.
خودروی دکتر علی حیدری پزشک ایرانی بامداد امروز توسط پهبادهای ارتش اسرائیل در نبطیه لبنان مورد اصابت قرار گرفت و به فیض عظیم شهادت نائل گردید.
#سلام_ودرود_برشهدا_وامام_شهیدان
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
باز کارم شده گدایی ...
دلم شده هوایی ...
شدم امام رضایی💚
#چهارشنبههای_زیارتی
#سلام_ودرود_برشهدا_وامام_شهیدان
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
📜فرازی از #وصیت_نامه
«شما را وصیت میکنم که از غافلان نباشید روزی برسد که حسرت بخورید که عمر بر باد رفت و پایم لب گور رسید، ولی آمادگی ندارم و بهترین توشه برای این سفر بزرگ که منزلگاهها و عقبههای هولناک دارد، تقوا و عمل صالح است»
#شهید_محمودرضا_ساعتیان...
#سلام_ودرود_برشهدا_وامام_شهیدان
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهدای بجنورد
💠 ❁﷽❁ 💠 💠رمـــــان #جانم_میرود 💠 قسمت ۱۷۱ مهیا با چشمان اشکی به شهاب که داخل اتاقک حراست بود خی
💠 ❁﷽❁ 💠
💠رمـــــان #جانم_میرود
💠 قسمت ۱۷۲
شهاب با شنیدن صدای جیغ همراه بقیه به سمت سالن دویدند...خانم ها دور مهیا جمع شده بودند شهاب با صدای نگرانی گفت:
ــ چی شده؟؟
پگاه که چادر مهیا را سرش می کرد و سعی کرد دست مهیا تکان نخورد جواب شهاب را داد:
ــ آقای مهدوی مهیا از بالا افتاد
شهاب با شنیدن حرف پگاه "یاحسینی" گفت... و به سمت جایگاه دوید خانما از مهیا کمی دور شدند مهیا به دیوار تکیه داده بود و دستش را در دست دیگری گرفته بود و از درد چشمانش را بسته بود شهاب با نگرانی کنارش زانو زد و صدایش کرد:
ــ مهیا،مهیا خانومی جواب بده .کجات درد میکنه؟؟
مهیا چشمانش را که باز کرد قطره ی اشکی بر روی گونه اش سرازیر شد و با صدای لرزانی زمزمه کرد:
_شهاب،دستم...
شهاب دستش را گرفت که مهیا صورتش از درد جمع شهاب عصبی دستی در موهایش کشیدو با صدایی که سعی کرد کنترل کند گفت:
ــ چطور افتادی ؟؟اصلا چرا رفتی بالا ؟
پگاه شرمنده سرش را پایین انداخت و جواب شهاب را داد:
ــ شرمنده تقصیر من شد میخواستم بنرو درست کنم که افتاد،بعد من از مهیا خواستم که بالا بره درستش کنه
شهاب نگاهش را از زمین گرفت و به چشمان اشکی مهیا دوخت؛
ــ ای کاش صدامون میکردید
پگاه حرفی نزد و شرمنده سرش را پایین انداخت!!
شهاب به مهیا کمک کرد که از جایش بلند شود و رو به آرش کرد و گفت:
ــ آرش اینجارو میسپارم بهت
ــ برو داداش خیالت راحت باشه
مهیا سوار ماشین شد...
شهاب در را بست و سریع پشت فرمون نشست. مهیا از درد شدید دلش می خواست جیغ بزند، اما می دانست شهاب الان چقدر از او عصبیه برای همین سعی می کرد چیزی نگوید
شهاب کلافه نگاهی به مهیا انداخت؛
ــ درد داری؟؟
ــ نه خوبم
شهاب که می دانست مهیا به خاطر خودش حرفی نمیزد غرید؛
ـــ مهیا،پرسیدم درد داری؟؟
مهیا چشمانش را روی هم فشرد و آرام لب زد:
ــ آره خیلی درد دارم شهاب
شهاب محکم بر روی فرمون کوبید و سرعتش را بیشتر کرد
👈 #ادامه_دارد....
رمان #جانم_میرود
✍ نویسنده #فـاطمہ_امـیرے
🌟اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌟
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#روایتگری_شهدایی2277
شهید مصطفی صدرزاده به روایت شهید حاج قاسم سلیمانی
#سلام_ودرود_برشهدا_وامام_شهیدان
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نماهنگ عظم البلا ...
همخوانی شهدا ...
#پســت_پـایـــانـی
🕙سـاعـت عـاشقـے
⚜اکثرو الدعا بتعجيل الفرج فان ذلک فرجکم⚜
سلام و درود بر شهدا و امام شهیدان
افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهداےِبجنورد دلتنگ شهادت
#سلام_امام_زمانم💚
ای چاره ساز، مشکل ما را تو چاره کن
برحال خراب عاشقانت، نظاره کن
پرده ز رخ نمی کشی ای ماه دل، مکش
حرفی بزن به جانب ما یک اشاره کن
#اللهـم_عجـل_لولیـک_الفـرج
#سلام_ودرود_برشهدا_وامام_شهیدان
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
🌹بسم رب الشهداء و الصدیقین🌹
🕊🌷#زیارتنامۀ شهدا 🌷🕊
اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَاءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُؤمِنینَ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِساءِ العالَمینَ،
اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ،
اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی عَبدِ اللهِ، بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم، وَ فُزتُم فَوزًا عَظیمًا، فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَ مَعَکُم.
