#یڪ_خط_وصیت🥀
.
.
مےنویسم...
هر آنڪس کہ میخوانـد یا میشنود بدانـد...°°~
شرمنـده ام ازینـکه یک جـٰان بیشتر ندارم تا در راه ولےعصر(عج) و نائب بر حقش امام خامنـہاے(مدظله) فدا کنـم :))♥️...
.
.
بخشے از وصیت نامه ی شهید #شهـید_حمید_سیاهکالی_مرادی•{🌿💚}•
🍃🌹
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
#عاشقانه_شهدا
❣زمانی ڪه محمد براے خواستگارے به منزل ما آمد،🏠 مهم ترین موضوعے ڪه روے آن تأڪید ویژه اے داشت
👌رعایت حجاب و عفاف فاطمے بود
🍃 به من گفتند که اصلے ترین معیار ازدواج برایشان زندگی در کنار کسی است که به حجاب پایبند بوده و اولویت نخست آن باشد..❤️
#همسر_شهید_مدافع_حرم_محمد_زهره_وند
🍃🌹
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
آیت الله بهجت:
امام زمان (علیه السلام ) به شخصی که اجازه ملاقات میخواست، پیغام فرستادند و فرمودند:
《شما تهذیب نفس کنید من خودم نزد شما می آیم》
🍃🌹
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
سه بار برایش درجه تشویقی آمد
نگرفت ☝️! تهِ دلش این بود که کار برایِ خدا این حرفهارا ندارد😇
بی هیچ ادعایی میگفت :
اگر برای همهی بچههـای لشکر
تشویقی آمد، چشم ؛ من هم میگیرم..🌺
شهیدمدافعحرم
#محمود_رادمهر 🌹
🍃🌹
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
⚘﷽⚘
#دلنوشته
التماس گرانبهایی است
از تو میخواهم خودت را،
از خدا میخواهم تو را...
مگر یک شیعه چه سرمایه ای با ارزش تر از امامش میتواند داشته باشد؟
حواسم باشد همانطور که برای آمدن شما دعا میکنم، ماندن خودم را هم از #خدا بخواهم...
که کم نبودند مدعیانی که امامشان را تنها گذاشتند...
دعا کن کوفی نباشیم...
دلتنگتم مولای من...
#اَللّهُــمَّ_عَجـِّـل_لِوَلیِّــکَ_الفَــــرَج
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
🕊
🌺
#مقام_معظم_رهبری
هفته بسیج در حقیقت فرصت و بهانهای برای زنده نگه داشتن ارزشها و روح بسیجی در آحاد ملت، مخصوصاً جوانان پرشور و مدافعان عاشق صادق است. ...
همان طور که امام و پیشوای راحل عظیم الشأن ما فرمودند، من هم آرزو می کنم و از خدا میخواهم که با بسیجیان محشور باشم.
بسیج یک افتخار و یک ارزش است.
سعی کنید این روحیه بسیجی را برای کشور و انقلاب و اسلام حفظ کنید.
#هفته_بسیج_گرامی_باد
شادی روح #امام_راحل و #شهدا
#صلوات
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#و_عجل_فرجهم
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
✺✺✺ 🌹 ✺🌹 ✺✺✺
🚨ولایتپذیری؛ بزرگترین امتحانِ امروز
🎤حاج حسین یکتا:
▫امروز اگه به من بگید بزرگترین
امتحانی که داریم می شیم چیه؟
من میگم بچهها یه امتحان بیشتر
نمی شیم! و اون یه امتحان چیه؟
#ولایت_پذیری از آقا.
▫شهدا تمرین کردن ولایت پذیری
امام مهدی(ع) رو در آقا روح الله(ره)،
ما باید تمرین کنیم ولایت پذیری امام
مهدی(ع) رو در حضرت آقا.
▫این دفعه دیگه با چون و چرا
سوراخ میشه! که چرا آقا نمی گه؟
چرا آقا یه کاری نمی کنه؟
اگه آقا یه کاری می کرد.
از همین جا لایهی اوزونِ ولایتیِ ما
سوراخ میشه! .
🍃🌹
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
#پای_درس_شهید ❤️ ( جنگجویِ منتظر )
تأڪید داشـت ڪه به عنوان منتظر واقعی
نبـاید شعــارگونہ رفتار ڪرد و
فقط دهان را با ذڪـر
(اللهم عجل لولیڪ الفرج) پر ڪرد ؛
باید رزم بلـد بود و جنگیدن دانست ،
امام زمان (عج) جنگـجـو لازم دارد ...
آیا وقتی ڪه ظــهــور ڪند میتـوانیـم
در سپاه حضرت خدمت ڪنیم ،
چیزی از هنـر رزم و جنگ بلـدیم ...?
#شهید_مدافع_حرم_آلالله
#شهید_محمد_رضا_دهقان
🍃🌹
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
💠اوج_عصبانیت_شهید_چمران
🌸دکتر بعد از این که تیر خورد و عملش کردند دیگر نمیتوانست خط برود.🍃 سربازی به نام عسگری او را با ماشین ستاد میآورد.
