eitaa logo
افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهدای بجنورد
4.5هزار دنبال‌کننده
34.2هزار عکس
15.9هزار ویدیو
133 فایل
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت https://eitaa.com/piyroo جهت ارتباط با خادمین شهدا 🌷 خواهران 👇 @sadate_emam_hasaniam @labike_yasahide @shahid_40 کپی بنر و ریپ کانال ممنوع
مشاهده در ایتا
دانلود
تو همین یکی دوروز نزدیک صدتا بچه تو غزه به شهادت رسیدن یه سئوال شما تصویر بچه‌های کشته شده اسرائیلی دیدید؟ حماس بچه هم کشته؟ https://eitaa.com/piyroo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
2_144188856422693649.mp3
5.92M
صوت_مناسبتی استاد شجاعی ☆ حوادث فلسطین، برای کسانی که احوالات آخرالزمان را می‌شناسند؛ یک بشارت است! ✘ رهبر انقلاب؛ هیچ کس نمی‌تواند بگوید؛ ظهور نزدیک نیست! https://eitaa.com/piyroo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️‏پدر برای آرامش دختر بچه بهش گفته این یه بازیه، هر وقت صدای بمب شنیدی باید بخندی! ۷۵ ساله که وضع فلسطین اینه و خونه‌شون اشغال شده، بعد یه عده عوضی برای اشغالگرای سنگدل ترحم میخرن... https://eitaa.com/piyroo
🌹نمی‌شناسیم اهالی خانه را اما حرف زیاد دارند و درد هم از صبرِ جانباز مهرِ مادر اشکِ خواهر شاید هم همراهی عاشقانهٔ همسر هر چه هست درد است و عشق دردی که عاشقانه میخرند... فراموششان نکنیم https://eitaa.com/piyroo
✨یک خانمی که خیلی هم در مسیر شهدا نبوده درگیر مشکلات بسیار زیادی در زندگی بود و زندگیش رو به نابودی و از هم پاشیدگی بوده و در ناامیدی تمام، هیچ راه حلی برای مشکلاتش پیدا نمیکرده... 🌱او در روز تشییع پیکر شهید سجاد عفتی با دلی شکسته و ناامید از همه جا رو به عکس شهید نموده و چنین می‌گوید: 🌹"ای شهید سجاد عفتی! اگر شما واقعا شهید راه خدا و امام حسین هستید از خدا بخواهید مشکلات زندگی من حل شود من هم به شما قول میدهم اگر مشکلات زندگیم با توسل به شما حل شود مسیر زندگیم را تغییر میدهم و با و چادری می شوم." 📌 راوی قسم می‌خورد که به فاصله چند روز، معجزه وار تمامی مشکلات این خانم و خانواده اش حل شده و ایشان طبق قولی که به شهید داده کاملا با حجاب شده و مسیر زندگیش به سمت شهدا تغییر کرده است... معجزه این شهید بزرگوار را خیلی ها عیناً مشاهده نمودند. و حالا این خانم هر چند وقت یکبار برای تشکر و عرض ادب با گل و گلاب به زیارت این شهید بزرگوار می رود... ‎ دسته گلی از صلوات به نیابت از شهید، هدیه می‌دهیم به حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها الّلهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَی‌مُحَمَّدٍوَآلِ‌مُحَمَّدٍوَعَجِّلْ‌فَرَجَهم امید نگاهی از جانب پُر مهرشان 🌷 https://eitaa.com/piyroo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اسرائیل باید از بین برود 🌷شهید حسن باقری: معلومه که آمریکا نمی‌خواد اسرائیل از بین بره... اما نمی‌دونن که جلوی معنویت را که دیگه با توپ و تانک نمی‌شه گرفت... https://eitaa.com/piyroo
افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهدای بجنورد
🌱قسمت ۴۹ و ۵۰ اینکه سجاد نمیگذارد پایم را ببینم کنجکاوترم میکند .کنارم مینشیند و قهوه ای چشم هایش
🌷قسمت ۵۱ و ۵۲ چطور آمد که من متوجه حضورش نشدم ؟ سجاد اخم تصنعی میکند _چرا انقدر لجبازید ؟ با حالت عاجزانه ای میگویم +پام درد میکنه . میخوام ببینم این همه درد برای چیه . ابرو بالا می اندازد _الان مثلا ببینی دردتون درست میشه ؟ با کلافگی سرم را به سمت مخالف بر میگردانم و ساعدم را روی چشم هایم میگذارم.درد کم کم دارد امانم را میبرد .چند دقیقه در سکوت میگذرد .هر بار که نگاه میکنم میبینم سجاد دارد من را دید میزند . انگار میداند منتظر فرصتی هستم تا پایم را ببینم . دردم به حدی رسیده که تحملش برایم سخت شده است . ساعدم را پایین می اورم و دوباره به سجاد نگاه میکنم .برای یک لحظه به او دقت میکنم .چقدر با همیشه فرق دارد .چه کسی فکرش را میکرد پسر نجیب و سر به زیری مثل سجاد حالا انقدر جدی و محکم شده است . آنقدر متفاوت است که نمیتوانم باور کنم این همان سجاد قبلیست . امروز به من ثابت شد که سجاد در شرایط سخت یک مرد به تمام معناست . به بالای تپه چشم میدوزم که سوگل را میبینم . پشت سرش شهروز دست در جیب شلوار جینش کرده و با غرور از تپه پایین می آید . با دیدن شهروز انگار سطل آب سردی روز سرم خالی کرده اند .چه میخواستم و چه شد .آمدم از دست شهروز فرار کنم بدتر گیر شهروز افتادم . سوگل با دیدن من سریع از تپه پایین می آید وکنارم مینشیند . چشم هایش نگران ، اجزای صورتم را میکاود . دستم را میگیرد و میفشارد و با نگرانی ای خواهرانه میگوید _چی شده نورا ؟ به پایم نگاه میکنم . سوگل رد نگاهم را دنبال میکند و متوجه میشود . دوباره من را نگاه میکند _خیلی درد داری ؟ +تقریبا . دردش هی داره زیاد میشه دوباره صدای پای شهروز باعث میشود سرم را برمیگردانم.‌شهروز با قدم هایی آهسته به سمت من در حال حرکت است . با استرس از سوگل میپرسم +شهروز برای چی اومده ؟ _اومده پاتو معاینه کنه میخواهم دلیلش را از سوگل بپرسم که یاد حرف های شهریار می افتم . گفته بود شهروز لیسانس پرستاری دارد .سریع دستم را رو به شهروز دراز میکنم و محکم میگویم +جلو نیا . شهروز ابروهایش را در هم میکشد و با تعجب میگوید _چرا ؟ برای چند لحظه می ایستد و در فکر فرو میرود و تازه میفهمد دلیل حرفم چیست . لبخند مرموزی گوشه ی لبش جا خوش میکند و سریع تر از قبل به سمتم می آید . این بار بلند تر و قاطع تر میگویم +گفتم جلو نیا . بدون توجه به حرفم به راهش ادامه میدهد .این بار با صدای که بیشتر به جیغ شباهت دارد میگویم +خوب گوش کن ببین چی دارم میگم . دستت بهم بخوره جیغ میزنم .شده پامو قطع میکنم ولی نمیزارم تو بهش دست بزنی . شهروز پوزخندی میزند و با کنایه میگوید _چون تعصب داری این ها رو میگی ؟ با خشم میگویم +نه چون ذات کثیف تو رو میشناسم .میترسم یه بلایی سرم بیاری چون از من بدت میاد.اگر هم بلایی سرم نیاری پس فردا منتشو سرم میزاری . سجاد و سوگل بهت زده نگاهشان بین من و شهروز در چرخش است . شهروز اخم غلیظی میکند . پا تند میکند و به سمت من می آید . برای یک لحظه از شدت ترس بدنم شل میشود . قبل از اینکه شهروز به من برسد سجاد سریع جلویش می ایستد ، دست هایش را روی شانه ی شهروز میگذارد و آرام به عقب هدایتش میکند . اما انگار شهروز نمیخواهد کوتاه بیاید ، دست سجاد را پس میزند .شهروز میخواهد حرفی بزند که سجاد زیر گوشش چیزی زمزمه میکند .نمیدانم چه گفت اما هر چه که بود آتش شهروز را خاموش کرد .سجاد بازوی شهروز را میگیرد تا او را همراه خود ببرد . «ای ساربان آهسته ران کارام جانم میرود وان دل که با خود داشتم با دلستانم میرود» سعدی «عمری گذشت و ساختم با نداشتن ای دل چه خوب بود اگر تو را هم نداشتم» ناشناس
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نماهنگ عظم البلا ... همخوانی شهدا ... 🕙سـاعـت عـاشقـے ⚜اکثرو الدعا بتعجيل الفرج فان ذلک فرجکم⚜ سلام و درود بر شهدا و امام شهیدان افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهداےِبجنورد دلتنگ شهادت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💚 پاسخ یک سلام از زبان تو؛ همه شهر را به سلامتی می رساند! راستی ؛کی میشود روزی که ؛ چشم در چشم تو پاسخ سلاممان را بشنويم؟ 🌤اللهم_عجل_لولیک_الفرج https://eitaa.com/piyroo
زیارتنامه شهدا🌷 اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی عَبدِ اللهِ ، بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم ، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ، فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکُم . 🕊یادشهدا باصلوات https://eitaa.com/piyroo
هر روز شهدا میگن : سلام صبح‌ بخیر ... قرارهامون یادتون نره. برای خدا کار کنید و به او توکل کنید، مثل ما...🌷 https://eitaa.com/piyroo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
رهبر انقلاب : این مرد دست فلسطینی‌ها را پر کرد. کاری کرد که یک منطقه کوچکی مثل نوار غزه در مقابل رژیم صهیونیستی با آن همه ادعا می‌ایستد بلایی سر آن‌ها می‌آورد که ۴۸ساعته آن‌ها می‌گویند آتش بس کنیم. https://eitaa.com/piyroo
⚠️ سرِ دوراهیِ گُناه و ثَواب به حُب شَهادت فِكر ڪُن.. به نِگاه امام زَمانت فكر ڪُن.. بِبين میتونی از گُناه بِگذَری..؟! از گُناه كه گُذشتی.. از جونِت هَم میگذَری... 🌷 https://eitaa.com/piyroo
اگر جلوی سنگرش یک جفت پوتینِ کهنه و رنگ و رو رفته بود، می‌فهمیدیم هست؛ واِلا می‌رفتیم جای دیگر دنبالش می‌گشتیم..!! 🌷 https://eitaa.com/piyroo
محبوب من ! شهادت را نه برای فرار از مسئولیت اجتماعی ، و نه برای راحتی شخصی میخواهم ؛ بلکه از آنجا که شهادت در راس قله کمالات است و بدون کسب کمالات ، شهادت میسر نمی شود ، میخواهم و خوشا به حال انان که با شهادت رفته اند.آری خدای مهربان ، این بار نیز دنبال رسیدن به وصال خویش حرکت کردم ، شاید به ارزوی خویش دست یابم. 🌷 https://eitaa.com/piyroo