eitaa logo
شبکه پویا
2.7هزار دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
8.4هزار ویدیو
55 فایل
ارتباط با ما @golbarg تبلیغات در بیش از 10کانال:👇👇👇 https://eitaa.com/tabligh_ita گلچین شبکه پویا نماهنگ کارتون سرود لالایی کاردستی آموزش درخواست نماهنگ یا کارتون شبکه
مشاهده در ایتا
دانلود
🐞🐞🐞🐞🐞🐞🐞🐞🐞🐞 کفشدوزک تو خواب دیدم که کفشم پاره شده حسابی دویدمو دویدم کنار نهر آبی یه کفشدوزک و دیدم قشنگ و خال خالی می دوخت یه کفش پاره چقدر تمیز و عالی اون کفشمو درست کرد فقط با یه اشاره انگار که توی دستش عصای جادو داره 🐞🐞🐞🐞🐞🐞🐞🐞🐞🐞🐞 https://eitaa.com/joinchat/46137344C1011551742
🐭🐭موشی کوچولو🐭🐭 🐭یک روز موشی و مامان موشی داشتند می رفتند که هوا برفی شد. موشی سردش شد. دندان هاش تیلیک تولوک به هم خورد و گفت: مامان موشی! دماغم یخ زد. 🌳 🐭مامان موشی، موشی را بغل کرد. برد پیش درخت. درخت یه سوراخ داشت، قد موشی. مامان موشی، موشی را گذاشت توی سوراخ و گفت: من زود میام. تو این جا بمان، برفی نشوی!🌳 🐭موشی نشست توی سوراخ درخت. دست و پایش از سرما می لرزید. خوب گوش کرد. پوف پوف، دور و دورتر شد. همه جا ساکت شد. ساکتِ ساکت شد. یکهو صدایی آمد.🌳 🐭موشی یواش گفت: کی اینجاست؟ صدا گفت: هوهو، من اینجام!🌳 🐭موشی خوشحال شد و گفت: « یکی اینجاست! » بعد بلند بلند گفت: « کجا قایم شدی هوهو؟ بیا بیرون! » هوهو گفت: « من اینجام! هوهو. » و گوش های موشی را تکان داد.🌳 🐭موشی یه ذره ترسید. هوهو گفت: « من بادم! هوهو. » و دُم موشی را تکان داد.🌳 🐭موشی، یه ذره بیشتر ترسید. دُمش را پشتش قایم کرد و گفت: دُمم را ول کن باد! باد، دُم موشی را ول کرد و خودِ موشی را تکان داد.🌳 🐭موشی خیلی ترسید. از جا پرید و گفت: «چی کارم داری؟ برو خانه ات، برو خانه ات باد! » بعد گوشش را گرفت تا صدای هوهو را نشنود و بلند بلند جیغ زد: من می ترسم! کمک، کمک! پرستو صدای موشی را شنید. پر زد پیشش و گفت: نترس، نترس! بیا بریم خانه من! باد گفت: منم میام، منم میام.🌳 🐭موشی جیغ زد: « نه، تو نیا! نه، تو نیا! » و دنبال پرستو توی برف و باران دوید. دوید و دوید تا یکهو پرستو گفت: « رسیدیم. » موشی خوشحال شد و گفت: خانه ی پرستو! من آمدم. باد گفت: « من هم آمدم. » و خانه پرستو را تکان داد.🌳 🐭موشی گفت: وای! باد هم آمد. الآن خانه ات می افتد. پرستو نشست توی خانه اش و گفت: خانه من محکم است. بیا بشین تویش تا محکم تر شود! موشی رفت توی خانه پرستو. باد تند شد. تندتر و تندتر شد. گوش ها و دُم موشی را تکان داد. بال و پَر و خانه پرستو را تکان داد.🌳 🐭موشی جیغ زد: « وای الآن باد گوش هایم را می برد. بال و پر و خانه تو را هم می برد. » و رفت زیر بال پرستو. گوشش را محکم گرفت. پرستو هم بال اش را کشید رویش.🌳 🐭موشی آن زیر گرم شد. باد کم کم خسته شد. صدای هوهو کم و کم تر شد. چشم های موشی کم کم بسته شد. - پوف پوف صدای پوف پوف آمد. موشی یک چشمش را باز کرد. هر دو تا گوشش را تیز کرد. پوف پوف، صدا می آمد. صدای پای مامان موشی می آمد. موشی دوید و رفت توی بغل مامانش https://eitaa.com/joinchat/46137344C1011551742
🚨 باید از تنبیه کودک به خاطر دروغگویی پرهیز کرد زیرا کودک برای اینکه تنبیه نشود و خود را تبرئه کند یاد می گیرد دروغ بگوید و تنبیه تاثیر موقتی دارد و ممکن است سبب مشکلات دیگری شود. https://eitaa.com/joinchat/46137344C1011551742