#الّهی_بدماء_شهدائنا_عجل_لولیک_الفرج
#درآرزوی_شهادت
#سلام_ودرود_برشهدا_وامام_شهیدان
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
پخش زنده
فعلا قابلیت پخش زنده در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
گلزار شهدا دعاگوی همه عزیزان هستیم
••••﴿﷽﴾••••-🕊⃝⃡
اونجا همه بیسیم ها وصل بود به خدا
اینجا همه اتصال ها دور کرده ما رو از خدا…
نه وای فای بود نه اینترنت…
اما شب و روز در محضر خدا #آنلاین بودند
#روز_و_عاقبتمون_شهدایی🕊🌷
#سلام_ودرود_برشهدا_وامام_شهیدان
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
••••﴿﷽﴾••••-🕊⃝⃡
🌹شهید بهشتی:تا زمانی که من و شما زنده هستیم، هرگز روزی را شاهد نخواهیم بود که رژیمی غیر از جمهوریاسلامی در این سرزمین باشد؛ تحقیقاً قبل از آن به سعادت شهادت رسیدهایم.
#سلام_ودرود_برشهدا_وامام_شهیدان
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥بخشی از دیدار رهبر انقلاب با خانواده شهید رضا عواضه و شهیده معصومه کرباسی
#سلام_ودرود_برشهدا_وامام_شهیدان
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 پیکر مطهر شهید سید هاشم صفی الدین
#سلام_ودرود_برشهدا_وامام_شهیدان
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
🚩📸تصویری پربازدید از شهید سیدهاشم صفیالدین و عروسش، زینب سلیمانی (دختر حاج قاسم)
🪧#لبنان🇱🇧
🪧#وعده_صادق
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#سلام_ودرود_برشهدا_وامام_شهیدان
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
🔺قابی از شهید حاج قاسم سلیمانی و شهید سید هاشم صفیالدین
#سلام_ودرود_برشهدا_وامام_شهیدان
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
44.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سلام بر شهدا....
مزار شهدای خرمشهر
و مزار شهید دیوانی عزیز
روح همه شهدا شاد
پخش زنده
فعلا قابلیت پخش زنده در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
گلزار شهدای خرمشهر
افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهدای بجنورد
💠 ❁﷽❁ 💠 💠رمـــــان #جانم_میرود 💠 قسمت ۱۷۲ شهاب با شنیدن صدای جیغ همراه بقیه به سمت سالن دویدند..
💠 ❁﷽❁ 💠
💠رمـــــان #جانم_میرود
💠 قسمت ۱۷۳
شهاب و مهیا روبه روی دکتر نشسته بودند و منتظر بودند دکتر عکس های دست مهیا را دوباره چک کند.مهیا به دستش که برای بار دوم تو گچ رفته بود نگاهی انداخت،کمی به سمت شهاب خم شد و آرام در گوشش گفت:
ــ میگم شهاب، یعنی دیگه نمیتونم بیام دانشگاه کمک؟
شهاب با اخم نگاهی به او می کند ؛
ــ با این دستت میخوای بیای؟
مهیا خواست اعتراضی کند، که شهاب اجازه نداد وگفت:
ــ اعتراض نکن ،به اندازه کافی از دستت عصبیم
ــ خب به من چه؟
ــ خیلی پرویی مهیا !!
با سرفه ی دکتر به خودشان آمدند:
ــ این دستتون قبلا آسیب دیده بود؟
ــ بله یه بار شکست
دکتر سری تکان داد :
ــ استخون دستتون خیلی ضعیف بود و با ضربه ای که بهش وارد شد به راحتی شکست، ممکنه این بار خیلی طول بکشه تا جوش بخوره، نباید زیاد تکونش بدید ،چیز سنگین بلند کنید و استراحت مطلق.
و نسخه ای که همزمان که تذکرات را می گفت، نوشت را به طرف شهاب گرفت. شهاب تشکری کرد و به مهیا کمک کرد که بلند شود.
از بیمارستان خارج شدند..و به طرف ماشین رفتند، به محض اینکه ماشین حرکت کرد مهیا به سمت شهاب چرخید که صدای جیغش بلند شد شهاب نگران به سمتش چرخید؛
ـــ چی شد؟؟
ــ هیچی حواسم نبود دستم خورد به در
ــ مهیا درست بشین از جات هم تکون نخور
ــ باشه.میگم شهاب الان به مامان بابام چی بگم ؟؟اینجوری ببینن منو سکته میکنن.
شهاب نگاه ترسناکی بهش انداخت و گفت؛
ــ دیگه مجبورم خودم دست گلی که دخترشون به آب داد رو توضیح بدم.
مهیا لبخندی زد و سرش را به صندلی تکیه داد خیلی خسته بود و شکستن دستش و دردی که کشید باعث ضعف کردنش شده بود!
ــ شهاب خوابم میاد
ــ بخواب رسیدیم بیدارت میکنم
و چشمان مهیا کم کم گرم شدند...
👈 #ادامه_دارد....
رمان #جانم_میرود
✍ نویسنده #فـاطمہ_امـیرے
🌟اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌟
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#روایتگری_شهدایی2278
🥀چرا بانوی شیرازی و همسرش در لبنان ترور شدند؟
#سلام_ودرود_برشهدا_وامام_شهیدان
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo