eitaa logo
افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهدای بجنورد
4.3هزار دنبال‌کننده
35هزار عکس
16.3هزار ویدیو
133 فایل
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت https://eitaa.com/piyroo جهت ارتباط با خادمین شهدا 🌷 خواهران 👇 @sadate_emam_hasaniam @labike_yasahide @shahid_40 کپی بنر و ریپ کانال ممنوع
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
جمعه ها و قرار با شهدا ... اگه قراره برای مسیر زندگی تون از شهدا کمک بگیرید ، پیشنهاد من اینه که یه دفتر بردارید و زندگی چندتا از شهدارو بخونید و رفتارهای شهدارو یادداشت کنید ... درگیر مسائل عاطفی و سبک زندگی عاشقانه و .... نشید ... فقط و فقط رفتار شهید رو یادداشت کنید و تلاش کنید تا کم کم رفتارهای شهید رو عملی کنید ... برای شهدایی که انتخاب کردید ، هر هفته فاتحه بخونید ... هر شب چندتا صلوات برای شادی روحشون بفرستید .... اگه زیارتگاهی رفتید ، به نیابت از شهید برای تعجیل در فرج مولا زیارت کنید .... به نیابت از شهدا قرآن بخونید .... یادتون باشه از شهدا بخواید تا کمک کنن سرباز مولا بشید ... از شهدا بخواید تا کمک کنن کمتر گناه کنید ... 🍃🌹 https://eitaa.com/piyroo
7.91M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#حےعلےالصلاه اذان بسیار زیبا با صدای ملکوتی #شهیدحامدبافنده 🍃🌹 #افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت https://eitaa.com/piyroo
🌷 شهدا🌷 《نمازجمعه》: 🔹🔸نماز جمعه را ترک نکنید و همچنین دعاها را مخصوصاً دعای کمیل و توسل را .🔹🔸 دیار امیدی🌷 به یادش: صلوات 📿 🍃🌹 https://eitaa.com/piyroo
🌹سلام امام زمانم 🌺جمعه به جمعه چشم من 🌺منتظر نگاه تو 🌺کی دل خسته ام شود 🌺معتکف پناه تو 🌺زمزمه ی لبان من 🌺این طلب است از خدا 🌺کاش شوم من عاقبت 🌺یک نفر از سپاه تو 🍃اللهم عجل لولیک الفرج 🍃 با 🍃تعجیل در فرج و سلامتی امام زمان https://eitaa.com/piyroo 🕊
مرتضے سقا بود کافی بود بفهمد یکے تشنه است سریع برایش آب مے‌آورد.. مرتضی همه جا و تو همه مراسمات عشق این رو داشت که به مردم آب برساند.. سقایی رو دوست داشت و عاشق اقا ابالفضل بود..🌸 .. 🍃🌹 https://eitaa.com/piyroo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍂 🔻 # کتاب "لشکر خوبان" ○ نویسنده: معصومه سپهری ○ قطع: رقعی ○ ناشر: سوره مهر ○ داد صفحات: 680 ○ سال نشر: 1392 این کتاب دربرگیرنده خاطرات مهدی‌قلی رضایی از رزمندگان واحد اطلاعات و عملیات در هشت سال دفاع مقدس بوده و با همراهی معصومه سپهری به تدوین خاطرات خود پرداخته است.رضایی در این کتاب به کوشش ذهن تیز و حافظه قوی خود جزییاتی شگفت‌انگیز و جذاب از عملیات‌های موسوم به شناسایی را در دوران دفاع مقدس روایت کرده و صحنه‌هایی را توصیف می‌کند که در کمتر اثری از این دست می‌توان دید. این خاطرات اما از سوی دیگری نیز قابل توجه است. رزمندگان دفاع مقدس در واحد اطلاعات عملیات به اصطلاح چشم رزمندگان بوده‌اند و مسئولیت هدایت نیروهای خط‌شکن را بر عهده داشته‌اند و در اوج گمنامی و غربت به شهادت رسیده‌اند و لشکر خوبان راوی این صحنه‌هاست.  کتاب لشکر خوبان در 27 فصل تدوین شده است. راوی در ابتدا پس از شرح نحوه حضورش در جبهه که یکی از شیرین‌ترین بخش‌های کتاب به شمار می‌رود، به شرح حضورش در عملیات فتح‌المبین و مسلم ابن عقیل می‌پردازد و در ادامه پس از بیان چگونگی ورودش به واحد اطلاعات عملیات به شرح عملیات‌های شناسایی که در آن حضور داشته، پرداخته است که از وقوع عملیات بدر تا مرصاد را در بر می‌گیرد. این سطور بخش‌هایی از فصل نخست کتاب لشکر خوبان است که به تازگی از سوی انتشارات سوه مهر به چاپ چهارم رسیده است.  🍃🌹 https://eitaa.com/piyroo
🍂 بخشی از کتاب چطور کریم و دوستعلی که هم سن من بودند، توانستند بروند جبهه ولی من قبول نشدم؟ چرا تابستان تمام نمی‌شود؟ آن شب داغ‌ترین شب‌های زندگی‌ام بود. نه اینکه هوا گرم باشد، اتفاقا چند تکه ابر هم در آسمان سرگردان بودند. توی رختخوابم جا‌به‌جا می‌شدم و نمی‌دانستم چه کنم. باور نمی‌کردم که مرا از محل ثبت‌نام بسیج دست خالی بگردانده باشند؛ یعنی باز هم باید به کوچه و مدرسه و مسجد قناعت کنم و تنها کارم، شب‌ها در کوچه‌ها در کوچه نگهبانی دادن و گفتن «چراغ‌ها را خاموش کنید» باشد؟! آن شب را با بی‌قراری به صبح رساندم و به کسی نگفتم که در محل ثبت نام بسیج هم رد شده‌ام؛ دست مثل کلاس سوم راهنمایی مدرسه... کجا؟! بیا بیرون ببینم... دست قوی برادرم حسن، من را از صفی که به اتوبوس ختم می‌شد بیرون کشید. آن همه دلهره و اظطراب و شوق اعزام در یک لحظه  از ذهنم گذشت. نگران و خاموش، شاهد دعوای برادرم با مسئول اعزام بودم: این بچه‌س! بدون اجازه بزرگترش کجا می‌فرستیدش؟ از خجالت داشتم می‌مردم. توی دلم مرتب می‌گفتم: حیف لباسی که تن من است! وقتی برادرم دستم را گرفت و دنبال خودش کشید، تازه زاری‌ام شروع شد. همه راه را با پاهایی که روی زمین کشیده می‌شد، رفتم و در حیاط که پشت سرم بسته شد، همان جا نشستم و تا می‌توانستم گریه کردم... 🍃🌹 https://eitaa.com/piyroo
🚫تقوا در رانندگی شهید خرازی🚫 مي‌خواست بره فاو؛ ماشين رو برداشت و رفت؛🚖 ساعتي بعد ديدم پياده داره بر مي‌گرده؛ گفتم چي شده ؟ چرا نرفتي؟ ماشينت كو؟ ‼️ گفت: "داشتم رانندگي مي‌كردم كه اطلاعيه‌اي از راديو پخش شد.🎧 مثل اينكه مراجع فرمودند رعايت نكردن قوانين راهنمايي رانندگي حرامه. ❌❌ من هم يه دستم قطع شده و رانندگي كردنم خلاف قانونه. ❌ تا اطلاعيه رو شنيدم ماشين رو زدم كنار جاده، برگشتم يه راننده پيدا كنم كه منو تا فاو ببره ..."🔙 📚منبع: سامانه سرداران عشق 1388 🍃🌹 https://eitaa.com/piyroo
*🕊 خـدا را فراموش نڪنید مرتب بسـم الله بگویید🍃. با یاد خدا و ذڪر📿 خدا و عمل برای خدا‌ خیلی از مسائل حــل میشـــــود.☺️👌 * ➖🔝🍂اللّهمَّ‌عَجِّلْ‌لِوَلِیِّڪَ‌الفَرَج 🍃🌹 https://eitaa.com/piyroo