eitaa logo
افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهدای بجنورد
4.3هزار دنبال‌کننده
35.1هزار عکس
16.3هزار ویدیو
133 فایل
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت https://eitaa.com/piyroo جهت ارتباط با خادمین شهدا 🌷 خواهران 👇 @sadate_emam_hasaniam @labike_yasahide @shahid_40 کپی بنر و ریپ کانال ممنوع
مشاهده در ایتا
دانلود
12_Reza_Narimani-Golchin_Shab_01_Ta_Shab_06_Ramzan1395-002_(www.rasekhoon.net).mp3
7.25M
|⇦• تقدیم به شهدایِ مدافعِ امنیت شهید #مرتضی_ابراهیمی ، شهید #ایرج_جواهری ، شهید #مصطفی_رضایی و دیگرِ شهدا به نفس کربلایی سید رضا نریمانی•✾• ┅═❁•○◉♡◉○•❁═┅ #افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت https://eitaa.com/piyroo
❤️رفاقت با شرط ترک گناه (خاطره شهید ابراهیم هادی) امر به معروف و نهی از منکر اگر و با محبت قلبی و انجام نشه ؛ اگر و از راه درستش و از طریق اهل انجام نشه ، حتی اگر همه این ها باشه ولی با ظرافت خاص خودش انجام نشه ، درست برعکس نتیجه میده و میشه: نهی از معروف و امر به منکر... ✅ روش امر به معروف و نهی از منکر "ابراهیم" در نوع خود بسیار جالب بود. مثلا اگر می خواست بگه که کاری رو نکن سعی می کرد غیرمستقیم باشد. مثلاً دلایل بد بودن این کار از لحاظ پزشکی ، اجتماعی ، و ... رو میگفت تا طرف مقابل خودش به نتیجه لازم برسد. بعد از دستورات دین براش دلیل می آورد. یکی از رفیقای ابراهیم گرفتار چشم چرونی بود و مرتب به دنبال اعمال و رفتار غیر اخلاقی می‌گشت.👀 چند نفر از دوستانش با داد زدن و قهر کردن نتوانسته بودند رفتار آن را تغییر بدن. در اون شرایط که کمتر کسی آن را تحویل می‌گرفت ، ابراهیم خیلی باهاش گرم گرفته بود و حتی آن را با خودش به زور خانه می‌آورد و جلوی بچه های دیگه خیلی بهش احترام می گذاشت. مدتی بعد شروع کرد با آن صحبت کردن. اول آن را غیرتی کرد و گفت: "اگر کسی به دنبال مادر و خواهر تو راه بیفته و آنها را اذیت کنه چیکار می کنی؟" این پسر با عصبانیت گفت: "چشماش رو در میارم! " ابراهیم خیلی آروم گفت: "خب پسر ، تو که برای ناموس خودت اینقدر غیرت داری چرا همون کار اشتباه را انجام می‌دهی؟" و بعد ادامه داد : "ببین اگر قرار باشه هر کی به دنبال ناموس دیگری باشه که دیگه جامعه از هم میپاشه و سنگ روی سنگ بند نمیشه! " بعد ابراهیم از حرام بودن نگاه به نامحرم حرف زد و کلی دلیل دیگه آورد و اون پسر تایید می‌کرد. بعد هم گفت : "تصمیم خودت را بگیر اگر می خواهی با ما رفیق باشی باید این گناه را ترک کنی." برخورد خوب و دلایلی که ابراهیم برایش آورد باعث تغییر کلی تو رفتارش شد و اون رو به یکی از بچه‌های خوب محل تبدیل کرد. این پسر نمونه‌ای از افراد زیادیه که ابراهیم با برخورد خوب و استدلال و صحبت کردن های به موقع اون ها را متحول کرده بود. نام این پسر الان روی یکی از کوچه های محله نقش بسته. 🌹 📚 منبع: کتاب «از یاد رفته،جلد ۲» • مجموعه خاطرات و ، ص ۵۳ و ۵۴ https://eitaa.com/piyroo
زِندگیاتونو وقفِ امام زمان کنین.... وقفِ جبهِه ی فرهنگی... وقفِ ظهور... وقتی زندگیاتون اینشِکلی شه، مجبور میشین که گناه نکنین! وَ وقتیَم که گناه هاتون کمُ کمتر شد؛ دریچه ای از حقایق بِه روتون باز میشه...! اونوقته که میشین شبیهِ شُهدا... ! https://eitaa.com/piyroo
