eitaa logo
افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهدای بجنورد
4.5هزار دنبال‌کننده
33.6هزار عکس
15.5هزار ویدیو
131 فایل
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت https://eitaa.com/piyroo جهت ارتباط با خادمین شهدا 🌷 خواهران 👇 @sadate_emam_hasaniam @labike_yasahide @shahid_40 کپی بنر و ریپ کانال ممنوع
مشاهده در ایتا
دانلود
! 🌷من خیلی به امام رضا (ع) ارادت دارم. زیارت هر امامی که بروم زیارت نامه امام رضا را هم مى خوانم. در صحن حضرت ابالفضل (ع) نشسته بودم، دلم یاد امام رضا کرد، شروع به خواندن این زیارت کردم. چند دقیقه بعد دیدم یکی از خدام حرم آمد کنارم، شنید زیارت امام رضا مى خوانم. نشست پشت سرم و شروع کرد با من زیارت را تکرار کردن و اشك مى ريخت. 🌷بعد از اتمام زیارت رو کرد به من و گفت: زیارت امام رضا را در کنار ضریح حضرت عباس مى خوانى؟ گفتم: اشکالی داره؟ گفت: نه، من خودم آزاد شده امام رضا هستم. پرسیدم: چطور؟ گفت: زمان جنگ من اعتقاد داشتم امام رضا در دست ایرانی ها اسیر شده و باید حرمش را آزاد کنیم. لذا به مادرم که عاشق امام رضا بود قول دادم که بروم به جنگ ایرانی ها برای آزاد سازی حرم امام رضا. 🌷....به همین خاطر داوطلبانه به جیش الشعبی پیوستم و مرتب برای مادرم نامه مى نوشتم که مثلاً من الان در شلمچه هستم، جایی که امام (ع) از آنجا وارد ایران شد.... تا اینکه یک روز بلندگوی گردان مرا صدا زد و گفتند تلفن با تو کار داره. رفتم. مادرم بود پای تلفن گریه مى كرد، گفت: تو مطمئنی راه درستی انتخاب کرده اى؟ گفتم: چطور‌؟ گفت: دیشب خواب دیدم.... 🌷....گفت: ديشب خواب ديدم در یک صحرای بزرگ، امام رضا (ع) دستهایش را باز كرده و زائرانش را به آغوش مى گيرد، هم اینکه تو نزدیکش شدی دستهایش را بست و به تو گفت: تو با ما نیستی. تو گفتی: من برای آزاد کردن شما و حرمتان آمدم. امام فرمود: تو سپاه را اشتباه آمده ای جبهه من این طرف [است.] تو طرف دشمنان منی. 🌷مادر که این رو گفت چند روز فکر مى كردم. دیدم رفتار نیروهای ما شبیه یاران امام رضا نیست. تصمیم گرفتم به طرف ایرانی ها بیام. حرکت کردم به سمت خاکریز ایرانی ها و فریاد مى زدم: آمدم تسلیم بشم. آمدم بیام پیش امام رضا. از خاکریز ایرانی ها تیراندازی کردند دو تا تیر به پاهام خورد ولی یکی از سربازهای ایرانی که عرب خوزستان بود فهمید چی مى گم به کمکم آمد و من را نجات داد. تو آمبولانس گذاشتنم چیزی نفهمیدم.... 🌷چشمام رو که باز کردم تو یک بیمارستان بودم. گفتم: من کجام؟ گفتند: اینجا بیمارستانی در مشهد امام رضا است. از پنجره به بیرون نگاه کردم، گنبد امام رضا را دیدم، گفتم: آقا، آزاد شده توام. این زخم گلوله ها نشان محبت و عشق منه. بعد از اون به لشگر بدر ملحق شدم و در جبهه بر علیه حزب بعث و صدام جنگیدم. استخبارات صدام، پدر و مادر و دو برادرم را اعدام و شهید کرد، به همین خاطر وقتی زیارت امام رضا (ع) را خواندى کنارت نشستم و با تو همراه شدم، من آزاد شده امام رضایم. راوى: سيد جواد هاشمى 🏴 https://eitaa.com/piyroo
شهید محمد صدری  نام مادر: قزبس نام پدر: علی محمد  تاریخ تولد: 1340/4/4  محل تولد: روستای‌ گنداب علیا -قروه  تحصیلات: پایان دوره ابتدایی‌  وضعیت شغل: پاسدار  وضعیت تأهل: متأهل  ارگان اعزام کننده: سپاه پاسداران انقلاب اسلامی‌  تاریخ شهادت: 1360/2/5  محل شهادت: سقز  نحوه شهادت: اصابت ترکش خمپاره  محل دفن: زادگاهش  درنگ:  شهید در نامه ای‌ خطاب به پدر و مادر خود با آرزوی‌ سلامتی‌ آنها و یادآوری‌ رنج و مشقت ایشان برای‌ فرزند از آنها تشکر نموده و از آرزوی‌ شهادت خود می‌گوید. ایشان والدین را به شادی‌ بر مرگ فرزند خوانده و مژده حضور خود در بهشت و وعده‌ دیدار را والدینش را در فردوس می‌دهد. شهید در پایان پس از توصیه به احسان و کمک به جنگ زدگان با ابیاتی‌ نامه خود را به پایان می‌برد. https://eitaa.com/piyroo
وصیت نامه شهید محمد صدری‌ ­ بسم الله الرحمن الرحیم1 ب[ ه] خدمت پدر و مادرم سلام. بعد از سلام امیدوارم که در زیر سایه جمهوری اسلامی به رهبری امام خمینی صحیح و سالم باشید. پدر و مادر عزیزم من از شما یک عمر تشکر می کنم که ما را با هزاران سختی و مشقت بزرگ کرده ای[ د] و برای بنده زحمت بسیار کشیده ای[ د]. من هیچ وقت دل از شما نمی کندم و نمی خواستم از شما لحظه ای جدا بشوم اما این بار که [ خواستم]2 از شماها جدا بشوم آرزوی شهادت داشتم و لذت شهادت بیشتر از [ عشق به] شما بود و دیگر نباید خدا نخواسته غم [ و] اندوهی به دلتان راه دهید و دشمنان اسلام را شاد کنید. ب[ ه] یاد آنها باشید که خانه هایشان و سر [ و] سامانشان را و بچه 3 ساله و بچه شیرخوارشان از دست دادند. من [ در] وصیت نامه ام به شما مژده می دهم که به بهشت می روم3 و جزء شهیدان شاید باشم. من خودم این را قبول کردم و تقاضایی که از شما دارم برایم پی در پی احسان کنید. به امید پیروزی اسلام بر کفر. و من [ در] انتظار شما هستم در جایی که [ پیامبر]4 ( ص) رهبر بزرگ دین اسلام وعده داده است. و در ضمن مبلغ 2000 تومان پول در جیبم هست آن را بعد از مرگم به جنگ زدگان کمک کنید تندرست باشید. محمد صدری این شعرها را برایم بخوانید مادر غم دیده نداری خبر از من / از گردش ایام چه آمد ب[ ه] سر من من تازه جوان بودم و اندر چمن گل / نشکفته فرو ریخت همه بال [ و] پر من دوستان رفیقان مرا یاد کنید / از فاتحه روح مرا شاد کنید. در فصل بهار نوجوانی/ آمد اجلم5 به ناگهانی/ ناچیده گلی ز باغ دنیا / رفتم من از این جهان فانی 1 . وصیت در قالب نامه شهید به خانواده اش در یک برگ بدون مهر نوشته شده و نامه به ضمیمه برگه تأیید وصیت نامه به تأیید مادر شهید رسیده است. در بالای‌ برگه نوشته شده: وصیت نامه شهید محمد صدری‌ چهار مصرع آخر شعر در پایان نامه در حاشیه سمت چپ نامه آمده است. 2 . در اصل وصیت : خواهم 3 . اشاره به آیه 169 سوره آل عمران که می‌ فرماید: ولا تحسبن الذین قتلو فی‌ سبیل الله امواتاً بل احیاء عند ربهّم یرزقون/ البته نپندارید که شهیدان راه خدا مردند بلکه زنده به حیات ابدی‌ شدند و در نزد خدا متنعّم خواهند بود. 4 . در اصل وصیت : انبیا 5 . در اصل وصیت: عجلم https://eitaa.com/piyroo
شهیدمحمدفاضل https://eitaa.com/piyroo
شهيد محمد فاضل ‌فرزند محمد حسين‌ در تاریخ 14/02/1338 در شهرستان ‌سبزوار دیده ‌به ‌جهان گشود. او به ‌مسايل ‌ديني ‌علاقه ‌زيادي‌ نشان ‌مي‌داد و به ‌امام‌حسين ‌(عليه‌السلام‌) عشق مي‌ورزيد و از همان ‌سال هاي‌ كودكي به ‌همراه ‌پدر در جلسات ‌مذهبي ‌و عزاداري ‌شركت‌ مي‌نمود. خواهرش‌ مي‌گويد: محمد ده ‌ساله ‌بود كه ‌در شب‌ عيد فطر نماز هزار قل ‌هو الله ‌مي‌خواند، به ‌او گفتم‌: اين‌نماز براي ‌تو سنگين ‌است‌! تو هنوز بچه‌اي‌ چرا اين ‌نماز طولاني ‌را مي‌خواني‌؟ گفت‌: اين‌ نماز را مي‌خوانم ‌تا شهيد بشوم. تحصيلات ‌ابتدايي ‌را در دبستان ‌حكيمي‌ گذراند سپس‌ وارد دبيرستان‌ اسرار شد. وی در كنار تحصيل‌ به ‌كلاس‌هاي ‌تفسير قرآن ‌مي‌رفت‌. او از همان ‌سال‌ها فعاليت‌هاي ‌سياسي‌اش ‌را عليه ‌رژيم آغاز كرد. جلسات ‌سخنراني‌ در دبيرستان ‌ترتيب‌ مي‌داد و همسالانش‌ را از وضعيت ‌سياسي ‌و اجتماعي‌ جامعه ‌مطلع ‌مي‌كرد و خود نيز در جلسات ‌سخنراني ‌روحانيون ‌متعهد از جمله ‌حضرت‌ آيت‌ الله ‌خامنه‌اي ‌شركت ‌مي‌كرد. سال ‌آخر تحصيلات‌ دبيرستان ‌را در دبيرستان‌ ابن ‌يمين‌ مشهد گذراند و در حالي‌ كه ‌به ‌علت‌ فعاليت هاي ‌ضد رژيم ‌مورد تعقيب ‌ساواك‌ بود، نزد يكي‌ از روحانيون ‌دروس ‌حوزوي‌ را فرا ‌گرفت‌. او جواني ‌بود كه ‌در ابعاد علمي‌ و عملي ‌ممتاز و در ايمان ‌و جهاد پيشتاز بود. بسيار روزه ‌مي‌گرفت ‌و متين‌، كم‌ حرف ‌و صبور بود. برگزاري ‌نمايشگاه‌هاي ‌كتاب‌، كلاس‌هاي‌ آموزش‌ قرآن‌ و عقيدتي ‌سياسي‌ و افشاگري‌ توطئه‌ها و جنايات ‌رژيم ‌و دشمنان‌ شرق ‌و غرب‌ از جمله‌ آمريكا در غالب ‌مقالات‌، از جمله‌ي ‌فعاليت‌هاي ‌محمد در دوره‌ي ‌انقلاب‌ بود. وی در رشته‌ رياضيات ‌دانشگاه ‌فردوسي ‌مشهد پذيرفته ‌شد اما از آنجا كه ‌تهران‌ را براي ‌فعاليت‌هايش‌ مناسب‌تر مي‌ديد بعد از گذشت ‌مدتي‌ به‌ آنجا رفت ‌و در رشته‌ مهندسي ‌صنايع ‌دانشگاه ‌صنعتي شريف ‌تهران ‌مشغول ‌به‌ تحصيل‌ شد. محمد درباره ‌انقلاب‌ اسلامي‌ مي‌گفت‌: اصل‌، انقلاب‌ است‌ و اصل‌ انقلاب‌، امام ‌است ‌لذا تداوم‌ انقلاب‌ منوط‌ به‌ پيروي‌ از خط‌ امام ‌است ‌و پيروي ‌خط‌ امام‌، حفظ‌ خون‌ شهداست‌. تابستان ‌سال ‌1358 به ‌كمك‌ چند تن‌ از دوستانش ‌جهادسازندگي‌ سبزوار را تاسيس‌ كرد و در كنار آن ‌به فعاليت هاي ‌فرهنگي ‌نيز پرداخت‌ و دست‌ به ‌انتشار بولتن ‌زد و سعي‌ نمود با انتشار مقالات،‌ مباني ‌فكري‌ خطوط‌ انحرافي ‌را كشف‌ و رسوا كند. محمد در 13/08/1358 در فتح ‌لانه ‌جاسوسي‌ آمريكا نقش‌ مؤثر داشت و پس از آن همانند ديگر برادران دانشجو در كار حساس حفظ و حراست گروگانها و افشاي اسناد آنها به مردم بود ‌و در همين ‌رابطه ‌در فروردين ‌1359 در مسجد جامع ‌سبزوار طي ‌يك‌ سخنراني ‌به ‌تشريح‌ مواضع ‌دانشجويان‌ مسلمان ‌پيرو خط‌ امام ‌پرداخت‌. تابستان ‌1359 از طرف ‌سپاه ‌پاسداران ‌تهران ‌به ‌سبزوار رفت ‌و ضمن‌ كلاس‌ هايي‌كه ‌براي ‌افراد سپاه‌، جهاد و نهضت‌ داير نموده ‌بود، اين ‌سه ‌نهاد را به ‌وحدت‌ و يكپارچگي ‌رساند و سپس‌ جهت ‌فعاليت ‌در روستاهاي ‌محروم ‌سبزوار به ‌دو چاهي‌ شهرستان سبزوار، روستايي ‌در قلب‌ كوير شتافت‌. آبان ‌ماه‌ 1359عازم ‌جبهه‌هاي ‌نبرد شد. مدت ‌يك ‌هفته ‌در اهواز با ستون ‌پنجم ‌دشمن ‌مبارزه ‌كرد و چند تن‌ از اشرار را با مقادير زيادي‌ اسلحه ‌و مهمات‌ دستگير و تحويل ‌سپاه ‌پاسداران ‌نمود. سپس ‌به ‌سوسنگرد رفت‌ و فرماندهي‌گروه‌ اخلاص‌ كه ‌متشكل‌ از دانشجويان ‌بود را عهده‌دار شد. در يكي‌ از عمليات‌ها از ناحيه ‌سر مجروح‌ شد اما بعد از گذشت ‌چند روز دوباره‌ به ‌منطقه‌ بازگشت‌. او سرانجام ‌در 16/10/1359 در دشت‌ هويزه ‌به ‌فيض‌ عظماي ‌شهادت‌ نايل ‌گرديد. https://eitaa.com/piyroo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
|🌸 🔹 امیرالمؤمنین علیه السلام: ❗️ ، درد اسـٺ، خواهى داروےِ آن اسـت و ټـڪـرار نڪَــردن، آن.🍃 📚 غررالحکم ۱‌۸۹۰ 🌸 🏴 https://eitaa.com/piyroo
زندگينامه شهيد #شهیدحسین_فاطمی_نوکر چهارم اردیبهشت1349، در روستای نوده از توابع شهرستان گناباد به دنیا آمد. پدرش داود، کشاورز بود و مادرش طوبا نام داشت. تا سطح اهل تشیع در حوزه علمیه درس خواند. روحانی بود. سال 1365 ازدواج کرد. به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. چهاردهم خرداد1366، با سمت تخریب‌چی در شلمچه بر اثر انفجار مین به شهادت رسید. آرامگاه او در گلزار شهدای حاجی‌آباد زادگاهش واقع است. فرازي از وصيت نامه شهيد آری عزیزان این شعار را بدهیم که خدایا شهادت را نصیب ما بگردان که بسی مقام و سعادت است. این جانب با احساس مسئولیت و با پیروی از مولایم حسین این راه را انتخاب کردم و میدانم که این راه گرفتاری دارد و امام فرمود راه حق گرفتاری دارد. راه حق باعث شد حسین ع را شهید کنند. آری راه حق این است. برادران اگر توفیق شهادت نصیبم شد مواظب باشید که در اول راه هستیم. لباس رزم پوشید و پا درمیان گذارید. اگر صدام برود شیطان که نرفته تا وقتی حق است باطل هم هست. https://eitaa.com/piyroo
پروفایل مذهبی شهدایی 😉 #افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد https://eitaa.com/piyroo
وصیت‌نامه شهید سید جواد موسوی؛ با سلام به پیشگاه آقا امام زمان حضرت مهدی(عج) منجی عالم بشریت و نائب بر حقش امام خمینی، خانواده معظم شهدا و سلام و درود بر شما امت حزب الله جهاد در راه خداست که ما پیروزیم. اسلام با شهادت امام حسین(ع) زنده شد و با شهید شدن این جوانان قوی تر می‌شود. من فقط برای رضای خدا به ندای هل من ناصر ینصرنی حسین زمان لبیک گفته و به میدان جنگ شتافته‌ ام. خدا نکند که خیال کنید در اعزام من دستی در کار بوده است و کسی مقصر است. نه، من خود خواسته‌ام و اگر خدا قبول کند به جمع دیگر شهدا پیوسته‌ام. خواهشم این است که برایم گریه نکنید، شهید گریه نمیخواهد بلکه رهرو میخواهد. بله، وقتی می خواهید مرا تشییع کنید چشمانم را باز بگذارید که عده‌ای از خدا بی‌خبر نگویند که کور بوده است. دستانم را از تابوت بیرون بیاورید که کوردلان نگویند چیزی از این دنیا با خودشان می‌برند. جنگ شهادت دارد، اسارت دارد، ازکلیه بستگانم می‌خواهم اگر شهادت، این فوز عظیم نصیب من شد هیچگونه ناراحت نباشند. ما از خدائیم و آخر هم به خدا ختم می‌شویم. دعا می‌کنم،خدایا مرگم را شهادت در راهت قرار دهی و امیدوارم این شهادت در راهت را پذیرفته باشی و ما را با سایر شهدا محشور گردانی. https://eitaa.com/piyroo
یڪی از دنیا دل ڪند و رفت زیارت حرم😍 رو سنگ مزارش نوشتن😔 ...🥀 نکنه اسیرِ دنیا بشیم😔 و سهم ما بشه فقط😭 دیدن عڪسای 😔 🏴 https://eitaa.com/piyroo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#حےعلےالصلاه اذان بسیار زیبا با صدای ملکوتی #شهیدحامدبافنده 🏴 #افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت https://eitaa.com/piyroo
بـد حجـــــــابی زنان آخر الزمــــان❗️ از رسول خــدا "صلّی الله علیـه و آلـه" روایت شده: زمانی که دیدیـد زنانی موهــای سر خـود را مثل "برآمـدگی پشـت شتـر" نمـوده و در میان نامحـرمان ظاهر می شـوند، به آنها بگوئیــد کـه نمازشـان قبـول نیسـت."❌ 📚📒📝✏️ "کنزالعمـال جلـد 16، صفحـه 392" 🏴 https://eitaa.com/piyroo
💠رهبر انقلاب(حفظه‌الله): تا جان در بــدن دارم اجازه نمیــدهم دشمن به مقصــودِ خــود برسد!✌️ 🏴 https://eitaa.com/piyroo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
موسی الرضا خراسانی اولین فرزند غلامعلی و خدیجه خراسانی در یکم دی ماه 1342 در خانواده ای مذهبی و کشاورز، در روستای قلی آباد شهرستان گرگان به دنیا آمد. پدرش کشاورز بود و زندگی را به سختی می گذراند. موسی الرضا پس از سپری کردن دوران طفولیت، در کنار پدر و مادرش به کشاورزی می پرداخت تا سهمی در برطرف کردن فقر و محرومیت خانواده داشته باشد. در این ایام، روزها در یک کارگاه نجاری کار می کرد و شب ها درس می خواند. دوران نوجوانی وی با اوج گیری انقلاب اسلامی ایران مصادف بود. مادرش می گوید:" دریکی از عملیات ها در منطقه ماووت وقتی با موتور مهمات می برد با ماشینی تصادف کرد و سر و دستش شکست. وقتی او را دیدیم تمام بدنش زخمی و پر از شن و ماسه بود و با تیمم نماز می خواند. اثرات این زخم ها در صورتش باقی بود که دوباره به جبهه رفت. " موسی الرضا خراسانی، سرانجام بعد از شش سال حضور در جبهه های جنگ، در عملیات نصر 4 در منطقه ماووت در 8 تیر 1366 در حال حمل مهمات بود که در اثر اصابت خمپاره ای به ماشین وی به همراه همرزم و نوه عمویش علی اصغر محمدی- که در طفولیت پیمان اخوت با وی بسته بود- به شهادت رسید. از شهید خراسانی یک فرزند به نام رقیه باقی مانده است. بعد از شهادت خراسانی، فرزند سوم وی در 18 اسفند 1366 به دنیا آمد که نام او را به یاد پدر " موسی الرضا" گذاشتند. اما او نیز در اثر عوارض ناشی از شیمیایی بودن پدر، مانند برادر دیگر خود کاظم به هنگام تولد به بیماری سرطان خون دچار بود و در شش ماهگی پس از تلاش بی ثمر خانواده برای درمان، در یکی از بیمارستان های تهران جان سپرد. https://eitaa.com/piyroo
فرازهایی از وصیت نامه سردار شهید موسی الرضا خراسانی امروز در کنار فرزند حضرت زهرا سلام الله علیها، علیه دشمنان مبارزه می کنیم. یا حسین، شاهد باش در این وقعیت حساس و سرنوشت ساز که دشمنان دست به دست هم داده اند تا اسلام را از بین ببرند برادران ما در پشت خاکریز ها چه مظلومانه و عاشقانه به شهادت نایل می گردند و یک سری انسان های بی تفاوت که اسم مسلمان به خود گذاشته اند به فکر هوسرانی و خوش گذرانی و در حال جمع آوری اموال هستند. یا حسین، شاهد باش امروز امام ما در رأس همه مسائل، جنگ را قرار داده و گفته است هر کس توانایی رفتن به جبهه را دارد باید به جبهه برود. حال بیا مشاهده کن فقط زمان شما نبود که از بین چندین هزار نفر 72 نفر در کنار شما ماندند بقیه همه عذر و بهانه آوردند و رفتند. حال بیا مشاهده کن در این موقعیت حساس چه نیروهایی که توانایی رفتن به جبهه را دارند و چه عذر و بهانه هایی می آورند و در کنار همسرانشان آسوده خاطر به سر می برند. یا حسین، نگو این مردم سخنان حضرت علی (ع) را درباره کسانی که از رفتن به جبهه خود داری می کردند را نشنیده اند. یا حسین تو شاهد باش، من سخنان مولایم علی را دوباره با فریاد بلند برای کسانی که نشنیده اند بیان می کنم. ای نامردهایی که اثر مردانگی در شما نیست علت نرفتن به سوی جهاد در راه خدا چیست؟ ای کسانی که عقل شما مانند عقل زن های تازه به حجله رفته است. دشمن به جنگ شما آمده ولی شما به جنگ نمی روید. پیش از آن که دشمن به جنگ شما بیاید شما به جنگ دشمن بروید و به یکدیگر حواله نکنید و عذر و بهانه نیاورید. . . سوگند به خدا در میدان جنگ از شمشیرها و نیزه های دشمن فرار خواهید کرد. فردای قیامت. . . در محضر حضرت زهرا سلام الله علیها چه جوابی خواهید داشت، مگر غیر از این است که باید بمیرید. اگر اعتقاد به روز قیامت ندارید پس کافرید و صحبتی با شما ندارم. اگر به روز قیامت معتقدید پس چرا منتظرید. جهاد دری از در های بهشت است که به روی بندگان خاص خدا گشوده می شود و اگر مسئله مرگ برای ما حل شود دیگر هیچ مشکلی نخواهیم داشت. همه ما آفریده شده ایم که بمیریم نه اینکه همیشه زنده بمانیم. برای مرگ آفریده شده ایم نه برای زندگی. https://eitaa.com/piyroo
تا من و زنم وارد خانه خواهرم میشدیم سرش را زیر می انداخت و با یک احوال پرسی خشک و خالی میزد به چاک. خیلی بهم برمی خورد ،یعنی چه؟ ناسلامتی مهمانی گفته اند؟ بزرگتری گفته اند ؟ کوچکتری گفته اند؟ این دیگه چه ادا و اطواری بود؟ تا اینکه یک روز خواهرم زنگ زد و گفت: داداش قدم ات روی چشم ، ولی اگه خواستی بیای خونه من به زن ات بگو چادر سرکنه اینجوری آقا محسن معذبه... 🖍 سید یاسر حسینی دایی همسر شهید محسن حججی 🏴 https://eitaa.com/piyroo
Babolharam Moghadam.mp3
2.88M
•سینه زنی شور به مناسبت هفتۀ دفاع مقدس تقدیم به پدران ، مادرانِ و خانوادۀ معظم شهدا به نفس کربلایی جواد مقدم https://eitaa.com/piyroo
نام پدر:علی محل تولد: زابل تاریخ تولد: 1330/05/03 وضعیت تاهل: متاهل عضویت: سپاه پاسداران آخرین مسئولیت: فرمانده گروهان راهسازی لشکر 25 کربلا محل شهادت: کوشک تاریخ شهادت: 1363/04/20 زندگی نامه سردار شهید محسن جهانتیغ در سال 1330 در زابل به دنیا آمد. از همان کودکی با قرآن انس گرفت. به علت خشکسالی خوانواده به گرگان مهاجرت کردند و در روستای حاجی آباد به کشاورزی مشغول شدند. یک سال بعد پدرش از دنیا رفت و مسئولیت خانواده به دوش او افتاد. در سال 1353 ازدواج کرد و حاصل زندگی آنها 5 فرزند شد. در سال 1361 از طرف جهاد سازندگی گرگان برای آموزش لودر و بلدوزر به تهران رفت و از آنجا عازم جبهه شد. در سال 1363 جانشین گردان مهندسی قرارگاه کربلا در منطقه ی جنوب بود. یک بار هم از طرف سپاه گرگان مسئولیت فرمانده گروهان راهسازی لشکر 25 کربلا را عهده داشت. سرانجام در بیستم تیرماه 1363 در منطقه کوشک بر اثر اصابت ترکش خمپاره به شهادت رسید. پیکر پاکش پس از تشییع در محل امامزاده عبدالله در گرگان به خاک سپرده شد. https://eitaa.com/piyroo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
یکی از رزمندگان فاطمی قدیما خواب شهید ابوحامد رو دیده بودند.. از پرسیدند: در چه حالی هستید؟ شهید ابوحامد فرمودند: "داریم با رفقا آماده میشیم پیاده از نجف بریم ..." جالب اینجاست که شبیه همچین خوابی هم درمورد فاتح دیده بودند که شهید در خواب به اون رزمنده فرمودند: "اگه میخوای مارو ببینی اربعین باش...!"❤️ 🏴 https://eitaa.com/piyroo