❣️✨✨✨✨
✨⭐️🍃
✨🍂🌺
✨ @pm_Basirat 🍃🌸
❣﷽❣
#چگونه_یک_نماز_خوب_بخوانیم 66
🔶🔶🔶
استاد پناهیان:
میفرماید : یک ذره از محبت خدا در دلی نمینشیند ،
که یک ذره تکبر در دلش باشد .
❌⛔
تکبرهای خودتون رو با نماز مودبانه زایل کنید .
✅🌺
دستت و بده من ببرم یه جایی.😭
آقا ، من میدونم اینا کجا درست میشن ،
✅🌺🌺
بگم ؟
ماها هم مثل اهل عالم متکبر بودیم ،
چی شده که ما هدایت شدیم و بقیه هدایت نشدن ؟
بگم ؟
مایه روزی متکبر بودیم ،
یه زمان سر به هوا بودم و از دل غافل
تا کمند غم عشق تو گرفتارم کرد
نام حسین که میبریم تواضع در دلمون میاد ،
افتاده حال میشیم ،
قربون سر بریده ت که بالای نیزه قرآن خواند ،
وتکبر رو از دل ما برداشت ،
هر کی آشنای تو شد ، متواضع شد ،
و خاک به سر خودش ریخت
مگه همیشه باید حسین و ببرند تو گودی قتلگاه ؟
تا تکبرت از بین بره ؟
😭
با نمازات کمک کن حسین رو .
#ادامه_دارد...
🌺الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــ الْفَـــرَج🌺
ڪانال فرهـنگے مذهـبے بصیرتـ❀
━═━⊰✾🍃🌸🍃✾⊱━═━
http://eitaa.com/joinchat/59768832C1d9f2f95e4
✨
✨🍃🌺
✨⭐️🍂
❣️✨✨✨✨
خلوت
در یک میهمانی شلوغ و پر سر و صدا چیزی درون قلبم گفت: یادت باشد هیچ کجا آنقدر شلوغ نیست که نتوانی لحظهای با من خلوت کنی!
In a party, amidst the yelling of the people making merry, I heard a voice resonating in my heart "Remember, nowhere is so crowded that you cannot be in private with me for a moment."
✍ JOin 🔜 @pm_Basirat
💖💍💖💍💖💍💖💍💖
@pm_Basirat 🍃🌸
#عاشقانه_مذهبی_چند_دقیقه_دلت_را_آرام_کن
💙♡+♡❤️
.
#-قسمت_نوزدهم 9⃣1⃣
#چند_دقیقه_دلت_را_آرام_کن
.
.
اخر هفته شد و خواستگارها اومدن و من از اطاقم میشنیدم که با بابا دارن سلام و احوال میپرسی میکنن😒
مامانم بعد چند دیقه صدام کرد 😐
.
چادرم رو مرتب کردم و با بی میلی سینی چای رو گرفتم و رفتم به سمت پذیرایی😞
.
.
تا پامو گذاشتم بیرون مامانش شروع کرد به تعریف و تمجید از قد و بالای من😐
.
به به عروس گلم😊
.
فدای قدو بالاش بشم😊
.
این چایی خوردن داره ازدست عروس آدم😊
.
فک نمیکردم پسرم همچین سلیقه ای داشته باشه 😀
.
.
داشت حرصم میگرفت و تو دلم گفتم به همین خیال باش😒
.
.
وقتی جلو خواستگاره رسیدم اصلا بهش نگاه نکردم😑
.
دیدم چایی رو برداشت و گفت ممنونم ریحانه خانم😊
.
نمیدونم چرا ولی صدای سید تو گوشم اومد😲
.
تنم یه لحظه بی حس شد و دستام لرزید😟قلبم داشت از جاش کنده میشد😯.تو یه لحظه کلی فکر از تو ذهنم رد شد😊 . نمیدونم چرا سرم رو نمیتونستم بالا بگیرم😔اصلا مگه میشه سید اومده باشه خواستگاری؟!😯
.
نگاه به دستش کردم دیدم انگشتر زهرا رو هم نداره دیگه😊
.
اروم سرم رو بالا اوردم که ببینمش😐😰
.
.
دیدم عهههه
احسانه...😡😐
.
داشت حرصم میگرفت از اینکه چرا ول کن نبود😡
.
یه خواهش میکنم سردی بهش گفتم و رفتم نشستم 😑
.
بعد چند دقیقه بابا گفت خوب دخترم اقا احسان رو راهنمایی کن برین تو اطاق حرفاتونو بزنین
.
با بی میلی بلند شدم و راه رو بهش نشون دادم😑
.
هر دوتا روی تخت نشستیم و سکوت😐😐
.
-اهم اهم...شما نمیخواید چیزی بگید ریحانه خانم؟!☺
.
-نه...شما حرفاتونو بزنین.😑اگه حرفای من براتون مهم بود که الان اینجا نبودید😐
.
-حرفات برام مهم بود ولی خودت برام مهم تر بودی که الان اینجام ☺
ولی معمولا دختر خانم ها میپرسن و اقا پسر باید جواب بده
.
-خوب این چیزها رو بلدینا...معلومه تجربه هم دارین😐
.
-نه.اختیار داری ولی خوب چیز واضحیه☺
.
به هر حال من سوالی به ذهنم نمیاد😑
.
و چند دقیقه دیگه سکوت😐😐
. .
-راستی میخواستم بگم از وقتی چادر میزاری چه قدر با کمال شدی😊
البته نمیخوام نظری درباره پوششت بدما چون بدون چادر هم زیبا بودی و اصلا به نظر من پوششت رو چه الان و چه بعد ازدواج فقط به خودت مربوطه و باید خودت انتخاب کنی
.
.
-از ژست روشنفکری و حرف زدناش حالم بهم میخورد و به زور سر تکون میدادم😐
تو ذهنم میگفتم الان اگه سید جای این نشسته بود چی میشد😊
.
یه نیم ساعت گذشت و من همچنان چیزی نگفتم و ایشون از خلقت کائنات تا دلیل افزایش قیمت دلار تو بازار ازاد حرف زد و اخر سر گفتم:
اگه حرفهاتون تموم شد بریم بیرون😐
.
#ادامه_دارد
.
💙♡+♡❤️
🔻ڪانال فرهـنگے مذهـبے بصیرتـ❀
✅ سروش : (soroush)
👉 http://sapp.ir/pm_basirat
✅ ایتا : (Eitaa)
👉 https://eitaa.com/pm_Basirat
💖💍💖💍💖💍💖💍💖
❣️✨✨✨✨
✨⭐️🍃
✨🍂🌺
✨ @pm_Basirat 🍃🌸
❣﷽❣
.
#چگونه_یک_نماز_خوب_بخوانیم 67
#استاد_پناهیان ؛
مابزرگترین استاد اخلاق و بزرگترین مربی معنوی رو همیشه همراه خودمون داریم ،
اما قدر نمیدونیم .
با همین مقدمه اجازه بدین اشاره ای به مطالب شب قبل بکنم ،
یقینا به هر کدوم از ما بگن شما نیاز دارید یک استاد و مربی اخلاق داشته باشید ؟
✅خواهیم گفت بله ، نیاز داریم ،
چقدر خوبه
اجازه بدین یکی دو تا مثال بزنیم .
یه آقای بازاری خدمت یکی از خوبان رسیدند ،
اقای #شیخ_رجبعلی_خیاط (ره) ، بعضی علما خاطرات ایشون رو نوشتند .
بنده منزل ایشون رو در چهار راه مولوی تهران دیدم و چرخ خیاطی ایشون هنوز کنار اتاق بود .
🌺🌺
چرخی که از فرزندان ایشون میگفتند
که پای این چرخ ایشون بارها به خدمت حضرت مولا ولی عصر (عج) رسیدند.
پیش ایشون میان میگن گره افتاده به کارم چه کنم ؟
اوضاعم به هم ریخته ایشون نگاه ،میکنند ،
خب اولیای خدا وقتی پرده جلوی چشماشون نباشه
✅طبیعتا میتونن هر چیزی رو اراده کنند ببینند.
به این آقای بازاری تاجر میگن که شما چند سال قبل ارثیه باباتون و که تقسیم میکردین ،
حق خواهرتون و کامل ندادین به این دلیل گره افتاده به کارتون
بریدخواهرتون و راضی کنید
میان پیش خواهر میگن خواهر
تو چرا چیزی به ما نگفتی وقتی ازما راضی نیستی؟
موقع تقسیم ارث میگفتی ،
خواهر هم محبت به برادر داره با اینکه ته دلش راضی نیست اعلام میکنه نه عزیزم شما بالاخره برادر ماهستی ،
پول پیش شما باشه انگار پیش ماست
گفتن نه خواهرمن ، شما باید راضی بشی حق شما در اموال ماست
والا من گرفتاری سنگین پیدا میکنم ،
به پول امروزمان صد هزار تومان به خواهر میدن ،
خواهر خوشحال میشه و تشکر میکنه ،
میان پیش آقای رجبعلی خیاط
ایشون عرضه میدارند نخیر ته دل خواهرتوهنوز راضی نیست وخواهر تو هنوز احساس حق میکنه در اموال تو. باید بری راضیش کنی ،
دومرتبه مجبور میشه بیاد پیش خواهر سیصد هزار تومان پول اون زمان میده ،
✅خواهر راضی که میشه آقای رجبعلی خیاط نگاه میکنه با چشم بصیرتی که داره
به آقای بازاری تاجر میفرماید که خب مشکلت حل شد از فردا گره هات باز میشه ،
✅🌸🌸
یکی از عواملی که رجبعلی خیاط رو به این درجه رسوند ، نماز مودبانه ی بدون تکبر اون بود
#ادامه_داره ....✨
🌤اللهم عجل لولیک الفرج🌤
ڪانال فرهـنگے مذهـبے بصیرتـ❀
━═━⊰✾🍃🌸🍃✾⊱━═━
http://eitaa.com/joinchat/59768832C1d9f2f95e4
✨
✨🍃🌺
✨⭐️🍂
❣️✨✨✨✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 در اقتصاد کشور چه خبر است؟
📌شرکت رهروان خودرو، چای وارد کرده، شرکت گیتی فولاد نگین، عدس و یک شرکت مجتمع شیمیایی، اُتوی خانگی ....!!
@pm_Basirat