باران شدیدی در تهران باریده بود. خیابان 17 شهریور را آب گرفته بود. چند پیرمرد می خواستند به سمت دیگر خیابان بروند مانده بودند چه کنند ، همان موقع ابراهیم از راه رسید ، پاچه شلوار را بالا زد ، با کول کردن پیرمردها ، آن ها را به طرف دیگر خیابان برد. ابراهیم از این کارها زیاد انجام می داد ، هدفی جز شکستن نفس خودش نداشت. مخصوصا زمانی که خیلی بین بچه ها مطرح بود!... 📕 سلام_بر_ابراهیم 🌹 اللهم عجل لولیک الفرج...🌹 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 ✅ https://eitaa.com/piyroo 🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍂 🔻 💢 قسمت صد و شصت و نهم: انس با قرآن با ورودم به بند یک و جدا شدن از دوستانی که یه سال و نیم بهشون عادت کرده بودم دل و دماغی برام نمونده بود که حفظ قرآن رو ادامه بِدم. لذا تصمیم گرفتم چن ماهی نصف قرآن رو که بند سه حفظ کرده بودم رو مرور کنم و تثبیت بشه. روزی چن جزء رو مرور می کردم و بیشتر وقتمو اختصاص داده بودم به مرور قرآن. ولی در عین حال می دیدم اینجا زمینه برای فعالیت فرهنگی و کلاسداری مناسبتره. همزمان با آمدن من به بند یک و آسایشگاه یک، چن نفر از بند چهار هم تبعید شده بودن اینجا که از شاخص ترین اونا صادق(نادر) دشتی پور و رحیم قمیشی بودند. یه روحانی خیلی معنوی و متهجد هم بنام محمد خطیبی بود که بچه ها خیلی بهش ارادت داشتن و مورد احترام همه بود. یه مداح خوش صدا هم از بچه های تهران داشتیم که اسمش نعمت دهقانیان بود. احساس می کردم با این جمعی که تو آسایشگاه یک هست خیلی راحت میشه یه سری برنامه ریزیها رو انجام داد تا بچه ها بیشتر از وقتشون استفاده کنن. بعد از مدتی هم یکی از بچه های طلبه بنام عبدالکریم مازندرانی از بچه های مازندران که مدتی بیمارستان بستری بود وارد آسایشگاه یک شد و خیلی علاقمند به فعالیتای فرهنگی بود. با اومدن عبدالکریم، یه زوج فرهنگی شدیم و تصمیم گرفتیم مشترکا یه سری کارا رو مدیریت کنیم و با همکاری نادر و رحیم و مشورت آقای خطیبی شور و نشاطی بین بچه ها بوجود بیاد و با مشغول شدن به یه سری فعالیتای جمعی و مفید دچار گوشه گیری و فکر و خیالات نشن. ادامه دارد ⏪ خاطرات طلبه آزاده رحمان سلطانی 🍃🌹 https://eitaa.com/piyroo
🍂 🔻 💢 قسمت صد و هفتادم: رقص و فیلمای هندی یکی از مشکلات همیشگی ما بحث ترانه ها ، رقص و فیلمای هندی بود که از تلویزیون عراق پخش می شد و برای جوِ معنوی آسایشگاه یه وصله ناجور بود. بگذریم از ماهای اول که اجبار بود و بخاطر همین نگاه نکردنا خیلی از بچه ها کابل خوردن و اذیت شدن ،ولی بعدها که اجباری در دیدن هم نبود، باعث آزار روحی برای بچه ها بود. واقعا اکثریت قاطع اسرای ایرانی در حال و هوای دیگه سیر می کردن و با اینجور چیزا بیگانه بودن. بیشتر برنامه های تلویزیونِ عراقی که نظام سیاسی ، الله اکبر رو زده بود رو پرچمش حرام و مخالف شرع و عفت عمومی بود. هیچ حد و مرزی در بی حیایی نداشتن و نشون می دادن و از این طرف ما رو مجوس و مشرک می خوندن. روحیات عالی و حالات معنوی بچه ها و اشتغالشون به دعا، قرآن و شب زنده داری آنقد بالا بود که اصلا اعتنایی به اینجور چیزا نداشتن و تحت تاثیر قرار نمی گرفتن ، ولی در عین حال از اینکه می دیدم در محیطی زندگی می کنیم که حتی اختیار خاموش و روشن کردن تلویزیون رو هم نداشتیم و گاهی ناخوداگاه چشممون به این صحنه ها میفتاد برامون زجرآور بود. یکی از برنامه های مفتضح و شکست خورده بعثیا آوردن فیلم غیر اخلاقی و اجبار افراد به نگاه کردن بود. یه روز یه دستگاه تلویزیون بزرگ و یه دستگاه ویدیو آوردن بند یک و هر سه آسایشگاه بند رو جمع کردن تو آسایشگاه ۲ و بعد از کلی منت گذاری گفتن که سید الرئیس صدام حسین دستور داده اوقات فراغت رو با دیدن فیلمای جذاب پر کنیم و امروز ما بخاطر شما این امکاناتو فراهم کردیم که شما از دیدن این فیلما لذت ببرید و از این به بعد همیشه برای شما از اینگونه برنامه ها اجرا می کنیم که کمتر به فکر خونواده بیفتید و غصه بخورید . ما می دونستیم که گربه برای رضای خدا موش نمی گیره و پشت این تبلیغات باید یه هدف شوم نهفته باشه. اولش فکر نمی کردیم اینا اینقد وقیح باشن که فیلمای مستهجن و غیر اخلاقی رو بیارن و نمایش بِدن. ولی وقتی که چند دقیقه از یه فیلم اکشِنِ رزمی گذشته بود دیدیم که صحنه های غیر اخلاقی داره و اعتراض کردیم که ما اینجور فیلما رو نمیخایم . گفتن که اجباره و باید نگاه کنید. گفتیم اگه بخاطر پر کردن اوقات فراغت و لذت بردن ماست که ما از اینجور چیزا لذت نمی بریم و حروم می دونیم. چند تا نگهبان دمِ در گذاشتن و درو بستن. اکثر بچه ها سرو پایین انداخته بودن و نگاه نمی کردن و شروع کرده بودیم به اعتراض و سر وصدا. دیدن اینجوری نمیشه. گفتن خیلی خوب به درک! هر که نمیخاد ببینه بیاد بره بیرون ولی دمِ در اسامی کسانیکه خارج میشن بعنوان متخلف نوشته میشه و بعدا بحسابشون می رسیم. تعدادی ترجیح دادن که برای خودشون درد سر پیش نیارنو و همونجا سرشون پایین انداختنو و نگاه نمی کردن. تعدادی بلند شدیم و پیش خودمون گفتیم هر چه بادا باد میریم بیرون و استدلالمون این بود که اگه امروز سفت نایستیم ، اینا تبدیلش می کنن به یه برنامه دائمی و همیشه تا آخر اسارت باید با این گرفتاری و شکنجه روحی مواجه بشیم. خوشبختانه تعداد قابل توجهی بلند شدن و بعد از اینکه اسامی‌مونو نوشتن رفتیم بیرون تو هواخوری قدم زدیم. این اقدام سبب شد که بعثیا به این نتیجه برسن که ادامه این کار باعث تنش و تشنج شده و دیگه تکرار نکردن و فیلمی به اردوگاه یازده نیاوردن .بعدها همین اسامی بعلاوه تعدادی دیگه از اردوگاه تبعید شدیم. ادامه دارد 🍃🌹 https://eitaa.com/piyroo
fadaeian-Hojaji-960528-5.mp3
21.2M
🔸می خواستم شبیه تو بمیرم..... خیلی قشنگ و #عالی 👌👌 🎤سیدرضا #نریمانی ♥️تقدیم به #شهید_محسن_حججی و شهدای مدافع حرم🌷 #افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت https://eitaa.com/piyroo
بعد از مدت‌ها چشم انتظاری، نامه‌اش از جبهه به دستمان رسید. پاکت نامه را که باز کردم، یک برگه‌ی کوچک داخلش بود. روی همان، نامه‌اش را نوشته بود. وقتی آمد مرخصی، گفتم: «محمد جان! اگه اونجا کاغذ پیدا نمیشه، خب از اینجا ببر». گفت: «نه مادر جان! کاغذ پیدا می‌شه، اما چون متعلق به بیت الماله، نمیخوام خدای نکرده چیزی از بیت المال پایمال بشه». •|شهید محمد مرتضوی|• https://eitaa.com/piyroo