eitaa logo
افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهدای بجنورد
4.5هزار دنبال‌کننده
33.6هزار عکس
15.5هزار ویدیو
131 فایل
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت https://eitaa.com/piyroo جهت ارتباط با خادمین شهدا 🌷 خواهران 👇 @sadate_emam_hasaniam @labike_yasahide @shahid_40 کپی بنر و ریپ کانال ممنوع
مشاهده در ایتا
دانلود
بوی صبــح می‌دهید و گنجشک‌ ها از طراوت شما پرواز می کنند ، حسودی‌ ام می‌ شود به دل هایی که هر صبح بدرقه‌ تان می‌ کنند ... 📎سلام ،صبـحتون شهـدایـی🌺 https://eitaa.com/piyroo
....!! 🌷یک شب قبل از شروع عملیات بیت المقدس، حسین تو سنگر خوابیده بود، دوستانش وارد سنگر می شوند، با ورودشان در سنگر بوی عطر و گلاب مستشان می کنند؛ بوی عطر از بدن حسین بود! آنقدر از این بو مست شده بودند که حسین را از خواب بیدار کردند، به او گفتند: «حسین! این چه عطری ست که زده ای؟ چقدر خوش بوست گیج مان کرده. بده تا ما هم بزنیم.» 🌷حسین با چشمانی خواب آلود گفت: «عطر کجا بود؟ اصلاً من عطری ندارم؟ دیوانه شدید؟ بیائید مرا بگردید.» ولی دوستانش قبول نمی کردند، لحظاتی گذشت، حسین کاملاً هوشیار شده بود و به دوستانش با تُندی گفت: «چرا مرا از خواب بیدار کردید؟ داشتم خواب می دیدم.» گفتند:«چه خوابی؟» نگفت. با اصرار زیاد حسین را به حرف آوردند. 🌷حسین با چشمانی اشک بار گفت: «امام زمان (عج) را سوار بر اسب سفید در خواب دیدم که به من گفت: «به زودی شهید می شوی.» خواب امام زمان (عج) او را خوش بو کرده بود!! دوستانش می گفتند: «در حین عملیات تیری به حسین خورد و حسین را به زمین انداخت. او با همان حال قرآن را باز کرد و مشغول به تلاوت قرآن شد. بچه ها می خواستند او را به عقب برگردانند ولی او مخالفت کرد.» 🌷....حسین گفت: «بچه ها با من کاری نداشته باشید مگه امام زمان (عج) را نمی بینید؛ بروید جلو پیش امام زمان (عج)، مرا وِل کنید....» 🌹خاطره اى به ياد شهيد معزز سيد حسين گلريز راوى: مادر شهيد https://eitaa.com/piyroo
#شهیدی_روی_سیم_خاردار به یڪ میـدان میـن وسیع در فڪه برخوردیم. نزدیڪ ڪه شدیم، با #صحنه_ای_عجیب روبه رو شدیم. 🍁 اول فڪر ڪردیم لباس یا پارچه ای است ڪه باد آورده، اما جلوتر ڪه رفتیم، متوجه شدیم شهیـدی است که ظاهرا برای #عبـور از سیم های خاردار، خــود را بر روی آنها انداخته تا به بقیه به سـلامت بگذرند. 🍁بند بند #استخـوان های بدن داخل لبـاس قرار داشت و در غـربتی دوازده ساله روی سیـم خـاردار دراز ڪشیده بود. #جستجوگران_نور #خاطرات_شهدای_تفحص #افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_شهید_97 https://eitaa.com/piyroo
هرکاری مقدمه ای داره مقدمه ارتباط با و زنا، همین شوخی هاست... پس،از همین لحظه تصمیم بگیر دیگه با نامحـــرم شوخے نکنی...❗️ https://eitaa.com/piyroo
🌺 میان حق و باطل جز چهار انگشت فاصله نیست ❗️ 🌱 باطل آن است که بگویی "شنیدم " 🌱 و حق آن است که بگویی "دیدم" 📚 ،خطبه ۱۴۱ https://eitaa.com/piyroo
در شبکه های اجتماعی...؛ فقط به فکر خوشگذرانی نباشید! شما افسـران جنـگ نرم هستید؛ و عرصـه جنگ نرم، بصیـرتی عمار گونه و استقـامتی مالک اشتـر وار میطبلد :) | رهبر انقلاب | https://eitaa.com/piyroo
🌷اینگونه در برف نماز خواندند تا ما نمازمان قضا نشود تصویری زیبا از رزمندگان در حال نماز در #برف اگه جایمان گرم و نرم است ولی در نمازمان تاخیر میکنیم این عکس کمک حالمان میشود. #افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_شهید_97 https://eitaa.com/piyroo
🌹طوری‌تَلاش‌ڪنیدکِه‌ اگر روزی (عج‌)فرمودند: "یه‌سربازمتخصص‌میخام بفرمایندفلانےبیاید " 🌹سربازی‌کِه‌هیچ‌کارایـی نداشته‌باشه ‌.. بریدآمادگیِ‌جسمانیِ خودتون‌روببریدبالا مومن‌باشید..✋ همراه‌باآمادگیِ جسمانی..✋ 🌹 🌹 🌹الّلهُـمَّ عَجِّـلْ لِوَلِیِّکَــ الْفَرَج https://eitaa.com/piyroo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔴 امام خامنه ای: 🔹شما هم مثل من آسوده باشید؛ هیچ خطری این انقلاب را تهدید نمیکند. #افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_شهید_97 https://eitaa.com/piyroo
💠 يا سَتَّارَ الْعُيُوبِ ... يَا غَفَّارَ الذُّنُوبِ ... قربون خدا برم ... که هیچ وقت هیچکس رو بلاک نمیکنه ... 💠ند. https://eitaa.com/piyroo
🌐💫🌐💫🌐💫🌐💫🌐 🌸💜 💜🌸 قسمت سرشو از برگه ها بیرون اورد و نگاهم کرد: _هیچی بابا، استادمون چند تا برگه داده تصحیح کنم، پدرم دراومده، چقدرسخته... به چهره آشفته اش نگاه کردم و خندیدم: _آخی، داداشم داره از دست چند تا برگه میناله😁 روشو برگردوند و گفت: _دعا میکنم همچین بلایی سر خودت بیاد تا دیگه منو مسخره نکنی، استادت بیاد چند تا برگه بده دستت با دستخطای عجیب و غریب بعد ببینم چجوری کنار میایی با این بلای آسمانی😐 بازم خندیدم و گفتم: _برگه که چیزی نیست عزیز من، فردا پس فردا برات زن گرفتیم اونوقت میفهمی که بلای آسمانی یعنی چی!! 😉😁 ایندفعه اونم خندید😃 و گفت: _خوبه، پس بالاخره یه نفر قبول کرد که شما خانوما بلای آسمونی هستین😉 سریع دست گذاشتم رو دهنم و گفتم: _ببخشید جمله ام رو تصحیح میکنم، منظورم رحمت آسمانی بود😅😁 بعدم مکثی کردم و گفتم: _رحمتم مثل بارونه، ما خانوما مثل بارون با رحمت و بابرکتیم، اگه نباشیم که شماها تو بی رحمتی زنده نمی مونین که... 😁😌 بعدم لبخند پر افتخاری بهش تحویل دادم چشماشو تو کاسه ی چشمش گردوند وگفت: _خب باشه قبول، الان میشه برام یه دونه از این رحمتا پیدا کنی؟!!☺️🙈 لبخند معنا داری زدم و گفتم: _خب پس، آقا محمد ما بزرگ شدن، وقت زن گرفتنشونه😁😉 خندید😃 و باز خودشو مشغول کرد با برگه های توی دستش، فقط با لبخند نگاهش میکردم، داداشم چقدر نجیب بود، چه با حیا،😊 من که خواهرشم باید زودتر از اینا بهش توجه میکردم که دیگه مثلا داره واسه خودش یه مرد کاملی میشه، بیست و چهار سالشه، باید دنبال یه دختر خوب براش بگردم، دختری که مثل محمد پر از پاکی و نجابت باشه،😊👌 .... 💚💛💚 💌نویسنده: بانوگل نرگس حرام_است 🌐💫🌐💫🌐💫🌐💫🌐 🌹💫🌹💫🌹💫🌹💫🌹 💜🌸 قسمت داشتم به همین فکر میکردم که یه دفعه نفهمیدم چیشد که گفتم:😊 _محمد! سمیرا رو که میشناسی؟؟ نگاهم کرد، سرشو تکون داد و گفت: _دوستته دیگه، همین که سرکوچه مون میشینن لبخندی رو لبم نشست☺️ - خب پس میشناسیش، خواستم بگم دختر خوبیه ها😉 سریع با دست به سمت در اشاره کرد و گفت: _شما بفرمایین بیرون، بزارین من تمرکز کنم رو برگه ها، رحمت هم نخواستم😃 خندیدم 😁و گفتم: _عه خب بزار مواردم رو بگم +لا اله الا الله، بیا برو دختر حواس منو پرت نکن😃 شیطون خندیدم و گفتم: _پس داری فکر میکنی، خوبه، نتایج فکر تو اطلاع بده بهم😉😜 سرشو به نشانه تاسف تکون داد و خندید، 😃باز زیر لب لا اله الا الله ای گفت، منم بلند شدم و سرخوش از اتاقش اومدم بیرون، یه لحظه فکر کردم، چرا سمیرا رو انتخاب کرده بودم، خودمم نمیدونم …😟😊 سمیرا با محمد تفاوت داشت، اون آزادی میخواست، آزادی از دین و حجاب، همیشه آرایش میکرد میرفت بیرون،😐 موهاش بیرون بود، نمازاش آخر وقت بود، علاقه و کشش خاصی به شهدا نداشت، اون تو دنیای دیگه ای بود و محمد هم تو دنیای دیگه …😑 یه لحظه واقعا گیج شدم، هنوزم نمی فهمیدم چرا سمیرا رو به محمد معرفی کردم …😬😐 من سمیرا رو با همه تفاوتایی که با خودم داشت دوستش داشتم اما نمیدونم چرا حس میکردم با همه شیطنتاش بازم یه صداقت و حیایی درونش بود که انگار داشت مقاوت میکرد که ظهور پیدا کنه،😕 دست از فکر کردن به سمیرا و محمد برداشتم، اما تا خودم رو از فکرشون کشیدم بیرون، 🌷یاد عباس🌷 باز دلتنگی رو به دلم سرازیر کرد .. .... 💚💛💚 💌نویسنده: بانوگل نرگــــس حرام_است https://eitaa.com/piyroo 🌹💫🌹💫🌹💫🌹💫🌹
التماس به خدا جرأت است . اگر برآورده شود ، رحمت است ، اگر برآورده نشود ، حکمت است . التماس به انسان خفت است . اگر برآورده شود ، منت است ، اگر برآورده نشود ، ذلت است... 🍃 https://eitaa.com/piyroo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸🍃 ﷽ 🍃🌸 ❣جانــــ(رضا)ـــــم❣ مڹ با تو زندگے نڪنم پیر مےشوم بے تو مڹ از جوانے خود سیر مےشوم مڹ در شعاع پرتو شمس‌ الشموسے اٺ بے اختیار پیش تو تبخیر مےشوم •••🍃🌸 https://eitaa.com/piyroo
۳جمله ازشیطان درقرآن: 🌷۱.گفت: آنا خیر منه....من بهترازآدمم...۱۲ اعراف و سقوط کرد. 🌷پس بایدفروتن باشیم 🌷شیطان گفت:بندگان بااخلاصت رانمیتوانم گول بزنم. ۴۰ حجر 🌷پس باید اخلاص داشته باشیم 🌷گفت نمیذارم بندگانت شاکرباشند.۱۷ اعراف 🌷پس بایدشاکرباشیم https://eitaa.com/piyroo