✳️ داستان هایی از زندگی شهدا
یه آرزو داشت که همیشه به زبون می آورد. می گفت:می خوام روز عاشورای امام حسین (ع)
عاشورایی بشم.
روز عاشورا داشت جعبه های مهمات رو جا به جا می کرد که صدای انفجار بلند شد!
وقتی گرد و غبار خوابید دیدم سرش از بدنش جدا شده.
شهید تلکو
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
♡✧❥꧁♥️꧂❥✧♡
🔰 اینارو باش......
بدبختا موندن سر دنیا
باهم دعوا میکنن!!!!!!!
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
♡✧❥꧁♥️꧂❥✧♡
یکی میگفت↓✨
_بچه ها!
نگید #حضرت_زهرا حرم نداره...
یِه بَرگِه بِگیرین روش بِنِویسین بِیت الزَهرا(س) بِزنین سَر دَر اُتاق یا خونَتون!
بگید #مادر من میخوام🙃🌱
ازاین به بعد اینجا #حرمت باشه
اونوقت هرکاری میکنید نیت کنید...
ظرف هم می شورید به نیت
ظرفای حرمش،هیئتش بشورید..
شما هم #حرم بسازید🕌😉
دیگہ ناخودآگاه مراقب رفتارمونیم
مبادا تو حرم هر #حرفی ...
#گناهی...!😌❌
#حرم_بسازید_شما_هم
#التماس_دعا_کثیر
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
♡✧❥꧁♥️꧂❥✧♡
🍂
🔻 #خاکریز_اسارت
روایت اسرای مفقود الاثر
💢 قسمت دویست و چهل و سوم:
توبه نصوح محمد امین
یه استوار ارتشی داشتیم بنام محمد امین که اونو از اردوگاه دیگهای آورده بودن قلعه. بچهها میگفتن مدتی با بعثیا همکاری داشته و بچهها رو اذیت کرده، اما بعدا پشیمون شده و توبه کرده بود. در قضیۀ شعار علیه حضرت امام به محمدامین گیر دادن که باید به امام توهین کنه. ولی سرشون پایین انداخته بود و هیچی نمیگفت. بعثیا با کابل به جونش افتادن و بشدت میزدن. محمد امین نه تنها داد و بیداد نمیکرد، بلکه به طرز عجیبی مقاومت می کرد و حتی تشویق به زدن میکرد.
همه متعجب بودن.
بلندبلند میگفت بزنید.
این بدن باید تاوان گناهاشو پس بده.
میگفت: بزنید این بدن باید تاوان خیانتاش رو به این بچهها پس بده.
محمد امین جزو کسانی بود که حاضر نشد حتی بصورت تقیه هم یه کلمه به امام توهین کنه. شدیدترین کتک ها رو تحمل کرد. کابل خورد، اذیت شد ، اما به برکت و لطف توبه نصوحی که کرده بود، مشمول لطف خدا شد و توانست تمام اون شکنجهها رو تحمل کنه.
اون روز، تولدی دوباره برای محمدامین بود و گرچه مدتها قبل توبه کرده بود، ولی کسی باورش نمیشد توبه او توبه واقعی باشه، اما اون صحنه و استقامت دیدنی و اعتراف به گناهش زیر شکنجه از محمدامین چهرهای محبوب و دوستداشتنی پیش بچه ها ساخت و به عنوان توبه نصوح در اذهان همه ما نقش بست.
برادران ارتشی ما همدوش با بچه های سپاه و بسیج صحنه های عجیب و باورنکردنی از ارادت و عشق به انقلاب و امام به نمایش گذاشتند و ثابت کردند ایرانی رو نمیشه به ارتشی و بسیجی و سپاهی تقسیم کرد ٬محمدامین چند سال بعد از آزادی بعلت حادثه ای از دنیا پرکشید و به جوار رحمت الهی شتافت.
ادامه دارد
خاطرات طلبه آزاده رحمان سلطانی
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
♡✧❥꧁♥️꧂❥✧♡
💠ارادت خاصی به امام علی(ع)داشت
بهش تو سوریه میگفتن ابو سه نقطه چون همسرش باردار بود و نمیدونستن بچه چیه،رضا قبل تولد فرزندش شهید شد
💠۱۹سالش بود که داعشیا سر از بدنش جدا کردند ،قبل شهادت خواب امام حسین(ع) دیده که امام فرموده بود تو شهید میشی سرتم میبُرن ولی نترس درد نداره
💠تنها آرزوی مادرش این است که رهبر پسر رضا را به آغوش بگیرد
#شهیدرضااسماعیلی
#سالروزشهادت
#یادش_باصلوات
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
♡✧❥꧁♥️꧂❥✧♡
🔰روایتِ مادرِ شهید :
اوایل سال 92، آن موقع هنوز بحث #مدافعان_حرم اینقدر مطرح نبود، رضا هم جزو اولین گروه اعزامی فاطمیون به سوریه بود.
آن موقع اولین گروه، 22 نفر بودند که دور هم جمع شدند به فرماندهی #شهید_علیرضا_توسلیزاده که به #ابوحامد معروف بود، #تیپ_فاطمیون را تشکیل دادند.
عکسهایش را قاب کرده بود زده بود روی دیوار می گفت، اگر من شهید شدم همه میگویند چه شهید خوشتیپی...
میگفت وقتی من بروم شهید بشوم، تو افتخار میکنی که مادر شهید رضا اسماعیلی هستی...
حتی یادم است یک بار که مرخصی آمده بود، یکی از همرزمانش که خیلی خیلی با هم نزدیک بودند- شهید غلامرضا محمدی- درسوریه شهید شد، الان هم جاویدالاثر است، خبر شهادت ایشان در اینترنت پخش شد و آقا رضا هم دید و خیلی ناراحت شد، انگار که از رفیقش جا مانده باشد، تنها مانده باشد، همان موقع بود که گفت من هم این دفعه بروم شهید میشوم.
شهید مدافع حرم رضا اسماعیلی اولین ذبیح فاطمیون ...
#سالروز_شهادت🕊 #افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
❅ঊঈ✿🚩✿ঈঊ❅
🔰#نحوه_شهادت
شهید مدافع حرم رضا اسماعیلی
زمانی که برای باز پس گیری شهرک شیعه نشین "زمانیه" واقع در غوطه شرقی از چنگال گروه های تکفیری درگیری شدیدی رخ داده بود و هر روز فقط چند ساعت آتش بس بود در یکی از این آتش بس ها متوجه عدم حضور یکی از نیروها شدند که شهید اسماعیلی برای جستجوی او به محل درگیری رفت.
شهید رضا اسماعیلی در حین جستجوی نیروی مفقود شده٬ با نیروهای دشمن درگیر و سپس زخمی شد. متأسفانه وی به دلیل شدت مجروحیت توان بازگشت نداشت و اسیر تکفیریون شد
وتکفیری های خدا نشناس سر پاک ومطهرش رااز بدنش جدا ساختند وبه لقاءالله پیوست وآسمانی شد.
#تیپ_فاطمیون #افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
❅ঊঈ✿🚩✿ঈঊ❅
4_631729572584357938.ogg
479.4K
روضه مجسم....😔
🎙صوتِ شهید مدافع حرم سید حکیم، از نحوه ی شهادت ذبیح فاطمیون شهید مدافع حرم رضا اسماعیلی
🌹انتشار بمناسبت #سالروز_شهادت🕊
🌸شادی روحشون صلوات🌸 #افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
❅ঊঈ✿🚩✿ঈঊ❅
🔻 #خاطرات_شهدا
🔅 در سنگر فرماندهی با حاجی نشسته بودیم که ناگهان یک نفر با داد و فریاد وارد شد. بدون مقدمه حاجی را خطاب قرار داده و در مقابل همه با لحنی اهانت آمیز سر حاجی فریاد می کشید. وسط حرف هایش پریدم و گفتم :« مرد حسابی! این چه وضع حرف زدنه!؟ درست صحبت کن، داری با فرمانده ی لشکر حرف میزنی ها. گیریم حق با تو باشه، ولی کی به تو همچین اجازه ای داده که با حاجی این جوری صحبت کنی؟» گفت:« بشین سرجات! تو دیگه چی کاره ای؟» بعد هم دوباره به حرف هایش ادامه داد. سر مسئله ای اعتراض داشت و حاجی را مقصر میدانست که چرا توجه نمی کند.
در تمام مدتی که او سر حاجی فریاد می کشید، حاجی ساکت و آرام نشسته بود و بدون کوچکترین عکس العملی به حرف های او گوش می کرد. آخر سر هم وقتی حرف هایش تمام شد، به او گف :« حق با شماست، ناراحت نباش، خونسردی خودت را هم حفظ کن. من حتما قضیه رو پی گیری میکنم. انشاءالله درست میشه.»
همه از این نحوه برخورد حاجی درس گرفتیم که او چطور توانست خودش را کنترل کند و در کمال آرامش و ادب جواب او را بدهد و خشمگین نشود.
💬 #شهید_محمد_ابراهیم_همت #افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
❅ঊঈ✿🚩✿ঈঊ❅