ترکش خمپاره پیشونیش را چاک داده بود، خون از سرش جاری و از دستش می امد روی زمین، ازش پرسیدم چه حرفی برای مردم داری؟ با لبخند گفت: از مردم کشورم می خواهم وقتی برای خط کمپوت می فرستند، عکس روی کمپوتها را نکنن! گفتم داره ضبط میشه برادر ی حرف بهتری بگو با همون طنازی گفت: اخه نمیدونی سه بار بهم رب گوجه افتاده! 😄
#اللهم_ارزقنا_شهادت🕊
#سلام_ودرود_برشهدا_وامام_شهیدان
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهدای بجنورد
🌱قسمت ۱۹ و ۲۰ _وقتی از خواب پاشدم برم به بچهها شیر بدم دیدم نیما رنگش سیاه شده. وقتی دستم گذاشتم ر
❣قسمت ۲۱ و ۲۲
خجالت میکشم و دست هایم را سریع از دست هایش بیرون میکشم. اخم هایش را باز میکند و به صورتم نگاه میکند. از ترس سر باز کردن بغضم نگاهش نمیکنم. با لحن آرامی میگوید
_سرتو بیار بالا ببینمت
وقتی دوباره جوابی نمیشنود دست زیر چانه ام میبرد و صورتم را بالا می آورد که به اجبار به چشم هایش نگاه میکنم. آبی چشم هایش نگران است. بغضم تقلا میکند برای سر باز کردن اما نمیخواهم حال خوش شهریار را با گریه ام خراب کنم و کامش را تلخ کنم . با تعجب میپرسد
_چرا بغض کردی ؟ از اینکه برادرت شدم ناراحتی ؟
به سختی و بریده بریده میگویم
+ خوبم فقط یکم گیجم. مغزم هنوز درست تجزیه و تحلیل نکرده. میشه از اتاق بری بیرون تا یکم به اوضاع ذهنم سر و سامون بدم ؟
وقتی حالم را میبیند بی چون و چرا به سمت در میرود
+آقا شهریار
_از این به بعد به من بگو شهریار ما دیگه بهم محرمیم
بی توجه به حرفش میگویم
+میشه به مامانم چیزی نگید؟
سر تکان میده. به سمت در میرود اما میان راه می ایستد. کلافه به موهایش چنگ میزند و نگاهم میکند
_مطمئنی خوبی ؟
+آره
برمیگردد و از اتاق خارج میشود. همزمان با بسته شدن در بغضم میترکد. دستم را جلوی دهانم میگذارم تا صدایم از اتاق خارج نشود. میدانم کمی نازک نارنجی هستم اما به وقتش هم در برابر مشکلاتم جدی و سر سخت میشوم. از اینکه شهریار برادرم شده است بشدت خوشحالم، اما حرکت شهریار دور از انتظار بود.تقصیر از شهریار نبود. از نگاهش میتوانم بفهمم که اصلا متوجه نشده که این حرکتش من را ناراحت کرده است.
کمی حالم بهتر میشود. مدتی صبر میکنم تا صورتم به حالت عادی برگردد و بعد از اتاق خارج میشوم.
شهریار انگار منتظر من بود چون به محض شنیدن صدای در سریع به سمت من بر میگردد. نگاهش پر از سوال است. چشمهایش نگران اجزای صورتم را میکاود . با آرامش لبخند میزنم و آرام چشم هایم را باز و بسته میکنم تا خیالش را راحت کنم.
«فردا اگر بدون تو باید به سر شود
فرقی نمیکند شب من کی سحر شود»
فاضل نظری
مادرم با فنجان های چای وارد هال میشود و آنهارا روی میز میگذارد. پدرم با لبخند رو به من میگوید
_خب نورا جان الان خوشحالی یا ناراحت ؟
از سوال پدرم کمی جا میخورم. ممکن است شهریار چیزی به پدرم گفته باشد. به شهریار نگاه میکنم، به نشانهی بی خبری شانه بالا می اندازد. سعی میکنم ظاهرم را حفظ کنم
+معلومه که خوشحالم چرا باید ناراحت باشم ؟
بعد با لبخند به شهریار نگاه میکنم. شهریار هم لبخندی از روی شادی میزند. پدر سری به نشانه ی رضایت تکان میدهد. بعد از خوردن ناهار و یک گپ و گفت ساده شهریار قصد رفتن میکند و بلند میشود
_خب من دیگه رفع زحمت میکنم
مادرم بلافاصله می ایستد
+پسرم حالا نشسته بودی چرا انقدر زود میری ؟
_خیلی ممنون. دیگه باید برم به مامان کمک کنم انشاءالله شب در خدمتتونیم .
+باش پسرم هر جور راحتی
بعداز خداحافظی گرم و صمیمی با شهریار به اتاقم میروم تا به کار هایم برسم
.
.
.
از ماشین پیاده میشویم و شیرینی را بدست پدرم میدهم. نزدیک در خانه میشویم ولی قبل از اینکه در را بزنیم در باز میشود و صدای عمو محسن در آیفون میپیچد
_خوش آمدید بفرمایید بالا
پدر ابرو بالا می اندازد و با خنده میگوید
_فکر نمیکردم انقدر مشتاق باشن
پدر در قهوه ای را هل میدهد و باهم وارد میشویم. خانه ی عمومحسن برعکس خانه ی عمو محمود بسیار جدید و به روز است . این را براحتی میتوانم از نمایه بیرون خانه تشخیص بدهم.
سوار آسانسور میشویم و به طبقه ی چهارم میرویم. به محض باز شدن در خانواده ی عمو محمود و عمو محسن را میبینم که برای استقبالمان آمده اند .
از روی احترام ابتدا با بزرگترها سلام و احوالپرسی میکنم. کمی عقب تر سوگل را میبینم. مانتوی لیمویی بلندی همراه با روسری همرنگش به تن کرده است. شلوار جذب مشکی اش را با ساق دست هایش ست کرده است .
«هر آن وصفی که گویم بیش از آنی
یقین دارم که بی شک جان جانی»
عطار نیشابوری
✔️ادامه دارد....
بسم رب الشهدا و الصدیقین
🌷 #معرفی_شهدا
شهید احمد رجب خیشگر در یکی از روزهای زیبای سال ۱۳۳۹هجری شمسی، در جمع مهربان و صمیمی خانواده ای متدین در شهر دزفول، چشم به جهان هستی گشود. تحصیلات ابتدایی و راهنمایی را با موفقیت به پایان رساند. در سال های اوج گیری مبارزات ملت ایران برای به پیروزی رساندن انقلاب اسلامی، به صف قیام مردمی پیوست و از ادامه تحصیل بازماند. پس از پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی، احمد به استخدام ارتش جمهوری اسلامی ایران درآمد. وی، دوره آموزشی نظامی را در زادگاهش دزفول گذراند تا این که جنگ تحمیلی با تجاوز نیروهای رژیم بعثی به مرزهای میهن اسلامی مان شروع شد. احمد با شور و اشتیاقی فراوان به جبهه های نبرد حق علیه باطل شتافت و به پادگان دشت آزادگان سوسنگرد اعزام و در جبهه های الله اکبر مستقر گردید. او مردانه سلاح بر دوش کشید و در مقابل تجاوزگری های دشمن بعثی ایستادگی ها کرد. احمد به واسطه حماسه ها و دلاوری های فراوان که از خود نشان داد به درجه گروهان یکمی نائل گردید. سردار جوان سپاه اسلام دلیرانه زخم جنگ را چشید و از جبهه محروم شد. اما موضوع را از خانواده پنهان نمود و سرانجام در تاریخ سوم مهرماه سال ۱۳۵۹ ه.ش در سن بیست سالگی عاشقانه به سوی ملکوت اعلی پرواز نمود. پیکر مطهر شهید احمد رجب خیشگر به دست دژخیمان بعثی افتاد و هنوز هم به وطن بازنگشته است.
🌼شادی روح پاک همه شهیدان و شهید
#احمد_رجب_خیشگر_صلوات🌼
#سلام_ودرود_برشهدا_وامام_شهیدان
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#روایتگری_شهدایی1902
ویژگی ممتاز یاران امام زمان
چرا شهید حسن باقری در شب عملیات اینگونه گریه میکرد؟
او با لشکری از شهـدا خواهد آمد...
برشی از سخنرانی حجت الاسلام راجی
#سلام_ودرود_برشهدا_وامام_شهیدان
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نماهنگ عظم البلا ...
همخوانی شهدا ...
#پســت_پـایـــانـی
🕙سـاعـت عـاشقـے
⚜اکثرو الدعا بتعجيل الفرج فان ذلک فرجکم⚜
سلام و درود بر شهدا و امام شهیدان
افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهداےِبجنورد دلتنگ شهادت
#سلام_امام_زمانم💚
سلام بر تو که سایه ی مهربانی ات
راه نفوذ تنهایی را بر هر قلبی میبندد
سلام بر تو که تشعشع مهرت هر دل
یخ زده ای را گرمای زندگی می بخشد
سلام برتو که نسیم نوازشگرمحبتت
هر جان خسته ای را پر امید می کند
سلام بر تو که باران مقدس نامت
هرشوره زار عطشناکی را سیراب میکند
🌤اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#سلام_ودرود_برشهدا_وامام_شهیدان
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
زیارتنامه شهدا🌷
اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی عَبدِ اللهِ ، بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم ، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ، فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکُم .
🕊یادشهدا باصلوات
#سلام_ودرود_برشهدا_وامام_شهیدان
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
🥀 اونقدر خـودمون رو درگیر القابُ
عناوین کردیم، که یادمون رفته
همه با هم برادریم و باید کنارِ هم باری از رویِ دوش مردم برداریم.
#شهید_محمد_بلباسی🕊
#صبحتون_شهدایی🌷
#سلام_ودرود_برشهدا_وامام_شهیدان
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸 ۱۰ ربیع الاول،
💓سالگرد ازدواج ملکوتی پیامبر اکرم (ص)
🌸و حضرت خدیجه کبری (س)
🌸خجسته و فرخنده باد.
#سلام_ودرود_برشهدا_وامام_شهیدان
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
🌸از بهر قیامتت براتی بفرست
🌿یک توشه برای روز آتی بفرست
🌸در شام عروسی نبی، جانانه
🌿از عمق وجودت صلواتی بفرست
#دهم ربیع سالروز ازدواج پیامبر صلی الله و حضرت خدیجه سلام الله علیهامبارک🎉
#سلام_ودرود_برشهدا_وامام_شهیدان
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
#تلنگر⚠️
امروز روز اول مهر بود پسرم رو مثل هر سال بردم مدرسه
همه خانواده با فرزندانشون اومده بودند
پدرمادربچه های کلاس اولی خیلی شلوغ کردند نمیرفتند خونه بچه هاشون تنها نمیزاشتند
یک پسربچه کلاس اولی بلند شد و بایک حرف تمام پدرمادرهارافرستاد خونه
فقط گفت پدرمن هم منودوست داشت رفت منوبرای همیشه تنهاگذاشت ،شهیدشد حالا شمابخاطر سه چهارساعت حاضرنیستید بچه هاتون تنهابزارید
دوستان حواستون به بچه های شهید باشه
#سلام_ودرود_برشهدا_وامام_شهیدان
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
#بدرقه حلماخودم تنهایی بدون بابایی مهربونش😔
سلام شریک تمام تنهایی های فاطمه
امروز چه روز غم انگیزی بود
غم نبودنت،شیربنی تولدت را به کامم تلخ کرد
نمیدانستم خوشحال باشم یا غمگین؟
مثل همیشه منتظرت بودم تا با کیک تولدت غافلگیرت کنم.!!!
همه چیز جور بود.
کیک و شمع و شیرینی هم بود.
اما تو نبودی...
تو نبودی و من تولدت را با حلما تقسیم کردم.
خیلی غم انگیز بود.
شروع مدرسه و بدرقه حلما در روز تولدت و بدون تو...
نفس فاطمه، نیستی که ببینی بدون تو چه سخت میگذرد.
راستی عزیزم نگران حلما نباش
تمام زندگیم را صرف بزرگ کردنش میکنم
همانطوری که خودت میخواستی.
کمی سخت است ولی تلاشم را دوچندان میکنم تا شرمنده ات نشوم.
اگه حلما دختر تو هستش من میدانم از پس همه سختی ها بر می آید.
پس نگران نباش
روحت در آرامش ابدی مهربانم
#همسرانه
#شهیدمهدوی پور 🌷
#سلام_ودرود_برشهدا_وامام_شهیدان
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
#چادرانه🦋
سیاهـــــے چادر من همانند سرخـــــے
خون شـــهدا برای دشمن ترسناک است...!
#زن_عفت_افتخار
#سلام_ودرود_برشهدا_وامام_شهیدان
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صدای ماندگار از تیمسار خلبان منوچهر محققی🌷
خانمم زنگ زد که "بچهمون داره میمیره"،. گفتم "خب، چیکار کنم؟"، گفت "بیا ببین چیکار میتونیم بکنیم."
گفتم "هر روز جلوی چشم من 2هزار نفر میمیرن اگر بخوام بیام این 2هزار نفر میمیرن.
او با شروع جنگ تحمیلی در عملیاتهای مهمی نظیر کمان99، عملیات مروارید و... شرکت کرد و با انجام 182 سورتی پرواز برونمرزی (Special Mission) و بیش از 3000 ساعت پرواز با فانتوم F4 رکورددار بود.
او که در سال 59 بهدلیل اصابت هواپیمایش در نزدیکی بصره به درجه جانبازی نائل شده بود، بهعلت انجام پروازهای فراوان در سالهای جنگ، از ناحیه ستون فقرات دچار مشکل شد و سرانجام در روز نهم مهرماه 1400 پس از تحمل یک دوره بیماری به یاران شهیدش پیوست.
#سلام_ودرود_برشهدا_وامام_شهیدان
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
خاطره یکی از دختران شهید از پدر
🔹دختر شهید #جواد_حاج_خداکرم که در روز شهادت پدر ۱۶ سال بیشتر نداشت از سختی دلتنگی و جدایی آن روز میگوید: " معمولاً همیشه سعی میکردند در بین بازی و حرفهایشان ما را آماده شهادتشان بکنند، مثلاً وقتی خالهبازی میکردیم با خنده و شوخی میگفت «حالا بچهها یه چیزی بهتون بگم، اگر من در سیستان و بلوچستان شهید شدم و من را با خودشان بردند و گفتند این گل پرپر از کجا آمده؟ شما نگید از سفر کرب و بلا آمده، بگید از سفر سیستان آمده» ما میگفتیم بابا نگو دیگه، بعد با تعجب میگفت «نه بابا، هیچی بالاتر از شهادت نیست، اگر من شهید شدم شما استوار و محکم بایستید و بگید من فرزند شهیدم.
#سلام_ودرود_برشهدا_وامام_شهیدان
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
✅ اگر ۳۰۰ سال هم از دفاع مقدس بگذرد شهدا فراموش نخواهند شد
🌹رهبرمعظم انقلاب:
سی سال میگذرد از پایان دفاع مقدّس امّا اگر سیصد سال هم بگذرد، این #شهدای_عزیز_ما_فراموش_نخواهند_شد؛ روزبهروز اینها زندهتر میشوند؛ بحمداللّه در جامعهی ما روزبهروز اینها زندهتر دارند میشوند. ۹۷/۸/۱۴
#سلام_ودرود_برشهدا_وامام_شهیدان
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
⁉️برگشت حقوق ۴۰۰ تومانی شهید مقدم به سپاه ...
📝دست نوشته ای از شهید #سید_محمد_امیری_مقدم وجود دارد که برای همه مسولین و مدیران کشور قابل تامل و تفکر است.
🌷شهید امیری مقدم:
حلال کنید... امروز پای خاکریز، دو تا از گلولههای آرپیجی به هدف نخورد، حقوق این ماهم حلال نیست، ببخشید.
#سلام_ودرود_برشهدا_وامام_شهیدان
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
📸 تصویری قدیمی از شهید سردار سلیمانی در دوران دفاع مقدس
🇮🇷 به مناسبت هفته #دفاع_مقدس
برای شادی روح همه شهدا صلوات
#اللهمصلعلیمحمدوآلمحمدوعجلفرجهم
#سلام_ودرود_برشهدا_وامام_شهیدان
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo