💖💍💖💍💖💍💖💍💖
@pm_Basirat 🍃🌸
#عاشقانه_مذهبی_چند_دقیقه_دلت_را_آرام_کن
💙♡+♡❤️
💌
#قسمت_بیست_و_هفتم .7⃣2⃣
#چند_دقیقه_دلت_را_آرام_کن
.
.
.
یعنی ...
.
-بیا با هم یه سر بریم خونه ی سید اینا...
.
-خونه ی سید ؟؟😨
.
همراه هم رفتیم و رسیدیم جلوی در خونه ی اقا سید
.
-زهرا اینجا چرا اومدیم؟!😯
.
صبر کن خودت میفهمی😕
بیا بریم تو.نترس
.
وارد حیاط شدیم...
زهرا سر راه پله وایساد و دستم رو گرفت و گفت:
.
ریحانه...
ریحانه...😢
و شروع کرد به گریه کردن😭😭
.
-چی شده زهرا؟؟
.
-محمد مهدی یه هفتس برگشته😢
.
-چی؟😱
راست میگی؟😨
اصلا باورم نمیشه
خدا رو شکر🙏
خب الان کجاست؟😊
.
-تو خونه هست😢
.
-خب بریم پیششون دیگه😊
.
-صبر کن
باید حرف بزنم باهات
در همین حین مادر سیداومد بیرون
-زهرا جان چراتو نمیاین؟!
-الان میام خاله جون..ریحانه جان از بچه های پایگاه هستن☺
-سلام دخترم.خوش اومدی☺
-سلام😊
-الان میایم خاله
.
-ریحانه..سید 2 تا پاش رو توی سوریه جا گذاشته واومده 😢
.این یک هفته ای که اومده با هیچکس حرف نزده و فقط اروم اروم اشک میریزه 😢😢
.ریحانه گفتم شاید فقط دیدن تو بتونه حالش رو بهتر کن😢
ولی...
هنوز هم اگه منصرف شدی قبل اینکه بریم داخل برو دنبال زندگیت😢
.
.
-چی میگی زهرا😢
من تازه زندگیم برگشته...بعد برم دنبال زندگیم؟!😢
.
و بدون توجه به زهرا رفتم به سمت داخل خونه و زهرا هم پشت سرم اومد و به سمت اطاق رفتیم
.
اروم زهرا در اطاق رو بازکرد
.
سید روی تخت دراز کشیده بود و سرم بهش وصل بود و سرش هم به سمت پنجره بود😕
.
به باز شدن در واکنشی نشون نداد
.
خیلی سعی کردم و از اشکام خواهش کردم که این چند دقیقه جاری نشن😢
.
-اهم...اهم...سلام فرمانده 😊
با شنیدن صدای من سرش رو برگردوند و بهم نگاه کرد ویه نفس عمیقی کشید و برگشت سمت پنجره.
.
-زهرا : ریحانه جان من میرم بیرون و تو هم چند دقیقه دیگه بیا که بریم.
.
زهرا رفت و من موندم و آقا سید😟
.
-جالبه...اخرین باری که تو یه اطاق تنها بودیم شما حرف میزدین و من گوش میدادم😕 مثل اینکه الان جاهامون عوض شده..ولی حیف اینجا کامپیوتری ندارم باهاش مشغول بشم مثل اون روزه شما😄
.
بازم چیزی نگفت 😔
.
من خیلی به خوش قولی شما ایمان دارم.توی نامتون چیزی نوشته بودید که... 😶میدونم پر روییم رو میرسونه ولی امیدوارم روی حرفتون وایسید😊
.
باز چیزی نگفت😔
.
از سکوتش لجم در اومد و بهش گفتم
-زهرا گفته بود پاهاتونو جا گذاشتید ولی من فک میکنم زبونتونم جا گذاشتید و بلند شدم و به سمت در حرکت کردم که گفت :
.
-ریحانه خانم؟😢
.
اروم برگشتم و نگاهش کردم
چیزی نگفتم😞
.
-چرا؟😢 .
#ادامه_دارد
.
#سید_مهدی_بنی_هاشمی
💙♡+♡❤️
🔻ڪانال فرهـنگے مذهـبے بصیرتـ❀
✅ سروش : (soroush)
👉 http://sapp.ir/pm_basirat
✅ ایتا : (Eitaa)
👉 https://eitaa.com/pm_Basirat
💖💍💖💍💖💍💖💍💖
🔵🔷🔹🔹🔹🔹🔹
🔷🔹🔹
🔹🔹
🔹 @pm_Basirat 🔹
❣﷽❣
☑️ #مدعیان_دورغین_مهدویت
#احمد_الحسن_الیمانی ☑️
#قسمت_دوم
📎 برخورد علما با احمد الحسن : پس از آنکه این فرد ادعای خود را در عراق آشکار کرد و با کمک گرفتن از پیروانش کتاب هایی را منتشر کرد ،برای گرفتن بیعت از مراجع تقلید عراق اقدام نمود ،علما و بزرگان حوزه پس از بررسی ادعاهای این فرد مخالفت خود را با او و جریانش اعلام کرده و ادعاهای وی را تکذیب کردند ، همین امر باعث شد که احمد به تخریب چهره ی علما و مراجع تقلید روی آورد و حتی آیت الله سیستانی را که زعامت شیعیان را بر عهده دارد را به دلیل شرکت در انتخابات عراق به عالم آمریکایی تعبیر کند
🔔 نکته ی عجیب اینکه احمد بی اعتنایی بزرگان دین نسبت به خودش را دلیل بر حقانیت ادعاهای خود میداند، این گروه به دروغ مدعی حمایت مقام معظم رهبری و چند تن دیگر از علمای دیگر از خود بودند اما پس از نا امیدی از این ترفند تبلیغی شان به طور رسمی به مقابله با نظام جمهوری اسلامی و شخص رهبر معظم انقلاب پرداخته اند
🔑ذکرتعجیل فرج رمزنجات بشراست
🔑ما برآنیم که این ذکـر جهانی بشود
✨🌺الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــ الْفَـــرَج🌺✨
#ادامه_دارد
🔻ڪانال فرهـنگے مذهـبے بصیرتـ❀
✅ سروش : (soroush)
👉 http://sapp.ir/pm_basirat
✅ ایتا : (Eitaa)
👉 https://eitaa.com/pm_Basirat
🔹
🔹🔹
🔷🔹🔹
🔵🔷🔹🔹🔹🔹🔹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خدایا وقتی ڪه شب میرسـد
افڪارم از تو و عشقـت
آرامش مۍڪَیرد
خوابم ازامنیت ومہرت
اطمینـان مۍیابـد
مرا ازواسطہ های
آرامش و شادی
بنـدڪَانت قرارده
#شبتون_خوش
@pm_Basirat 🍃