ـــــــــــــ✼💐✼ـــــــــــــ
ــ بِسم رَب الشُهدا وَ الصِدیقین ـــ
#گزیدهایاززندگینامه
#شهیدنریمانمددیمژدهی
#نام:نریمان
#نامخانوادگی:مددی مژدهی
#نامپدر: ناصر
#تاریختولد: ۱۳۶۶/۶/۲۹
#تاریخشهادت: ۱۳۹۰/۱۲/۲۷
🔶#شهیدمژدهی جزء #شهدای هشت سال دفاع مقدس نبود؛ ولی یکی از شهدای چندین ساله ی #جنگنرم و #تهاجمفرهنگی بوده که دائم با رمز #علیبنموسیالرضا(ع) به منظور دفاع از #اسلام ، #اهلبیت و #خونپاکشهدا با افکار شوم دوَل غرب در جنگ بود.
🔶#شهیدمژدهی یکی از شاخص ترین چهره های فرهنگی استان گیلان و شهرستان رشت که با عمده ترین موسسه های #فرهنگی #مذهبی کشور تعامل فراوان داشته و بعضاً در برخی محافل و مجالس به عنوان #شهید هنرمند نیز از وی یاد می شود یکی از مدیران با قدرت در مقابل با #فتنه و #جنگنرم بود.
🔶#این #شهید در زمینه های فراوان از قبیل #طراحی و #اجرایدکور، #عکاسی، #فیلمبرداری و همچنین #طراحیگرافیک و #خوشنویسی و... مهارت و تخصص خاصی داشته و به کرّات دیده شده که از این هنر ها جهت ایجاد فضا و جبهه ای قدرتمند در مقابله با حملات فرهنگی دشمنان #اهلبیت ،#امام و #شهدا بکارگیری نموده است.
🔶وی زندگی بسیار ساده ای داشته و یکی از مدیران موسسه فرهنگی،مذهبی آفتاب هشتم واقع در مرکز شهرستان رشت بود که تقریباً تمامی اوغات شبانه روز خود را در این مکان فرهنگی سپری می نمود.
🔶 و قطعاً در زمان حیات یک مهره بسیار خوب #فرهنگی و #مذهبی کشور بود.
🔶این #شهید یکی از خادمای خالص #شهدا و #مجاهد فرهنگی استان گیلان-شهرستان رشت...
🔶همشهریا که خوب میشناسنش...
🔶اما جا داره دنیا بدونه این شهید کی بوده...؟
🔶#شهیدنریمانمددیمژدهی یه بچه #هیئتی بود...اما تموم وقتشو واسه #نوکری #شهدا میذاشت کار اصلیش مدیریت موسسه آفتاب هشتم و طراحی و اجرای دکور بود اما به همه سپرده بود که هرکی دکور #شهدایی میخواد من بدون هزینه قبول میکنم...واسه همین بیشتر دکور هاش واسه #شهدا و #دفاعمقدس بود حتی دکور دیوار و سقف موسسه....راستی حوزه هنری گیلان در پروژه طراحی دیوار گلزار شهدای مرکز استان گیلان یه چهره شهدایی میخواست که طبق بررسی اساتید چهره این #شهید (البته در زمان زندگی آقا نریمان) شد الگوی طراحی دیوار گلزار شهدا...
🔶در ضمن یکی از نوکرای #عجیب #علیبنموسیالرضا(ع) بود...
🔶واسه اینکه ۶ بار رکاب زنان و ۱ بار پیاده به پابوس #امامرضا(ع) رفته بود و ارادت فوق العاده ای به #حضرترضا(ع) داشت همین بس که اسم محل کارش آفتاب هشتم ، هیئتش #خادمینالرضا(ع) و زمان #شهادتش پیرهنی که تنش بود و گردنبندی که گردنش بود اسم زیبای #امامرضا(ع) روش بود موقع #غسل هم پرچم گنبد #امامرضا(ع) رو پیکرش بود...
🔶فکرشو بکن در زمان زنده بودن اول عکسشو بالای دیوار مزار #شهدا کشیدن بعدشم وقتی از زیارت تربت #شهداء برمیگشت(بر اثر صانحه تصادف)از همون جا پر کشیدو بالا رفت...
🔶...انشالله عاقبت همه بچه هیئتیا وصل بشه به عاقبت این #شهید بزرگوار...
.:: شادی روح پاکش صلوات::.
#یاعلیبنموسیالرضا(ع)...
🇮🇷بہ مناسبت #نهم_دی 🇮🇷
⭕️ انتخابات ٢٢ خرداد ٨٨ ڪه ٨۵ درصد از مردم ما در آن شرڪت ڪردند و این میزان از #مشارکت در تاریخ برگزاری انتخابات ها در دنیا ڪم نظیر بود می توانست منافع معنوی ، اجتماعی وسیاسی بسیاری برای ما داشته باشد ، دشمنان اما برای ما چالشی را پدید آوردند تا عڪس آن منافع یعنی هزینه های سیاسی ، اجتماعی و معنوی بسیاری را بہ نظام ما تحمیل ڪنند .
#فتنه٨٨ یڪی از بزنگاههای سیاسی ڪشور و یڪ آزمون بزرگ سیاسی برای همہ جریان های سیاسی بود .
در حقیقت در این #فتنه ، چهره حقیقی و میزان همراهی واقعی جریانات سیاسی ڪشور با انقلاب بہ خوبی روشن شد .
فتنه ٨٨ نشان داد ڪه #غرب ڪار گستردهای را از قبل برای «شڪار نخبگان» در برخی از فرصت ها مانند « #انتخابات» طراحی ڪرده بود تا نخبگان سیاسی ما را در این آزمون تاریخی گمراه ڪند .
در این آزمون هر ڪدام از نخبگان به تناسب #وفاداری خود بہ نظام مقدس جمهوری اسلامی یا زاویه ای ڪه با نظام داشتند عمل ڪردند .
