eitaa logo
افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهدای بجنورد
3.9هزار دنبال‌کننده
37.4هزار عکس
17.7هزار ویدیو
134 فایل
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت https://eitaa.com/piyroo جهت ارتباط با خادمین شهدا 🌷 خواهران 👇 @sadate_emam_hasaniam @labike_yasahide @shahid_40 کپی بنر و ریپ کانال ممنوع
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷طبق قرار شبانه هر بزرگواری ۵ صلوات به نیابت از شـــ🕊ــهید مدافع حرم فیروز حمیدی زاده از مدافعان خراسان شمالی جهت تعجیل در فرج آقا امام زمان «عج»🌷 و سلامتی رهبر عزیزمان🌷 » اللهم صل علی محمد وآل محمد و عجل فرجهم » #سلام_بر_شهیدان #شبتون_شهدایی🕊 https://eitaa.com/piyroo
🌷طبق قرار شبانه هر بزرگواری ۵ صلوات به نیابت از شـــ🕊ــهید محمد رضا الوانی 🕊 جهت تعجیل در فرج آقا امام زمان «عج»🌷 و سلامتی رهبر عزیزمان🌷 » اللهم صل علی محمد وآل محمد و عجل فرجهم » #سلام_بر_شهیدان #شبتون_شهدایی🕊 https://eitaa.com/piyroo
🌷طبق قرار شبانه هر بزرگواری ۵ صلوات به نیابت از سردار شـــ🕊ــهد حسین خرازی🕊 جهت تعجیل در فرج آقا امام زمان «عج»🌷 و سلامتی رهبر عزیزمان🌷 » اللهم صل علی محمد وآل محمد و عجل فرجهم » #سلام_بر_شهیدان #شبتون_شهدایی🕊 #خادمین_پیروان_شهید_97 #ڪانال_پیروان_شــهداے_بجنورد https://eitaa.com/piyroo
💠خاطرات شهید سید مجتبی علمدار 💠قسمت 4⃣ 💠خاطره 🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃 ✨سید مجتبی نقل می کند: «هوا روشن شده بود. صدای رگبار یک تیربار امان ما را بریده بود. هیچ کس نمی توانست تکان بخورد. به یکی از آر پی جی زن ها گفتم برو خاموشش کن. همین که سرش را از خاکریز بالا برد گلوله ای توی پیشانی اش خورد و به زمین افتاد. می خواستم خودم بلند شوم. اما دستور بود که فرمانده باید فرماندهی کند نه اینکه مشغول جنگ شود. به دومین نفر گفتم برو خاموشش کن. او هم قبل از شلیک گلوله به صورتش خورد و شهید شد. دیگر کسی نبود. خوشحال شدم و گفتم لحظه شهادت فرا رسیده. 🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃 ✨اشهد را گفتم. رفتم روی خاکریز و شلیک کردم. همزمان گلوله شلیک شد و خورد به من. پرت شدم پشت خاکریز. چشمانم را بستم و شهادتین را گفتم. توی ذهنم گفتم:«الان دیگه ملائکه خدا میان و من هم میرم بهشت و ...» انگشتان دست و پاهایم را تکان دادم، دیدم حس دارند و هیچ مشکلی ندارند. چشم هایم را باز کردم. نشستم روی زمین. هنوز در حال و هوای شهادت بودم. کلاه را از روی سرم برداشتم. دیدم تیر دقیقا خورده توی کلاه من. بعد هم گلوله منحرف شده و کمی خراش در سرم ایجاد کرده است ولی آسیب جدی به من وارد نشده است. بلند شدم و با خودم گفتم: «شهادت لیاقت می خواد.» 🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃 📚کتاب علمدار، صفحه 42 الی 43 جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات. https://eitaa.com/piyroo
🌷طبق قرار شبانه هر بزرگواری ۵ صلوات به نیابت از شـــ🕊ــهید سید نور خدا موسوے 🕊 جهت تعجیل در فرج آقا امام زمان «عج»🌷 و سلامتی رهبر عزیزمان🌷 » اللهم صل علی محمد وآل محمد و عجل فرجهم » #سلام_بر_شهیدان #شبتون_شهدایی🕊 https://eitaa.com/piyroo
خداحافظ ای روضه خوان محرم خداحافظ ای روضه خوان عباس ع خداحافظ ای سیاهی و چای حسینی نشستن به بزمهای ناب حسینی خداحافظ ای سینه پراز درد خداحافظ ای مشک پاره عباس ع خداحافظ ای خدا مغیلا خداحافظ ای اشکهای رقیه س خداحافظ ای علمدار حسینم خداحافظ ای چشمهای خوشکل عباس ع خداحافظ ای چادر خاکی خداحافظ ای رگهای بریده خداحافظ ای حر و زهیرم غلام جوون و هلال وحبیبم خداحافظ ای پیرهن سیاه محرم خداحافظ ای شال محرم خداحافظ ای برات گرفته های محرم برات زیارت برات شهادت 😭😭 خداحافظ ای مریدان حسینم که جامانده ترین سینه زن حسینم خداحافظ ای اهالی محرم خداحافظ ای شهیدان بعد محرم😭😭 سفره جمع شد خیلی ها سرگرم دنیا بودند و چون منی عاصی جامانده ترینم😭😭 https://eitaa.com/piyroo
افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهدای بجنورد
💠خاطرات شهید سید مجتبی علمدار 💠قسمت 5⃣ 💠یاری خواستن از نماز 🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃 ✨سر سفره شام نشسته بودیم. دو تا از بچه ها که مشکل داشتند را به چادر فرماندهی گروهان مسلم آوردند. آنها با هم درگیر شده بودند. سید غذایش را نیمه کاره رها کرد و از چادر خارج شد. دقایقی گذشت. با آرامش خاصی وارد چادر شد. آن دو نفر را با گوشه ای برد باهاشون صحبت کرد. در آخر هم آن دو نفر با هم روبوسی کردند و آشتی کردند. 🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃 ✨اما برایم سوال پیش آمد، علت خروج سید از چادر چی بود؟ پیگیری کردم، متوجه شدم که سید از چادر خارج شده و در محوطه گردان وضو گرفته و در مسجد گردان دو رکعت نماز خوانده است. بعد از آن به چادر برگشته است.او مصداق آیات قرآن بود آنگاه که می فرماید: « از صبر و نماز استعانت (کمک و یاری) بگیرید.» 🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃 📚کتاب علمدار، صفحه 48 جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا 5صلوات🌹 https://eitaa.com/piyroo
افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهدای بجنورد
💠خاطرات شهید سید مجتبی علمدار 💠قسمت 6⃣ 💠حجب و حیا 🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃 ✨دائم به مادر و خواهر درباره حفظ حجاب و عفاف سفارش می کرد. می گفت: «باید خانم زینب کبری (س) الگوی شما باشد.» بسیار روی حجاب حساس بود. یکبار که از جبهه آمده بود. با رفقایش رفته بود بازار. با دیدن وضع حجاب در آن محل با عده ای درگیر شدند. نهایتا کارشان به کلانتری کشید. ماموران ازش پرسیده بودند مگه شما کی هستید که دعوا راه انداخته اید؟ سید هم در جواب گفته بود: «وقتی ما جبهه هستیم شما اینجا چه می کنید که حالا شهر مذهبی ما به این روز در آمده؟». 🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃 ✨هنگام صحبت،حجب و حیا در چهره اش موج می زد. وقتی با نامحرم صحبت می کرد سرش را پایین می انداخت. وقتی برای کمک به پدرش به مغازه کفاشی می آمد، اگر خانمی وارد مغازه می شد، کتابی در دست می گرفت و سرش را بالا نمی آورد. می گفت: «بابا شما جواب بده.» او می دانست که پیامبر (ص) در این باره فرمودند: «چشمان خود را از نامحرم ببندید تا عجایب را ببینید.» 🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃 📚کتاب علمدار، صفحه 63 الی 64 جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا 5صلوات🌹 https://eitaa.com/piyroo
🔶رهایی از شر شیطان 👈مسأله ابلیس و شیاطین که دشمنان نامرئی هستند، مسأله مهمی است و هیچ راهی بهتر از پناهندگی به خدا نیست. بدین جهت به چند استعاذه اشاره می‌کنیم: 1- مداومت به قرائت سوره ناس و فلق، حتی روزی یکمرتبه. 2- مداومت به قرائت آیات 53 و 54 و55 سوره اعراف، روزانه یکمرتبه. 3- دعاهای 8 و 10 و 17 از صحیفه سجادیه به شرط توجه به محتوای دعا، هنگامی که حال مناجات داشته باشید، بخوانید. 📚آیت الله عبدالقائم شوشتری، غم عشق (گام‌های نخستین در سیر و سلوک)، ص234 https://eitaa.com/piyroo
💠خاطرات شهید سید مجتبی علمدار 💠قسمت 7⃣ 💠پایان جنگ 🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃 ✨سید در جنگ تیر خورده بود پهلویش. رفتم به عیادتش. روده اش را سوراخ کرده بود. برای ترمیم شکمش را سوراخ کرده بودند. به شوخی به سید گفتم: «این دیگه چه وضعیه، این بوی بد ما را خفه کرد.» آقا سید خندید و گفت: «اگر بوی گند باطن ما نمایان شود، همه از ما فرار می کنند. حالا باز خوبه که این بوی ظاهری مانع از بروز بوی گند باطن می شود.» آقا سید در حال شوخی هم یک معلم به تمام معنا بود. آقا سید در جنگ پنج بار مجروح شد. سید یکبار هم شیمیایی شد که اثرات آن بعدها در بدن او نمایان شد. جنگ پایان یافت و دوران جهاد اصغر به پایان رسید. زخم های ظاهری سید مدتی بعد برطرف شد. اما داغی که از هجرت دوستان شهیدش بر دل او ماند هرگز التیام نیافت. 🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃 ✨سید بعد از جنگ به دنبال حل مشکل خانواده شهدا بود. قرار شد با دوستانش که همگی مجروح بودند هیاتی راه بیندازند. از طریق هیات به خانواده شهدا سر بزنند. هیات بنی فاطمه (س)در منازل شهدا تشکیل می شد و برگزاری دعای توسل و کمیل و سرکشی به خانواده شهدا از کارهای این هیات بود. مداح هیات هم خود آقا سید بود. این هیات ادامه داشت تا اینکه سال بعد با گسترش فعالیتش و افزایش تعداد شرکت کنندگانش، هیات رهروان امام خمینی (ره) راه اندازی شد. 🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃 📚کتاب علمدار، صفحه 80 الی 84 😔 نا. جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا 5صلوات🌹 https://eitaa.com/piyroo
6.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
روایتگری شهدایی قسمت 147 🎙روایتگری شهید مدافع حرم درجمع کاروان های راهیان نور 🕊شهیدلطفی در اثرحمله هوایی رژیم صهیونیستی به فیض شهادت نائل آمد https://eitaa.com/piyroo