افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهدای بجنورد
با شروع جنگ تحمیلی جهت مبارزه با بعثیان کافر به جبهه آبادان شتافت و دو ماه بعد مراجعت نمود. مدتی در شهرداری بهصورت افتخاری در سمت مسئول بازرسی مشغول خدمت گردید و چون کار اداری نتوانست روح بزرگ او را آرام کند مجدداً عازم جبهه آبادان شد و فرماندهی خط مقدم ایستگاه 7 آبادان را به عهده گرفته و به سازماندهی نیروهای مردمی پرداخت.
در والفجر یک از ناحیه پا و پشت زخمی و بستری گشت که پایش را از ناحیه زانو عمل جراحی کردند. اطرافیانش متوجه بودند که از درد پا در رنج است ولی هیچوقت این را به زبان نیاورد و بالاخره در عملیات فاتحانه خیبر با اولین گروه پیشتاز که قبل از شروع عملیات بایستی مخفیانه در عمق دشمن پیاده میشدند و مراکز حساس نظامی را به تصرف درمیآوردند و کنترل منطقه را در دست میداشتند عازم گردید و در ساعت 11 شب چهارشنبه 3 اسفند 62 شروع عملیات خیبر بود که با بیسیم خبر تصرف پل مجنون (که به افتخارش پل حمید نامیده شد) در عمق 60 کیلومتری عراق را اطلاع داد. پلی که با تصرف کردن آن دشمن متجاوز قادر نشد نیروهای موجود در جزایر را فراری دهد، درنتیجه تمام نیروهایش در جزایر کشته یا اسیر شدند و این عمل قهرمانانه فرمانده و بسیجیهای شجاعش ضمانتی در موفقیت این قسمت از عملیات بود و عاقبت با دو روز جنگ شجاعانه در مقابل انبوه نیروهای زرهی دشمن فقط با نارنجک و آرپیجی و کلاش ولی با قلبی پر از ایمان و عشق به شهادت خودش و یارانش در حفظ آن پل مهم جنگیدند و در هم آنجا به لقاءالله پیوسته و به آرزوی دیرینهاش دیدار سرور شهیدان امام حسین (ع) نائل آمد.
#شهیدحمیدباکری🌷
#شادی روح شهدا صلوات
#سلام_ودرود_برشهدا_وامام_شهیدان
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
حمید باکری.mp3
14.74M
📚مجمـــوعه صــوتی " نیمـــه پنـــهان مـــــاه"
📝روایتــی از زندگــی شهــدا به زبــان همـــسران شهـــــدا.
🌴این قسمت ســردارشهیــد حمیــدباکـــری «رضوان الله»
🌙نیمه پنــــهان مـــــاه
🌴زندگینـــــامه شهــــــدا
🇮🇷«دفـــاع مقــدس انقلـاب اسلـامی»
#سلام_ودرود_برشهدا_وامام_شهیدان
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهدای بجنورد
🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ #خاکریز_اسارت ✍نویسنده: طلبه آزاده رح
🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃
✫⇠ #خاکریز_اسارت
✍نویسنده: طلبه آزاده رحمان سلطانی
#قسمت_صد_و_نود
💢چهار دونه و نصفی!
شبای جمعه بجای آبگوشت شام، خورش لوبیا داشتیم و هر دو نفر توی یه بشقاب می خوردیم. اون وقتا من و صادقزاده هم غذا بودیم. شامو که گرفتیم دیدیم تو ظرف ما کلاً نُه دونه لوبیا هست. نه این که به ما کم داده باشن. اتفاقا مسؤل غذا خیلی عادلانه تقسیم میکرد ، ولی دیگه کرَم و سخاوت بعثیا در همین حد و اندازه بود. روزی چند دونه بیشتر و روزی دیگه چند تا کمتر. چهارتا من برداشتم و چهارتا علی. یه دونه لوبیا مونده بود و هی به هم تعارف میکردیم. من بشوخی گفتم ببین علی آقا من بزرگترم و ایثارم بیشتره. امشب میخام ایثارمو به نمایش بزارمو نصف لوبیا رو بهت ببخشم. بخور نوش جونت. یکی سیر بشه بهتره تا هر دو مون گشنه بمونیم. علی هم با دو انگشتش لوبیا رو ورداشت انداخت بالا. تا مدتها سرِ بسر علی میذاشتم که ببین چه رفیق ایثارگری داری! اون شب من گشنه سرمو زمین گذاشتم و نصف لوبیام رو به تو بخشیدم که تو سیر بخوابی. علی هم میگفت! بابا کچلم کردی با اون نصف لوبیا. آخه یه نصفه چطور میتونه آدمو سیر کنه و خلاصه این جر و بحث و استدلال ما ادامه داشت تا سوژه بعدی گیرمون بیاد.
یکی از چیزهای خندهدار زمان اسارت، سهمیهبندی خرما یا انگور بود که چند ماه یه بار با کلی منت گذاشتن بر سرِ بچهها به ما میدادن. وقتی سهمیه بین آسایشگاهها تقسیم میشد، انگار بین چند خانواده دو سه نفره تقسیم میکردن. اونقد کم بود که مسئول تقسیم غذا خوشهها رو دونه میکرد و به هر نفر، چیزی در حدود ده یا دوازده دونه انگور بیشتر نمیرسید. خرما هم نهایتش سه چهار دونه بود.
قسمت خندهدارش این بود که گاهی، وقت تقسیم میوههایی مانند انگور و پرتقال میپرسیدن که شما همچین چیزایی توی ایران دارید یا تا حالا خوردین؟!! نمیدونم چی تو گوش این بینواها خونده بودن که کشور و مردم ایران رو با اون همه وفور نعمت مثل سومالی و اتیوپی میدیدن و حتی بدتر! بچهها به هم نگاه میکردن و با پوزخند به هم میگفتن والا گاوهای ما تو ایران از اینا نمیخورن تا چه برسه به ما. گاهی به خاطر همین پوزخندا یکی دو نفر زیر کتک میرفتن. این بندگان خدا اونقد توی جهالت و بیخبری خودشون دست و پا میزدن که چشم و گوش بسته هر چه از رادیو و تلویزیونشون علیه ایران پخش میشد رو باور میکردن. وقتی کمی وضع عادیتر شده بود و بعضی از بچهها از انواع میوهها و وسایل لوکس تا رفاهیات ایران و وضع عمومی و معیشت خانوارهای ایرانی براشون تعریف میکردن، نزدیک بود دو تا شاخ از کله شون بزنه بیرون . اکثرا هم باور نمی کردن و فکر میکردن بچه ها دارن گزافهگویی میکنن و میخان اونا رو دق بِدن.
وقتی کسی میگفت: مثلاً اکثر خونواده های ایرانی یخچال، تلویزیون، تلفن، فرش، ماشین لباسشویی دارن و قیمت گوشت، مرغ، برنج و حبوبات و میوهجات اینه و متوسط درآمد خانوار ایرانی اینقدره، براشون تازگی داشت و فکر میکردن ما داریم دستشون میندازیم.
ادامه دارد...✒️
🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃
✨اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#روایتگری_شهدایی1692
🎥 روایتگری شرط عجیب پدر شهید
برا باز شدن تابوت شهید
#سلام_ودرود_برشهدا_وامام_شهیدان
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
13.21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نماهنگ عظم البلا ...
همخوانی شهدا ...
#پســت_پـایـــانـی
🕙سـاعـت عـاشقـے
⚜اکثرو الدعا بتعجيل الفرج فان ذلک فرجکم⚜
سلام و درود بر شهدا و امام شهیدان
افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهداےِبجنورد دلتنگ شهادت
#سلام_امام_زمانم💚
هرصبح بہ رسم نوڪرے از ما تورا سلام
اے مانده در میان قائله تنها،تو را سلام
ما هرچہ خوب و بد، بہ درِخانہے توییم
از نوڪران مُنتظر آقا تو را ســلام
🌤اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
#سلام_ودرود_برشهدا_وامام_شهیدان
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo