eitaa logo
افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهدای بجنورد
4.5هزار دنبال‌کننده
34.2هزار عکس
15.9هزار ویدیو
133 فایل
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت https://eitaa.com/piyroo جهت ارتباط با خادمین شهدا 🌷 خواهران 👇 @sadate_emam_hasaniam @labike_yasahide @shahid_40 کپی بنر و ریپ کانال ممنوع
مشاهده در ایتا
دانلود
🔸 چهلمین سالگرد شهادت سردار جهادگر مهندس دهم مهرماه 1361 سالروز شهادت مهندس حسین ناجیان، از پایه گذاران و فرماندهان سازمان نبوغ آسای پشتیبانی و مهندسی جنگ جهاد سازندگی (پ.م.ج.ج) است. سازمانی که تا پایان دفاع مقدس پاسخگوی کلیه نیازهای مهندسی جبهه ها بود. ناجیان فارغ التحصیل دانشگاه پلی تکنیک (امیرکبیر) تهران بود. حسین علاوه بر اینکه خودش کاملاً فنی بود، با ارتباطات خوبی که با کارخانه های مختلف کشور و کارگران داشت، و مهمتر از آن، با صلابت و اخلاق با شکوه و انسانی که داشت، نقش ارزنده ای در جمع کردن نیروهای متعهد و متخصص در ستاد پشتیبانی و مهندسی جنگ جهاد ایفا کرد. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ https://eitaa.com/piyroo
✨ من این ڪد را به شما بدهم ،💌 ڪه هر ڪس بخواهد به آقا نزدیڪ شود، اولین راهش است... چشمِ گناه‌بین ، امام زمان بین نمےشود...!😔 https://eitaa.com/piyroo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تشییع پیکر فرمانده شهید یگان امداد انتظامی مریوان 🔹مراسم تشییع پیکر مطهر شهید عبداللهی از شهدای مدافع امنیت استان کردستان امروز با حضور گسترده مردم و مسئولان این استان برگزار شد. https://eitaa.com/piyroo
مکتب مردان الهی مکتب شهیدان خدایی سردار بی سر خیبر حاج محمد ابراهیم همت🌷 دفتر خاطرات 📝 گونی های‌ نان ‌خشک راچیده بودیم کنار انبار. حاجی وقتی فهمید خیلی عصبانی شد. پرید به ما که "دیگه چی؟ نان خشک معنی ندارد." ازهمان موقع دستور داد تا این گونیها خالی نشده کسی حق ندارد نان بپزد و بدهد به بچه ها. تامدتها موقع ناهار و شام، گونی ها را خالی میکردیم وسط سفره و نان های سالم تر را جدا میکردیم و میخوردیم. 🌷 https://eitaa.com/piyroo
🔰 | 📍بی ریا و خالصانه مثل ابراهیم 🔻سر وصدا نداشت. هرجا می دید کاری زمین مانده عجله می کرد و کار را انجام می داد. اگر می دید جایی یادواره شهداست، خودش را می رساند و مشغول فعالیت می شد.برای معرفی شهید ابراهیم هادی خیلی زحمت کشید. برای رزمندگان عراقی از ابراهیم و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها می گفت. برای آنها پیشانی بند و چفیه تهیه می کرد.او جوانان عراقی را با راه و رسم شهدا آشنا نمود و همراه با آنها در عملیات ها حضور داشت تا اینکه در اطراف سامرا به قافله شهدا پیوست. 🌷شهید محمدهادی ذوالفقاری🌷 https://eitaa.com/piyroo
✨ راهکار کسب فیض شهادت 🌷 شهید محمد هادی ذوالفقاری 🌾محمد هادی شدیدا مراقبت چشمش بود. چه در زمانی که نوجوان بود و در فلافل فروشی جوادین کار می‌کرد و چه در زمانی که مهاجرت به نجف کرد و برای لوله کشی به خانه برخی از اهل نجف می رفت، مراقب چشمش بود. 🍃برش اول: در آن اواخر اقامت در ایران که در حوزه علمیه حاج ابوالفتح خان درس می‌خواند، رفتم دیدنش. موقع برگشت قرار شد باهم برگردیم. در مسیر برگشت چند خانم بد حجاب را دید، با صدای بلند گفت که خواهرم حجابت را حفظ کن. در مسیر گفت: «دیگر از اینجا خسته شده ام. این حجاب ها بوی حضرت زهرا (س) نمی دهد. بعد از سفر کربلا دیگر دوست ندارم توی خیابان بروم. من مطمئن هستم چشمی که به نگاه حرام عادت کند، خیلی از چیزها را از دست می دهد. چشم گناهکار لایق شهادت نمی شود.» ☘برش دوم: این اواخر وقتی می‌آمد ایران، در خیابان‌ها احساس راحتی نمی‌کرد و چفیه‌اش را روی صورتش می‌انداخت. می گفت: «از وضعیت حجاب خانم‌ها خیلی ناراحتم و در رفت و آمدها نمی‌توانم سرم را بالا بگیرم.» معتقد بود اگر به نامحرم نگاه کند، از لحاظ معنوی خیلی عقب می‌افتد و راه شهادت بسته می شود. 📚 پسرک فلافل فروش؛ خاطرات شهید محمد هادی ذوالفقاری؛ صفحات: ۱۹، ۵۴، ۶۰-۶۱، ۶۹، ۸۹، ۱۳ https://eitaa.com/piyroo
☆🕊 شھیدۍڪہ‌یڪ تنہ جلوۍ۴۰داعشۍ ایستاد! 🔹اگر شهید عبدالکریم پرهیزگار نبود، جاده بوکمال به دست داعش می‌افتاد و به دنبال آن شهر بوکمال نیز سقوط می‌کرد. 🔹او به تنهایی با ۴۰ تن روبه‌رو می‌شود و پس از به هلاکت رساندن ۳۷ نفر از آن‌ها، فشنگ‌هایش تمام می‌شود. به سوی او حمله می‌کنند تا اسیرش کنند، اما این بار با سرنیزه دفاع و دو نفر دیگر را مجروح می‌کند و در نهایت به شهادت می‌رسد. شهید پرهیزگار متولد ۱۳۶۵ و نخستین شهید مدافع حرم شهرستان خفر در استان فارس است. او ۲۰ آذر ۹۶ در سوریه به شهادت رسید و هیچ‌گاه دومین پسرش را ندید. https://eitaa.com/piyroo
اگر‌چشم‌برای‌خدا‌ڪارڪند عین‌الله‌می‌شود... اگر‌گوش‌برای‌خداڪارڪند اذن‌الله‌می‌شود... اگر‌دست‌برای‌خدا‌ڪارڪند ید‌الله‌می‌شود... تا‌می‌رسد‌به‌قلب ڪه‌جای‌خدامی‌شود..♥️ 🌱 ♥️ https://eitaa.com/piyroo
زلال شبنم ۳.m4a
4.3M
🥀هو الشهید🥀 📔کتاب : زلال شبنم🌹 ❇️ خاطرات و زندگی نامه ی طلبه ی شهید غلامعلی سعیدی فر🌹 🖌 تدوین : حمید جباری🌹 https://eitaa.com/piyroo
ضامن‌لبخندمهـدے"عج" چـادرمشکےتوست چھــره‌ات‌باچادرت مثل‌گل‌ریحانہ‌شــد!•‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ https://eitaa.com/piyroo
افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهدای بجنورد
🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ #خاکریز_اسارت ✍نویسنده: طلبه آزاده رح
🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ ✍نویسنده: طلبه آزاده رحمان سلطانی 💢قسمت چهل و نهم: قُلُپ های بزرگ و کوچیک غرفه های الرشید سه مصیبت بزرگ برای بچه ها داشت حداکثر مضیقه از نظر جا و مکان استراحت، حداقل تغذیه و وضعیت اسفناک بهداشت. از نظر تغذیه صرفنظر از کیفیت بسیار نامناسب، از نظر کمی هم به اندازه ای بود که فقط از مرگ افراد جلوگیری می کرد و مصداق بارز بخور و نمیر بود. روزی یه دونه صمون برای سه وعده. دو قاشق شوربا و یه کف دست برنج، تمام سهمیه غذایی یه اسیر در غرفه های الرشید بود. صبحانه حکایتی داره که علیرغم واقعیت شبیه یه طنزه و خودمون وقتی یاد اون وقتا میوفتیم خنده مون می گیره. قُصعه ظرف غذایی شبیه ماهی تابه و مستطیلی شکل بود که دو دسته داشت و غذای هر غرفه داخل یکی از اونا می ریختن. صبحانه نوعی سوپ رقیق به اسم شوربا بود. شوربا کمی برنج و عدس آبکی بود که در تموم چار سال اسارت صبحانه دائمی ما بود. سهمیه صبحانه هر نفر تو الرشید دو قُلپ بود. چون ظرفی غیر از همون قصعه نداشتیم و اصلا سهمیه به اندازه ای نبود که توی ظرف ریخته بشه. یکی بعنوان مسئول تقسیم غذا ظرف شوربا رو جلو دهان افراد می برد و هر نفر باید دو قلپ می خورد. قلپ این بود که فرد لبشو می چسبوند به کناره ظرف و به اندازه ای که دهانش پر بشه هُش می کشید. جالب این بود که اکثر روزا مسئول تقسیم صبحونه می گفت امروز سهمیه کمه و هر نفر یه قلپ بزرگ بخوره و یکی کوچیک. واقعا تو اون شدت گرسنگی تشخیص قلپ بزرگ و کوچیک مشکل بود. مسئول تقسیم هم مراقبت می کرد که کسی تخطی نکنه و اگه کسی دو قلپ بزرگ می خورد می گفت مگه نگفتم یکی بزرگ و یکی کوچیک. اون طفلکی هم می گفت والا من سعی کردم کوچیک باشه، ببخشید دیگه. البته همه بچه ها مراعات میک ردن و اونو حق الناس می دونستن. تنها کسی که ازین قلپ بزرگ و کوچیک مستثنا بود نعمت دهقانیان بچه تهران بود که فکِش شکسته بود و زیر چونه اش سوراخ بود و نمی تونست صمون و برنج بخوره و صبحانه نصف لیوان شوربا بهش می دادن که قورت بده و نمیره. طفلکی برای اینکه شوربا از زیر چونه اش نریزه، یه پارچه دست می گرفت و زیر چونه اش می چشبوند که همون یه ذره شوربا بره تو حلقش. ادامه دارد...✒️ 🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃 ✨اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نماهنگ عظم البلا ... همخوانی شهدا ... 🕙سـاعـت عـاشقـے ⚜اکثرو الدعا بتعجيل الفرج فان ذلک فرجکم⚜ سلام و درود بر شهدا و امام شهیدان افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهداےِبجنورد دلتنگ شهادت
بسم‌ربِّ‌المهـدی‌‌ﷻ♥️
زیارتنامه شهدا🌷 اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی عَبدِ اللهِ ، بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم ، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ، فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکُم . 🕊یادشهدا باصلوات https://eitaa.com/piyroo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا