✅ روایت داروی امام کاظم علیه السلام
امام کاظم (ع) بیمار شدند و پزشکان نزد ایشان آمده و برایشان نسخههای عجیب نوشتند. حضرت فرمودند: چه برشما آمده است؟ به سید و آقای این داروها اکتفا کنید. #هلیله و #رازیانه و #شکر(سرخ) در سه ماه اول تابستان، در هر ماه سه مرتبه و در سه ماه اول زمستان، در هر ماه سه روز و به جای رازیانه،#مصطکی (در زمستان) قرار داده میشود. پس بیمار نمیشود مگر به بیماری مرگ.
📗 بحار الأنوار ج۵۹ ص۹۹
✅ داروی امام کاظم طبق گفته کارشناسان طب اسلامی و تجربه مصرف کنندگان ، بهترین دارو برای درمان انواع بیماری های ویروسی و بهترین دارو برای تقویت سیستم ایمنی بدن است.
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روایتگری شهدایی قسمت611
📹 پاسخ حاج حسین یکتا به این سئوال که: چرا باید به #انقلاب_اسلامی امیدوار باشیم؟!
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
┄┅═══••✾❀✾••═══┅┄
افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهدای بجنورد
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت https://eitaa.com/piyroo ┄┅═══••✾❀✾••═══┅┄
نوع ایثار: شهید#اصغرمعلم
نام پدر: علی
تاریخ تولد: ۱۳۴۲/۱۰/۱۰
تاریخ شهادت: ۱۳۶۴/۱۱/۲۷
وضعیت دین و مذهب: اسلام-شیعه
محل تولد: فارس-داراب
رده اعزام کننده: پاسدار
💢#شهیداصغرمعلم
ایشان با بنده نسبت خاله زاده دارند بنده و ایشان قیافه هایمان خیلی شبیه به همدیگر بود و بارها به منزل ما می آمدند و من هم به منزل ایشان می رفتم و عکس های یادگاری زیادی باهم گرفته ایم اینقدر به هم شباهت داشتیم که اغلب مردم ما را باهم اشتباه می گرفتند. هر دو ما پاسدار بودیم یک روز بنده در دادسرای داراب حفاظت آنجا بودم و ایشان هم شیفت بعد از من بود که دیدم یک نفر یک جلد اسلحه کلت آورد و گفت اصغر جان این جلد اسلحه که قبلا از تو گرفته بودم برایت آوردم و من هم چون می دانستم که ایشان بنده را با اصغر اشتباه گرفته است خود را لو ندادم و گفتم باشه بده به من و من گرفتم و بعدا که اصغر آمد جریان را به او گفتم و جلد را به ایشان دادم و ایشان هم به من گفتند محمد خیلی ها من را هم باتو اشتباه می گیرند و به من می گویند آقای خرم چطوری و به جای شما با بنده احوالپرسی می کنند تا اینکه به جبهه رفتم و ایشان در گردان کمیل بودند و من هم از بهداری در عملیات والفجر۸ باهم بودیم که مدتی بعد از هم جداشدیم و ایشان با قایق با احمد بنی اسدپور و مجیدعبدالله زاده خداحافظی کردند و به طرف خلیج فارس که یک سه راهی آبراهی بود و به فاو وصل می شد رفتند و اتفاقا من فردا صبح رفتم به طرف اصغر و دیدم که در یک سنگر پدافندی که رو به روی ما بود روی انبوهی از پوکه ضدهوایی نشسته گفتم دیشب کجا بودی گفت محمد همین پوکه ها تشک من بود و چند لحظه ای روی همین پوکه ها استراحت کرده ام و بعد از یک ساعتی که باهم بودیم گفت چون گردان کمیل خط شکن است من باید با گردان بروم گفتم اگر رفتی جلو لباس عراقی یادت نرود گفت قبلا دو دست آورده ام ولی برای ما کوچک است.و خلاصه اصغر با گردان کمیل برای خط شکنی و حمله رفت و در همان عملیات به درجه رفیع شهادت رسید که من هم در موقع شنیدن خبر شهادت او خیلی دلگیر شدم که جچرا من نیز شهید نشده ام.
💢راوی: محمد خرم
من با شهید اصغر معلم در یک روستا متولد شدیم دست روزگار ما را پس از چندین سال باز هم در کنار همدیگر قرار داد و ما شدیم دو دوست جداناپذیر .اصغر فردی قوی بنیه با اعتقادات دینی زیاد بود در مسائل مدیریت بسیار توانا بود مسئول آموزش نظامی بچه ها بود.از یکی از عملیاتها در شلمچه بود . بچه ها یک گودالی شکل قبر درست کرده بودند که جای بیش از یک نفر نبود. هر کسی می رفت در آنجا دعا می خواند ،استغاثه می کرد و با خدای خودش راز و نیاز و زمزه می کرد . یک شب یکی از بچه ها بعد از عملیات او را دیده بود که بلند بلند دعا می کند و از خدای خودش درخواست می کند که او را قبول کند آمد و به من گفت بروید اصغر را بیاورید که سکته خواهد کرد و از بین خواهد رفت خیلی بلند از خدا طلب مغفرت می طلبید و چنان گریه می کرد که من ترس دارم که از بین برود و من بلند شدم بروم و ایشان را بیاورم .برادرش عبدالحمید که او هم شهید شده گفت نگذارید کسی کاری به کارش داشته باشد او همیشه کارش این است نترسید هیچ چیزی نمی شود.شهید به نسبت انجام فرایض دینی بسیار مقید بود و بخصوص روی صله ارحام بسیار تاکید داشت ۰روزی به من گفت علی بیا برویم روستای زیرآب من شنیده ام وقتی کودک بوده ام مادرم شیر کاملی نداشته و پیرزنی هست که مرا در کودکی شیر داده برویم به ایشان سر بزنیم من گفتم بیا و بگذر این موضوع مال چندین سال است اصلا تو فکر میکنی او زنده باشد.تازه از جبهه آمده بودیم گفت اگر نیایی من خودم تنها میروم ما حاضر شدیم همراه ایشان برویم ، با موتور سیکلت با اصغر رفتیم، دیدیم شخصی که ایشان می گفت زنده است رفتیم نشستیم او هدیه ای هم با خودش آورده بود و به پیرزن داد او بعد از خداحافظی از آن پیرزن می گفت حالا آرام شدم . او با همه خوش برخورد بود با وجودی که کارش آموزش نظامی بود باز بچه ها دوستش داشتند و به او احترام می گذاشتند.
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
┄┅═══••✾❀✾••═══┅┄
طبق روال شــبانه هر بزرگواری 14 صلوات به
نیابت از
#شهید_اصغرمعلم
جهت تعجیل در فرج آقا امام زمان «عج»
و سلامتی رهبر عزیزمان شفای همه بیماران عاقبت بخیری شما عزیزان ....
» اللهم صل علی محمد وآل محمد و عجل فرجهم 🌸
#التماس_دعای_فرج
ســـلام و صــلوات خــدا بر شـــهدا و امام شـــ.❤️ـــهدا
🕊ســـلام بـر شــــ🌷ــهید
#شهید_اصغرمعلم
#اللهم_الرزقنا_توفیق_الشهادة_فی_سبیلک_مع_رفقائنا_به_حق_دماء_الشهدا
#ملتمس_بهترین_دعا
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
┄┅═══••✾❀✾••═══┅┄
9.67M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#پســت_پـایـــانـی
🕙سـاعـت عـاشقـے
💠دعـــــاے فـــرج💠
⚜اکثرو الدعا بتعجيل الفرج فان ذلک فرجکم⚜
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
┄┅═══••✾❀✾••═══┅┄