🌸عسگری همیشه در آن جادههای پر از چاله با سرعت ۱۷۰ میرفت.
بالاخره همین سرعت زیاد کار دستش داد و یکبار #تصادف کرد
و ماشین را درب و داغان کرد
و به همین دلیل سه روز #فراری بود.
🌸بچهها که بخاطر تذکرهای پی در پی به او برای سرعت زیادش #عصبانی بودند بالاخره او را پیدا کردند و کشان کشان پیش دکتر آوردند.
حسابی ترسیده بود.
🌸دکتر تا او را دید گفت:
«خودت طوری نشدی عزیز؟» او که انتظار هر عکس العملی جز احوالپرسی را داشت جواب داد:
«نه؛ طوریم نشده.»
دکتر به او گفت:
«پس ببر ماشینو تعمیر کنند، دیگه هم تند نرو لطفاً.
این اوج عصبانیت و خشم او بود!
#شهید_دکتر_مصطفی_چمران
شادی روحش صلوات
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
#لبخندهای_خاڪی
🍃در سالهای دفاع مقدس ...
#چای مرهمِ #خستگی جسمیِ رزمندگان اسلام بود. در میان لشکرها رزمندگان لشکر ۳۱ عاشورا اُنس و الفت بیشتری با چـای داشتند.
🍃روزی در محضر آقا مهدی باکری و شهید حاج ابراهیم همت (فرمانده لشکر ۲۷ محمد رسول الله ﷺ) بودیم که در آن صحبت از #کنترل مناطق عملیاتی بود.
🍃حاج همت به آقا مهدی گفت :
نگهبانان لشکر شما برای نیروهـای سایر لشکرها #سخت میگیرند و اجازه نمیدهند راحت عبور و مرور کنند مگر #ترکی بلد باشند
🍃آقای مهدی در پاسخ گفت:
شما #یقین دارید که آنها نگهبانان لشکر ما هستند؟! حاج همت گفت: من نه تنها نگهبانان لشکر شما را میشناسم حتی حدّ خط #لشڪر_عاشورا را هم میشناسم!
🍃آقا مهدی با تعجب پرسید چطور چگونه میشناسید؟
حاج همت در جواب گفت :
شناختن حد و حدود لشکر شما
کاری ندارد، اصلاً #مشڪلی نیست!
🍃هر خطی ڪہ از آن دود به هوا بلند شده باشد آن خطِ لشکر عاشوراست چون همیشه #کتریهای_چای_لشکر شما روی آتش میجوشد ...
همگی خندیدیم ..
#سرداران_دفاع_مقدس
#شهید_ابراهیم_همت🌷
#شهید_مهدی_باکری🌷
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
مداحی آنلاین - باز هم از فتنه قابیل رد کاروان - میثم مطیعی.mp3
6.76M
⏯ #شعرخوانی #حماسی #انقلابی
🍃باز هم از #فتنه قابیل رد شد کاروان
🍃با تولای علی از نیل رد شد کاروان
🎤میثم #مطیعی
👌بسیار شنیدنی
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
🍂
🔻#خاکریز_اسارت
💢 قسمت صد و هفتاد و سوم
"نبردِ نرم "
روز بعد با توکل برخدا سر صف آمارِ داخل آسایشگاه بلند شدم و بعد از مقدمهای کوتاه در باره ضرورت فعالیت و برنامههای فرهنگی و نقش اون در حفظ نشاط و سرزندگی بچهها ، اعلام کردم ما نمیخایم بین ما و ارشد آسایشگاه تنشی پیش بیاد و همه برادر و اسیر هستیم، ولی با توجه به خواستِ اکثریت، هر روز صبح کلاسی با عنوان تاریخ اسلام بصورت عمومی برگزار خواهم کرد و بدون این که اعتنایی به علی کُرده بکنم اولین جلسه رو با عنوان قضیه اصحاب فیل و ولادت پیامبر(صلی الله علیه و آله) آغاز کردم و با قرائت سوره فیل و اشاره به آیه «الم یجعل کیدهم فی تضلیل» بصورت تلویحی باطل شدن کید و نقشۀ مسئول قبلی و فعلی آسایشگاه و بعثیا برای متوقف کردن فعالیتا رو اعلام کردم. با این اقدام موجی از خوشحالی دوباره در بین بچه ها ایجاد شد و قرار شد از روزای بعد اذان و قرائت و ترجمه قرآن تداوم یافته و حتی بر حجم برنامهها افزوده بشه. این اقدام با حمایت قاطع بچهها همراه شد و باعث شد علی کُرده نتونه کاری بکنه و با این تصمیم بچه ها در ظاهر مقابله نکرد.
