{سیره شهید 🕊}
🌹شهید محمدحسن(رسول)خلیلی🌹
✨🌼✨🌼✨
👈رسول سال اول راهنمایی بود که به مناطق جنگی رفتیم در فکه ، در آن جا قبر هایی را به رسول نشان دادم و
گفتم که بچه ها شب ها می آمدند و در این قبور راز و نیاز می کردند . 😇😇
👈هوا تاریک شد و وقت اذان رسید . نماز را که خواندیم ، دیدم رسول نیست . 😰
👈خیلی دنبال رسول گشتیم .
و بالاخره او ار در یکی از قبرها پیدا کردیم که چفیه روی سرش کشیده و به سجده رفته و دارد گریه می کند .😭
👈 آن حالش را به هم نزدم
و
فقط یک عکس از او در همان حالت گرفتم
🍃🌹
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
از شما میخواهم ، به جان امام زمانمان مهدی موعود (عجل الله تعالی فرجه) پشت ولایت را خالی نکنید .☝️
گوش به امر رهبر انقلاب و دنباله رو ایشان، هر چه امر میکنند بی چون و چرا بپذیرید، که والله سعادتتان در همین است...👌
شهید مدافع حرم احمد اعطایی🌷
یادشون با صلوات
🌹در زمان غیبت اطاعت محض از ولایت فقیه داشته باشید .🌹
#لایک پست در پیشرفت کانال شهدا تاثیر دارد🌹
#اللهم عجل لولیک الفرج✨
شادی قلوب نازنین ائمه و تعجیل در فرج صلوات✨
التماس دعا
🍃🌹
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
🕊بالی دهید به وسعت آسمان مرا ..
که من هرچه می دوم ؛
به شهیدان نميرسم!
صبحتون بخیر و منور به نگاه شهدا🌸
🍃🌸شروع هفته ای پُر برکت با
صلوات بر حضرت محمد (ص)
و خاندان مطهرش 🌸 🍃
🍃🌹
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
- یادش بخیر،
کانالهای تنگ و باریک
رفاقت های بی ریا
- یادش بخیر
سربندهایی که نشانی بود از اطاعت
- یادش بخیر وصیتنامه نوشتن های دم آخری و هول هولکی
وقتی هم کم می آوردیم از روی دست بغل دستی با خنده و شوخی تقلب می کردیم.
بعضی ها هم خیلی بامرام، کاغذ رو می گرفتند و کاملش می کردن.
آخر چیزی نداشتند که تقسیم کنند. یک تسبیح و یک قرآن و کمی خرت و پرت
- یادش بخیر مهدی بیک زاده که وصیت کرده بود صد تومن به بستنی فروشی سر "نادری" بدهکارم..
بدهی او نه صد میلیارد.....
نه صد میلیون ...
نه هزار.....
فقط صدتا یک تومنی!
کسی هست اینها را باور کند؟
اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا
🍃🌹
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
🌱سلام برطلبه شهیده زهرا دقیقی🌹
اتوبوس مدرسه🍒
مدرسهای دانشآموزان را با اتوبوس به اردو میبرد. در مسیر حرکت، اتوبوس به یک تونل نزدیک میشود که نرسیده به آن تابلویی با این مضمون دیده میشود: «حداکثر ارتفاع سه متر»
ارتفاع اتوبوس هم سه متر بود، ولی چون راننده قبلاً این مسیر را آمده بود با کمال اطمینان وارد تونل میشود، اما سقف اتوبوس به سقف تونل کشیده میشود و پس از به وجود آمده صدایی وحشتناک در اواسط تونل توقف میکند.
پس از آرام شدن اوضاع مسئولین و راننده پیاده شده و از دیدن این صحنه ناراحت میشوند. پس از بررسی اوضاع مشخص میشود که یک لایه آسفالت جدید روی جاده کشیدهاند که باعث این اتفاق شده و همه به فکر چاره افتادند؛ یکی به کندن آسفالت و دیگری به بکسل کردن با ماشین سنگین دیگر و .... اما هیچ کدام چارهساز نبود تا اینکه پسربچهای از اتوبوس پیاده شد و گفت: «راه حل این مشکل را من میدانم!»
یکی از مسئولین اردو به پسر میگوید: «برو بالا پیش بچهها و از دوستانت جدا نشو!»
پسربچه با اطمینان کامل میگوید: «به خاطر سن کم مرا دست کم نگیرید و یادتان باشد که سر سوزن به این کوچکی چه بلایی سر بادکنک به آن بزرگی میآورد.»
مرد از حاضرجوابی کودک تعجب کرد و راه حل را از او خواست. بچه گفت: «پارسال در یک نمایشگاه معلممان یادمان داد که از یک مسیر تنگ چگونه عبور کنیم و گفت که برای اینکه دارای روح لطیف و حساسی باشیم باید درونمان را از هوای نفس و باد غرور و تکبر و طمع و حسادت خالی کنیم و در این صورت میتوانیم از هر مسیر تنگ عبور کنیم و به خدا برسیم.»
مسئول اردو از او پرسید: «خب این چه ربطی به اتوبوس دارد؟»
پسربچه گفت: «اگر بخواهیم این مسئله را روی اتوبوس اجرا کنیم باید باد لاستیکهای اتوبوس را کم کنیم تا اتوبوس از این مسیر تنگ و باریک عبور کند.»
پس از این کار اتوبوس از تونل عبور کرد.
خالی کردن درون از هوای کبر و غرور و نفاق و حسادت رمز عبور از مسیرهای تنگ زندگی است...
🌴 فاعتبروا یا اولی الابصار
#اللهم_ارزقنی_توفیق_الشهادة_فی_سبیلک
🍃🌹
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
نوشته های لباس رزمندگان در جبهه.......
من مشتعل خاک حسینم
محبان حسین
عاشق کربلا
یا مهدی
یا ثارالله
یا زهرا
دیدن وجه خدا هست مرا آرزو
رهسپاریم با خمینی تا شهادت
پرچم به دوش ماست، ما خونخواه عشقیم
می رویم تا انتقام سیلی زهرا بگیریم
هر چه خدا خواست همان می شود
جگر شیر نداری سفر عشق مرو
ما وارثان خون ثارالله عشقیم
من عاشق ثارالله ام
مسافر کربلا
کربلا مرا دریاب
یا زیارت یا شهادت
و حال شما.....
🔴 اگر می خواستید یکی از این نوشته ها را برای لباستان انتخاب کنید
کدام را انتخاب می کردید؟
یا اگر قرار بود یک جمله ای غیر از این نوشته ها بنویسید
چه چیزی را می نوشتید؟
🍃🌹
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
عیــد غدیــر نزدیڪـ استـــ،
غــدیر را تبلیــغ نڪردنــد،
کہ عـاشـورا بہ وجود آمــد
بالا رفتن دست علے؏ راتبلیغ نڪردند
کہ سر حسین ؏ بربالای نیزهها رفت
|• به پیشواز غدیر برویم
#نــشــر_
🍃🌹
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
همسر شهید برونسی می گوید:
آن سال حسین و دختر بزرگم، پشت کنکور ماندند و قبول نشدند. تو دوست و دشمن تک و توکی می گفتند:« اینا فرزند شهید هستن و سهمیه هم که دارن، عجیبه که تو کنکور قبول نشدن!»
بعضی از آن هایی که فضولی شان بیشتر است، طعنه های دیگری هم می زدند و با زبانشان نیش می زدند.
حسابی ناراحت بودم و گرفته. بیشتر از من بچه ها زجر می کشیدند. همه ی تلاششان را کرده بودند که به جایی نرسید. گویی دیگر امیدی به کنکور سال بعد نداشتند.
همان روزها، شب جمعه ای بود که رفتم سر مزار شهید برونسی. فاتحه ای خواندم و مدتی پای قبر نشستم. همین طور با روحش درد دل می کرم و به زمزمه حرف دل می زدم. وقتی می خواستم بیایم، از قبول نشدن بچه ها تو کنکور شکایت کردم و بهش گفتم:« شما می دانی و جان زینب! (دخترکوچکم و فزند آخر خانواده که شهید برونسی علاقه ی زیادی به او داشت)، شما که جات خوبه، از خدا بخواه، از حضرت فاطمه ی زهرا سلام الله علیها بخواه که بچه هات امسال دیگه قبول بشن.»
بنا به تجربه های قبلی، یقین داشتم دعام بی اثر نمی ماند، و مدتی بعد، عجیب بود که امید بچه ها به کنکور انگار خیلی بیشتر شده بود. با علاقه و پشتکار زیادتری درس می خواندند. کنکور سال بعد، هردوشان، آن هم با رتبه ی خوب، قبول شدند. دوتایی هم تو دانشگاه مشهد افتادند. این را چیزی نمی دانم جز عنایت شهید.
«خاک های نرم کوشک/ ص316»
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
#معرفی_شهید 🌹🕊
▫️نام ونام خانوادگی:طاهر کشاورز ایراندوست
▫️نام پدر:اسماعیل
▫️محل تولدقزوین - آلتین کش
▫️تاریخ تولد۱۳۴۱/۰۱/۰۴
▫️تاریخ شهادت۱۳۶۱/۰۵/۱۳
▫️محل شهادت :بوکان
#زندگینامه
چهارم فروردین ۱۳۴۱، در روستای آلتینکش از توابع شهر قزوین به دنیا آمد.تا پایان دوره متوسطه در رشته تجربی درس خواند و دیپلم گرفت. به عنوان سرباز ژاندارمری خدمت میکرد. سیزدهم مرداد ۱۳۶۱، در بوکان هنگام درگیری با گروههای ضدانقلاب بر اثر اصابت گلوله به شهادت رسید. مزار او در زادگاهش واقع است.
#نشر_بمناسبت_سالروز_شهادت
شادی ارواح مطهر شهدا #صلوات
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
🍃🌹🕊🌹🕊🌹🍃
#تلنگر
#چیکار_کردیم_با_دلهامون😔
💠 چه آرزوهای قشنگی می کردند و چقدر زیبا اجابت می شد...
🌹 حاج احمد متوسلیان آرزو کرده بود:
"بدست شقی ترین انسانهای روی زمین یعنی اسرائیلی ها کشته بشم"
و حالا دست اونهاست... 😔
🌹 شهید ابراهیم همت از خدا خواسته بود:
"مثل مولایم بدون سر وارد بهشت بشم"
ترکش خمپاره سرش رو برد... 😭
🌹 شهید برونسی همیشه می گفت:
"دوست دارم مثل حضرت زهرا (س) گمنام باشم"
سالها پیکرش مفقود بود... 😔
🌹 شهید مهدی باکری می گفت: از خدا خواستم
"بدنم حتی یک وجب از خاک زمین رو اشغال نکنه"
آب دجله او را برای همیشه با خودش برد... 😭 😔
🌹 شهید ابوترابی در مسیر پیاده روی مشهد می گفت آرزو دارم:
"در جاده عشق (مشهد) از دنیا برم"
تو همون مسیر خدا بردش و روز شهادت امام رضا در جوار امام رضا (ع) دفن شد... 😔
💠💠 حاج حسین یکتا:
میخواستن 👈 میشد...
میخوایم 👈 نمیشه..
#چه_کار_کردیم_با_این_دلها😔
🌹اول شهید زندگی کن تا
تا شهید بروی از زندگی 🌹
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
⭕️چند روز مانده بود تا عملیات بدر. جایی که بودیم از همه جلوتر بود. هیچ کس جلوتر از ما نبود، جز عراقیها.
توی سنگر کمین، پشت پدافند تک لول، نشسته بودم و دیدهبانی میکردم. دیدم یک قایق به طرفم میآید. نشانه گرفتم و خواستم بزنم.
جلوتر آمد، دیدم آقا مهدی است. نمیدانم چه شد، زدم زیر گریه. از قایق که پیاده شد، دیدم هیچ چیزی همراهش نیست. نه اسلحهای نه غذایی. نه قمقمهای؛ فقط یک دوربین داشت و یک خودکار.
از شناسایی میآمد. پرسیدم "چند روز جلو بودی؟"
گفت: "گمونم چهار – پنج روز..."
#شهید_مهدی_باکری
#درس_اخلاق
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
1_5051009693330178061.mp3
9.34M
🍂شهیدارو کجا ما می شناسیم 😔
🍂شهیدارو #شهیدا می شناسن 💔
🎧 حاج مهدی #سلحشور
#فوق_زیبا👌
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
سلام و عرض ادب
صبح همگی بخیر و سعادت...
#از_خانه_تا_خدا....
#درس نوزدهم
💎 " نگاهِ ناقص به دین "
🔺چرا اسلام میگه با اینکه هنوز جا داری یه لقمۀ دیگه هم بخوری اما دست از غذا بکش؟!
خب من میخوام دو تا لقمۀ دیگه هم بخورم!
اصلاً میخوام هر چی دوست دارم بخورم!😤
👌اتفاقاً خداوند مهربان اصلاً راضی نیست که کسی از زندگی خودش "کم" لذت ببره.
بهت میگه عزیزم تو باید "خیلی لذّت ببری" 💖
🌹 خداوند متعال، انسان رو خلق کرده و "اصلاً هم نمیخواد انسان رو مریض و ضعیف ببینه"
* نمیخواد ببینه انسان داره به خاطر بیماری و سایر مشکلات، اذیت میشه
✅ عزیز دلم علّت اینکه اسلام میگه "لقمۀ آخر" رو نخور اینه که:
🔶 بدنِ انسان تا "همون یه لقمه مونده به آخر" دیگه "سیر" میشه،
* امّا یه مقدار طول میکشه تا پیامِ سیر شدن به مغز برسه
برای همین👆، آدم "خیال میکنه" که هنوز سیر نشده ☺️
✔️ اگه آدم اون لقمۀ آخر رو نخوره باعث میشه که همیشه نسبت به غذا اشتها داشته باشه
و غذاهاش رو با لذّتِ بیشتری بخوره👌
🔞 ضمن اینکه مصرفِ بیش از حدّ غذا باعثِ
👈کاهشِ عمرِ انسان و به وجود اومدنِ بیماریهای مختلف میشه.😷
📌 "در واقع خوردنِ اون لقمۀ آخر درسته یه کمی لذّت داره، امّا باعث میشه که آدم لذّتهای زیادی رو از دست بده"
اسلام خیلی زیبا انسان رو رشد میده.
✔️ بله ظاهراً داره با بعضی از "لذّت های بی بند و بارانۀ" تو مخالفت میکنه ؛
💞 امّا در واقع داره یه برنامۀ عالی برای لذت بردنِ تو از غذا خوردن بهت میده
🌷 خداوند حکیم میدونه که اگه آدم از زندگی خودش "کم" لذّت ببره،
👈سراغِ گناه هایی میره که پر از ضرر هست...🔥
❤️ برای همین "با برنامه های عالی و دقیق و انسان شناسانه"، به آدم کمک میکنه تا بیشترین لذّت رو از زندگیش ببره....
اللهم صل علی محمد و آل محمد
و عجل فرجهم
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
┄┄┄••❅❈✧❈❅••┄┄┄
▫️همسرش میگفت:
برگه مأموریتش را امضا نکرد تا نگویند #مدافعان_حرم برای پول میروند. #شهید_مدافع_حرم_عبدالصالح_زارع
🍃🌹
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
#لبخندهای_خاڪی ☺️
رزمنده ها برگشته بودن عقب
بیشترشون هم راننده کامیون🚛 بودن
که چند روزی نخوابیده بودن ...
ظهر☀️ بود وهمه گفتند نماز رو بخوانیم
و بعد بریم برای استراحت ...
امام جماعتِ اونجا
یڪ حاج آقای پیری بود
که خیلی نماز رو کُند میخوند ،
رزمنده هایِ خیلی زیادی
پُشتش وایستادن و
نمــاز رو شروع کردند ...
آنقدر کند نماز خواند که رکعت اول
فقط ۱۰ دقیقه ای طول کشید !
وسطای رکعت دوم بود...
یکی از راننده ها
از وسط جمعیت بلند داد زد :
حاجججججججییییییییی
جونِ مادرت بزن دنده دوووو 😅😂
🍃🌹
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
بوی عطر عجیبی داشت...
نام عطر را که می پرسیدم
جواب سربالا میداد...
#شهید که شد، توی وصیت نامه اش نوشته بود:
"به خدا قسم هیچگاه عطر نزدم؛
هرگاه خواستم معطر شوم، از ته دل میگفتم السلام علیک یا ابا عبدالله(ع)...."
🍃🌹
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
♨️این مطلب رو فقط مسئولین بی کفایت و خائن بخونند تا شاید خجالت بکشند‼️
💢حساسیت به بوی کباب❗️
🔻هر وقت میخواهيم با سيد برويم توي شهر قدمي بزنيم، يکي دو نفر جلوتر مي روند تا اگر بوي کباب شنيدند خبرش کنند؛ چون حساسيت دارد به بوي کباب، خيلي حالش بد مي شود❗️
🔹يک بار خيلي اصرار کرديم که چرا؟
🌷گفت: اگر در ميدان مين بودي و به خاطر اشتباهي، مين فسفري عمل مي کرد و دوستت براي اينکه معبر و عمليات لو نرود، آن را مي گرفت زير شکمش و ذره ذره آب مي شد و حتي داد و فریاد هم نمي زد و از اين ماجرا فقط بوي بدن کباب شده توي فضا مي ماند، تو به اين بو حساس نمي شدي؟؟؟
#شهدا_شرمنده_ایم😔 #افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
محمدرضا تورجی زاده که یکی از محبین واقعی و عجیب حضرت زهرا(س) بود،
در همه کارها و مشکلاتش به حضرت زهرا(س) توسل میکرد، این دفعه هم با این شعر هم حاج حسین خرازی را بیتاب کرد و هم مثل همیشه حاجت روا شد :
توی خط مقدم کارها گره خورده بود خیلی از بچه ها پرپر شده بودند خیلی مجروح شده بودند.
حاج حسین خرازی بی قرار بود ، اما به رو نمی آورد ، خیلی ها داشتند باور میکردند اینجا آخرشه ، یه وضعی شده بود عجیب،
توی این گیر و دار حاجی اومد بی سیم چی را صدا زد…
حاجی گفت : هر جور شده با بی سیم محمدرضا تورجی زاده را پیدا کن (شهید تورجی زاده فرمانده گردان یازهرا “س” ) مداح با اخلاص و از بچه های دلاور و شجاع لشکر بود…
خلاصه تورجی زاده را پیدا کردند ، حاجی بیسم را گرفت با حالت بغض و گریه از پشت بیسیم گفت : تورجی زاده چند خط روضه حضرت زهرا برامون بخون…
تورجی زاده فقط یک بیت زمزمه کرد که دیدم حاجی بیتاب شد…
خدا میدونه نفهمیدیم چی شد وقتی به خودمون اومدیم دیدیم بچه ها دارند تکبیر میگویند..
الله اکبر الله اکبر ،
خط را گرفته بودند ، عراقی ها را تارو مار کرده بودند ، با توسل به حضرت زهرا(س) گره کار باز شده بود،
میدونید دوبیتی که تورجی زاده برای حاج حسین خواند چی بود؟ و چه جوهر معرفتی تو وجود حاجی بود که با شنیدن اون بیتاب شد و همین توسل به بچه ها نیرو داد؟
اون دوبیتی این بود شاید هزار بارشنیدیم اما بی تفاوت از کنارش رد شدیم! :
در بین آن دیوار و در زهرا صدا می زد پدر دنبال حیدر می دوید از پهلویش خون میچکیدزهرای من زهرای من زهرای من زهرای من
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
🕊پرواز پرستویی دیگر.....
🌹شــهادت پــاســدار رشــیــد اســلــام حــســیــن مــعــمــاری خــدمــت امــت شــهیــد پــرور خــوزســتــان تــســلــیــت و تبریک عــرض مــی ڪــنــیــم.
شــهیدبــزرگــوار چــنــد روز پــیــش تــوســط پــهبــادهای متجاوز آمــریــڪــایــی درعــراق مجروح شــده بــودنــد و در بیمارستان بــســتــری بــودنــد ڪــه شـــنبه در بیمارستان شهید چمران تهران به فیض شــهادت رســیــدنــد.
🍃🌹
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
#داستان_زیبای_دو_رفیق ♥️
دو شهید ....
همہ جا معروف شده بودن به باهم بودن ؛
تو جبهه حتی اگه از هم جدا شونم میڪردن آخرش ناخواسته و تصادفی دوباره برمیگشتن پیش هم ...!
خبر شهادت علی رو ڪه آوردن ، مادرِ محمد هم دو دستی تو سرش میزد و میگفت : بچم
اول همه فڪر میڪردن علی رو هم مثل بچش میدونه ، به خاطر همین داره اینجوری گریه میڪنه .
بهش گفتن مادر تو الان باید قوی باشی ، تو هنوز زانوهات محڪمه ، تو باید ننه علی رو دلداری بدی .
همونجوری ڪه هایهای اشڪ میریخت گفت :
زانوهای محڪمم ڪجا بود ؟
اگه علی شهید شده مطمئنم محمد منم شهید شده اونا محاله از هم جدا بشن .
عهد بستن آخہ مادر ...
عهد بستن ڪه بدون هم پیش سیدالشهدا نرن ....!
مأمور سپاهی ڪه خبر آورده بود ڪنار دیوار مونده بود و به اسمی ڪه روی پاڪت بعدی نوشته شده بود خیره مونده بود ....
نوشتہ بود #شهید_سید_محمد_رجبی ...
✍ : پ.ن. خدایا بہ حق شهدا ، قسمتمون ڪن یه همچین رفیقی .
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo