#زندگینامه_شهدا
در تاریخ 39/2/4 در سرآسیاب کرج ، به دنیا آمد ،
پدرش به عشق امام رضا نامش را غلام رضا نهاد ،
کشتی گیری ماهری بود و در جبهه ، فرمانده اطلاعات و عملیات لشکر بود ، ولی بخاطر تواضع و فروتنی خود را راننده آمبولانس معرفی کرده بود !!
در تحلیل اسناد جنگی مهارت بسزایی داشت و همیشه میگفت ،
دشمنان چون ایمان محکمی ندارند بسیار ترسو هستند پس ، با یک حرکت رزمندگان ما از بین می روند .
در طول مدت حضورش در لشکر 10 سبب دلگرمی همه بود و آنها به انتخاب راهکارها و شناسایی او ایمان داشتند.
ایمان به خدا و اخلاص در عمل آمیخته با جانش بود و در دشوارترین شرایط جنگ احساس ضعف و یأس نمی کرد .
در عملیات مهران که فقط یک شب فرصت داشت ، با توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها به قلب دشمن زد و با شناسایی دقیق خود ضامن پیروزی عملیات شد و نام راهکار خود را راهکار فاطمه زهرا سلام الله علیها گذاشت .
همیشه میگفت ، در شناسایی باید کمتر به وسایل و ابزار آلات تکیه کرد و بیشتر باید بخدا توکل کرد و به توانمندی و قابلیت فردی تکیه نمود .
ایشان دارای روحیه خاص بودند و جذابیتی وصف ناپذیر داشتند .
در برخورد با دوستان بسیار مهربان ، اما هنگامی که در کارها اشکال پیش می آمد خشم و غضب او نیز لذت بخش بود ، خشم او حب و بغض نبود ، بلکه عشق به کار و خدمت به مردم داشت .
خود را ملزم می داشت که تمامی موانع را از سر راه بردارد.
در چندین عملیات شرکت داشت و در عملیات کربلای پنج به تاریخ
65/10/19 در شلمچه به شهادت رسید .
تنها وصیتش به مادرش گرفتن سه ماه روزه قضا ، برای دو ماه در جبهه و یک ماه در سوریه بود .
در زمان تشییع جنازه ، مادرش با گریه میگفت ،
تا امروز نمی دانستیم او فرمانده لشکر است...
#شهیدغلامرضا_کیانپور
فرمانده لشکر 10 سیدالشهدا
📕 همشهری آنلاین
🌹 اللهم عجل لولیک الفرج...🌹
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
#زندگینامه_شهدا
در یکی از روزهای سال ۱۳۳۳ در روستای دره گرگ از توابع شهرستان بروجرد به عرصه هستی پا نهاد.
محبت پدر را بیش از پنج سال درک نکرد و درد یتیمی بر قلبش نشست.
درسال ۱۳۵۰ در مدرسه ی مجتهدی در تهران شروع به تحصیل کرده و یک سال بعد به خدمت سربازی رفت. پس از گذراندن دوران سربازی درسال ۱۳۵۴ با حجت الاسلام شاه آبادی ارتباط نزدیکی برقرار نمود و پس از همکاریهای فرهنگی ، تبلیغی در سازمان فجر اسلام ، آنان به این نتیجه رسیدند که به مبارزات مسلحانه بپردازند و سپس راهی سوریه شدند.
در سال ۱۳۵۵ محمد در سوریه با آیت الله صدر و دکتر چمران ملاقات کرده و دوره های آموزش نظامی را گذراند.
با بازگشت امام (ره) به ایران ، محمد مسئولیت حفاظت از امام (ره) را بر عهده داشت. او در جریان تصرف رادیو تلویزیون از ناحیه پا مجروح شد.
پس از انقلاب ابتدا مسئولیت زندانهای اوین را عهده دار گشت و سپس به همراه پنج نفر از دوستان دیگر ، سپاه را پایه گذاری نمود .
پس از صدور فرمان امام(ره) در مرداد ۱۳۵۸ عازم پاوه شد.
با آغاز غائله كردستان ، خدمت به مردم محروم اين استان را بر عافيت نشینی ترجيح داد.
او به سرعت راهۍ كوه هاۍ سرد و سر به فلک كشيده كردستان گرديد و در جاده های پر پيچ و خم و در كمركش كوه های آن ، به قدری تلاش و مبارزه كرد و به قدری از جان مايه گذاشت كه به بالاترين مقام دست يافت. اين مقام ، نه فرماندهی سپاه غرب و نه جانشینی قرارگاه حمزه سيدالشهدا و نه پایه گذاری تيپ شهدا بود !!
بلكه والاترين مقام را مردم مظلوم و زجر كشيده ديار کردستان به او دادند و آن ، لقب « مسيح کردستان » برای وی بود.
مسیح کردستان پس از عمری مبارزه در اول خردادماه سال ۱۳۶۲ زمانیکه برای پاکسازی مهاباد راهی آنجا شده بود در ساعت۱۲ظهر بر اثر انفجار مین آیه های مقدس عشق را تلاوت نمود....
#سردارشهیدمحمد_بروجردی
📕 همشهری آنلاین
🌹 اللهم عجل لولیک الفرج...🌹
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
✅ @piyroo
#زندگینامه_شهدا
ولادت: ۶۵/۲/۱۰
شهادت: ۹۴/۱۰/۲۱
سوریه ، خانطومان
حسین در طول ۲۹ سال زندگی دنیایی در هر کاری سعی میکرد رضایت خدا را مد نظر داشته باشد. با غیرت ، رئوف و مظلوم پناه بود. اگر دست به کاری میزد سعی میکرد به بهترین نحو آن کار را به پایان برساند. فردی خوشرو و خوش برخورد بود. اگر کسی به کمک نیاز داشت تا آنجایی که می توانست به کمک آنها می شتافت. در کارهایش بسیار صبور بود. شوخ طبع بود در حالی که باعث شکستن عزت نفس کسی نمیشد (هرگز کسی را مسخره نمیکرد).
حسین علاقه و ارادت خاصی به امیرالمؤمنین (علیه السلام) و حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها) داشت ؛ به طوری که در تمامی لحظات زندگی ، این دو معصوم را بر زندگی اش ناظر و حاضر میدید و در تمامی اعمال و رفتارش تا جایی که طاقت بدنی و توان روحی و روانی داشت ، از حضرت علی (علیه السلام) و توصیهها و حکمت های ایشان پیروی میکرد و معتقد بود باید به گونهای زندگی کنیم که انگار در برابر آن حضرت گام بر میداریم. پسرم اعتقاد داشت که اگر کاری برای رضای خدا و تأیید امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) انجام میدهد ، در اصل خدمتگزاری به خود است نه به دین.
در زندگی اجتماعی و رفتار با خانواده در عین اینکه انسان بسیار کوشا و پرتلاشی بود ، اما خیلی بشاش و خوشاخلاق بود. با ورودش به هر مجلس و میهمانی ، همه متوجه تغییر فضای آن جمع میشدند ، زیرا حسین با همه مزاح میکرد ، اما هرگز دل کسی را در شوخی و مزاح نمیشکست. حسین به اندازهای مهربان بود که هرگز کینه کسی را به دل نمیگرفت. هرگز به خود اجازه دخالت و سرکشی در زندگی دیگران را نمیداد ، به همین دلیل هرگز درباره کسی هم قضاوت نمیکرد و معتقد بود خداوند و برگزیدگانش بهترین قاضیهای جهان هستند.
حسین معتقد بود ؛ تدبر در یک آیه قرآن و عمل به آن بهتر از تلاوت تمام قرآن است ، بدون اینکه معنی آیات را بفهمی.
حسین آرزو داشت همیشه در اعمال و رفتارش مظهر انجام بسم الله الرحمن الرحیم باشد و از این جهت بسیار مهربان بود.
سادگی یکی از خصوصیاتش بود ، بارها اتفاق میافتاد که بر سر سفره غذای تازه را نمیخورد و باقی مانده غذای وعدههای قبل را برای جلوگیری از اسراف مصرف میکرد.
در وصيت نامهاش هم نوشته بود جاهلی كه او را به شهادت می رساند میبخشد ، ولی دو گروه پوچ گرا و رياكار را هيچ گاه نمیبخشد.
حسين مسائل شخصی را می بخشيد و فكر می كنم چون اين دو گروه مسئله شخصی اش نبوده را نبخشيده است....
مادر مدافع حرم
#شهیدحسین_امیدواری
📕 نوید شاهد
🌹 اللهم عجل لولیک الفرج...🌹
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
✅ #افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_شهید__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
#زندگینامه_شهدا
عبدالحمید ، در اردیبهشت ماه 1333 در تهران به دنیا آمد.
پس از دوره متوسطه سه سال در خدمت مدرسین حوزه علمیه قم و نظرات دکتر شریعتی بود.
او با زمینه های مختلف از جمله علوم مختلف اسلامی ، عرفان ، فلسفه و منطق نزد استاد شهید مطهری آشنا شد و علوم جدید را در رشته پزشکی در دانشگاه مشهد ادامه داد.
در این دانشگاه اقدام به تأسیس کتابخانه اسلامی نمود و جلسات سخنرانی خود را تحت عنوان صراط مستقیم ، شروع کرد ، که در خلال این حرکت اعتقادی بارها توسط ساواک دستگیر شد.
او پس از اتمام تحصیل به تهران آمد و مجمع احیاء تفکرات شیعی را تأسیس کرد.
وی در سن 26 سالگی به عنوان نماینده مردم مشهد به مجلس راه یافت و عضو کمیسیون امور شوراها شد.
وی به زبان های انگلیسی ، عربی و فرانسوی مسلط بود ، او از اولین کسانی بود که انحراف از خط اسلام را در بنی صدر مشاهده کرد و به قصد افشاگری به تهران آمد و در روزنامه انقلاب اسلامی تحصن اختیار کرد و جریان بنی صدر را بر ملاء نمود و او را به مناظره دعوت کرد.
سرانجام دکتر ديالمه در حادثه خونين بمب گذاری در دفتر حزب جمهوری اسلامی ، در هفتم تيرماه ، به دست منافقين کوردل ، دعوت حق را لبيک گفت و به شهادت رسيد.
آرامگاه اين معلم خستگی ناپذير در بقعه ای در گوشه ای از صحن و سرای حرم ملکوتی حضرت فاطمه معصومه (سلام الله عليها) واقع شده است.....
#شهیدعبدالمجید_دیالمه
📕 همشهری آنلاین
🌹 اللهم عجل لولیک الفرج...🌹
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
✅ #افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_شهید__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
#زندگینامه_شهدا
به سال 1340 در شهرستان اهواز در محله عامری ، در طلوعی از آفتاب ، دیده به جهان گشود.
بعد از تولد علی متوجه شدند که پاهایش سالم نیست ، علی را به دکتر نشان دادند و چند روز بعد از تولدش پاهای او را شکستند و تا زانو گچ گرفتند. تا یک سال هر ماه گچ پاهای کودک را عوض می کردند.
به مسجد عشق می ورزید ، تا آخر شب در مسجد می ماند و مسجد را تمیز و جارو میکرد ، روی درب منزل نوشته بود آموزش قرآن صلواتی.
کاپیتان تیم شهباز و یکی از اعضای اصلی تیم بود و در مدرسه از شاگردان ممتاز و زرنگ بود ، او به دوستانش در یادگیری درس بسیار کمک می کرد .
تا مدرسه پیاده می رفت و پول هایش را به مادر می داد تا در مخارج منزل خرج نماید.
چندین بار توسط ساواک دستگیر شد ، کارهای تبلیغاتی انجام می داد و اعلامیه های امام را پخش می کرد.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی در تشکیل كميته انقلاب اسلامی نقش موثر داشت و در آغاز تشكيل سپاه به سپاه پیوست .
قبل از شروع جنگ جوانان انقلابی دشت آزادگان را سامان داد و سپاه حمیدیه را شکل داد و فرمانده سپاه حميديه شد .
در رشته پزشکی دانشگاه مشهد قبول شد و برای بورس در دانشگاه های آمریکا آماده می شد ، که جنگ شروع شد و دانشگاه جنگ را برگزید.
در محور کرخه با رها سازی آب كانال سلمان زير پای نیروهای عراقی ، از پیشروی دشمن جلوگیری کرد و از سقوط حمیدیه و اهواز جلوگیری کرد .
در عمليات بيت المقدس و آزاد سازی خرمشهر شركت موثر داشت و توانست منطقه غرب خوزستان را از لوث بعثی ها پاکسازی نماید.
در سال سوم جنگ ، زمان پیچیده ترین و پر رمز و رازترین قرارگاه جنگ ، قرارگاه نصرت را تشکیل داد.
در عملیات خیبر اولین عملیات آبی ، خاکی جنگ ، دو جزایر مجنون بود با 58 حلقه چاه نفت تصرف شد.
در سال 1363 ازداوج کرد ، زینب و محمد حسین حاصل این ازدواج بود.
زندگی مشترکش چهار سال بیشتر به طول نیانجامید ، بسیار به دختر و پسرش عشق می ورزید و هر زمان که به خانه می آمد دخترش همیشه روی شانه های پدر جای داشت .
در سال 65 ایشان به فرماندهی سپاه ششم امام جعفر صادق (ع) منصوب شد که فرماندهی سپاه های استان خوزستان ، لرستان ، لشکر 5 نصر و سایر یگان ها به ایشان سپرده شد.
تیرماه 1367 دشمن برنامه وسیعی برای باز پس گیری جزایر مجنون انجام داد.
یک شب قبل از تک دشمن به جزایر ، در نشستی در جمع رزمندگان و فرماندهان گفت ،
دشمن باید از نعش من رد بشود تا بتواند جزایر را بگیرد اگر دشمن جزایر را بگیرد من بر نمی گردم.
هر چقدر فرماندهان به ایشان اسرار کردند که به عقب برگردد قبول نکرد و گفت ،
تا یک نفر هم در جزایر باشد من عقب نمی آیم.
حضور ایشان باعث نجات هزاران رزمنده از خطر اسارت شد.
در قرارگاه خاتم 4 ، نهایتاً 13 نفر مانده بودند و عقب نشینی نكردند بعد از سقوط جزاير ، 7 نفر بازگشتند ، 2 نفر اسير شدند و حاج علی به همراه 3 نفر ديگر مفقود اثر گرديدند و سرنوشت علی در پرده ای از ابهام فرو رفت.
بسیاری امیدوار بودند که اسیر شده است و تا سال و سقوط صدام هیچ سخنی از سردار گمنام هور به زبان ها نیامد نه مراسمی نه یادواره ای و نه یادمانی و...
که اگر اسیر دشمن شده است ، شناسایی نشود و آسیبی به او نرسد.
در سال 89 پس از تفحص پيكر شهدا در مناطق عملیاتی پيكر اين سردار شهيد به همراه سه تن از ياران وفادارش پیدا شد و يوسف هور بعد از 22 سال غربت و گمنامی ، در حالی که شالی سبز به پهلو بسته بود به آغوش وطن بازگشت....
#شهیدعلی_هاشمی
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo