eitaa logo
افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهدای بجنورد
4.5هزار دنبال‌کننده
34.2هزار عکس
15.9هزار ویدیو
133 فایل
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت https://eitaa.com/piyroo جهت ارتباط با خادمین شهدا 🌷 خواهران 👇 @sadate_emam_hasaniam @labike_yasahide @shahid_40 کپی بنر و ریپ کانال ممنوع
مشاهده در ایتا
دانلود
💢پلیسی که پس از شش سال تکه هایی از پیکرش را کشف کردند 🌷شهید ابراهیمی در پلیس اطلاعات اصفهان خدمت می کرد. او هفتم مرداد 69 به همراه 3نفر از همکارانش برای ماموریتی عازم کویرهای نائین می شوند. پس از چند روز بی خبر لاشه ی ماشینشان را پیدا و پس از شش سال در منطقه درگیری از کویر آثاری از پیکر شهید را یافتند و او را از روی سگکش کمربندش شناسایی کردند.بعد ها مشخص شد که تیم چهار نفره آنها در درگیری با اشرار به اسارت درآمده و به شهادت رسیدند. https://eitaa.com/piyroo
🌱 ↫صد جلوہ حیاست⇣ پیڪر خاڪے تان••• ↫لبخند خـــدا⇣ مقام افلاڪے تان••• ↫با چــادرتان⇣ مدافعان حرمید••• ↫احسنت بر این حجاب⇣ و بر پاڪے تان••• 🌹 https://eitaa.com/piyroo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
می‌خواستند تسبیحش را بگیرند، نداد؛ گفت: کسی در میدان نبرد، تفنگش را دست دیگری نمی‌دهد... بعد از خداحافظی، یک نفر از طرف او برای همه انگشتـــــر آورد... ❤️ https://eitaa.com/piyroo
◼️بوی سیب حرم کربلا◼️ 🍎🍎🍎 ◾️گودال قتلگاه، پر از بوی سیب بود تنها‌تر از مسیح، کسی بر صلیب بود سر‌ها رسید از پی هم، مثل سیب سرخ اول سری که رفت به کوفه، حبیب بود◾️ ⚫️روزی جبرئیل به خدمت حضرت رسول صلی اللّه علیه و آله آمد به صورت دحیه کلبی و نزد آن حضرت نشسته بود که ناگاه حسنین صلوات الله علیهما داخل شدند و چون جبرئیل را گمان دحیه می کردند به نزدیک او آمدند و از او هدیّه می طلبیدند، جبرئیل دستی به سوی آسمان بلند کرد سیبی و بهی و اناری برای ایشان فرود آورد و به ایشان داد. چون آن میوه ها را دیدند شاد گردیدند و نزدیک حضرت رسول صلی اللّه علیه و آله بردند حضرت از ایشان گرفت و بوئید و به ایشان ردّ کرد. و فرمودند که به نزد پدر و مادر خویش ببرید و اگر اوّل به نزد پدر خود ببرید بهتر است پس آنچه آن حضرت فرموده بود به عمل آوردند و در نزد پدر و مادر خویش ماندند تا رسول خدا صلی اللّه علیه و آله نزد ایشان رفتند و همگی از آن میوه ها تناول کردند و هر چه می خوردند به حال اوّل برمی گشت و چیزی ازآن کم نمی شد و آن میوه ها به حال خود بود تا هنگامی که حضرت رسول صلی اللّه علیه و آله از دنیا رفتند و باز آنها نزد اهل بیت علیهم السلام بود و تغییری در آنهابه هم نرسید تا آنکه حضرت فاطمه سلام الله علیها به شهادت رسید پس انار از میان رفت و چون حضرت امیرالمؤمنین علی صلوات الله علیه شهید شدند بِهْ برطرف شد و سیب ماند، آن سیب را حضرت امام حسن سلام الله علیه داشتند تا آنکه به زهر شهید شدند و آسیبی به آن نرسید، بعد از آن نزد امام حسین سلام الله علیه بود ◾️حضرت امام زین العابدین سلام الله علیه فرمودند: وقتی که پدرم در صحرای کربلا محصور اهل جور و جفا بود آن سیب را در دست داشتند و هرگاه که تشنگی بر او غالب می شد آن را می بوئید تا تشنگی آن حضرت تخفیف می یافت چون تشنگی بسیار بر آن حضرت غالب شد و دست از حیات خود برداشتند دندان بر آن سیب فرو بردند چون شهید شدند هر چند آن سیب را طلب کردند نیافتند، پس آن حضرت فرمودند که من بوی آن سیب را از مرقد مطّهر پدرم می شنوم هنگامی که به زیارت او می روم و هر که از شیعیان مخلص ما در وقت سحر به زیارت آن مرقد معطّر برود بوی سیب را ازآن ضریح منور می شنود. ◾️فَمَنْ أَرَادَ ذَلِكَ مِنْ شِيعَتِنَا الزَّائِرِينَ لِلَقْبِرِ فَلْيَلْتَمِسْ ذَلِكَ فِي أَوْقَاتِ السَّحَرِ فَإِنَّهُ يَجِدُهُ إِذَا كَانَ مُخْلِصاً◾️ 📓منتهی الآمال 📓مناقب ابن شهر آشوب، ج‏3، ص: 391 📓بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج‏45، ص: 91 📓مستدرك الوسائل، ج‏10، ص: 411 📓روضة الواعظين (ط - القديمة)، ج‏1، ص: 159 آن سیب، سیب ملکوتی بود از اینها که بگذریم امام گرسنه و تشنه بود و تنها همان سیب برای امام باقی مانده بود به همین دلیل تمام جسم امام بوی سیب گرفت اما سوال؟ چرا بوی سیب در کل صحرا پخش شد؟ از سم ستوران بپرس😭😭 سیدنا العطشان سیدنا العریان سیدنا الجائع سیدنا المظلوم سیدنا الغریب https://eitaa.com/piyroo
◗با همین اشک‌ها سیل جریان می‌دهیم و خرد می‌کنیم سد‌هایی که در مقابل اسلام ایستاده است... https://eitaa.com/piyroo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بعد ازخواندن هردو رڪعت نمازشب، مےخوابید و بیدار مےشد تا دو رڪعت دیگر بخواند. از او سوال شد چرا؟ گفت: نفس را بایدرنج دادتا‌ پاڪ‌ شود 🌷 https://eitaa.com/piyroo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به مادر میگه میخوای شهیدت رو بغل کنی؟ 😭 اما این شهید دیگه اون قد و قامت رو نداره😭 هر چقدر فعال باشیم و بدوئیم بازم بدهکار این خانواده هستیم بخدا https://eitaa.com/piyroo
🔻برگی از زندگی شهید زین الدین ✍یه روز عصر که پشت موتور نشسته بود، رسید به چراغ قرمز. ترمز زد و ایستاد. یه نگاه به دور و برش کرد و موتور رو زد رو جک و رفت بالای موتور و فریاد زد: الله اکبر و الله اکــــبر… نه وقت اذان ظهر بود نه اذان مغرب! اشهد ان لا اله الا الله… هرکی آقا مجید رو نمیشناخت غش غش میخندید و متلک مینداخت و هرکیم میشناخت مات و مبهوت نگاهش میکرد که این مجید چش شُدِه ؟! قاطی کرده چرا ؟! خلاصه چراغ سبز شد و ماشینا راه افتادن و رفتن و آشناها اومدن سراغ مجید که آقااا مجید؟ چطور شد یهو؟ حالتون خوب بود که! مجید یه نگاهی به رفقاش انداخت و گفت: “مگه متوجه نشدید؟ پشت چراغ قرمز یه ماشین عروس بود که عروس توش بی حجاب نشسته بود و آدمای دورش نگاهش میکردن. من دیدم تو روز روشن جلو چشم امام زمان داره گناه میشه. به خودم گفتم چکار کنم که اینا حواسشون از اون خانوم پرت شه . دیدم این بهترین کاره !” الدین🌷 https://eitaa.com/piyroo
💰سی هزار دینار طلا، رقمی بود که یزید به هر نفر خواص کوفه داد و دینشان را خرید. هر دینار ۴.۵ گرم، هر گرم طلا بیش از دو میلیون تومان، به پول امروز نزدیک به 270 میلیارد تومان اگر در زمان سیدالشهداء بودیم یارش میماندیم؟ 🧐🤔 🏴 https://eitaa.com/piyroo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📚کتاب "خوابهای ناتمام" روایت زندگینامه داستانی اطیاف زبیدی همسر شهید محمد شیبانی» ، شهید زاده‌ای است که شانه به شانه حاج قاسم و ابومهدی، در فرودگاه بغداد به شهادت رسید. https://eitaa.com/piyroo
افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهدای بجنورد
🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ #خاکریز_اسارت ✍نویسنده: رحمان سلطانی
🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ ✍نویسنده: رحمان سلطانی 💢 قسمت دویست و هشتادم شورش در اردوگاه(۲) فرمانده های بعثی بشدت دستپاچه شده بودن و به هر صورتی می‌خواستن قضیه رو سریع فیصله بدن و ما هم خوب این قضیه رو فهمیده بودیم و نمی‌خواستیم براحتی ازین مسئله صرف‌نظر کنیم و خون شهید پیراینده پایمال بشه. مرداد ماه بود و گرمای هوا بی‌داد می‌کرد. بلافاصله برق اردگاه رو قطع کردن و آب رو روی ما بستن و سهمیه‌ی غذا هم قطع شد و ما در تحریم کامل قرار گرفتیم. هوای داخل آسایشگاها بشدت داغ شده بود و چند ساعت بعد تشنگی بر ما غلبه کرد. می‌خواستن با اعمال فشار بر ما تسلیم بشیم و دست از شورش برداریم، اما قضیه بر عکس شد و اون طوری‌‎که بعثیا می‌خواستن پیش نرفت. به این نتیجه رسیدیم که نباید ساکت بمونیم و هر طور شده صدامون رو بگوش بچه‌های سوله‌ها که فاصله زیادی با ما نداشتن برسونیم و اونا رو با خودمون هم‌صدا کنیم. همه با هم و هماهنگ تمومی آسایشگاها شروع کردیم به تکبیر گفتن. هر کس هر چه در توان داشت، بلند تکبیر می‌گفت. هم‌زمان تعدادی زیادی قاشق و کاسه ها رو به شیشه‌ها و دیوارا می‌کوبیدن و اردوگاه یکپارچه شده بود تکبیر و صدا. صدای ما بگوش سوله‌ها رسیده بود. بعثیا با حقه و دروغ به اونا گفته بودن که اینا بخاطر آغاز تبادل و آزادی جشن گرفتن و دارن خوشی می‌کنن. هم‌زمان سراسیمه تلاش می‌کردن که اوضاع رو تحت کنترل در بیارن و شورش بخوابه. شورش اسرا تو اون شرایط حساس براشون خیلی گران تموم می‌شد خیلی سریع به مقامات بالا گزارش دادن و نیمه‌های شب بود که نماینده صدام سپهبد حمید نصیر معاون صدام و مسئول بنیاد قربانیان جنگ(معادل بنیاد شهید ایران) به اردوگاه اومد و وارد مذاکره با نمایندگان بچه‌ها شد. مهندس خالدی آلمانی بلد بود و اونم آلمانی می‌فهمید. مقداری با هم صحبت کردن. مهندس خالدی شرایط ما رو برای پایان دادن به شورش و تحصن رو به ایشون گفت و ایشون هم پذیرفت و قول داد که همۀ اونا رو انجام بده. ایشون هم خواستار پایان دادن به شورش و تحصن بود. ادامه دارد...✒️ 🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃 ✨اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم✨
بسم رب الشهدا و الصدیقین 🌷 شهيد عيسي حق‌وردي در سال ۱۳۳۸ش در شهرستان بيجار از توابع استان کردستان قدم بر کره خاکي نهاد. پنج سال بيش‌تر نداشت که گرد يتيمي بر چهره‌اش نشست و در غم از دست دادن پدر و مادر، اشک‌ها ريخت و سرپرستي او به خواهرش سپرده شد. عیسي در سن ۷ سالگي به مدرسه رفت و علوم جديد را آموخت. عیسي بعد از اتمام سال پنجم ابتدايي به تهران رفت و در شرکت کفش ملي مشغول به‌کار شد. وي هم‌زمان با اوج‌گيري انقلاب اسلامي، به خيل خروشان مبارزان پيوست و تا لحظه پيروزي دست از تلاش خالصانه‌اش برنداشت. این شهید بزرگوار، بعد از پيروزي انقلاب اسلامي با دوشيزه‌اي فداکار ازدواج کرد که ثمره اين ازدواج يک فرزند پسر بود. در سال ۱۳۶۲ش، عیسي مشتاقانه رهسپار جبهه‌هاي غرب و جنوب شد. حضور در عمليات والفجر ۳ در تاريخ ۸-۵-۱۳۶۲ش در منطقه مهران، برگي زرين در حماسه بي‌نظير او بود. حق‌وردي در سن ۲۴ سالگي، گلوله‌هاي دشمن سفاک بعثي را به جان خريد و در شوري آسماني به لقاء‌الله پيوست. پيکر پاک شهيد عيسي حق‌وردي را در گلزار شهداي بهشت زهرا، قطعه ۲۸، رديف ۱۱۰، شماره ۱۸ به خاک سپردند 🌼شادی روح پاک همه شهیدان و شهید 🌼 https://eitaa.com/piyroo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷_روایت از روحیه جهادی و مقاومت شهید همت در برابر دشمن بعثی 🌷_ : ما فقط در راه خدا باید بجنگیم. به قول امام عزیز، ما چون حسین علیه سلام وارد شدیم و چون حسین علیه سلام باید به شهادت برسیم. https://eitaa.com/piyroo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نماهنگ عظم البلا ... همخوانی شهدا ... 🕙سـاعـت عـاشقـے ⚜اکثرو الدعا بتعجيل الفرج فان ذلک فرجکم⚜ سلام و درود بر شهدا و امام شهیدان افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهداےِبجنورد دلتنگ شهادت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💚 دست ما نیست به چشم تو گرفتار شدیم همه اش کار خودت بود خریدار شدیم خواب دیدیم که تو آمده ای اما حیف صبح شد با جگر سوخته بیدار شدیم!!! 🌤اللهم_عجل_لولیک_الفرج https://eitaa.com/piyroo