📍 از یڪ دیدگاه می توان ۴ گروه افراد را در جریان فتنه از هم تفڪیک ڪرد :
١. عدهای ڪه مشخص شد دشمن در آنها #نفوذ ڪرده است و در نقش پیاده نظام بازیچہ دشمن شدند و خیانت بزرگی را رقم زدند .
٢. برخی دیگر بازی خوردند و با تحلیل های غلط در میدان دشمن عمل ڪردند و حرڪت جریان «فتنه» را تأیید ڪردند .
٣. برخی نخبگان فڪری و سیاسی ڪشور هم تحت تأثیر تحلیل های ناڪافی و وابستگی های مختلف در مقابل «فتنه» سڪوت ڪردند .
٤. و برخی نیز در صراط مستقیم انقلاب و بہ تأسی از گفتمان و مواضع محڪم و روشن رهبر معظم انقلاب با فتنہ گران مقابلہ ڪردند و بہ #روشنگری درباره فتنہ پرداختند .
✔️ اما بحمداللہ این چالشی ڪه دشمنان انقلاب اسلامی بوجود آوردند با مواضع هوشمندانہ #رهبری معظم انقلاب و با #حضور هوشمندانہ و با بصیرت مردم در همین حماسه ماندگار #٩دی خنثی شد .
از این منظر #٩دی اتفاق ڪوچڪی نبود .
#حماسه_٩دی رویداد بزرگی بود ڪه با تبیین ، حمایت و تأیید رهبری معظم انقلاب جایگاه حقیقی خود را پیدا ڪرد و تبدیل بہ «یوم الله» گردید .
#يوم_الله_٩دى
#روز_بصيرت
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_شهید_97
https://eitaa.com/piyroo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📛💥از #فتنه۸۸ تا #فتنه۹۸
⚠️رهبرانقلاب؛ همه حواسشان را جمع کنند...
شاید این جنجال 97 یک فریب باشد و نقشه فتنه را برای سال 98 کشیده باشن...
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_شهید_97
https://eitaa.com/piyroo
1_41293768.pdf
191.1K
ترجمه خطبه 151 نهج البلاغه
با محور #فتنه👆👆
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_شهید_97
https://eitaa.com/piyroo
🌼بسم الله الرحمن الرحیم 🌼
✋🏻#اعتراض_ممنوع !✋🏻
💥جشن چهل سالگی انقلاب یک #حماسه بزرگ ملی است !
💥یک #سمفونی وحدت است !
💥اینجا نباید هرکسی #ساز خودش را بزند !
💥حتی ساز #انتقاد هم اینجا کاربردی ندارد !
💥انتقاد از دولت و مجلس ومسئولین و ... ... همه در جای خود #محفوظ است !
💥اما اینجا نقطه #تلاقی همه انرژی متراکم ملت برای نمایش #قدرت ملی است !
💥اینجا دیگر #فرقی نمی کند که حسن روحانی #سخنران باشد یا علی لاریجانی یا جهانگیری و یا امام جمعه ...
💥اینجا حسن روحانی بعنوان #نماینده یک ملت می خواهد از #هویت انقلاب اسلامی در برابر #دشمنان قسم خورده دفاع کند !
💥اینجا از آن #مقاطع حساسی است که نباید بر #علیه روحانی بعنوان رییس جمهور قانونی این کشور #شعار داد !
💥اینجا هرکسی که #سخنران باشد حرفش #اقتدار ملی است !
💥اینجا همه و همه #سرباز انقلابند !
💥راهپیمائی ۲۲ بهمن باید #نمایش اقتدار و وحدت ملی باشد !
💥حواسمان را جمع کنیم !
💥اینجا محل #شعار بر علیه #دولت و #مسئولین نظام نیست !
💥دشمن برای #این روز بزرگ #نقشه دارد !
💥می خواهد #حماسه ۲۲ بهمن را در حد یک #اعتراض به وضع موجود تقلیل دهد !
💥شاید #فتنه از همینجا #سر برآورد !
💥مبادا #فریب این بازی کثیف #دشمن را بخوریم !
💥اینجا دولت و مجلس و قوه قضائیه و #همه دولتمردان با همه #انتقاداتی که به آنها داریم در #کنار مردم هستند !
💥از اینجا نباید پیام #تفرقه به دنیا #مخابره شود !
💥اعتراض مردم به #وضع موجود در جای خودش #محفوظ است !
💥اما ۲۲ بهمن #جای این #حرفها #نیست !
💥ممکن است دوستانی بر من #خرده بگیرند !
💥اما باور کنید #شعارهای تفرقه انگیز و اعتراضی #گرای دقیق به دشمن برای #وارد کردن#ضربه ای خطرناک است !
💥شعار بر #علیه دولت و مسئولین در ۲۲ بهمن درنهایت به #ضرر کشور و ملت تمام می شود !
💥مبادا در این#تله_خبیثانه دشمن #گرفتار شویم !
💥در ۲۲ بهمن فقط یک #صدا از #تمامیت انقلاب دفاع می کنیم !
💥💥۲۲ بهمن روز #دفاع جانانه از #امام انقلاب است !
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_شهید_97
https://eitaa.com/piyroo
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥⭕️ #مستند_فریب فصل دوم
پشت پرده #فتنه۹۸
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روایتی تکان دهنده از آتش زدن شهید سید علی رضا ستاری توسط اصلاح طلبان حامی میر حسین موسوی در فتنه سال ۸۸
این جماعت زامبی و قاتل اسم خودشون گذاشته بودن معترض!!! البته زامبی های اصلی و قاتل و خونخوار سران خبیث فتنه هستن
#فتنه۸۸
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
🔴 ماه #صفر آغاز #فتنه ها برای سال های منتهی به #ظهور ...
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
🕊
*┄┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄┄*
👌امیر بیان علیه السلام:
👈 در #فتنه ها چونان شتر دوساله باش، نه پشتی دارد که سواری دهد و نه پستانی تا او را بدوشند.
♦️نهج البلاغه، حکمت ۱♦️
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
🕊
مداحی آنلاین - باز هم از فتنه قابیل رد کاروان - میثم مطیعی.mp3
6.76M
⏯ #شعرخوانی #حماسی #انقلابی
🍃باز هم از #فتنه قابیل رد شد کاروان
🍃با تولای علی از نیل رد شد کاروان
🎤میثم #مطیعی
👌بسیار شنیدنی
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
enghelabi.mp3
5.51M
مداحی انقلابی سیدرضا نریمانی
نگاه من به کربلاست...
مرید عباسم هنوز....
یه لحظه کوتاه نمیام...
رو #فتنه حساسم هنوز....
#شور_انقلاب
#باهم_گوش_کنیم
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
⭕️پیش بینی علامه کورانی از وقوع درگیری عظیم سیاسی:
🔸چنان که من از روایات جستوجو کردهام، در سال ظهور امام مهدی (عج) در داخل ایران درگیری سیاسی بین دو جناح وجود خواهد داشت..
📚عصر ظهور / نقش ایران در عصر ظهور
🔷 برخی مراجع عظام ، علما ، ائمه جمعه و ده ها تن از سیاسیون ، تئوریسین ها و محققین مهدویت به بروز فتنه ای عظیم در آینده خبر میدهند که این همه هشدار بی دلیل نخواهد بود . یقینا زیر ساخت فتنه نهایی رویت شده است .
امام خامنه ای پس از فروکش فتنه 88 فرمودند:
🔹«منتظر امتحانات جدی تری باشید ، خود را تجهیز کنید و آماده بشوید که فتنه بزرگتری در راه است»
📚 بیانات در تاریخ ۲۳ بهمن ۸۸.
🔶پیش بینی عجیب مرحوم آیت الله مولوی قندهاری :
🔸فتنه ای به وجود می آید (فتنه 88) و بعد از آن فتنه اکبر است . من در آن زمان نیستم اما شما خودتان را سپر بلای این سید عظیم الشان ، مقام معظم رهبری ، قرار دهید چون ایشان سپهسالار امام زمان (عج) هستند .
😔 یا الله یا رحمن یا رحیم یا مقلب القلوب ثبت قلبی علی دینک!!
‼️ دوستان عزیز منتظر توجه داشته باشید :
طبق بیانات علامه کورانی صاحب کتاب عصر ظهور ، #فتنـــــــــــه_اکبر بین دو جناح اصلی سیاسی هست ! #دو_جناح اصلی !!!
‼️ یعنی اصلاح طلب ها و اصولگراها !!
‼️ما اصولگرای خوب و اصلاح طلب خوب داریم که در این میان خود حضرت اقا رو میشه مثال بارز اصلاح طلبی بر اساس اصول دین دانست!
این دوتا از هم جدا نیست و افرادی که پا به پای اقا هستن #انقلابی نام دارند!!
انقلاب کردیم برای انقلاب بزرگتر !!!
⚠️ متاسفانه چند بار اصلاح طلب ها فتنه ای کردن در سال 87 و 88 و کلی به نظام اسیب رسید و ما ان چنان که مورد نظر رهبر و امام زمان عج بود رشد نکردیم!
😏 ممکن است اینبار #فتنه از سمت اصولگراهایی باشد که #نفوذ کرده اند!
هر دو حزب نشانه های یک #فتنه عظیم را دارند!!
هدف دشمن هم همینه !! جنگ و اختلاف داخلی برای جلوگیری از انجام #قواعد_ظهور !! دقت کنید دوستان امروز حق و باطل در هم امیخته و ما باید برای تشخیص ان به سخنان رهبر و روایات و سخت بزرگان توجه کنیم !!
‼️ امام خمینی ره فرمود ببینید در جریان های سیاسی دشمن کجاست!
دشمن الان کدام طرف قضیه است؟
⚠️ موج عظیم حمله به #سپاه و حمله به قوه قضایی از طرف دشمنان کاملا واضح هست! ببینید امروز چه کسانی دارند رهبری را تضعیف می کنند!
‼️ صدا و سیما . سپاه . قوه قضایی بازوان رهبری هستن!
درسته ایراداتی هست در این دستگاه ها اما مسئله #نفوذ که اقا فرمود را فراموش نکنید!
خیلی ها در این دستگاه ها نفوذ کرده اند به اسم اصلاح طلب و اصولگرا با نماز و روزه و عمامه و ... !!
باید شناسایی و برکنار شوند!
اما گاهی چنان در بدنه نظام نفوذ کرده اند که حذف انها بدبینی مردم نسبت به نظام را بیشتر می کند!
‼️ بعضی وقت ها صلاح این است که ما فقط #بصیرت داشته باشم و سخنان بیهوده دشمنان را توجه نکنیم!
به زودی بر همگان روشن خواهد شد و بهترین کار در این زمان توکل و توسل به خداوند و اهل بیت است و پشتیبان ولی فقیه بودن!!
⚠️ دقت کنید الان چه کسانی همسو با کانال معاند #آمد_نیوز و ضد انقلاب های خارج نشین و اصلاح طلب های تندرو بهایی فعالیت می کنند
#فتنـــــــــــه_اکبر
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
🕊
شهـید صادق مزدستان:
🌹مادرم !
هـر گاہ خواستے . . .
شهـادتم را بہ رخِ انقلاب بڪشی ،
زینب را بہ یاد بیاور🕊
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
┄┅═✼🍃🌺🍃✼═┅┄
#فتنه ۸۸
یاد شهدا باصلوات
سلامتی #امام_زمان صلوات
سلامتی #امام_خامنه_ای صلوات
🌹«حاضرم ثواب ۷۰ سال نماز شبم را با یک شب مراقبت شما از بیماری عوض کنم.»
/علامه طباطبایی خطاب به یک پرستار
/ منبع: سیره علما
🌹روز پرستار، سالروز ولادت حضرت زینب(س)، مبارک باد🌹
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
🕊
#فتنه ۸۸
#روز_پرستار
سلامتی #امام_خامنه_ای صلوات
🍃ابراهـــیم هـادی
.
🍃حتی از اسمش هم درسها می توانی بگیری .مانند #ابراهیم، بت شکن و مانند #هادی، هدایت کننده ❤️
.
🍃سرگذشت زندگیاش📖 را ورق بزنی پر است از شکستِ بت های نفسانی، جسمانی و روحانی.
.
🍃هدایت کننده و پر از نور 🌟هدایت، از بچه های محل تا سربازان حزب بعث.
.
🍃ابراهیم هادی #شهیـــــدی است که زمانی سراغمان می آید که راه گم کرده ایم و آنقدر #غـرق شده ایم که باید دستمان گرفته شود😔
.
🍃به قول #مصـحف_شـریف 🌺چشم او هرگز طغیان نکرد؛ برای همین با اولین نگاه به چهره اش تا مغز استخوان انسان نفوذ می کند😔
.
🍃آدمی است که زندگی اش ، لحظه شــ🌺ــهادتش و بعد از رفتنش هرگز، کمک کردن را یادش نرفته و نمی رود😭
.
🍃 کانال کمیل را به اسم تو شناخته ایم و #بغض کرده ایم برای #روضه_های_گودال😞
🍃گشته ایم همه برگشتند جز تو. درکانال فقط تو مانده ای😭
.
🍃دست هایم را که روی خاک کمـیل گذاشتم گرمای وجودت را در خودم عجیب احساس کردم😥 من باتو #بیعت کردم، اگر بیعتم شکست تو به بزرگواری خودت #ببخش😓
.
🍃حال ما ایستاده ایم تا آخرین نفس
.
🕊حال که همه #کبوترهایمان پرکشیده اند.
.
🍃حال که همه دونده هایمان دویده و رسیده اند.
.
🍃حال که ما در روبرو نیل دادیم و پشت سر سپاه فرعون و در بین جمعیت #فتنه های گوساله سامری .
(آماده شو بهر آن #قیـــام صبح اهورایی،
چیزی نمانده تا آن #ظــهور سبز مسیحایی)
.
✍️به قلم #محمد_صادق_زارع
.
🍃به مناسبت تولد #شهید_ابراهیم_هادی
.
📅تاریخ تولد: ۱۳۳۶/۲/۱
.
📆تاریخ شهادت: ۱۳۶۱/۱۱/۲۲
.
❣️محل شهادت : #فکه_کانال_کمیل
.
🕊وضعیت پیکر : #جاوید_الاثر
🥀یادبود:#بهشت_زهرا
🌷 ##سالروز_ولادت
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
✾•┈┈••✦🌸✦••┈┈•✾
✍️ #تنها_میان_داعش
#قسمت_هشتم
دستم به دیوار مانده و تنم در گرمای شب #آمرلی، از سرمای ترس میلرزید و صدای عباس را شنیدم که به عمو میگفت :«وقتی #موصل با اون عظمتش یه روزم نتونست #مقاومت کنه، تکلیف آمرلی معلومه! تازه اونا #سُنی بودن که به بیعتشون راضی شدن، اما دستشون به آمرلی برسه، همه رو قتل عام میکنن!»
تا لحظاتی پیش دلشوره زنده ماندن حیدر به دلم چنگ میزد و حالا دیگر نمیدانستم تا برگشتن حیدر، خودم زنده میمانم و اگر قرار بود زنده به دست #داعش بیفتم، همان بهتر که میمُردم!
حیدر رفت تا فاطمه به دست داعش نیفتد و فکرش را هم نمیکرد داعش به این سرعت به سمت آمرلی سرازیر شود و همسر و دو خواهر جوانش #اسیر داعش شوند.
اصلاً با این ولعی که دیو داعش عراق را میبلعید و جلو میآمد، حیدر زنده به #تلعفر میرسید و حتی اگر فاطمه را نجات میداد، میتوانست زنده به آمرلی برگردد و تا آن لحظه، چه بر سر ما آمده بود؟
آوار وحشت طوری بر سرم خراب شد که کاسه صبرم شکست و ضجه گریههایم همه را به هم ریخت. درِ اتاق به ضرب باز شد و اولین نفر عباس بود که بدن لرزانم را در آغوش کشید، صورتم را نوازش میکرد و با مهربانی همیشگیاش دلداریام میداد :«نترس خواهرجون! موصل تا اینجا خیلی فاصله داره، هنوز به تکریت و کرکوک هم نرسیدن.» که زنعمو جلو آمد و با نگرانی به عباس توصیه کرد :«برو زودتر زن و بچهات رو بیار اینجا!»
عباس سرم را بوسید و رفت و حالا نوبت زنعمو بود تا آرامم کند :«دخترم! این شهر صاحب داره! اینجا شهر امام حسنِ (علیهالسلام)!» و رشته سخن را به خوبی دست عمو داد که او هم کنار جمع ما زنها نشست و با آرامشی مؤمنانه دنبال حکایت را گرفت :«ما تو این شهر مقام #امام_حسن (علیهالسلام) رو داریم؛ جایی که حضرت ۱۴۰۰ سال پیش توقف کردن و نماز خوندن!»
چشمهایش هنوز خیس بود و حالا از نور ایمان میدرخشید که به نگاه نگران ما آرامش داد و زمزمه کرد :«فکر میکنید اون روز امام حسن (علیهالسلام) برای چی در این محل به #سجده رفتن و دعا کردن؟ ایمان داشته باشید که از ۱۴۰۰ سال پیش واسه امروز دعا کردن که از شرّ این جماعت در امان باشیم! شما امروز در پناه پسر #فاطمه (سلام الله علیهما) هستید!»
گریههای زنعمو رنگ امید و #ایمان گرفته و چشم ما دخترها همچنان به دهان عمو بود تا برایمان از کرامت #کریم_اهل_بیت (علیهالسلام) بگوید :«در جنگ #جمل، امام حسن (علیهالسلام) پرچم دشمن رو سرنگون کرد و آتش #فتنه رو خاموش کرد! ایمان داشته باشید امروز #شیعیان آمرلی به برکت امام حسن (علیهالسلام) آتش داعش رو خاموش میکنن!»
روایت #عاشقانه عمو، قدری آراممان کرد و من تا رسیدن به ساحل آرامش تنها به موج احساس حیدر نیاز داشتم که با تلفن خانه تماس گرفت. زینب تا پای تلفن دوید و من برای شنیدن صدایش پَرپَر میزدم و او میخواست با عمو صحبت کند.
خبر داده بود کرکوک را رد کرده و نمیتواند از مسیر موصل به تلعفر برسد. از بسته بودن راهها گفته بود، از تلاشی که برای رسیدن به تلعفر میکند و از فاطمه و همسرش که تلفن خانهشان را جواب نمیدهند و تلفن همراهشان هم آنتن نمیدهد.
عمو نمیخواست بار نگرانی حیدر را سنگینتر کند که حرفی از حرکت داعش به سمت آمرلی نزد و ظاهراً حیدر هم از اخبار آمرلی بیخبر بود. میدانستم در چه شرایط دشواری گرفتار شده و توقعی نداشتم اما از اینکه نخواست با من صحبت کند، دلم گرفت.
دست خودم نبود که هیچ چیز مثل صدایش آرامم نمیکرد که گوشی را برداشتم تا برایش پیامی بفرستم و تازه پیام عدنان را دیدم. همان پیامی که درست مقابل حیدر برایم فرستاد و وحشت حمله داعش و غصه رفتن حیدر، همه چیز را از خاطرم برده بود.
اشکم را پاک کردم و با نگاه بیرمقم پیامش را خواندم :«حتماً تا حالا خبر سقوط موصل رو شنیدی! این تازه اولشه، ما داریم میایم سراغتون! قسم میخورم خبر سقوط آمرلی رو خودم بهت بدم؛ اونوقت تو مال خودمی!»
رنگ صورتم را نمیدیدم اما انگشتانم روی گوشی به وضوح میلرزید. نفهمیدم چطور گوشی را خاموش کردم و روی زمین انداختم، شاید هم از دستان لرزانم افتاد.
نگاهم در زمین فرو میرفت و دلم را تا اعماق چاه وحشتناکی که عدنان برایم تدارک دیده بود، میبُرد. حالا میفهمیدم چرا پس از یک ماه، دوباره دورم چنبره زده که اینبار تنها نبود و میخواست با لشگر داعش به سراغم بیاید!
اما من شوهر داشتم و لابد فکر همه جایش را کرده بود که اول باید حیدر کشته شود تا همسرش به اسیری داعش و شرکای #بعثیشان درآید و همین خیال، خانه خرابم کرد...
#ادامه_دارد
✍️نویسنده: فاطمه ولی نژاد
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
✍️ #دمشق_شهرِ_عشق
#قسمت_سی_و_دوم
💠 باور نمیکردم ابوالفضل مرا دوباره به این جوان #سُنی سوری سپرده باشد و او نمیخواست رازی که برادرم به دلش سپرده، برملا کند که به زحمت زمزمه کرد :«خودشون میدونن...»
و همین چند کلمه، زخمهای قفسه سینه و گردنش را آتش زد که چشمانش را از درد در هم کشید، لحظهای صبرکرد تا نفسش برگردد و دوباره منت حرف دلم را کشید :«شما راضی هستید؟»
💠 نمیدانست عطر شببوهای حیاط و #آرامش آن خانه رؤیای شیرین من است که به اشتیاق پاسخم نگاهش میتپید و من همه احساسم را با پرسشی پنهان کردم :«زحمتتون نمیشه؟»
برای اولین بار حس کردم با چشمانش به رویم خندید و او هم میخواست این خنده را پنهان کند که نگاهش مقابل پایم زانو زد و لحنش غرق #محبت شد :«رحمته خواهرم!»
💠 در قلبمان غوغایی شده و دیگر میترسیدیم حرفی بزنیم مبادا آهنگ احساسمان شنیده شود که تا آمدن ابوالفضل هر دو در سکوتی ساده سر به زیر انداختیم.
ابوالفضل که آمد، از اتاق بیرونش کشیدم و التماسش کردم :«چرا میخوای من برگردم اونجا؟» دلشورهاش را به شیرینی لبخندی سپرد و دیگر حال شیطنت هم برایش نمانده بود که با آرامشی ساختگی پاسخ داد :«اونجا فعلاً برات امنتره!»
💠 و خواستم دوباره اصرار کنم که هر دو دستم را گرفت و حرف آخرش را زد :«چیزی نپرس عزیزم، به وقتش همه چی رو برات میگم.» و دیگر اجازه نداد حرفی بزنم، لباس مصطفی را تنش کرد و از بیمارستان خارج شدیم.
تا رسیدن به #داریا سه بار اتومبیلش را با همکارانش عوض کرد، کل غوطه غربی #دمشق را دور زد و مسیر ۲۰ دقیقهای دمشق تا داریا را یک ساعت طول داد تا مطمئن شود کسی دنبالمان نیاید و در حیاط خانه اجازه داد از ماشین پیاده شوم.
💠 حال مادرش از دیدن وضعیت مصطفی به هم خورد و ساعتی کشید تا به کمک خوشزبانیهای ابوالفضل که به لهجه خودشان صحبت میکرد، آرامَش کنیم.
صورت مصطفی به سفیدی ماه میزد، از شدت ضعف و درد، پیشانیاش خیس عرق شده بود و نمیتوانست سر پا بایستد که تکیه به دیوار چشمانش را بست.
💠 کنار اتاقش برایش بستری آماده کردیم، داروهایش را ابوالفضل از داروخانه بیمارستان خریده و هنوز کاری مانده بود و نمیخواست من دخالت کنم که رو به مادرش خبر داد :«من خودم برای تعویض پانسمانش میام مادر!» و بلافاصله آماده رفتن شد.
همراهش از اتاق خارج شدم، پشت در حیاط دوباره دستم را گرفت که انگار دلش نمیآمد دیگر رهایم کند. با نگاه #نگرانش صورتم را در آغوش چشمانش کشید و با بیقراری تمنا کرد :«زینب جان! خیلی مواظب خودت باش، من مرتب میام بهت سر میزنم!»
💠 دلم میخواست دلیل اینهمه دلهره را برایم بگوید و او نه فقط نگران جانم که دلواپس احساسم بود و بیپرده حساب دلم را تسویه کرد :«خیلی اینجا نمیمونی، انشاءالله این دوره مأموریتم که تموم شد با خودم میبرمت #تهران!» و ظاهراً همین توصیه را با لحنی جدیتر به مصطفی هم کرده بود که روی #نجابتش پردهای از سردی کشید و دیگر نگاهم نکرد.
کمتر از اتاقش خارج میشد مبادا چشمانم را ببیند و حتی پس از بهبودی و رفتن به مغازه، دیگر برایم پارچهای نیاورد تا تمام روزنههای #احساسش را به روی دلم ببندد.
💠 اگر گاهی با هم روبرو میشدیم، از حرارت دیدارم صورتش مثل گل سرخ میشد، به سختی سلام میکرد و آشکارا از معرکه #عشقش میگریخت.
ابوالفضل هرازگاهی به داریا سر میزد و هر بار با وعده اتمام مأموریت و برگشتم به تهران، تار و پود دلم را میلرزاند و چشمان مصطفی را در هم میشکست و هیچکدام خبر نداشتیم این قائله به این زودیها تمام نمیشود که گره #فتنه سوریه هر روز کورتر میشد.
💠 کشتار مردم #حمص و قتل عام خانوادگی روستاهای اطراف، عادت روزانه #ارتش_آزاد شده بود تا ۶ ماه بعد که شبکه #سعودی العربیه اعلام کرد عملیات آتشفشان دمشق با هدف فتح پایتخت توسط ارتش آزاد بهزودی آغاز خواهد شد.
در فاصله ۱۰ کیلومتری دمشق، در گرمای اواخر تیرماه تنم از ترس حمله #تروریستهای ارتش آزاد میلرزید، چند روزی میشد از ابوالفضل بیخبر بودم که شب تا صبح پَرپَر زدم و همین بیقراریام یخ رفتار مصطفی را آب کرده بود که دور اتاق میچرخید و با هر کسی تماس میگرفت بلکه خبری از #دمشق بگیرد تا ساعتی بعد که خبر انفجار ساختمان امنیت ملی #سوریه کار دلم را تمام کرد.
💠 وزیر دفاع و تعدادی از مقامات سوریه کشته شدند و هنوز شوک این خبر تمام نشده، رفقای مصطفی خبر دادند نیروهای ارتش آزاد به #زینبیه رسیده و میدانستم برادرم از #مدافعان_حرم است که دیگر پیراهن صبوریام پاره شد و مقابل چشمان مصطفی و مادرش مظلومانه به گریه افتادم...
#ادامه_دارد
✍️نویسنده: #فاطمه_ولی_نژاد
🚩#ما_ملت_امام_حسینیم
#من_ماسک_میزنم
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
✍️ #دمشق_شهرِ_عشق
#قسمت_سی_و_پنجم
💠 ابوالفضل از خستگی نفس کم آورده و دلش از غصه غربت #سوریه میسوخت که همچنان میگفت :«از هر چهار تا مرز اردن و لبنان و عراق و ترکیه، #تروریستها وارد سوریه میشن و ارتش درگیره! همین مدت خیلیها رو که دستگیر کردن اصلاً سوری نبودن!»
سپس مستقیم به چشمان مصطفی نگاه کرد و با خنده تلخی خبر داد :«تو درگیریهای حلب وقتی جنازه تروریستها رو شناسایی میکردن، چندتا افسر #ترکیهای و #سعودی هم قاطیشون بودن. حتی یکیشون پیشنماز مسجد ریاض بود، اومده بوده سوریه بجنگه!»
💠 از نگاه نگران مصطفی پیدا بود از این لشگرکشی جهانی ضد کشورش ترسیده که نگاهش به زمین فرو رفت و آهسته گفت :«پادشاه #عربستان داره پول جمع میکنه که این حرومزادهها رو بیشتر تجهیز کنه!»
و دیگر کاسه صبر مادرش هم سر رفته بود که مظلومانه از ابوالفضل پرسید :«میگن آمریکا و #اسرائیل میخوان به سوریه حمله کنن، راسته؟» و احتمال همین حمله دل ابوالفضل را لرزانده بود که لحظهای ماتش برد و به تنهایی مرد هر دردی بود که دلبرانه خندید و خاطرش را تخت کرد :«نه مادر! اینا از این حرفا زیاد میزنن!»
💠 سپس چشمانش درخشید و از لبهایش عصاره #عشقش چکید :«اگه همه دنیا بخوان سوریه رو از پا دربیارن، #حاج_قاسم و ما سربازای #سید_علی مثل کوه پشتتون وایسادیم! اینجا فرماندهی با #حضرت_زینب (علیهاالسلام)! آمریکا و اسرائیل و عربستان کی هستن که بخوان غلط زیادی کنن!»
و با همین چند کلمه کاری کرد که سر مصطفی بالا آمد و دل خودش دریای درد بود که لحنش گرفت :«ظاهراً ارتش تو داریا هم چندتاشون رو گرفته.» و دیگر #داریا هم امن نبود که رو به مصطفی بیملاحظه حکم کرد :«باید از اینجا برید!»
💠 نگاه ما به دهانش مانده و او میدانست چه آتشی زیر خاکستر داریا مخفی شده که محکم ادامه داد :«انشاءالله تا چند روز دیگه وضعیت #زینبیه تثبیت میشه، براتون یه جایی میگیرم که بیاید اونجا.»
بهقدری صریح صحبت کرد که مصطفی زبانش بند آمد و ابوالفضل آخرِ این قصه را دیده بود که با لحنی نرمتر توضیح داد :«میدونم کار و زندگیتون اینجاس، ولی دیگه صلاح نیس تو داریا بمونید!»
💠 بوی افطاری در خانه پیچیده و ابوالفضل عجله داشت به #زینبیه برگردد که بلافاصله از جا بلند شد. شاید هم حس میکرد حال همه را بهم ریخته که دیگر منتظر پاسخ کسی نشد، با خداحافظی سادهای از اتاق بیرون رفت و من هنوز تشنه چشمانش بودم که دنبالش دویدم.
روی ایوان تا کفشش را میپوشید، با بیقراری پرسیدم :«چرا باید بریم؟» قامتش راست شد، با نگاهش روی صورتم گشت و اینبار شیطنتی در کار نبود که رک و راست پاسخ داد :«زینب جان! شرایط اونجوری که من فکر میکردم نشد. مجبور شدم تو این خونه تنهات بذارم، ولی حالا...» که صدای مصطفی خلوتمان را به هم زد :«شما اگه میخواید خواهرتون رو ببرید، ما مزاحمتون نمیشیم.»
💠 به سمت مصطفی چرخیدم، چشمانش سرد و ساکت به چهره ابوالفضل مانده و از سرخی صورتش حرارت #احساسش پیدا بود. ابوالفضل قدمی را که به سمت پلههای ایوان رفته بود به طرف او برگشت و با دلخوری پرسید :«یعنی دیگه نمیخوای کمکم کنی؟»
مصطفی لحظهای نگاهش به سمت چشمان منتظرم کشیده شد و در همان یک لحظه دیدم ترس رفتنم دلش را زیر و رو کرده که صدایش پیش برادرم شکست :«وقتی خواهرتون رو ببرید #زینبیه پیش خودتون، دیگه به من نیازی ندارید!»
💠 انگار دست ابوالفضل را رد میکرد تا پای دل مرا پیش بکشد بلکه حرفی از آمدنش بزنم و ابوالفضل دستش را خوانده بود که رو به من دستور داد :«زینب جان یه لحظه برو تو اتاق!»
لحنش به حدی محکم بود که خماری خیالم از چشمان مصطفی پرید و من ساکت به اتاق برگشتم. مادر مصطفی هنوز در حیرت حرف ابوالفضل مانده و هیچ حسی حریف مهربانیاش نمیشد که رو به من خواهش کرد :«دخترم به برادرت بگو #افطار بمونه!» و من مات رفتار ابوالفضل دور خودم میچرخیدم که مصطفی وارد شد.
💠 انگار در تمام این اتاق فقط چشمان مرا میدید که تنها نگاهم میکرد و با همین نگاه، چشمانم از نفس افتاد و او یک جمله از دهان دلش پرید :«من پا پس نکشیدم، تا هر جا لازم باشه باهاتون میام!»
کلماتش مبهم بود و خودش میدانست آتش #عشقم چطور به دامن دلش افتاده که شبنم #شرم روی پیشانیاش نم زد و پاسخ تعجب مادرش را با همان صدای گرفته داد :«انشاءالله هر وقت برادرشون گفتن میریم زینبیه.»
💠 و پیش از آنکه زینبیه به آرامش برسد، #فتنه سوریه طوری به هم پیچید که انبار باروت داریا یک شبه منفجر شد. #ارتش_آزاد هنوز وارد شهر نشده و #تکفیریهایی که از قبل در #داریا لانه کرده بودند، با اسلحه به جان مردم افتادند...
#ادامه_دارد
✍️نویسنده: #فاطمه_ولی_نژاد
🚩#ما_ملت_امام_حسینیم
#من_ماسک_میزنم
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
📚#رمان_واقعی_مفهومی_بصیرتی
⛅️#افتاب_در_حجاب
7⃣#قسمت_هفتم
💢 به او #حمله_ور شود و خونش را بر زمین بریزد:مردم ! خداوند تعالى که خود #آفریننده دنیاست ، آن را خانه🏡 نابودى و زوال قرار داده است . #کار این خانه این است که حال دل بستگان به خویش را #دگرگون مى کند.
🖤 #فریب_خورده کسى است که فریب او را بخورد و بخت برگشته کسى است که در دام #فتنه هاى او بیفتد.مردم ! دنیا شما را نفریبد، هر که به دنیا #تکیه کند، دنیا زیر پایش امیدش را خالى مى کند و هر که طمع به دنیا ببندد، دنیا ناکامش مى سازد.من اکنون شما را در کارى هم پیمان مى بینم که باعث برانگیختن #خشم_خدا شده.
💢 خداى کریم از شما روى گردادنده و عذاب خویش را بر شما حلال کرده.
مردم ! خداى ما #خوب خدایى است و شما بد #بندگانى هستید.به محمد پیامبر ایمان #آوردید و طاعتش را گردن نهادید و سپس به فرزندان او #هجوم آوردید و کمر به #قتل عترت او بستید....
🖤اکنون این #شیطان 👹است که بر شما مسلط شده و #عظمت حضور خدا را در دلهایتان 💖به غیبت کشانده . پس #ننگ بر شما و مقصد و مقصود شما..... ما از آن خداییم و به سوى او باز مى گردیم اما پیش روى ما قومى است که از پس ایمان ، به #کفر رسیده است. و قومى که غرقه ستم است هماره از ساحل لطف و رحمت خدا دور باد...
💢 امید نه،...
که آرزو دارى این امت #برگشته از امام ، این قبیله پشت کرده به رائد،
این قوم روبرتافته از قائد با این کلام
تکان دهنده و سخنان هشیارکننده ، ناگهان #به_خودبیاید، آب💧 رفته را به جوى بازگرداند و #حرمت شکسته💔 را ترمیم کند.
🖤اما #پاسخ ، فقط صداى #شیهه_اسبانى است که سم بر زمین🌍 مى کوبند و بى تابى سوارانشان را براى هجوم تشدید مى کنند.دوست دارى #حجاب از #گوشهایشان بردارى و صداى ضجه سنگ و خاك و کلوخ را به آنها بشنوانى و بفهمانى که از سنگ
و خاك و کلوخ کمترند آنها که چشم بر تابش آفتاب حقیقت مى بندند.
دوست دارى پرده از #چشمهایشان بردارى و ملائک را نشانشان دهى که چگونه صف در صف ، گرداگرد امام حلقه زده اند
💢 و اشک😭 چشمهایشان شبنم آسا بر گلبرگ🌺 بالهایشان نشسته و گریه هایشان خاك پاى 👣امام را تر کرده است.🕊فرشتگانى که ضجه مى زنند:
اتجعل فیها من یفسد فیها و یسفک الدماء(1)و امام با تکیه بر #دستهاى خدا، در گوششان زمزمه مى کند:..
#ادامه_دارد......
#ماملت_شهادتیم
#من_ماسک_میزنم
- - ------••~🍃🌸🍃~••------ - -
https://eitaa.com/piyroo
- - ------••~🌸🍃🌸~••------ - -
🌹عرض ارادتی به فقیه انقلابی #قم
آیتالله یزدی از علاقمندان صدیق امام خمینی و از علمای مبارز قم بودند که در دوران پرفراز و نشیب مبارزات، استوار و پایدار مسیر مبارزه را ادامه داد.
ایشان همواره تبعیدگاه های خود را به مرکز نشر علوم اهل بیت علیهم السلام و پایگاه بسط مبارزات اسلامی تبدیل می کرد.
مشارکت در ایجاد تشکیلات مطالعاتی موسوم به #گروه_ولایت به مدیریت آیتالله بهشتی و دبیری علمی #علامه_مصباح، از مهم ترین فرازهای مجاهدت علمی در باب تئوری سازی برای تحقق حکومت دینی بود.
اقدامات تعیین کننده در ایجاد و تثبیت تشکیلات با برکت جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، از فرازهای مهم زندگانی ایشان است. که در #صیانت_از_نهاد_روحانیت و پاسداشت جایگاه #مرجعیت شیعه و مقابله با #سکولاریسم_حوزوی و پروژه #مرجع_سازی، بسیار اثرگذار بود.
حضور فعال و تعیین کننده ایشان به عنوان یکی از #استوانه_های_فقهی_نظام در دو نهاد شورای نگهبان و مجلس خبرگان رهبری، کارنامه او را به عنوان تکیه گاهی امن و کارگزاری امین در حافظه تاریخ ثبت کرد.
شناخت خطوط انحرافی و شجاعت در مقابله با آن، بصیرت و صراحت لهجه آمیخته با متانت و صبر، مجموعا از ایشان چهره ای بی بدیل ساخته بود که در پاسداشت رابطه حوزه و نظام اسلامی، به عنوان یکی از عناصر کلیدی نقش آفرینی می کرد.
پرچمداری در مقابله با #فتنه۸۸ و ایستادگی حکیمانه و بدون لکنت در برابر برخی سران و روحانیان فرولغزیده در فتنه، از نقاط اوج کارنامه ایشان است.
حفظ سلوک و آداب ناب طلبگی با وجود حضور در عالیترین نهادهای حکمرانی، موجب می شود که ایشان را به عنوان چهره طراز حکمرانی دینی بشناسیم و بشناسانیم.
میدان داری آیتالله یزدی در مقابل نحله های انحرافی درون حوزه، ویژگی ممتاز ایشان بود که از این میان تقابل با جریان #شریعتمداری و #دارالتبلیغ، جریان #منتظری و #باند_مهدی_هاشمی(خاصه کتابخانه سیاسی) و نهایتا جریان #سکولارهای_حوزوی خاصه پدیده مرجع سازی و برخی تشکل های نوپدید حوزوی، قابل ذکر است.
تبارشناسی مخالفان آیتالله یزدی و بازشناسی خط سیر و گستره تخریب های گسترده علیه این عالم مجاهد، بهترین راه برای شناخت شخصیت و کارنامه سیاسی و حوزوی اوست؛ چه اینکه ماهیت جریانهای زاویه دار و میزان التزام آنان به اخلاق و انصاف را نیز نمایان می سازد!
نوع مواجهه ناجوانمردانه برخی حوزویان با ایشان و بعضا مشارکت در #ترور_شخصیتی ایشان، از خاطرات تلخ و فراموش ناشدنی حوزویان است.
خداوند آن مرد مجاهد و عزیز را با اولیای خویش محشور فرماید و عاقبت امر همه ما را ختم به خیر فرماید.
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
🇮🇷
حاج قاسم :
بزودی فتنههایی پیش روی خواهید داشت که کل شهدا آرزوی حضور بجای شما را خواهند داشت!
اون روز من نیستم، ولی شما پشت آقا را خالی نکنید.
#فتنه
#بصیرت
#ایران_قوی
#سلام_ودرود_برشهدا_وامام_شهیدان
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo