ديوار يكي از منازل بندر برخورد كرد. جيپ فرماندهي پشت سر، به طرف بلوار دنده عقب گرفت. با مشاهده عقبنشيني تانك، بلند شدم و داد زدم: الله اكبر، الله اكبر... حمله كنيد؛ كه دشمن پا به فرار گذاشته بود...
راوی✍ : خودشهید
#شهید_سیدمحمدعلی_جهانآرا🌷
#سالروز_ولادت
🍃🌹
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo