eitaa logo
افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهدای بجنورد
4.3هزار دنبال‌کننده
35هزار عکس
16.3هزار ویدیو
133 فایل
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت https://eitaa.com/piyroo جهت ارتباط با خادمین شهدا 🌷 خواهران 👇 @sadate_emam_hasaniam @labike_yasahide @shahid_40 کپی بنر و ریپ کانال ممنوع
مشاهده در ایتا
دانلود
ای کشتـگان عشـق بـرایــم دعـا کنیـد یعنـی نمیشود که مـرا هم صـدا کنیـد؟ _🌷_شهید مهدی زین الدین: هرگاه کسی در شب جمعه ما را یاد کند ، ما نیز او را در نزد اباعبدالله «علیه السلام» یاد می کنیم.. https://eitaa.com/piyroo
افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهدای بجنورد
🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ #خاکریز_اسارت ✍نویسنده: طلبه آزاده رح
🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ ✍نویسنده: طلبه آزاده رحمان سلطانی 💢روزهای سخت دانشجویان فراری بعد از چند روز منتقل‌مون کرد اتاقی نزدیک همون بیمارستان که ازش فرار کرده بودیم. اونجا بشدت فلک شدیم و تا سر حد مرگ شکنجه مون کردن طوری‌که من کاملا بی‌حال شدم. صبح بی حرکت بودم رفتن پرستار آ‌وردن و یه سُرم به من وصل شد و مقداری حال اومدم. مسعود و هاشم رو شب قبلش از پیش من برده بودن و من براشون نگران بودم. بعد از مدتی دوتاشونو آوردن. مدت‌ زیادی توی همون اتاق ردهه بودیم. یه روز روی یکی از ظرفای غذا«قُصعه» کلماتی رو حک کردیم و برای بچه‌های قلعه پیام فرستادم. بعد از مدتی جواب پیام اومد و مطمئن شدیم بچه ها از زنده بودنمون با خبر شدن. بعد از چند روز یه دست لباس تمیز برامون اوردن و سوار یه ماشینمون کردن. سه چهار ساعت تو راه بودیم. متوجه شدیم که برمون گردوندن اردوگاه تکریت ۱۱ و انداختنمون داخل سلولای انفرادی. شب یکی از نگهبانا اومد و ما رو بشارت داد به شکنجه‌های فردا. دوباره برگشته بودیم به اردوگاه مخوف تکریت 11 با اون نگهبانا و شکنجه‌گرای معروف و سنگدل. من و مسعود رو هر کدوم تو یه سلول انداختن و هاشم رو بخاطر شکستگی دست تو راهرو رها کردن و رفتن. همین برای ما شد یه نعمت. هاشم وقتی مطمئن شد دیگه نگهبانا برنمی‌گردن اومد در سلولای من و مسعود رو وا کرد و سه نفری شروع کردیم به بحث و نقشه کشیدن. قرار شد خودمون رو به مریضی بزنیم. من با استفراغ خونی و اونا با اسهال خونی. هماهنگ کردیم که وقتی درا وا شد من وانمود کنم نمی‌تونم بیرون برم و هاشم بگه که حالش خرابه. داخل سلول بشدت بوی تعفن می‌داد و بعثیا حاضر نبودن بیان تو و منو ببرن. هاشم و مسعود رو فرستادن و اونا هم زیر بغلمو گرفتن و کشیدن بیرون. قبلش زبونمو گاز گرفته بودم و دهنم پر از خون بود و مقداری شوربا هم کردم تو دهانم و به محض اینکه بچه ها منو بیرون‌ آوردن شروع کردم به استفراغ خونی تصنعی و خودمو انداختم. مقداری زدن دیدن بی فایده‌س. فرمانده گفت «هذا دا ایموت راح نبتلی خابروا الدکتور» بابا این داره می‌میره حالا گرفتار می‌شیم برید دکتر رو خبرکنید. نقشه‌م گرفته بود و آخرش منتقلم کردن بیمارستان بدون اینکه شکنجه بشم. فقط چند تا لگد و کابل خوردم. یه هفته بستری شدم و بعدش به لطف خدا واقعاً مریض شدم و یه هفته دیگه تمدید شد. توی اون شرایط مریضی نعمت بزرگی بود و منو از مرگ نجات می‌داد. ادامه دارد...✒️ 🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃 ✨اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم✨
بسم رب الشهدا و الصدیقین 🌷 ابراهیم اميرعباسى - فرزند حسين - در دوم ارديبهشت ماه سال 1340 در مشهد مقدس و در خانواده ‏اى متدين ديده به جهان گشود. دوران ابتدايى و راهنمايى را در مدرسه‏ ى همت پشت سرگذاشت و پس از گذراندن دوره‏ى دبيرستان در 17 سالگى موفق به اخذ مدرك ديپلم شد. نسبت به انجام فرايض مذهبى و برپاداشتن فريضه‏ى الهى نماز و گرفتن روزه بسيار مقيد بود. نمازش را اول وقت و به جماعت برپا می کرد. در مجالس سوگوارى، نوحه خوانى، نماز جمعه، تشييع جنازه‏ پيكرهاى پاك شهدا، مراسم دعاهاى كميل، ندبه، توسل، و عزادارى ائمه اطهار(ع) شركت می کرد و در منزل جلسه‏ قرآن تشكيل می داد و قرآن را بسيار زيبا تلاوت می کرد. در تظاهرات و راهپيمايى‏ها شركت مى‏ جست و در درگيرى‏هاى روزهاى تاريخى 9 و 10 دى‏ماه نيز حضور داشت. در درگيرى بيمارستان امام رضا(ع) و آزادسازى زندانيان نيز فعاليت مستمرى داشت. همچنين اعلاميه ‏ها و پوسترهاى حضرت امام را پخش می کرد. ايشان مدتى از محافظين شهيدهاشمى نژاد بود. پس از مدتى عضو سپاه پاسداران شد و عضو بسيج مسجد حضرت زينب(س) نيز بود و در كشيك ‏هاى شبانه و آموزش فعاليت داشت. از افراد ضدانقلاب دورى مى ‏جست و در صورت مواجهه با آن‏ها به بحث و مباحثه مى ‏پرداخت. در گرفتن خانه‏ هاى تيمى نقشى به سزا و در آن زمان از بنى صدر تنفر خاصى داشت. به خاطر فعاليت وى در زمينه‏ افشاى چهره‏ منفور ضدانقلاب، چندين مرتبه از سوى ضدانقلابيون مورد تهديد قرار گرفته بود. در سال 1352 محافظت حاج آقاى فرزانه را عهده‏ دار بود و در سال 1356 نيز به جماران رفت و مدتى به محافظت بيت امام مشغول شد
✯در 20 سالگى و در سال 1361 با دخترى - كه هم عقيده خودش بود - به نام مهناز منتظمى ازدواج كرد و تشكيل زندگى داد. ثمرهى اين ازدواج يك فرزند دختر به نام زينب است كه در سال 1362 - پس از شهادت پدر - ديده به جهان گشود. شهيد پس از پنج ماه كه در جماران در بيت امام بود، به جبهه رفت. و هر دو ماه يك‏بار به مرخصى مى ‏آمد. از اين زمان تا زمان شهادت به مناطق مختلفى اعزام شد و مأموريت‏ هايى را انجام داد. در جبهه با شهيد كاوه، بروجردى و حمامى همرزم بود و خدمات زيادى را انجام داد. ايشان هدف و انگيزه خود را از رفتن به جبهه، دفاع از اسلام، قرآن و اطاعت كردن از امر امام و نجات ميهن و ناموس بيان می کرد. ايشان به حدى عاشق جبهه بود كه قبل از اتمام مرخصى ‏اش، به جبهه بر مى ‏گشت. روحيه‏ شهادت طلبانه ‏اى داشت. https://eitaa.com/piyroo
✯برادر كيومرثى - يكى از دوستان شهيد - در مورد خصوصيات اخلاقى ابراهيم مى ‏گويد: «از همه دستگيرى می کرد و با افراد به طرز نيكويى برخورد می کرد. كينه‏ كسى را به دل نمى‏ گرفت و دوست داشت آن طور كه خداپسندانه است، با ديگران رفتار كند.» مادر معظم شهيد در مورد بازتاب شهادت ايشان در خانواده، پس از شنيدن خبر شهادت ايشان چنين مى ‏گويد: «هنگامى كه از شهادتش مطلع شدم، گفتم: فرزندم فداى امام حسين(ع). از خداوند طلب صبر نمودم و خداوند نيز به من صبر عنايت فرمود. و در زمان برگزارى مجلس عزادارى هم به افراد گفتم: گريه نكنيد و با احترام در مجلس بنشينيد. ابراهيم امير عباسى در تاريخ 9/3/1362 براى آخرين بار به جبهه اعزام و در تاريخ 1/4/1362 در جبهه‏ سردشت بر اثر برخورد تركش، به آرزوى هميشگى‏ اش يعنى شهادت نايل گرديد. جسد مطهرش پس از انتقال به زادگاهش مشهد، در تاريخ 9/4/1362 و به طرز با شكوهى تشييع و در بهشت رضاى مشهد به خاك سپرده شد. https://eitaa.com/piyroo
✯در قسمتى از وصيت‏نامه‏ شهيد چنين مى ‏خوانيم: «زندگى كردن براى خدا و حركت در راهش به انسان مسئوليت می دهد و انسان را وادار می کند كه از زندگى دنيا كنده شود و روح ‏هاى مادى را كنار بگذارد و در راهش غرق شود و حركت او يك حركت نشاطى است. با شوق و با خواست قلبى حركت می کند، تا اين كه اگر خدا قبول كند و عاشق او بشود، او را از زمين بگيرد. لازمه‏ى اين كه انسان براى خدا و زندگى و تمام حركات و جوارح او براى خدا زنده باشد اين است كه شيطان را از خود دور كند و تقوى داشته باشد.» 🌼شادی روح پاک همه شهیدان و شهید ابراهیم امیر عباسی صلوات🌼 https://eitaa.com/piyroo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
13.21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نماهنگ عظم البلا ... همخوانی شهدا ... 🕙سـاعـت عـاشقـے ⚜اکثرو الدعا بتعجيل الفرج فان ذلک فرجکم⚜ سلام و درود بر شهدا و امام شهیدان افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهداےِبجنورد دلتنگ شهادت