eitaa logo
افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهدای بجنورد
4.5هزار دنبال‌کننده
34هزار عکس
15.8هزار ویدیو
133 فایل
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت https://eitaa.com/piyroo جهت ارتباط با خادمین شهدا 🌷 خواهران 👇 @sadate_emam_hasaniam @labike_yasahide @shahid_40 کپی بنر و ریپ کانال ممنوع
مشاهده در ایتا
دانلود
دیدار شهید با امام رضا(ع) در مراسم تشییع خود 🌷شهید محمدجواد عبدالملکی ارادت خاصی نسبت به آقا امام رضا (ع) داشت و در سال ۹۴ طبق سهمیه ی ناجا بدنبال کسب امریه زیارتی برای مشهد مقدس بودند که قسمت نشد و در دوم شهریور در مراسم تشییع شهید بصورت ناباورانه بیرق متبرک امام هشتم توسط خادمان آن حضرت حضور داشت و به گفته خادمان، امام رضا(ع) به استقبال شهید بزرگوار آمده و پیکر مطهر شهید بزرگوار را متبرک و بدرقه ی دیار باقی کردند، از این شهید والامقام دو فرزند به نام‌های بهنام و بهناز به یادگار مانده است. https://eitaa.com/piyroo
افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهدای بجنورد
✔️قسمت ۷۷ و ۷۸ سعی میکنم خودم را آرام نشان بدهم و تعجبم را به روی خودم نیاورم .معلوم نیست دوباره چه
💥قسمت ۷۹ و ۸۰ در دل به حرف هایش میخندم .خدا میداند چقدر تا بحال از او ترسیده ام اما اگر به همچین آدم هایی نقطه ضعف نشان بدهی نابودت میکنند ، اگر بفهمند از آنها میترسی دیگر نباید امید به پیروزی بر آنها داشته باشی . نفس عمیقی میکشم و با آرامش میگویم +ولی گفتین این کارها رو کردین چون دوستم دارین ؟! سر تکان میدهد _بخاطر همین جسارتت دوست دارم . تو تنها کسی بودی که انقدر با من شاخ تو شاخ شدی بخاطر همین ازت خوشم اومد زبانش یک چیز میگوید اما چشم هایش چیز دیگری میگوید ‌.چشم هایش صداقت را نشان نمیدهند .سعی میکنم بحث را منحرف کنم +سکوت در برابر ناحقی و ظلم اشتباهه خنده ای از روی تمسخر میکند _یه جوری میگی ناحقی و ظلم انگار داری از شمر و معاویه حرف میزنی دلم میخواهد بگویم دست کمی از شمر و معاویه نداری اما در دل به شیطان لعنت میفرستم و سکوت میکنم . . . نگاهم را به در میدوزم و منتظر برای آمدن شهریار می‌ایستم . چقدر دلتنگش هستم . هرچقدر که از شهروز متنفرم به همان اندازه شهریار را دوست دارم؛ هرچقدر شهروز پر از کینه و بدی و نفرت است بجایش شهریار سرشار از خوبی و عشق و محبت است . گاهی اوقات فکر میکنم شهریار بعد از تولد در بیمارستان با کودک دیگری عوض شده اما شباهت زیادش به عمو محمود نشان میدهد که متعلق به همین خانواده است . با ورود شهریار لبخند ملیحی میزنم +سلام شهریار متقابلا لبخند میزند _به به سلام ببین کی اومده استقبالم درست مثل کودکی ۳ ساله شده ام که بعد از مدت ها عروسک مورد علاقه اش را بدست آورده .بی توجه به حرفش با غرور میگویم +دیدی بلاخره مال ما شدی ؟ بعد هر دو میخندیم . ۲ روز پیش پدر بهاره سکته کرد و به همین دلیل خانواده عمو محسن امروز به ایتالیا رفتند تا قبل از اینکه اتفاقی برای پدر بهاره بیافتد اورا ببینند . شهریار که تمایلی به رفتن نداشت به قرار شد بماند و به اصرار ما قبول کرد که این یک هفته را در خانه ی ما بماند . پدر و مادرم وارد حیاط میشوند تا از شهریار استقبال کنند . مادرم گره روسری اش را کمی محکم میکند و با لبخند به ما نزدیک میشود .هنوز هم بعد از ۲ ماه مادرم با روسری جلوی شهریار میاید، من هم اول ها مثل مادرم بودم اما بعد از مدتی به اصرار سوگل قبول کردم روسری را از سرم بردارم اما هنوز هم وقتی شهریار هست لباس های بلند و پوشیده به تن میکنم . کوله پشتی بزرگ و مشکی رنگش را از دستش میگیرم +تا تو با مامان بابا سلام احوال پرسی میکنی اینو برات میذارم تو اتاق _نمیخواد خودم میبرم سنگینه لبخند ملیحی میزنم +نه بابا تهش ۴ تا دونه لباس گذاشتی توش دیگه و بعد با شادی به سمت در ورودی حرکت میکنم . سریع به اتاق مهمان میروم و کوله را کنار تخت میگذارم . دیروز اتاق مهمان را برای شهریار آماده کردم؛ این اتاق مخصوص مهمان هاییست که شب را در خانه ی ما میخوابند . رو به روی در تخت شیری رنگی و در سمت چپ کمد به چشم میخورد . در سمت راست هم میز و پاتختی همرنگ با تخت وسایل اتاق را تکمیل میکند . با لبخند از اتاق خارج میشوم تا برای شهریار شربت آماده کنم . . . . از اتاقم خارج میشوم و با استرس به سمت اتاق شهریار میروم ؛ آهسته در میزنم اما پاسخی نمیگیرم . دوباره و سه باره این کار را تکرار میکنم اما باز هم جوابی دریافت نمیکنم . ممکن است خواب باشد !دستگیره ی در را به آرامی میفشارم و وارد اتاق میشوم . چیزی که میبینم را باور نمیکنم . با تعجب به شهریار خیره میشوم . شهریار رو به روی جانماز کوچک طوسی رنگی ایستاده و مشغول نماز خواندن است .چند بار پلک میزنم تا مطمئن شوم که درست میبینم . سریع نگاه خیره ام را از او میگیرم تا مبادا زیر نگاه سنگینم خجالت زده شود .نمیدانم خوشحال باشم یا متعجب . دیدن این صحنه برایم آرزو بود ، دلم میخواهد از خوشحالی گریه کنم با صدای شهریار به خودم می آیم _نورا ؟ خوبی ؟ دوباره نگاهش میکنم ، سعی میکنم تعجبم را بروز ندهم .همانطور که به سمت تخت میروم با مهربانی میگویم +قبول باشه لبخند شیرینی میزند _قبول حق . کاری داشتی ؟ با حرف شهریار تازه به یاد می آورم که برای چه به اتاقش آماده بودم اما بهتر است فعلا راجب چیز دیگری حرف بزنیم .وقتی سکوتم را میبیند میپرسد _خیلی تعجب کردی ؟ لبخند میزنم و سعی میکنم عادی برخورد کنم +از چی تعجب کردم ؟ نگاهش را از من میدزدد _خودت میدونی دارم راجب چی حرف میزنم . «دلا خوبان دل خونین پسندند دلا خون شو که خوبان این پسندند» باباطاهر ادامه دارد....
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نماهنگ عظم البلا ... همخوانی شهدا ... 🕙سـاعـت عـاشقـے ⚜اکثرو الدعا بتعجيل الفرج فان ذلک فرجکم⚜ سلام و درود بر شهدا و امام شهیدان افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهداےِبجنورد دلتنگ شهادت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💚 دلمان تنگ است و جانمان بیقرار ... دلخوشیم به اینکه شما از حجم تنهایی ما آگاهید ... روزگار فراق به درازا کشیده ... به اندازه ی یک عمر ... یک عمر چشم براهی ، ای کاش می آمدید، ای کاش خدا فرج شما را هر چه زودتر برساند ... 🌤اللهم_عجل_لولیک_الفرج https://eitaa.com/piyroo
زیارتنامه شهدا🌷 اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی عَبدِ اللهِ ، بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم ، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ، فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکُم . 🕊یادشهدا باصلوات https://eitaa.com/piyroo
نقاشی چشمان تو را تا که خدا کرد گشتند ملائک همه مبهوتِ نگاهت آیا ملکی تو؟ بشری تو؟ تو که هستی که خورشید نشسته پسِ آن صورت ماهت 🕊 🌷 https://eitaa.com/piyroo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بگريد بهر خواهر، بهر دختر رضا و حضرت موسي ابن جعفر(ع) شرار ناله سر زد تا به افلاک نهان شد پيکر معصومه س در خاک دريغا اي دريغا شد خزاني گل گلزار موسي در جواني 🥀 🕯 🏴 https://eitaa.com/piyroo
⚠️ ✨اگر کسی درون خود یک من محکم و استوار نداشته باشد نمی‌تواند تغییرات زندگی را تحمل کند. 💫کلید توانایی تحمل تغییرات این است که👇 خودت را "بشناسی"، بدانی که چه "ارزشی" داری، و از زندگی "چه می خواهی" 💫این سه👆 باید در ذهن تو ثابت باشند و فقط با اراده تو تغییر کنند، نه با تغییرات بیرون.. https://eitaa.com/piyroo
📜فـرازی‌ازوَصیت‌نـٰامہ‌یِ‌ ❤️ ✨عزٺ‌دستِ‌خداست‌؛ وبدانیداگـرگمنـٰام‌ ترین‌هم‌باشیدولی‌نیتِ‌شمایارۍ مردم‌باشد می‌بینیدخدٰاوند؛ چقدربـٰاعزت‌وعظمت‌شمآ رادر‌آغوش‌می‌گیرد. https://eitaa.com/piyroo
🦋 دختران باحجاب جواهرن.. آری؛خواهرم! جواهرات را فقط در پوششی گرانبها میگذارند. باور کن تو ارزشت زیاد بوده که الله متعال حجاب رابرایت لایق دیده است! . مروارید در صدف گنج در گنجه طلا در صندوق و دختر پاک در چادر است. https://eitaa.com/piyroo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸سلام بر تمامی همسنگران ✨عزیزانی که امروز گلزار شهدای شهرشون رفتن عکسی از 🌹قبور مطهر شهدا ارسال نمایند به آی دی خادم کانال @shahiid61 تا در کانال قرار بگیرد منتظر تصاویر شما عزیزان هستیم.التماس دعا https://eitaa.com/piyroo
همیشه به من میگفت اگر بیرون دیدمت و رد شدم ناراحت نشی.. چون من اصلا به سمت خانما نگاه نمیکنم. چند بارهم پیش آمده بود که از کنار من بگذره بدون اینکه منو ببینه..... تو برخورد با خیلی جدی بودن.👌 🌷 https://eitaa.com/piyroo