افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهدای بجنورد
🌺ﺍﻟﺴَّﻠﺎﻡُ ﻋَﻠَﻴْﻚِ ﻳَﺎ ﻓَﺎﻃِﻤَﺔُ اَلْزَهرا (س)🌺
💠خاطرات شهید سید مجتبی علمدار
💠قسمت 0⃣2⃣ (بخش سوم)
💠شهادت
🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃
✨آمدم بالای سر سید. بدنش کبود شده بود. اصلا حالش خوب نبود. سید گفت: «حمید، بگو این چیزا رو از دستم در بیارن.» خودش می خواست آنها را جدا کند که نگذاشتم. به سید گفتم: «مگه چی شده، برا چی می خوای سرم و دستگاه ها رو در بیاری؟» گفت: «می خوام برم غسل کنم.» با تعجب گفتم: «غسل!؟» نگاهی به صورتم انداخت و گفت: «آمده اند مرا ببرند.» از این حرف بدنم لرزید. ترسیده بودم. سید مجتبی هیچ وقت حرف بی ربط نمی زد.
🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃
✨سید به گوشه ای از سقف خیره شده بود. دوباره نگاهش به من افتاد و گفت: «آمده اند مرا ببرند. پیامبر (ص) ، حضرت علی (ع) و مادرم حضرت زهرا (س) اینجا هستند. من که نمی تونم بدون غسل شهادت برم!» سید گفت: « من دیگه رفتنی شدم. اینجا دیگه کارم تموم شده، برگه ام امضا شده.» تحمل شنیدن این حرفها را نداشتم. یکی از پزشکان بهم گفت: «تب سید خیلی بالاست. جدی نگیر، داره هذیون میگه.» یکدفعه سید صدایش را بلند کرد. به حالت اعتراض گفت: «کی داره هذیون میگه!؟ این که حمیدِ، اون هم دکتر جمالیه و ...» (می خواست ثابت کند که هوشیار است) سید در همان روز نیمه شعبان به سختی غسل کرد؛ غسل شهادت.
👈🏻ادامه دارد...
🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃
📚کتاب علمدار، صفحه 180 الی 181
#سلام_بر_شهید_والا_مقام_سید_مجتبی_علمدار
#سلام_من_بر__تمامی_شیهدان
#سلام_بر_شهدای_بجنورد
#خوشا_به_حال_خوش_شهدا
#امان_از_بی_لیاقتی
#دلتنگ_شهادت
#سلام_بر_شهدای_گمنام
#امان_از_بی_لیاقتی
#شهدا_گاهی_نگاهی
#آرزوی_شهادت
#اللهم_الرزقنا_توفیق_الشهادة_فی_سبیلک_مع_رفقائنا_به_حق_دماء_شهدائنا.
جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح مطهر امام و ارواح طیبه شهدا 5صلوات🌹
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_شهید_97
https://eitaa.com/piyroo