سلام شب خوش رنگ شما پر برکت 🥰

چند شب پیش که آقاجون و مامان جون مهمان بیت ما بودن 😊 من مشغول سرخ کردن بادمجان برای شام که مورد علاقه آقاجون هست بودم کمی تا قسمتی حواسم به محدثه بانو بود داشت کتاب عکس (آلبوم ) نشان آقاجون میداد گرچه تکراری بود اما هر دو با ذوقی نگاه میکردن صحبت در مورد ش کتاب عکس دست محدثه بود بست و نگذاشت اون صفحه رو آقاجون نگاه کند محدثه گفت این نه اون صفحه آقاجون گفت چراااا محدثه گفت عکس مامانی ام هست نامحرمه یعنی عکس مادر بنده آقاجون گفت نه بابا عکس که عیب نداره دیگه ادامه پیدا نکرد دیدن عکس و صحبت در مورد ش چون مطهره حواس همه رو پرت کرد به خودش 😊 گذشت چند دقیقه دیگه اومد دم آشپزخونه و یواشی بهم گفت مامان مامانی به آقاجون محرمه به محدثه گفتم نه آفرین کارت درست بود ✅ یه امتیاز ویژه پیش من داری 👏 موقع جشن عقد عروسی خودم هم بسیار نگران بودم کسی عکس نگیرد حتی تاکید کردم به اطرافیان و آقای بیت اما متاسفانه دیدم بعضی در حال عکس انداختن از من هستن گفتم نندازید هم به آقای بیت گفتم انکار فامیل های شما از من عکس انداختن یه آقایی هم آمد تو قسمت خانمها در تالار از من عکس گرفت رفتم عقب تر از داماد و گفتم این دیگه کیه بگو بره قسمت مردها چرا عکس میگیره گفتن دایی داماد هست 😳منم گفتم خب واااای نامحرمه دیگه رفتم قایم شدم 😒 اقوام آقای بیت که از شهری دیگر آمده بودن ناراحت شدن دایی را به بیرون هدایت کردن گفتم حتما بگید پاک کنه من بدون حجاب با لباس عروس 😢 گفتن باشه بعد فرداش دلیل آوردن نه عکس عیب نداره🥺

متأسفانه کلا قضیه محرم نامحرم برای این قوم قبیله معنا و فهم نشده بود الآنم نیست 😕 من نمی‌دونم مبلغین اون منطقه پس چی میگن اونجا و چه میکنن🧐 القصه منم ناراحتی خودم ابراز کردم قرار نبود رقص هم باشه که چند نفری از اقوام خودم بلند شدن خواهش کردم نکنن و مادرم بهشون گفت دیگه سرد شدن نشستن 😁 سر آهنگ هم قرار نبود بزارن ولی من گفتم آهنگ لری محلی باشه با خانواده ام هماهنگ نکردم فقط به آقای بیت گفتم درگیر کارها بودم فراموشم شد بگم اون طرف آقایان هم پدرم با پدر آقای بیت به جرو بحث رسیدن کمی صداها رفته بود بالا و ... اما یهویی به خیر گذشت اما خب بد جور شده بود دیگه پیش فامیل ها تو قسمت زنانه هم اون طور شد هم آهنگه لری تمام شد رفت یه چی دیگه 😕 من گفتم بگید نزارن باز اقوام آقای بیت ناراحت شدن یه بساطی داشتیم خلاصه با فرازو نشیب هااااااا به رحمت گذشت 🤗 چند روز بعد مراسم پدر آقای بیت برای عذرخواهی از خانواده ما آمدن و کدورت ها رفع شد و گفتن ما گفتیم عکس ها را پاک کنن پاک کردن یه خانم دیگه فامیل هم گرفته بود گفتم ایشون چی گفتن اون دوربین اصلا نگرفته بود انگار دکمه ش نزده بودن خداروشکر کردم گذشت اما سخت و اذیت کننده بود اون جشن عقد بود تازه من راضی نبودم تالار باشه به سختی مادرم راضی کرد بنده را برای جشن عروسی هم قرار بود باز هم برگزار بشه اونم تالار من راضی نبودم و هیچ رقمه کوتاه نیامدم چند ماه گفتگو که به ناراحتی با والدینم هم کشیده شده بود والدینم راضی کردم به سختی و نذاشتم مراسم اضافه بیخودی گرفته بشه بهونه ام فوت فامیل آقای بیت بود 😅 اما چیزی جز اسراف و کار بیهوده دوباره نبود

پانزده سال می‌گذرد از آن روز 🤗 دو سه هفته گذشته وسیله ای میخواستم از قسمت بالا کمد دیواری که کیف کتابهای عکس را گذاشتم زمین محدثه برداشت نگاه کرد بارها دیده اما میخواست حواس مطهره گریه رو را تغییر بده کتاب عکس آتیله رفتن برای جشن عقدم را آورد بیرون نگاه کرد و به مطهره نشان داد مطهره تاحالا ندیده بود 😳😅 با تعجب زیاد نگاه کرد هی محدثه گفت اینه بابا نگاه کن چقدر جوون هست این مامانه محدثه گفت مامان این چه عکسی هست مثلا یعنی چی این مدلی هستی ؟ گفتم اون خانمه گفت این مدلی فیگور بگیر گرفتم 😁 محدثه برگشت گفت واااا مثلا که چی این مدل عکس ها که گرفتی گفتم یادگاری دیگه حقیقتا اون موقع احساس کردم کار درستی رفتن به آتیله ولی بعد چند سال که عاقل تر بزرگتر شدم فهمیدم نه کار درستی نبوده چند وقت پیش هم باز محدثه نگاه میکرد گفتم خودم از این که الان میبینم عکس ها رو خوشم نمیاد ای کاش حرف پدرم گوش میکردم پدرم می‌گفت من دوربین معمولی عکاسی از این قدیمی که چاپ میکنن دارم چند حلقه عکس بگیر هرچی میخوای بنداز 🧐 اما من عکس های دوستانم دیده بودم دلم اون مدل آتلیه ای میخواست 😜 اما الان کلا پشیمان هستم نه فقط از انداختن اون عکس ها بلکه از انتخابم که لباس عروس کاملا غربی انتخاب کردم هم ناراحتم و افسوس که چرا اون موقع این انتخاب داشتم و به محدثه اذعان کردم اون انتخابم درست نبوده 🧐 حالا فرصت بشه دلیلش میگم ✅ خلاصه محدثه به مطهره می‌گفت نگاه کن محدثه برگشت گفت مامان خجالت نکشیدی این مدل عکس گرفتی 😄 گفتم بعدش چرا مطهره یهو سرش از عکس ها برداشت گفت مامان مریم بی خنده ای تو بیتربت 😂😂

معنای حرف مطهره یعنی مامان بی ادبی تو بی تربیت 😁 ما در بیت مان به بی ادب میگیم بی خنده مطهره بنابر اتفاقی بی‌تربیت را شنید یاد گرفت میگه بیتربت 😅 ما میگیم بگو شربت تا میگه بیتربت ما میگیم شربت مطهره 😄 خلاصه که خندیم و گفتم اصلا فکر نمی‌کردم بعدها بچه هام بهم بگن این چه عکس هایی انداختی 🤔 آره و اینکه ما عادت داشتیم در مهمانی ها یا برای اطرافیان میامدن مهمانی کتاب عکس های آتلیه رو نشان می‌دادیم همان سالهای اول ازدواج ولی بعداً فهم کردم این کار درستی نیست که مدام به دیگران نشان بدیم و دیگه هیچ موقع در دسترس نذاشتم حتی یک نفر آمد بیت مان گفت بیار رفتم از آنها یک عکس معمولی آتلیه آوردم گفت بقیه اش گفتم نه دیگه همین کافیه 🤔 به نظرم کار درست و طیبی نیست دیگران ببینن شاید دل شکستگی و.... حاصل بشود که نمیخوام دیگران اذیت بشن هفته پیش این خاطره رو گفتم در جمع بسیجی هایی که بودم و منظورم این بود آتلیه رفتن این قدر مهم ضروری نیست که کلی هزینه کنیم و مبتلا بشیم به گناه های بعدی که شاسی میکنن تو مجلس عروسی میارن 😕این حرکت یعنی ترویج گناه فساد فضای خصوصی آمده در فضای عمومی و این حرکت هاااااااا مقدمه بی حجابی و بی حیایی های امروزی فضای ضد اجتماعی جامعه ما شده این خاطره رو گفتم منظورم این بود برای حس خوب پیدا کردن بچه های آینده تون این کار نکنید چون تا میگیم آتلیه رفتن مهم نیست در ازدواج موفق میگن جواب بچه هامون چی بدیم 😐😳 میخواستم به آخر مبحث این مسأله برسم که نشد ادامه بدم تو اون جلسه اما برای شما اهالی سرزمین من زنده ام میگم 😍🤗

دیگه نمیشه برگشت و دوباره مراسم گرفت 😂 ولی اگر برمی گشتنم اصلا اون کارها را نمی‌کردم 😁 چرا من علاقه پیدا کرده بودم اون مدلی سیره ، سبک آغاز زندگی مشترکم بشود 🤔؟؟؟ و الان با گذر زمان فهم بیشتر از هدف و جهت انسانیت ، زن بودن همسری ، مادری 🖐 از اون انتخاب هام ناراحت هستم و افسوس که چرا اون موقع به این بلوغ لبی نرسیده بودم 🤔 بله محیط پیرامون من علاقه اطرافیان و نزدیکان اقوامم دیدن عکس ها و مراسم دوستانم فامیل هایم 🤭

گذشت اما من برای آینده محدثه و مطهره بانو نقشه ای دارم 😉 میخواهم به این مسأله در موقع ازدواج ش برسد که دنبال این نیاز های کاذب دکوری نرود ✅ باید عاقل بشود به بلوغ لبی برسد 🤗

باید به همه کسانی که درگیر این ماجرا هستن و قرار در موقع ازدواج شان درگیر این قضیه بشن بگم که قرار نیست این مدلی عکس آتلیه بگیریم که

باید مدام در کلاسهایم این را بگویم تا به گوش همه کسانی که مدام عکس گرفتن برایشان بت شده حالا عکس گرفتن های مختلف و جدید که به نوعی مشکل روحی ایجاد کرده برای خیلی هااااا که مدام در تب و تاب عکس گرفتن از خودشان به مدلهای مختلف و گذاشتن در صفحه فلان ضد اجتماعی شان هستن و باعث نا آرامی روحی روانی و پر استرس اضطراب زندگی کردن شان شده کار و کاسبی ناحسابی راه انداختن از این مسأله و شغل پر درآمدی شده مثل بلاگرها و.... باید بگویم 🧐

که مثل ساره باشیم تا به حقیقت زیبایی ( جمال ) برسیم اون وقت مدام در حال عکس گرفتن از خودمون بچه هامون در زمان و مکان های مختلف نباشیم اون وقت شوق گذاشتن در فضای ضد اجتماعی نداشته باشیم منظور بانو ساره (سلام الله علیه )🌸 همسر حضرت ابراهیم علیه السلام چراااا این زنان بزرگ تاریخ را گم کردیم 🧐

من برم فردا بگم خسته ام یاحق 🖐