هدایت شده از .
سن و سال کمش مارایاد شهدای دفاع مقدس می اندازد...🌸
بااین تفاوت که امروز شهیدشدن کار ساده ای نیست...🌸
شما دعوتید به کانال طلبه ی دهه هفتادی #شهید_محمدرضا_دهقان_امیری👇👇
🆔 @shoghe_vesal74
عاشقـانے ڪه مُدام
از فرجتـــ مے گفتند
عڪسشان قابــ شد و
از تـو نیامد خبرے
#شهید_محمدرضا_دهقان_امیرے❣
https://eitaa.com/piyroo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚘﷽⚘روایتگری شهدایی قسمت 219
#کلیپ_کوتاه
شـھید شدن دل مےخواهد
دلے آنقدر قوے که بتواند بریده شود ازهمه تعلقات
دلے که آرام له شود زیر پایت
به وقت بریدن و رفتن
و شـھدا "دلدارِ بـے دل" بودند....😭
📎خاطره ای از شهید مدافع حرم محمد رضا دهقان به روایت خواهر شهید
#شهید_محمدرضا_دهقان_امیرے
#رفیق_شهیدم_صداموداری_کهِ؟؟؟
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_شهید_97
https://eitaa.com/piyroo
─┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─
#شهیدانہ{🌹🍃}
نامشان
در دنیــا➺↯
" #شهیــد " است
و در آخرت↜ " #شفیـع"
بہ امیـد شفاعتشــان...
#دوشهید_دریڪ_قاب
#شهیـد_رسـول_خلیلـی
#شهیـد_محمـدرضا_دهقـان_امیـرے
#یادشون_صلوات#شهیدانہ{🌹🍃}
نامشان
در دنیــا➺↯
" #شهیــد " است
و در آخرت↜ " #شفیـع"
بہ امیـد شفاعتشــان...
#دوشهید_دریڪ_قاب
#شهیـد_رسـول_خلیلـی
#شهیـد_محمـدرضا_دهقـان_امیـرے
#یادشون_صلوات
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_شهید_97
https://eitaa.com/piyroo
تقویم راباز کردم🗓
امروز دلمـ💖 هوایی شد ...
🎊جشن تولـ🎂ـد بهانه است
🎉دلتنگـی ام💔، #نشانه است...
#شهید_محمدرضا_دهقان_امیری🌷
🎈۲۶/فروردین/۱۳۷۴🎈
سالروز زمینـی شدنت مبارک😍
#تولدت_مبارک🎀
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_شهید__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
شهید💕 ،شهید می شود
ما مُرده ها هم ، خواهیم مُرد ...😞
هر آنطور که زندگی کنیم
هم آنطور می رویم ..!🌿
شهیدانه زندگی کنیم ..!🌈
#شهید_رسول_خلیلی
#شهید_محمدرضا_دهقان_امیری
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
8⃣4⃣1⃣1⃣ #خاطرات_شهدا 🌷
💠روایت آخرین تماس
🔰دفعههای آخر در ارتباطات تلفنی☎️ خیلی غُر میزد از اینکه #خسته_شده. من احساس میکردم از دوری خانواده و یا سختی جا خسته شده🤔 این مدل حرف زدنها از #محمدرضا خیلی بعید بود❌ منتها جدی حرف نمیزد و خیلی کم #مظلوم میشد، یعنی اغلب با شیطنتهای خاصی و با #شوخی و خنده حرفهای جدیاش را میگفت.
🔰 #آخرین_بار سهشنبه🗓 بود که تماس گرفت، گفت پنجشنبه، جمعه #برمیگردم اگر نشد تا دوشنبه خانه هستم و با مظلومیت خاصی گفت خیلی خستهام دیگر نا ندارم😓 بهش گفتم دو، سه روز دیگه میآیی🚘
🔰من و مامان خیلی ذوق داشتیم باهاش حرف بزنیم و گوشی تلفن دست دوتایمان👥 بود. در همین حین #مامان شروع به صحبت با محمدرضا کرد. یکسری حرفهایش برایم خیلی سنگین بود، خصوصا آن موقعی که مدت زیادی بود ندیده بودیم و توی خطر بود⚠️ و #حرفهایش بوی خاصی میداد.
🔰بعد که صحبتش با مامان تمام شد، دوباره با من صحبت کرد و گفت: مامان و بابا را #راضی_کردی⁉️ چون از من قول گرفته بود بعد از دو ماهی📆 که برمیگردد مادر و پدر را راضی کنم که برایش به #خواستگاری برویم و من هم شب قبل اعلام رضایت را گرفته بودم.
🔰به خاطر حرفهایی که به مادرم زده بود از دستش عصبانی شدم😠 و گفتم «محمد یا منو مسخره کردی یا خودت را آدم یا #شهید_میشود یا زن میگیرد دوتاش با هم نمیشود❌». بعد یک حالت جدی به خودش گرفته و مثل کسانی که استاد هستند👨🏫 و با شاگردشان حرف میزنند
🔰به من گفت: تو خجالت نمیکشی😒 من باید برای تو هم #حدیث بخوانم. گفتم حالا چه حدیثی را به من میگویی، گفت: «امیرالمومنین میفرماید: برای دنیایت جوری برنامه ریزی کن #تا_ابد زندهای و برای آخرتت جوری کار کن که همین فردا میخواهی بمیری🌷».
🔰من خیلی امیدوار شدم و گفتم #الحمدالله باز حواسش به این دنیـ🌏ـا است و به محمدرضا گفتم«بابا راضی شد #حله!» بعد ذوق کرد😍 و همان راضیام ازتها را شروع کرد و گفت به #نیابت از تو یک زیارت خوب در حرم حضرت زینب🕌 به جا میآورم.
#شهید_محمدرضا_دهقان_امیری
#شهید_مدافع_حرم
🌹🍃🌹🍃
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
💢 خدا شوخی هایش را خرید
دو سال قبل از شهادت محمدرضا که هنوز آموزشهای نظامی شروع نشده بود سر مزار شهید جهانآرا بودیم و محمدرضا عادت داشت روی مزار شهدا را با گل تزئین کند. در همین حین من در حال فیلمبرداری از محمدرضا بودم. به من گفت این فیلمها را بعد از شهادتم پخشکن. من هم مثل همیشه شروع به خندیدن کردم و به او گفتم «حالا کو تا شهادت یک چیزی بگو اندازهات باشه». در همین حین به او گفتم «حالا قرار است کجا شهید بشی؟»، گفت «دمشق»، گفتم «تو بروی دمشق دمشق کجا میره؟ یک چیزی بگو واقعا بشه». گفت «اگر دمشق نشد حلب شهید میشوم». همان موقع این صحبتها به نظرم شوخی آمد الان وقتی به شوخیهای محمدرضا نگاه میکنم میبینم یا میدانسته و این حرفها را میزده و یا خدا شوخیهایش را خریده است.
به نقل از خواهر #شهید_محمدرضا_دهقان_امیری
#راهی_که_شهدا_رفتند
🍃🌹
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
وقتی مے گویم برایم دعا کـــن
یعنی دیگر کاری از دست خودم
برای خودم بر نمی آید....😔
#شهید_محمدرضا_دهقان_امیری
#همیشه_نگاهی
🏴
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
🔻مادر شهید محمدرضا دهقان:
❣هر موقع که #دلتنگش میشویم پیش ما میآید و حتی بوی #عطر خاصی را که استفاده میکرد را استشمام میکنیم.
❣بارها شده هیچ کس در خانه نبوده و وقتی وارد خانه شدیم متوجه شدیم که بوی عطر محمدرضا در خانه است، حتی یکبار من از سرکار به خانه آمدم و اینقدر بوی عطرش زیاد بود که با #تعجب رفتم و تلفن را برداشتم که به شوهرم زنگ بزنم وقتی تلفن را برداشتم دیدم خود تلفن بوی #عطر میدهد و برایم خیلی عجیب بود.
❣مجلس شهید رسول خلیلی که از ما دعوت کرده بودند و رفته بودیم، من اصلا طاقت نداشتم در این مجلس بنشینم و آنقدر از محمدرضا و رسول صحبت کردند که حالم خیلی بد شد.
❣همین که #نیت کردم بلند شوم یک لحظه بوی عطر محمدرضا آمد و کنار من صندلی خالی بود و احساس کردم محمدرضا کنار من نشسته که حتی #برخورد شانههایش را احساس کردم.
#شهید_محمدرضا_دهقان_امیری
#شهید_دهه_هفتادی_مدافع_حرم
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
🍃دغدغه حجاب داشت...
می گفت یک چادر از #حضرت_زهرا (س) به خانم ها ارث رسیده است؛
چرا بعضی ها لیاقتِ داشتن
این ارثیه دختر پیامبر (ص) را ندارند.😔
#شهید_محمدرضا_دهقان_امیری
🌷🌷🌷🌷🌷
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
#اے_شـــهید
فاصــلہها
دروغ میگویند..
کہ بین من و تو ایستادهاند...
وقتی گرمای #حضورت
را هرلحظہ احساس میکنم
تو زنده هستی و نظاره گر؛ ما
#همیشه_نگاهی_ای_شهید
#شهید_محمدرضا_دهقان_امیری
🌷🌷🌷🌷🌷
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
#توصیه مادر بزرگوار شهید مدافع حرم
محمدرضا دهقان امیری:
💢ای برادر و خواهر #معنوی شهید
شهدا عاشق و معشوق نمی خواهند❌ بلکه شهدا #رهرو می خواهند....
#شهید_محمدرضا_دهقان_امیری🌷
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
✾•┈┈••✦🌸✦••┈┈•✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به بهانھ ششمین سالۍ که از نوشتن وصـیت نامہ شھید میگذرد ؛
گوش جان میسپاریم به وصیت نامہ #شهید_محمدرضا_دهقان_امیری با صداۍ مادر معظم و خواهر معزز شهید🌸
🌷🌷🌷🌷🌷
#سلام_ودرود_برشهدا_وامام_شهیدان
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
ازهیچ کس چیزی به دل نمی گرفت، بدی دیگران روفراموش می کردودرمقابل؛ خوبیاشون روبه خاطرمی سپرد...
وقتی یکی بارهبریاسپاه مخالف بود، اصلاسکوت نمی کرد ولی طوری بازبان وبیانش برخوردوبحث می کردکه طرف مقابل تاثیرمنفی نگیره وخودش هم جبهه ی خیلی معترض نمی گرفت.
خادم الشهدابود...
ترک محرمات وانجام واجبات...روی این موضوع باهیچکس شوخی نداشت.
خیلی بامعرفت بود، هرجای زیارتی هم که میرفت پیام میدادویادمی کرد.
تاجایی که میشدحرفش رومیزد. خیلی رک بود وباکسی رودربایستی نداشت. به زندگی وزندگی کردن خیلی امیدواربودولذت بردن اززندگی رودوست داشت ولی اصلاازیادمرگ غافل نبود.
عاشق وسینه سوخته ی حضرت زینب"سلام الله علیها" بودوبرای ظهورآقا صاحب الزمان"عج" #عمل روانتخاب کرد، تاحرف!...وآخرهم زیرپرچم بی بی موند وشدیکی ازعلمداران ظهور...
#شهید_محمدرضا_دهقان_امیری 🌷
#سلام_ودرود_برشهدا_وامام_شهیدان
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
#خاطره_ای_از_شهید
خواب دیدم محمد بالا سر مزار #شهید_جهان_آرا نشسته و با گل های پرپر در حال درست کردن بیضی مانندی به دور اسم شهید جهان آراست..
وقتی از خواب بیدار شدم از دخترم سراغ #فیلم_های محمدرضا رو گرفتم، که بالاخره یه فیلمی دقیقا به همون شکل خوابم، محمدرضا بالا سر شهید جهان آرا نشسته داره دور اسم شهید جهان آرا رو با #گل درست میکنه...
و جالب تر این که در فیلم مکالمه ای به این مضمون بین محمدرضا و دخترم رد و بدل میشه:
#محمدرضا: دعا کن شهید بشم
#دخترم: چه خودشم تحویل میگیره
حالا کجا #شهید میشی!؟
#محمدرضا: دمشق
#دخترم: اونوقت دمشق کجا میره؟
#محمدرضا: حلب...
این مکالمه برای دوسال قبل از #شهادته...
#شهید_مدافع_حرم
#شهید_محمدرضا_دهقان_امیری🌷
#سلام_ودرود_برشهدا_وامام_شهیدان
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
بار آخری که با هم صحبت کردیم، باز همان حرف ها را تکرار کرد گفت:
مامان، حلالم کن. دعا کن شهید بشم.
من هم با همان جمله تکراری جوابش را دادم و گفتم:
برای شهادت، اول نیتت را خالص کن این بار گفت:
مامان، به خدا نیتم خالصِ خالصه ذره ای ناخالصی توش نیست. این را که شنیدم، بهش گفتم: پس شهید می شوی.
آنقدر از شنیدن این حرف #خوشحال شد که از پشت خط، صدای جیغ هایش می آمد.
باز هم ادامه داد و گفت: پس دعا کن بدنم هم مانند شهدای کربلا تکه تکه شود. از این خواسته اش جا خوردم و گفتم: محمدرضا! این دعا از من برنمی آید..
#به روایت مادر #شهید_محمدرضا_دهقان_امیری🌷
#سلام_ودرود_برشهدا_وامام_شهیدان
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⸤#استوری|•📲⸣
راهظهورترابستم..!
قبول!💔✋🏻
اماخداراچهدیدی؛
شایدقراراست،'حُرِّ' توباشم!🌿❤
#خاندان_کرامت❤️🌙
#شهید_محمدرضا_دهقان_امیری🌿🕊
#سلام_ودرود_برشهدا_وامام_شهیدان
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
کسی میتواند از سیم خاردار دشمن
عبور کند که در سیم خاردارهای نفس
خود گیر نکرده باشد.🌱
#شهید_محمدرضا_دهقان_امیری🌷
#سلام_ودرود_برشهدا_وامام_شهیدان
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهدای بجنورد
شروع رفاقت ما، با کنار هم نشستن داخل کلاس بود...
شاید در طول دوران تحصیلم با کنار دست نشستن ها، دوستان زیادی پیدا کردم.. اما تفاوت و جذابیت محمد برای من به شیطنت و هیجانش بود...☺️
شیطنت های دبیرستانمون با تقلب های نامه نگاری ثبت شد و از کنار هم بودن دانشگاه گوشی بازیهامون...
طوری برامون عادت شده بود که گروه دو نفری زده بودیم کنار هم با هم چت میکردیم!
و یا سر رکورد های بازی مسابقه میذاشتیم! و یا جوک و کلیپ به هم نشون می دادیم...
روزی رو یادم میاد که داشت با دقت به درس📚 منطق استاد گوش میداد و من نظرش رو به عکسی توی گوشیم جلب کردم...
و خنده های زیر زیرکیمون باعث عصبانیت شدید استاد شد و این بار او کلاس رو ترک کرد...
توقع داشتم محمد با شوخی و مسخره بازی جریان عصبانیت استاد رو منحرف کنه...
ولی در کمال تعجب دیدم که ازم خواست پیش استاد بریم و ازش عذرخواهی کنیم.
این در شرایطی بود که من اصلا اعتقادی به این موضوع نداشتم ولی با اصرارای محمد ناچار پیش استاد رفتیم و طلب بخشش کردیم.
از شرمندگی محمد که تو این جریان تقریبا بی تقصیر بود تعجب میکردم...
ولی حقیقت این بود که با تمام شیطنت هاش مقام احترام به بزرگان رو میدونست به خصوص اساتیدش...
از مشاور و مسئول دبیرستان و پیش دانشگاهیش به خاطر شیطنت هاش خیلی سرزنش های تربیتی میشد و طبیعتا این سرزنش ها باعث لجبازی ها و عداوت های ظاهری محمد بود... ولی پای درد دل های دوستانه که میرسید بهم میگفت هر بار فلانی با من بدرفتاری میکنه احساس میکنم بیشتر دوستش دارم...
و من در کمال تعجب فهمیدم که محمد با تمام شیطنت هاش مقام چوب استاد رو فهمیده...
روایتی از دوست #شهید_محمدرضا_دهقان_امیری🌷
هدیه صلوات ✨
#سلام_ودرود_برشهدا_وامام_شهیدان
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
『✨️| #ملازمان_حرم』
محمدرضا از همون بدو تولد
برکت رو تو خونه ما آورد شادی رو آورد ...🌱
✨مادر شهید محمدرضا دهقان امیری✨
#مستند
#ملازمانی_از_جنس_مادران
#شهید_محمدرضا_دهقان_امیری🌷
#سلام_ودرود_برشهدا_وامام_شهیدان
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
بار آخری که با هم صحبت کردیم، باز همان حرف ها را تکرار کرد گفت:
مامان، حلالم کن. دعا کن شهید بشم.
من هم با همان جمله تکراری جوابش را دادم و گفتم:
برای شهادت، اول نیتت را خالص کن این بار گفت:
مامان، به خدا نیتم خالصِ خالصه ذره ای ناخالصی توش نیست. این را که شنیدم، بهش گفتم: پس شهید می شوی.
آنقدر از شنیدن این حرف #خوشحال شد که از پشت خط، صدای جیغ هایش می آمد.
باز هم ادامه داد و گفت: پس دعا کن بدنم هم مانند شهدای کربلا تکه تکه شود. از این خواسته اش جا خوردم و گفتم: محمدرضا! این دعا از من برنمی آید..
به روایت مادر
#شهید_محمدرضا_دهقان_امیری🌷
#سلام_ودرود_برشهدا_وامام_شهیدان
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
#دل_بده ❤️
رفیق ...
سعی ڪن مدافع قلبت باشی از نفوذ شیطان ،
شاید سختتر از مدافع حرم بودن
مدافع قلب شدن باشد .
#شهید_محمدرضا_دهقان_امیری🌷
#سلام_ودرود_برشهدا_وامام_شهیدان
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
#رفاقت_تاشهادت
شیفته شهید رسول خلیلی بود
همه جوره دنبال شناخت اش بود...
حتی عکسها و مطالبی از شهید رسول خلیلی داشت که کمتر جایی دیده میشد...
میگفت رسول رو چندباری در هیئت ریحانه النبی دیده...
عکسشو میذاشت کنار عکس رسول و میگفت: میبینی بهم شباهت داریم؟
عید 94 راهی مشهد شد و از اینکه تحویل سال در کنار رسول نبود حسرت میخورد. اما عاشق امام رضا علیه السلام بود و به قول خودش زندگیشو سپرده بود دست آقا...
پیجی برای شهید خلیلی ساخته بود و دلتنگی هاش رو داخلش مینوشت..بعد از مدتی پسووردش رو گم کرد و حسرت میخورد!
کسی نمیدونست روزی میرسه که برای خودش پیج شهادت بسازن
مزار رسول که میرفت به دوستاش میگفت: روضه خانوم زینب س بذارید، میگفت :رو سنگ مزار نوشته "ای که بر تربت من میگذری روضه بخوان"
شبیه او زیست
شبیه او نفس کشید
شبیه او در حلب سوریه پرپر شد
و شش روز قبل از دومین سالگرد شهادت شهید رسول خلیلی در 20سالگی به دوست شهیدش پیوست...
محمدرضا را بی رسول نمی توان شناخت..
و این سلسله عشق ادامه دارد هنوز...
#شهید_محمدرضا_دهقان_امیری
#شهید_رسول_خلیلی
#سلام_ودرود_برشهدا_وامام_شهیدان
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo