eitaa logo
~°| پُــڔوفــٰايْــݪِ ݥَــݩ |°~
164 دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
761 ویدیو
15 فایل
حس‌#حسین‌را‌هرڪس‌در‌وجودش‌ندارد‌ هیچ‌ندارد..(؛" ڪل‌الارض‌ڪربلا‌ ‌ڪل‌یوم‌عاشورا‌ یعنی ‌‌باید‌در‌هر‌زمانی‌، هرمڪانی‌، هر‌لحظه‌اے ‌یاور#‌مهدے‌ باشی حرفے❣💭 سخنے🗣 انتقادے بود💥 در خدمتم🤝🏻 ناشناسمونه https://harfeto.timefriend.net/464676878
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
275.1K
السلام‌علی‌الحسین💔🤚🏻
01:21 به‌وقت‌بغداد •|رفیقِ خوب |• . . پشتِ در یا دلِ بغداد؛ چه فرقی دارد؟! هرکسی ذوبِ علی گشت، تنش می سوزد .. 💔 ♡  (\(\      („• ֊ •„)  ♡ ┏━∪∪━━━━━━┓  @porofail_me
شباۍجمعہ؛ دیگہ‌فقط‌بوۍڪربلانمیدھ... بوۍفرودگاھِ‌بغدادم‌میدھ(":💔🌿
تواین‌شلوغۍمارویادټ‌نرھ‌سردار(":💔🌿
『بہ‌نام‌صاحب‌دعای‌ھرنما‌زشبِ‌گلِ‌نرگس ' ♥️!』
‌『 💔°. 』 پشت‌ِدر‌ایستادھ‌ام؛ مھــرِ‌مادرۍات‌مرا‌تااینجا‌کشانده‌است؛ در‌میزنم ؛ در‌کھ‌بآزمیشود ؛ نسیمےبھارۍ ... شاخہ‌هاۍ‌بہ‌خواب‌رفتہ‌ۍ دلم‌رآبیدار‌میکند ! داخل‌میشوم‌و‌درگوشہ‌اۍ آرام‌فقط‌صداۍ‌تو‌را‌میشنوم ... صدایۍ‌کہ‌درخت‌ِدلم فقط‌بہ‌خاطر‌ِآن جوانہ‌زده(: وروحم‌بخاطرآن‌بازسبزشدهـ🍃 وقلبم‌‌سراسرآه‌وماتم‌استـ.. ♡  (\(\      („• ֊ •„)  ♡ ┏━∪∪━━━━━━┓  @porofail_me
مولای من! من نامِ تو را حذف به قرینه‌ۍ این همه دلتنگۍ و پرسش صدا می‌زنم! -علیرضاروشن✍🏻 ♡  (\(\      („• ֊ •„)  ♡ ┏━∪∪━━━━━━┓  @porofail_me
باسلام وصلوات امروز اول ماه جمادی الثانی است. نماز اول ماه و صدقه فراوان و توسل به حضرت زهرا (س) و دعا برای فرج مولا و رفع گرفتاریها و برآورده شدن حاجات و آمرزش اموات و عاقبت بخیری هممون ان شاءالله در کتاب مکیال المکارم از وظایف ما نسبت به امام عصر در وظیفه شماره ۲۳ و ۲۴ آمده است : 🔺 صدقه دادن به نیابت از امام زمان عج 🌹ماه جمادی الثانی (یا جمادی الآخر) ماه هشتم از ماه‌های قمری است 🌹1. چهار ركعت نماز: مرحوم سيد نقل كرده است كه در اين ماه - هر وقت كه باشد؛ هر چند روز اول بهتر است - چهار ركعت نماز بخواند (هر دو ركعت به يك سلام) در ركعت اول، پس از سوره حمد يك مرتبه «آية الكرسى» و بيست و پنج مرتبه «انّا انزلناه»؛ در ركعت دوم «حمد» و يك مرتبه سوره «تکاثر» و بيست و پنج مرتبه سوره اخلاص؛ در ركعت سوم «حمد» و يك مرتبه «قل يا ايّها الكافرون» و بيست و پنج مرتبه سوره فلق و در ركعت چهارم «حمد» و يك مرتبه سوره نصر و بيست و پنج مرتبه سوره ناس را بخواند. 🌹پس از پايان نماز، هفتاد مرتبه بگويد: «سُبْحانَ اللّهِ وَالْحَمْدُ لِلّهِ وَ لا اِلهَ اِلاَّ اللّهُ وَ اللّهُ اَكْبَرُ» و هفتاد مرتبه بگويد: «اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد» پس از آن سه مرتبه بگويد: «اَللّهمَّ اغْفِرْ لِلْمُؤمِنينَ وَالْمُؤمِناتِ» آنگاه سر به سجده بگذارد و سه مرتبه بگويد: «يا حَىُّ يا قَيُّومُ، يا ذَاالْجَلالِ وَالاْكْرامِ، يا اَللّهُ يا رَحْمنُ يا رَحيمُ، يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ» در پايان هر حاجتى كه دارد از خداوند عزوجل طلب نمايد. (اميد است اجابت گردد) 🌹خداوند خودش و مال و زن و فرزندان او را و همچنين دين و دنياى او را تا سال ديگر حفظ فرمايد و اگر در اين سال بميرد، پاداش شهيدان دارد. ♡  (\(\      („• ֊ •„)  ♡ ┏━∪∪━━━━━━┓  @porofail_me
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آقاجان‌ماهم‌میتونیم‌به .!؟💔😭 ♡  (\(\      („• ֊ •„)  ♡ ┏━∪∪━━━━━━┓  @porofail_me
1609005483765.mp3
10.97M
اگه برای مادر اتفاق بیوفته بچه ها پناه میبرن به بابا.. 🥀 🎤 ♡  (\(\      („• ֊ •„)  ♡ ┏━∪∪━━━━━━┓  @porofail_me
🌹 ﷽ 🌹 ۲۱۵ 🌹🍃🌹🍃🌹🍃 ..... سرگیجه و تنگی نفس طوری آزارم می داد که دیگر سردرد و کمردرد را از یاد برده بودم. در اتاق را که باز کردم، رنگم به قدری پریده بود و نفس هایم آنچنان بریده بالا می آمد که مجید از جایش پرید و نگران به سمتم آمد. دستم را گرفت و کمکم کرد تا روی کاناپه دراز بکشم. پای کاناپه روی زمین نشست و با دلشوره ای که در صدایش پیدا بود، پرسید:" الهه جان! حالت خوب نیس؟" همچنان که با سر انگشتانم دو طرف پیشانی ام را فشار می دادم، زیر لب گفتم:" سرم... هم خیلی درد می کنه، هم گیج میره!" از شدت سرگیجه، پلک هایم را روی هم گذاشته بودم تا در و دیوار اتاق کمتر دور سرم بچرخد و شنیدم که مجید زیر گوشم گفت:" الان آماده میشم، بریم دکتر." به سختی چشمانم را گشودم و با صدایی آهسته گفتم:" نه، بابا زنگ زده گفته تا یه ساعت دیگه میاد، گفته ما هم بریم پایین." چشمانش رنگ تعجب گرفت و پرسید:" خبری شده؟" باز چشمانم را بستم و با کلماتی که از شدت تنگی نفس، به لکنت افتاده بود، جواب دادم:" نمی دونم... فقط گفته بریم..." و از تپش نفس هایش احساس کردم چقدر نگران حالم شده که باز اصرار کرد:" خُب الان میریم دکتر، زود برگردیم." از این همه پریشان خاطری اش که اوج محبتش را نشانم می داد، لبخند کمرنگی بر صورتم نشست و نمی خواستم بیش از این دلش را بلرزانم که چشمانم را گشودم و پاسخ پریشانی اش را به چند کلمه دادم:" حالم خوبه، فقط یه خورده سرم گیج رفت." ولی دست بردار نبود و با قاطعیت تکلیف را مشخص کرد:" پس وقتی اومدیم بالا، میریم دکتر." در برابر سخن مردانه اش نتوانستم مقاومت کنم و با تکان سر پیشنهادش را پذیرفتم که سر درد و کمر درد و تنگی نفس امانم را بریده و امروز که سرگیجه هم اضافه شده و حسابی زمین گیرم کرده بود. دقایقی به همان حال بودم تا سرگیجه ام فروکش کرد و دردهایم تا حدی آرام گرفت. کمی میان چشمانم را گشودم و دیدم هنوز چشمان مهربان مجید به تماشای صورتم نشسته است. نگاهش که به چشمان نیمه بازم افتاد، لبخندی زد و با لحنی لبریز محبت پرسید:" بهتری؟" ✍🌹🍃🌹🍃🌹🍃 🍃ادامہ دارد.... ✍🏻 |🦋|•••→ @porofail_me