6.54M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
😴😴 "چوپان و بره شیطون"🐑🐑👨🏻‍🌾 با صدای (مهرنوش کبیری) https://eitaa.com/joinchat/46137344C1011551742
🐧 شکموترین پنگوئن 🐧 یکی بود یکی نبود، یه پنگوئن کوچولویی بود که توی یه جزیره ی بزرگ و قشنگ زندگی می کرد. پنگوئن فقط به فکر خوردن بود. اون هی از دریا ماهی می گرفت و می خورد، نه با دوستاش بازی می کرد و نه با اونا به گردش می رفت. اون تمام وقتشو مشغول خوردن ماهی بود. پدر و مادر پنگوئن کوچولو که خیلی از دستش ناراحت بودند، بهش می گفتند: چرا نمی ری با دوستات بازی کنی؟ می گفت: مامان جون وقت ندارم، باید ماهی بگیرم. مامانش می گفت: عزیزم تو باید هر کاری رو به وقتش انجام بدی. پنگوئن کوچولو جواب می داد: مامانی نگران من نباش، من می دونم چی کار کنم. هر چی بابا و مامان پنگوئن کوچولو نصیحتش می کردند، اون گوش نمی کرد و فقط می خورد. یک روز بهاری قشنگ، چند تا پنگوئن به جزیره ی پنگوئن کوچولو اومدند. اونا کارای خیلی بامزه ای انجام می دادند، مثلاً طناب رو به دو تا میله می بستند و روش راه می رفتند. پنگوئن کوچولو خیلی از کار اونا خوشش اومد. اونا خیلی فرز و چابک بودند. برای همین براشون دست می زد و تشویقشون می کرد. اون دلش می خواست این بازی رو امتحان کنه، اما همین که رفت روی طناب، تلپی افتاد روی زمین و همه بهش خندیدند. پنگوئن کوچولو یادش رفته بود که خیلی چاقه و نمی تونه از این بازیا بکنه. پنگوئن کوچولوی بیچاره که خیلی خجالت کشیده بود، تندی از اون جا دور شد و تا چند روز پیداش نبود. اون انقدر ناراحت بود که حتی نمی تونست غذا بخوره. چند روز بعد پنگوئن کوچولو به خونه برگشت. اون دیگه به اندازه ی بقیه ی پنگوئن ها شده بود. پنگوئن کوچولو قصه ی ما بعد از این قضیه درس خوبی گرفت، اون فهمید که نباید خیلی زیاد غذا بخوره، چون اون می خواد مثل بقیه ی پنگوئنا باشه. https://eitaa.com/joinchat/46137344C1011551742
المثل هر گردی گردو نیست! به صورت شعر یه روزی روزگاری میون سبزه زاری یه موش نازنازی بود🐭🐭 از زندگیش راضی بود صبح ها که از خواب پامیشد لباش به خنده وامی شد مامان جون و باباجون هر دوتا شون مهربون موشی را دوست می داشتن🐭 سر سفره ی صبحونه پنیر و گردو می ذاشتن موشی ناز و کوچولو🐹 می خورد پنیر و گردو🧀 سیر می شد و می رفت بازی با بچه های نازنازی یه روز یه گردو برداشت توی دستش نگه داشت برد تو کوچه قلش داد به بچه ها نشون داد گفت می بینید چه گرده! قلش می دم می گرده گردوی ریزه میزه خوشمزه و لذیذه نگاه کنید به گردو هر گردی نیست گردو مامان موشی اونو دید به حرفای او خندید😄 گفت گلکم خوشگلکم درسته گردو گرده قلش میدی می گرده نمره ی هوش تو بیست فقط که گردو گرد نیست سیب و انار و هلو🍏🍑 پرتقال و زردآلو🍊 پیاز و سیب زمینی همه را گرد می بینی ولی موش کوچولو هر گردی نیست گردو☺️ https://eitaa.com/joinchat/46137344C1011551742
10.76M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
فوايد شير.🐮🥛 اگر فرزندتان شير نميخورد با اين ترانه ميتوانيد او را تشويق به شير خوردن كنيد https://eitaa.com/joinchat/46137344C1011551742