🔵━⊰✹⚪️🔵⚪️✹⊱━🔵
📡 @pm_Basirat 🏴
❣﷽❣
💠💠 #پیامبران_و_مهدویت (20)
2⃣ #ظهور_منجی
موسی علیه السّلام پس از آن که بنابر اقوال تاریخی هشت روز در بیابان سرگردان بود و در این مدت غذایی جز علف و برگ درختان نداشت به شهر مدین رسید و در آنجا پس از پیش آمدن داستان دختران شعیب و کمک به آنان در آب دادن به گوسفندان، در کنار چاه مدین دراز کشید و بنابر نقل قرآن ظاهراً زبان به دعایی توأم با ابراز خستگی و درماندگی گشود و از خدا طلب غذا و خیر نمود.
🍃 سوره قصص، آیه 24: فَسَقَى لَهُمَا ثُمَّ تَوَلَّى إِلَى الظِّلِّ فَقَالَ رَبِّ إِنِّی لِمَا أَنْزَلْتَ إِلَیَّ مِنْ خَیْرٍ فَقِیرٌ
موسی گوسفندانشان را سیراب کرد (و با حالی خسته) رو به سایه درختی آورد و گفت: بار الها، به من خیری که تو (از خوان کرامت) نازل فرمایی محتاجم.🍃
توجه بیشتر به متن آیه می تواند تعبیر دیگری را نیز پیش روی ما قرار دهد که با شأن این پیامبر بزرگ خداوند سازگارتر است. اولاً موسی علیه السّلام در کلمه “انزلت” از صیغه گذشته استفاده می کند و به خیری اشاره می کند که در پیش از این از سوی خداوند به او اعطا شده است.
واژه “خیر” نیز لزوماً در این مقام بر غذا دلالت نمی کند و شاید ضعیف ترین مصداق آن، آن هم در دعای پیامبری اولوالعزم-اگرچه به اعتبار آینده-و درخواست وی از خداوند متعال باشد. از سوی دیگر واژه “فقیر” در اصل ریشه به معنای محتاج و نیازمند از لحاظ اقتصادی نیست. اگر این چنین بود شاید به کاربردن واژه “محتاج” در این مقام اولی و شایسته تر بود.
ضمن این که منشأ این نیاز فعلی موسی علیه السّلام فقر اقتصادی وی نبود و تنها فرار و سرگردانی چند روزه او بود که موقتاً سبب بروز این حالت شده بود. فقیر در لغت کسی است که بر اثر تحمل باری سنگین ستون فقراتش خم شده و تحمل آن بار را ندارد.
از همین رو است که به نیازمند اقتصادی نیز فقیر اطلاق می شود.
حال با این مقدمات یک بار دیگر به معنای آیه توجه کنیم. ظاهراً حضرت موسی علیه السّلام با رسیدن به شهر مدین و دسترسی به آبادی، با حالی عرفانی در این مقام زبان به شکر می گشاید و به خداوند عرضه می دارد که کمر من زیر بار الطاف و محبت های تو خم شده و توان شکرگزاری را از من گرفته است.
داستان تولد معجزه آمیز او و بزرگ شدنش در دربار فرعون و سپس نجات او از چنگ مأموران فرعون و رسیدن او به مدین همه و همه از جمله منتهای خداوند بر موسی علیه السّلام بود که او را به ادای شکر وا می داشت. تحقیق بیشتر در این خصوص را باید به اهل آن و مفسران قرآن کریم واگذاشت.
🔻🔻🔻 #ادامه_دارد...
🌤اَلَّلهُمـّ؏جِّللِوَلیِڪَالفَرَج🌤
🔻ڪانال فرهـنگے مذهـبے بصیرتـ❀
✅ تلگرام : (telegram)
👉 https://t.me/pm_Basirat
✅ سروش : (soroush)
👉 http://sapp.ir/pm_basirat
✅ ایتا : (Eitaa)
👉 https://eitaa.com/pm_Basirat
🔵━⊰✹⚪️🔵⚪️✹⊱━🔵
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پاييزی رو دوست دارم
كه بارونش فقط برای
شستن غمهاتون باشه؛
عمرتون بلند،
آرزوهاتون دست يافتنی،
لبتون خندان، دلتون شاد ❤️🍁
📡 @pm_Basirat 💯
تجلّـــی بصیرتـ☀️
📡 @pm_Basirat 💯 ☚ماوراء الطبیعه 72 جن و شیاطین تسخیر شده توسط سلیمان نبی #فورفور سی و چهارمین #شی
📡 @pm_Basirat 💯
☚ماوراء الطبیعه
72 جن و شیاطین تسخیر شده توسط سلیمان نبی
#مارچوسیاس سی و پنجمین #شیطان تسخیر شده
شرح خصوصیات جن ها و شیاطینی که توسط سلیمان نبی اسیر شدند
📝👇👇👇👇👇
تجلّـــی بصیرتـ☀️
📡 @pm_Basirat 💯 ☚ماوراء الطبیعه 72 جن و شیاطین تسخیر شده توسط سلیمان نبی #مارچوسیاس سی و پنجمین #
📡 @pm_Basirat 💯
👿 #مارچوسیاس سی و پنجمین شیطانی که حضرت سلیمان او را به بند کشید
بدن گرگ بال عقاب و دم مار دارد و ﺁتش از دهانش بیرون می جهد
او یک جنگجوی شجاع و فوق العاده بی نظیر است
نکته جال توجه درباره این #شیطان ﺁن است که او از ﺁسمان هفتم به زمین سقوط کرده است
و از صحبتهایی که با سلیمان کرده بود مشخص می شود
که او بعد از ۱۲۰۰ سال از سقوطش هنوز به صعود دوباره به ﺁسمان هفتم امید دارد
۳۰ سپاه قدرتمند از شیاطین تحت فرمان او خدمت می کنند.
✨ ادامه دارد...
پست بعدی... 👿استولاس👿
#شیاطین_تسخیرشده_توسط_حضرت_سلیمان
ڪانال فرهـنگے مذهـبے بصیرتـ❀
━═━⊰✾▪️🔳▪️✾⊱━═━
✍ JOin 🔜 @pm_Basirat
🌺🍃🎉🎊∝∝🎀∝∝🎊🎀
🍃🌸✨
🎉✨🌺
🎊
🎀
📡 @pm_Basirat 💯
❣﷽❣
🌹🌴 #آخرین_عروس 🌴🌹
#حضرت_نرجس_س_و_تولد_آخرین_موعود😘❤️
#قسمت1⃣
اين بار مى خواهى مرا كجا ببرى؟
حق با توست، بايد بدانى مقصد ما در اين سفر كجاست.
آماده باش، مى خواهم تو را به شهر "سامرّا" در شمال كشور عراق ببرم. ما به قرن سوّم هجرى مى رويم. سفرى به عمق تاريخ!
چرا سامرّا؟ چرا قرن سوّم؟
مى دانى كه در طول سفر جواب همه سؤال هاى خود را مى گيرى; براى همين تصميم خود را بگير و همراه من بيا!
همسفر خوبم!
ما وقت زيادى نداريم، بايد سريع حركت كنيم. سوار بر اسب خود مى شويم و به سوى عراق پيش مى تازيم.
مدّتى مى گذرد، دشت ها و بيابان ها را پشت سر مى گذاريم. فكر مى كنم ما ديگر به نزديكى سامرّا رسيده باشيم.
آن برجِ متوكّل است كه به چشم مى آيد، اين علامتِ آن است كه راه زيادى تا مقصد نداريم.1
اكنون به دروازه شهر رسيده ايم، بهتر است وارد شهر بشويم.
سامرّا چه شهر آبادى است! خيابان ها، بازارها و ساختمان هاى زيبا!
هر جا را نگاه مى كنى، قصرهاى باشكوه مى بينى!
آيا مى خواهى نام بعضى از قصرها را برايت بگويم: قصر عروس، قصر صبح، قصر بستان.
خدا مى داند كه حكومت عبّاسى چقدر پول براى ساختن اين قصرها مصرف كرده است. فقط در ساختن قصر عروس، سى ميليون درهم خرج شد، يعنى چيزى معادل 150 ميليارد تومان.2
در داخل شهر قدم مى زنيم، تو از زيبايى اين شهر تعجّب كرده اى! اينجا عروس شهرهاى دنياست و مى دانم دوست دارى از تاريخ اين شهر باخبر شوى.3
الآن عبّاسيان بر جهان اسلام حكومت مى كنند. آنها در ابتدا به اسم انتقام گرفتن از قاتلان امام حسين(ع) قيام كردند و حكومت اُمويان را سرنگون ساختند; امّا وقتى شيرينى حكومت را چشيدند، بزرگ ترين ستم ها را به امامان نمودند.
حتماً شنيده اى كه "هارون"، خليفه عبّاسى، امام كاظم(ع) را سال ها در بغداد زندانى كرد و سرانجام آن حضرت را شهيد كرد.
وقتى "مأمون" به خلافت رسيد پايتخت خود را به خراسان انتقال داد و امام رضا(ع) را مجبور كرد تا ولايت عهدى را قبول كند و آن حضرت را مظلومانه به شهادت رسانيد. امام جواد(ع) هم به دست يكى ديگر از خلفاى عباسى به شهادت رسيد.
وقتى حكومت به دست "متوكّل" رسيد پايتخت خود را به سامرّا منتقل كرد و امام هادى(ع) را از مدينه به اين شهر آورد. الآن امام هادى(ع) همراه با تنها فرزندش، حسن عسكرى(ع) در اين شهر زندگى مى كنند.4
البته فكر نكنى كه امام هادى(ع) اين شهر را براى زندگى انتخاب كرده است، بلكه حكومت عبّاسيان او را مجبور به اين كار ساخته است.
* * *
وقتى به مردم نگاه مى كنى مى بينى كه بيشتر آنها تُرك هستند. تعجّب مى كنى، اينجا كشورى عربى است، پس اين همه تُرك اينجا چه مى كنند؟
خوب است از آن پيرمرد كه آنجا ايستاده است اين سؤال را بپرسيم:
ــ پدر جان! چرا در اين شهر اين همه تُرك زندگى مى كنند؟
ــ مگر نمى دانى اصلاً اين شهر براى آنها ساخته شده است؟
ــ نه، ما خبر نداريم.
ــ مأمون در حكومت خود به ايرانى ها خيلى بها مى داد; امّا آنها به اهل بيت(ع) علاقه زيادى نشان مى دادند و همين باعث مشكلات زيادى در نهادهاى حكومتى مى شد; براى همين بعد از مأمون، عبّاسيان تصميم گرفتند از ترك هاى كشور تركيه ـ كه بيشتر آنها سُنى مذهب بودند - استفاده كنند. آنها سربازان تُرك را استخدام كردند و به بغداد آوردند.
ــ اگر اين تُرك ها به بغداد آورده شدند پس چرا حالا در سامّرا هستند؟
ــ شهر بغداد گنجايش اين همه جمعيّت را نداشت. در ضمن ترك ها در اين شهر به مال و ناموس مردم رحم نمى كردند. عبّاسيان ديدند كه اگر اين وضع ادامه پيدا كند مردم شورش خواهند كرد. براى همين آنها شهر سامرّا را ساختند و نيروى نظامى خود را ـ كه همان ترك ها بودند - به سامرّا منتقل كردند و سپس خودِ عبّاسيان هم به اينجا آمدند.5
ــ يعنى الآن سامرّا پايتخت جهان اسلام شده است؟
ــ مگر نمى دانى در حال حاضر خليفه مسلمانان - مُعتَزّ عبّاسى - در اين شهر است؟
ــ پس اين كاخ هاى باشكوه براى خليفه است؟
ــ آرى. او در اين شهر كاخ هاى زيادى ساخته است. اصلاً مى دانى چرا اين شهر را "سامرّا" ناميده اند؟
ــ نه.
ــ اصل اسم اين شهر "سُرَّ مَنْ رأى" بوده است. يعنى "شاد شد هر كس اينجا را ديد"، مردم براى راحتى تلفّظ، آن را خلاصه كردند و به آن "سامرّا" گفتند. عبّاسيان پول زيادى صرف ساختن اين شهر كردند.6
ما ديگر به جواب هاى خود رسيده ايم. از پيرمرد تشكّر مى كنيم و به راه خود ادامه مى دهيم.
#ادامه_دارد...
✨🌺الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــ الْفَـــرَج🌺✨
🔻ڪانال فرهـنگے مذهـبے بصیرتـ❀
✅ تلگرام :
👉 https://t.me/pm_Basirat
✅ سروش :
👉 http://sapp.ir/pm_basirat
✅ ایتا :
👉 https://eitaa.com/pm_Basirat
🎀
🎊
🎉✨🌺
🍃🌸✨
🌺🍃🎉🎊∝∝🎀∝∝🎊🎀
خدایا
خدایا مرا ببخش ، که همواره در گرفتاری هایم ؛ دنیا را از تو خواسته ام ؛ دستانی عطا کن که تو را برایم از تو بخواهد…
O' Lord! Forgive me as I have always sought the world from you in my hardships. Bestow me hands which would seek you from you!
✍ JOin 🔜 @pm_Basirat
تجلّـــی بصیرتـ☀️
❀🍃✿🍃❀🌴❤️🌴❀🍃✿🍃❀ @pm_Basirat 🏴 ❣﷽❣ 🌴* #هفت_شهر_عشق * 🌴 🏴*همراه با کارو
@pm_Basirat 🏴
❣﷽❣
🌴* #هفت_شهر_عشق * 🌴
🏴*همراه با کاروان از مدینه تا شام *🏴
#قسمت3⃣7⃣
ديگر هيچ كس از جوانان بنى هاشم غير از عبّاس نمانده است.
تشنگى در خيمه ها غوغا مى كند، آفتاب گرم كربلا مى سوزاند. گوش كن!
آب، آب!
اين صداى عطش كودكان است كه صحراى گرم كربلا را در برگرفته است. عبّاس تاب شنيدن ندارد. چگونه ببيند كه همه از تشنگى بى تابى مى كنند.
اكنون عبّاس نزد امام مى آيد. اجازه مى گيرد تا براى آوردن آب به سوى فرات برود. هيچ كس نيست تا او را يارى كند؟ كاش ياران باوفا بودند و عبّاس را همراهى مى كردند. عبّاس مشك آب را برمى دارد تا به سوى فرات برود.
صبر كن، برادر! من هم با تو مى آيم.
اين بار امام حسين(ع) به همراهى عبّاس مى رود. دو برادر با هم به سوى فرات هجوم مى برند. صدايى در صحرا مى پيچد: "مبادا بگذاريد كه آنها به آب برسند، اگر آنها آب بنوشند هيچ كس را توان مبارزه با آنها نخواهد بود".415
حسين و عبّاس به پيش مى تازند. هيچ كس توان مقابله با آنها را ندارد. صداى "الله اكبر" دو برادر در دل صحرا، مى پيچد.
دستور مى رسد: "بين دو برادر فاصله ايجاد كنيد سپس تير بارانشان كنيد".
تيراندازان شروع به تيراندازى مى كنند.
خداى من! تيرى به چانه امام اصابت مى كند. امام مى ايستد تا تير را بيرون بكشد. خون فواره مى كند. امام، خون خود را در دست خود جمع مى كند و به سوى آسمان مى پاشد و به خداى خود عرضه مى دارد: "خدايا! من از ظلم اين مردم به سوى تو شكايت مى كنم".416
لشكر از فرصت استفاده مى كند و بين امام و عبّاس جدايى مى اندازد.
خدايا، عبّاس من كجا رفت؟ چرا ديگر صداى او را نمى شنوم؟
امام به سوى خيمه ها باز مى گردد. نكند خطرى خيمه ها را تهديد كند.
عبّاس همچنان پيش مى تازد و به فرات مى رسد.
اى آب! چه زلال و گوارايى! تشنگى جان او را بر لب آورده است. وقتى دست خود را به زير آب مى زند، او را بيشتر به ياد تشنگى كودكان و خيمه نشينان مى اندازد...،
لب هاى خشك عبّاس نيز، در حسرت آب مى ماند. اى حسين! بر لبِ آبم و از داغ لبت مى ميرم!
عبّاس، مشك را پر از آب مى كند. صدای دلنشين آب كه در كام مشك مى رود جان عبّاس را پر از شور مى كند.417
اكنون مشك پر شده است. آن را به دوش راست مى اندازد و حركت مى كند.
نگاه كن! هزاران گرگ سر راه او قرار گرفته اند. عبّاس نگاهى به آنها مى كند و در مى يابد كه هدف دشمن، مشك آب است. چهار هزار نفر در مقابلش ايستاده اند آب به خيمه ها نرسد، عبّاس مى خواهد آب را به خيمه ها برساند. فرياد مى زند:
"من از مرگ نمى ترسم. من سپر جان حسينم! من ساقى تشنگان كربلايم".418
عبّاس به سوى خيمه ها به سرعت باد پيش مى تازد، تا زودتر آب را به خيمه ها برساند.
سپاه كوفه او را محاصره مى كنند. يك نفر با هزاران نفر روبرو شده است.
عبّاس بايد هم مشك را از خطرِ تيرها حفظ كند و هم شمشير بزند و سپاه را بشكافد. او شمشير مى زند، سپاه كوفه را مى شكافد، مى رزمد، مى جنگد و جلو مى رود.
ده ها نفر را به خاك و خون مى نشاند. نگاه او بيشتر به سوى خيمه ها است و به مشك آبى كه در دست دارد، مى انديشد. او بيشتر به فكر مشك آب است تا به فكر مبارزه. او آمده است تا آب براى كودكان ببرد،
على اصغر تشنه است!
در اين كارزار شمشير و خون، شمشير نَوْفل به دست راست عبّاس مى نشيند.
بى درنگ شمشير را به دست چپ مى گيرد و به مبارزه ادامه داده و فرياد مى زند: "به خدا قسم، اگر دست مرا قطع كنيد من هرگز از حسين، دست بر نمى دارم".419
خون از دست عبّاس جارى است. او فقط به فكر اين است كه هرطور شده آب را به خيمه ها برساند. اكنون عبّاس با دست چپ شمشير مى زند! لشكر را مى شكافد و جلو مى رود امّا اين بار شمشير حَكَم بر دست چپ او مى نشيند.
دست چپ سقّاى كربلا نيز قطع مى شود، امّا پاهاى عبّاس كه سالم است.420
اكنون او با پا اسب را مى تازاند، شايد بتواند به خيمه ها برسد امّا افسوس...! در اين ميان تيرى به مشك آب اصابت مى كند و اين جاست كه اميد عبّاس نا اميد مى شود. آب ها روى زمين مى ريزد. او ديگر آبى با خود ندارد، پس چگونه به خيمه ها برگردد؟
گرگ هايى كه از صبح تا كنون در دل كينه او را داشتند، دورش جمع مى شوند. آرى، همين عبّاس بود كه چند بار از فرات آب برد. تيرى به سينه او اصابت مى كند و نامردى، عمود آهن به سر او مى زند.421
عبّاس روى زمين مى افتد و صدايش بلند مى شود: "اى برادر! مرا درياب".422
نگاه كن! اكنون سـرِ عبّاس بر زانوى امام حسين(ع) است و اشك در چشم او.
اين صداى امام است كه با برادر خود سخن مى گويد: "اكنون كمر من شكست، عبّاسم".423
#ادامه_دارد...
✨🌺الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــ الْفَـــرَج🌺✨
🔻ڪانال فرهـنگے مذهـبے بصیرتـ❀
✅ سروش : (soroush)
👉 http://sapp.ir/pm_basirat
✅ ایتا : (Eitaa)
👉 https://eitaa.com/pm_Basirat
پروردگارا
"من بی تو دمی قرار نتوانم کرد
احسان ترا شمار نتوانم کرد
گر بر تن من زبان شود هر مویی
یک شکر تو از هزار نتوانم کرد"
مهربانا !
با توکل به نام اعظمت
امروزمان را با شکرگزاری آغاز میکنیم
خداے مهربانم
شکر براے بوے خوش زندگے
براے بودنے دیگر
براے وجود ارزشمند عزیزانم
صبحتون بخیر
و لحظات تان پر از الطاف الهے
ڪانال فرهـنگے مذهـبے بصیرتـ❀
━═━⊰✾▪️🔳▪️✾⊱━═━
✍ JOin 🔜 @pm_Basirat