همین چشمها، دیدهاند که چطور آدمها، جلویش مرداند و پشت سرش نامرد.
همین گوشها، شنیدهاند توهینها و افتراهایی را از سر حسادت، عداوت و طلب قدرت.
دموبازدم، از هوای مسموم نفس آدمهایی حیات من را تأمین کرده که دلهای کثیفشان از کینه و بخل پر بود.
شاید، هیچ وقت، از کسی تعریف او نشنیدم اما، از سیره و صورت مخالفانش حیات کاری دکتر را بازنمایی کردم.
با این حال، کم فهمیدم، و کم شناختم. چون گاهی آدمهایی با ظواهری تابان، ریشهایی بلند، عمامههای بلورین، چنان محتاطانه شخصیت او را در هم میکوبیدند که تو هم، تمام تفکرات عمیق، خدمات دقیق و قلب رقیق او را به فراموشی میسپردی.
آفت جان او نه مرگ، که تخریب و تنهایی بود. آفت خدمات و تفکرات او اما، ناشناخته بودن اوست. آفت همه اساتید ما، از مصباح و مطهری تا فرجنژاد، جملگی فراموشی است.
اگر فرجنژاد را دوست دارم، او را خواهم شناخت و خواهم شناسانید.
📌 @ponezs
10.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
▪️ استاد فرج نژاد در حال ترسیم صحنه جنگ آب
▪️ واقعا این حرفها برای بعضی افراد موی دماغ بود
📌 @ponezs