با خنثی شدن این توطئه، مجددا و با قوت بیشتری برنامه ها تداوم یافت و در جلسۀ شورای فرهنگی با پیشنهاد آقا رحیم و تایید بقیه دوستان، مسئولیت فرهنگی آسایشگاه به بنده سپرده شد. در حالی که تجربۀ کافی برای مدیریت برنامه های فرهنگی نداشتم ولی از اون جایی که معتقد به کار تشکیلاتی و استفاده از خِرد جمعی بودم، سعی کردم از ظرفیت و استعداد همه افراد استفاده کنم و حتی با بچههای صاحبنظر در آسایشگاهای دو و سه هم مشورت میکردم و برای کیفی کردن فعالیتا از اونا مشورت میگرفتم. عبدالکریم مازندرانی بیشترین همفکری و مساعدت رو در این زمینه با من داشت و در واقع همۀ برنامهها رو با مشورت هم انجام میدادیم. از همه خواستم کمک کنن و هر کسی گوشهای از کارو بدست بگیره. یکی برنامهریزی کلاسا، یکی تشکیل گروه تئاتر، یک سرود، یکی مسابقات، یکی نشریه و یکی هم گروه خدمات و تهیه جوائز و به لطف خدا برنامههای متنوع و مفیدی اجرا میشد. یکی از کارای قشنگ بچهها این بود که رفتن با تیم پرویز و علی کُرده صحبت کردن و از اونا درخواست کردن که تو برنامهها مشارکت کنن و جوِ صمیمانه در بین همه(حزب اللهی و غیر حزب اللهی) بوجود بیاد و دوگانگی و اختلاف از بین بره. این حرکت مقدار زیادی اثر داد و تا حدودی اونا هم تو برنامهها شرکت میکردن.
ادامه دارد
🍃🌹
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
🍂
🔻#خاکریز_اسارت
💢 قسمت صد و هفتاد و چهارم
"تئاتر با تدابیر امنیتی"
نه وسایل گریمی در کار بود و نه سالن و صحنهای برای اجرا و نه حتی دفتر و خودکاری برای سناریو نویسی. با حداقل امکاناتِ ممکن که دفتر آن، کفِ سیمانی آسایشگاه و خودکارش یه تکه آجر یا کچ ساختمانی بود، امّا با همت و پشتکارِ تعدادی از افراد خوش ذوق، سناریوهایی نوشته، تمرین و اجرا میشد که چیزی از تئأترهای دست اول ایران کم نداشت. بچه ها شعار ما میتونیم رو در اسارت بخوبی آموخته بودن و باور داشتن که به اندازۀ امکانات کار کردن، صرفا راه و روش افراد ضعیف و بیاستعداده. علی بختیاری از افراد خوش ذوق در زمینه تئأتر بود. وقتی ازش خواستم که یه گروه تئاتر تشکیل بده و بچهها رو سرگرم کنه، بدون عذر و بهونه و نالیدن از نداشتن امکانات، با تلاش پیگیر و همت والا، گروهی رو تشکیل و آموزش داد. حداکثر کمکی که می تونستم بهش بکنم این بود که یه مداد بند انگشتی بعنوان امانت در اختیارش قرار بدم که بتونه روی جلد سیگار سناریوشو بنویسه و به بچهها آموزش بده.
چون این یه ذره مداد جوابگوی همه نیازهای ما نبود، فقط موارد ضروری رو با اون مینوشت و از کف آسایشگاه بعنوان تخته سیاه استفاده میکرد و تا نگهبان عراقی رد میشد پتو رو روی اون میکشید. برای دلگرم کردن علی بختیاری خودمم شدم یکی از بازیگراش و تو یکی از تئأتراش نقش دادستان رو برعهده داشتم. با همون حداقل امکانات تا زمان تبعید ما به اردوگاه ۱۸ در شهر بعقوبه، سه تئاتر زیبا و جذاب با رعایت اصول امنیتی و گذاشتن نگهبان در دو طرف آسایشگاه اجرا شد. بعد از مدتی خودمم یه سناریو بعنوان «سکاکی» نوشتم و با کمک علی بختیاری اجرا کردیم که مورد استقبال بچهها قرار گرفت.
ادامه دارد
خاطرات طلبه آزاده رحمان سلطانی
🍃🌹
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
عاشقم،
بر این خداحافظےها ..
کہ ندانے، #مےرود یا مےروے ..
مےآید یا مےآئے ...
و امان از،
روزهاے انتظارِ یاران ....
🍃🌹
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
مختصری از #زندگی_نامه #شهید_یدالله_قاسمزاده :
متولد ۱۳۶۱، اصالتا اهل روستاهای آسیابسر و ملاسرا از دهستان طاهرگوراب بخش مرکزی شهرستان صومعه سرا و البته ساکن محله خزانه تهران بود. او یکی از مستشاران زبده نظامی بود که داوطلبانه برای دفاع از حریم اهل بیت(ع) از سپاه المهدی تهران به سوریه رفت و در روز دوشنبه ۱ آذر ۱۳۹۵ براثر اصابت ترکش خمپاره در حوالی شهر حلب سوریه توسط تروریستهای تکفیری به شهادت رسید. مراسم تشییع پیکر مطهر این شهید، صبح روز پنج شنبه ۴ آذر از مسجد جامع خزانه تهران با حضور عموم مردم برگزار شد و سپس پیکر مطهر شهید برای خاکسپاری به بهشت زهرا انتقال یافت تا در کنار همرزم شهیدش شهید محرم ترک آرام گیرد. از او دو پسر ۴ و ۶ ساله به یادگار مانده است.
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo