eitaa logo
افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهدای بجنورد
4.4هزار دنبال‌کننده
34.3هزار عکس
16هزار ویدیو
133 فایل
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت https://eitaa.com/piyroo جهت ارتباط با خادمین شهدا 🌷 خواهران 👇 @sadate_emam_hasaniam @labike_yasahide @shahid_40 کپی بنر و ریپ کانال ممنوع
مشاهده در ایتا
دانلود
♻️مهمان نوازی از خصلت های بارز بود 👈🏻ماه رمضان که می آمد سفره افطار آقا ، پذیرای فامیل و دوستان بود، اینجور برایت بگویم: در کارهای خیر پیش قدم بود همیشه می خواست در کارهای خـیر، اول باشد👇🏻 🌷والسابقون السابقون 👈وقتی یه کار خیر پیش میاد، چیکار میکنی؟ سرعت میگیری یا بهونه میاری که وقت، بسیاره...؟ همین سرعت در خیرات، خیلی آدمو پیش می بره🕊 آخرین ماه مبارک بود می دانست دهه دوم ماه رمضان مهمان حضرت زینب(س) است او هفته ی اول ماه رمضان، در تدارک رفتن به سوریه بود و به همین خاطر از ماه رمضان، فامیل و دوستان را مهمان کرد... 🌹شھیدجوادمحمدی 🌷🌷🌷🌷🌷 https://eitaa.com/piyroo
😍 از زبان همسر شهید سه تا اینکه یک روز به سرم زد و زنگ زدم ۱۱۸😯 به هر طریقی بود شماره بابای محسن را ازشان گرفتم. بعد بدون آن که فکر کنم این کار خوب است یا نه تماس گرفتم منزلشان. 😮 گوشی را جواب داد. 😌 گفتم: " آقا محسن هست؟" گفت: "نه شما؟" گفتم: "عباسی هستم. از . لطفاً بهشون بگید با من تماس بگیرن! " یک ساعت بعد محسن تماس گرفت. صدایش را که شنیدم پشت تلفن و شروع کردم به 😭 پرسیدم:"خوبی؟"😢 گفت: "بله." گفتم: "همین برام مهم بود. دیگه به من زنگ نزن! " گوشی را . یک لحظه با خودم گفتم: "وای خدایا!من چی کردم!! 😲 ‼️ چه کار اشتباهی انجام دادم! با این وجود،بیش از هر موقع دلم برایش لک می زد.😭 محسن شروع کرد به زنگ زدم به من. گوشی را جواب نمی دادم. پیام داد: "زهرا خانم تورو خدا بردارین." آنقدر زنگ زد و زنگ زد که بالاخره گوشی را برداشتم🙂 . گفت: "حقیقتش من حس می کنم این تماس های ما داره میشه. " لحظه ای کرد و گفت: "برای همین می خوام بیام خواستگاری تون. "😌 اشک و خنده هام توی هم قاطی شده بود از خوشحالی داشتم بال درمی‌آوردم داشتم از ذوق می مردم می خواستم داد بزنم. 😭😍 زهرا عباسی: از زهرایم شنیدم که محسن می‌خواهد بیاید خواستگاری می دانستم توی "کتاب شهر" کار می کند چادرم را سر کردم و به بهانه خرید کتاب رفتم آنجا می خواستم ببینمش. براندازش کنم. اخلاق و رفتار و برخوردش را ببینم. 🤨 باهاش که حرف زدم حتی سرش را بالا نیاورد که نگاهم کند. 😌 همان موقع رفت توی دلم. 😍 با خودم گفتم: "این بهترین شوهر برای زهرای منه. " وقتی هم مادرش آمد خانه مان که زهرا را ببیند، هی وسوسه شدم که همان موقع جواب بله را بدهم.😮 با خودم گفتم زشته خوبیت نداره الان چه فکری درباره من و زهرا میکنن. گذاشتم تا آن روز تمام شود فرداش که نماز صبح را خواندم دیگر همان کله صبح زنگ زدم خانه‌شان.!😇 به مادرش گفتم:" حاج خانوم ما فکر می کردیم استخاره هم خوب اومده. جوابمون بله است. از این لحظه به بعد آقا محسن پسر ما هم هست."😍 ... https://eitaa.com/piyroo ✾•┈┈••✦🌸✦••┈┈•✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹بیانات علامه طباطبایی در خصوص استاد شهید مطهری ♦️گرامیباد12 اردیبهشت سالروز شهادت استاد مرتضی مطهری وروز معلم. https://eitaa.com/piyroo ┄┅═══••✾❀✾••═══┅┄
افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهدای بجنورد
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت https://eitaa.com/piyroo ┄┅═══••✾❀✾••═══┅┄
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 🍃🌹 چهاردهم خرداد 1345 پا به عرصه زندگی گذاشت اما 5 سال بعد پدرش را از دست داد.دوره ابتدایی را از سال 1352 در دبستان وحید سعادت شهر آغاز کرد و در انتهای سال اول تحصیل ، خواهر بزرگ خود را به علت ابتلا به بیماری از دست داد و دومین ضربه زندگی را دید. ایام تعطیل از جمله تابستان را کار می کرد تا بخشی از هزینه زندگی و تحصیل را فراهم کند و به همین خاطر مغازه نجاری و شیشه بری دائی اش پایگاه مطمئنی بود.با شروع مهر 1357 به مدرسه راهنمایی ابوذر در سعادت شهر رفت و دومین مرحله تحصیل خویش را آغاز کرد.تا اینکه یک ستاد مردمی بنام ستاد جانبازان در سعادت شهر تشکیل شد و گروههای خود جوش دسته دسته به این ستاد پیوستند تا از طریق این پایگاه حافظ دستاوردهای انقلاب باشند.با تجاوز دشمن 14 سال بیشتر نداشت و سال سوم راهنمایی را تازه آغاز کرده بود.با سن کم نمی توانست در کنار رزمندگان بجنگد.سرانجام در تاریخ 20/01/1361 در سن 16 سالگی از طریق بسیج سپاه شهرستان آباده به جبهه عزیمت نمود و پس از 45 روز در تاریخ 05/03/1361 به مرخصی آمد.سال سوم راهنمایی را ادامه داد و با شرکت در امتحانات ویژه رزمندگان در آبان 1361 مدرک سیکل اش را دریافت کرد.بارها به منطقه اعزام شد که سرانجام در یکی از روز های عملیات کربلای 5 در تاریخ 25/10/1365 در زمانیکه گردان پس از حضور در عملیات ماموریتش تمام می شود وقت را غنیمت شمرده و جهت اقامه نماز ظهر و عصر مهیا می شود اما در نماز ظهر پس از سجده دوم از رکعت دوم در حالیکه قصد می کند به تشهد بنشیند ترکشی از خمپاره دشمن جدا شده و پیشانی او را هدف قرار می دهد و پس از گذشت 6 روز در 01/11/1365 پیکر پاکش بر روی دستان مردم تشییع و در گلزار شهدای سعادت شهر در جوار امامزاده حسین (ع) آرام گرفت. https://eitaa.com/piyroo ┄┅═══••✾❀✾••═══┅┄
افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهدای بجنورد
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 🍃🌹#پاسدارشهیدسعیدجعفری چهاردهم خرداد 1345 پا به عرصه زندگی گذاشت اما 5 سال بعد پدرش را از دس
🔰فرازی از وصیت نامه پاسدارشهیدسعیدجعفری: به همه شما و برادران و خواهران وصیت می کنم که دست از دامان اسلام و امام امت برندارید که اگر چنین کنید آنچه بر سر کوردلان آمد بر سر شما هم خواهد آمد.برای سلامتی و طول عمر امام دعا کنید و نگذارید عده ای فرصت طلب خون شهدا را پایمال کنند در هر کجا هستید با ظلم و ستم بستیزید و بدانید که حق گرفتنی است نه دادنی. 🔰خاطره ای به نقل از همرزم ایشان: مرحله دوم عملیات کربلای 5 در منطقه شلمچه بود قبل از اینکه از پادگان معاد اهواز گردان عملیاتی ما حرکت کند سعید که که پیک عملیاتی گردان بود با موتورسیکلت به زمین خورد و پای چپ او از ناحیه ساق ضربه خورد و او قادر نبود براحتی راه برود پای او ورم کرده بود لذا پای چپ خود را با یک دمپایی بسته بود و پای راست در پوتین بود و همینطور که می لنگید با نیروهای گردان عازم خط عملیاتی کربلای 5 شد .روز 22 دیماه 1365 با دشمنان بعثی درگیر شدیم و دشمن پس از دادن تلفات زیاد مجبور به فرار شد. نیروهای اسلام زیر آتش سنگین دشمن مقاومت می کردند و به پیشروی خود ادامه می دادند روز 25 دیماه فرارسید و ما به به طرف شهر دوبچی عراق پیشروی می کردیم شهر توسط رزمندگان اسلام تصرف شده بود و ما در محور جنوبی شهر مشغول مبادله آتش و دفاع بودیم.ظهر شد و رزمندگان اسلام در سنگر عشق در مقابل معبود سر به سجده بندگی گذاشتند.لحظاتی بعد سعید در حالیکه رو به قبله نشسته بود در رکعت دوم خمپاره دشمن در میان رزمندگان اسلام به زمین خورد و در حالیکه ترکش خمپاره به پیشانی اش اصابت کرده بود به سجده رفت که آخرین سجده سعید بود که در آن معبودش را ملاقات کرد. https://eitaa.com/piyroo ┄┅═══••✾❀✾••═══┅┄
طبق روال شــبانه هر بزرگواری 14 صلوات به نیابت از جهت تعجیل در فرج آقا امام زمان «عج» و سلامتی رهبر عزیزمان شفای همه بیماران عاقبت بخیری شما عزیزان .... » اللهم صل علی محمد وآل محمد و عجل فرجهم 🌸 ســـلام و صــلوات خــدا بر شـــهدا و امام شـــ.❤️ـــهدا 🕊ســـلام بـر شــــ🌷ــهید‌ ا https://eitaa.com/piyroo ┄┅═══••✾❀✾••═══┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
┄┅═══••✾❀✾••═══┅┄ ┄┅═══••✾❀✾••═══┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۞ وَجَاوَزْنَا بِبَنِي إِسْرَائِيلَ الْبَحْرَ فَأَتَوْا عَلَى قَوْمٍ يَعْكُفُونَ عَلَى أَصْنَامٍ لَهُمْ قَالُوا يَا مُوسَى اجْعَلْ لَنَا إِلَهًا كَمَا لَهُمْ آلِهَةٌ قَالَ إِنَّكُمْ قَوْمٌ تَجْهَلُونَ . و فرزندان اسرائيل را از دريا گذرانديم تا به قومى رسيدند كه بر [پرستش] بتهاى خويش همت مى گماشتند گفتند اى موسى همان گونه كه براى آنان خدايانى است براى ما [نيز] خدايى قرار ده گفت راستى شما نادانى مى كنيد... (اعراف؛ ۱۳۸) https://eitaa.com/piyroo ✾•┈┈••✦🌸✦••┈┈•✾
اے ڪه روشن شود از نـور تو هر صبح جهان روشنـــاے دل من حضرتـــ خورشـید سلام 『السَّلامُ عَلی مهدی‌ِّ الُامَم』 https://eitaa.com/piyroo ✾•┈┈••✦🌸✦••┈┈•✾
یک زیارت عاشورا،به نیابت ازیک شهید امروز به نیابت از 🌷 ♦️به نیت تعجیل در امر فرج ♦️سلامتی رهبرمون ♦️عاقبت بخیری همه ما ♦️وسلامتی همه عزیزان ودفع بیماری کرونا https://eitaa.com/piyroo ✾•┈┈••✦🌸✦••┈┈•
اگـه یـه روز خـواستی تـعریفی بـرای ღـید پـیدا ڪنی،♥️ بـگو ღـهید یـعنی بـاران... حـسن باران این اسـت ڪه زمینـی سـت ، ولی آســღـمانی شـده اسـت ؛🕊 و به امداد زمین می آید... https://eitaa.com/piyroo ✾•┈┈••✦🌸✦••┈┈•✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹شهید محمد رضا موحد دانش در سال 1340 در تهران به دنیا آمد. او برادر علیرضا موحد دانش است. علیرضا در حالی که فرماندهی تیپ 10 سید الشهدا(ع) را بر عهده داشت در 13 مرداد 1362 و در عملیات والفجر 2 در منطقه حاج عمران به شهادت رسید. 🍃 اگرچه علیرضا از محمد رضا بزرگتر بود و فرزند ارشد خانواده محسوب می‌شد اما محمد رضا در سلوک رسیدن به شهادت از علیرضا مقدم تر بود. او یکسال قبل از برادرش یعنی در تاریخ 13 اردیبهشت سال 1361 در منطقه ام الرصاص عملیات فتح المبین به شهادت رسید. 🍃شهید محمد رضا موحد دانش در حالی به شهادت رسید که معاون گردان سلمان فارسی تیپ 27 محمد رسول الله(ص) بود و فرمانده‌اش در آن برهه زمانی، سردار حسین قجه‌ای بود که دو روز بعد از معاونش در واقعه محاصره گردان سلمان به شهادت رسید. 🌷🌷🌷🌷🌷 https://eitaa.com/piyroo
🌹شهید_قربانعلی عرب سال‌های جنگ بود و قربانعلی مجروح از گلوله‌ی کینه‌توزانه‌ی دشمن در بیمارستان بستری شد. یکبار از صدا و سیما برای مصاحبه به بیمارستان آمدند تا با آقای عرب مصاحبه کنند اما قربانعلی نپذیرفت و به نوجوان کنار دستش اشاره کرد تا با او مصاحبه کنند. خبرنگار پرسید: چرا؟ و او پاسخ داد: کار را همین نوجوان‌ها و بسیجی‌ها انجام می‌دهند؛ ما هیچ کاره‌ایم! خبرنگار به سمت تخت نوجوان رفت و سؤالاتی پرسید. مصاحبه تمام شد. خبرنگار از نوجوان پرسید: آقای عرب را می‌شناسی؟ بسیجی بی‌تأمل پاسخ داد: او یکی از فرماندهان لشگر است. من او را به اسم می‌شناسم ولی قیافه‌ی او را ندیده‌ام. خبرنگار آقای عرب را به او نشان داد. بسیجی شرم‌زده سر به زیر افکند، زیرا عرب همان فردی بود که در طول دوران درمانش بیشتر کارهای شخصی او را انجام می‌داد! 🌷🌷🌷🌷🌷 https://eitaa.com/piyroo
عادت داشتم سرهنگ صداش کنم،یه بار بهم گفت اتیکتمو بخون چی نوشته⁉️ گفتم: سید جلال. گفت از این به بعد سید صدا کن منو تا یادم بیفته پسر حضرت زهرا(س)هستم...❤️ سردار 💔 سيد جلال حبيب الله پور شادی روح مطهرشون صلوات🌹 https://eitaa.com/piyroo ✾•┈┈••✦🌸✦••┈┈•✾